انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

گفتگو با قاسم صافی: کارت پستال به عنوان سند تاریخی

با گذشت سال‏ها از پیدایش عکس و عکاسی امروزه عکس به عنوان سندی زنده از زندگی سیاسی٬ اجتماعی و… جوامع شناخته می شود.
عکس ها و کارت پستال های قدیمی در کنار اینکه سندی از زندگی٬ آداب و رسوم و شرایط سیاسی٬ اقتصادی٬‌اجتماعی و… دهه ها و قرن های اخیر می باشند٬ از نظر بررسی تکنیکی ٬ کمی و کیفی پیشرفت عکاسی در اعصار گوناگون از زمان پیدایش دنیای عکس و عکاسی نیز می توانند قابل توجه باشند.
کتاب «کارت پستال‌های تاریخی ایران» اثر دکتر قاسم صافی استاد زبان و ادبیات فارسی، علوم تربیتی و علوم کتابداری در دانشگاه تهران اولین کتاب از این نوع در ایران است که در سال ۱۳۶۸ پس از سال‏ها تحقیق و پژوهش راهی بازار نشر و کتاب گردید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

“گفت و گوی مهرداد اسکویی با دکتر قاسم صافی پیرامون کارت پستال های تاریخی ایران”

دکتر قاسم صافی، استاد زبان و ادبیات فارسی و علم اطلاعات و دانش‌شناسی نخستین فردی است که پژوهش‌هایی در زمینه‌ی کارت‌پستال‌های تاریخی ایران انجام داده است. وی در سال ۱۳۲۷ شمسی در گلپایگان متولد شد، در سال۱۳۵۵ به عنوان مدرس زبان و ادبیات فارسی و علوم کتابداری در دانشگاه تهران به تدریس اشتغال ورزید و هم زمان به پیشنهاد استاد ایرج افشار با کتابخانه‌ی مرکزی و مرکز اسناد همکاری نمود. در بخش نسخ خطی، منابع و مراجع و سر دبیری نشریه‌ی علمی کتابداری و جز آن فعالیت کرد و نخستین مجموعه در حوزه‌ی کارت‌پستال‌های تاریخی ایران (برگرفته از مجموعه‌ی کتابخانه‌ی مرکزی دانشگاه تهران) را در سال۱۳۶۸ توسط موسسه‌ی فرهنگی گسترش هنر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به چاپ رساند و از او تاکنون بیش از سی عنوان کتاب و ده‌ها مقاله‌ی علمی در زمینه‌های مختلف به منتشر شده است که تعدادی از آن‌ها به حوزه‌های عکس‌های قدیمی و کارت‌پستال‌های تاریخی ایران اختصاص دارد.عکس‌‌های قدیمی از رجال، مناظر، بناها و محیط اجتماعی ایران، آخرین اثر وی در این زمینه است که دانشگاه تهران، چاپ پنجم آن را در دست طبع دارد.

مهرداد اسکویی: به نظر من شما نخستین فردی هستید که اولین قدم‌ را برای تدوین و معرفی کارت‌پستال‌های تاریخی ایران در قالب کتاب برداشته‌اید. در تابستان هزار و سیصد و شصت و هشت. یعنی حدود بیست و سه سال قبل.
قاسم صافی: به گمانم همین طور است.

و آن کتاب الان نایاب است.

بله، کتاب کارت‌پستال‌ها دو ماه بیشتر در بازار نبود. یکی دو سال بعد با وزارت ارشاد صحبت کردم برای چاپ مجدد. کاغذ نفیسی هم در نظر گرفتند. متاسفانه کاغذها مصرف کار دیگری شد، و چون من درآن زمان در سفر بودم این فرصت از دست رفت و بعد هم پی‌ آن نبودم تا حدود سه چهار ماه پیش که دانشگاه تهران خبر داد کتاب عکس‌های قدیمی رو به اتمام است و قصد تجدید چاپ دارد. من به صرافت افتادم که کتاب را طور دیگری چاپ کنم. می‌خواستم کارت‌پستال‌های تاریخی را با عکس‌های قدیمی ادغام کنم و تحت عنوان عکس‌های قدیمی و کارت‌پستال‌های تاریخی، با فهرست نگاری جدید و چاپ نفیس منتشر کنم. اما مشغله‌های پیاپی و تدریس و تالیفات دیگر مانع شده است.

در چه رشته‌ای تدریس می‌کنید؟
در رشته‌های زبان و ادبیات فارسی، علوم کتاب‌داری و علوم تربیتی. دراین سه رشته درس خوانده‌ام و چهل و چند سالی است که در این باب تدریس‌ می‌کنم.

آقای صافی، چطور شد که به تدوین کارت‌پستال‌های تاریخی و پژوهش پیرامون آن علاقه‌مند شدید؟
بسیار اتفاقی.در واقع من سال‌های متمادی بر روی عکس‌های قدیمی و تاریخی ایران کار می‌کردم.

از چه زمانی؟
از حدود سی و شش سال پیش که مشاور کتابخانه‌ی مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران بودم و مسئولیت اداره‌ی سمعی و بصری و خدمات فرهنگی و مطالعات نسخ خطی و ایران‌شناسی بر عهده‌ام بود.در فراغت‌هایی که به دست می‌آوردم.یا توجهاتی که از لحاظ شغلی داشتم متوجه عکس‌ها شدم.آن زمان مرحوم استاد ایرج افشار به سبب تعلقات خاطری که خودشان به نشر علم و به خصوص دانش کتابداری و اسناد تاریخی داشتند ضمن مسئولیت‌هایی که بر عهده‌ام بود، شناسایی کتاب‌های مازاد بر مصرف دانشگاه تهران و سایر کتابخانه‌های تهران که به کتابخانه‌ی مرکزی فرستاده شده بود و تشخیص کتاب‌های ارزشمند و کتاب‌های نیازمند به صحافی و جز آن را به بنده محول کردند که حدود یک سال به تنهایی در طبقه‌ی زیرین کتابخانه‌ی مرکزی بدان اهتمام می‌کردم و انباری از کتاب‌های روی هم انباشته را تفکیک نمودم که برای من در آشنایی با منابع مختلف در رشته‌های گوناگون دانش بشری مغتنم بود. گاهی خود ایشان هم می‌آمدند و با من همکاری می‌کردند. استاد افشار به کتاب‌ها علاقه داشتند و گاهی کتابهای نفیسی هم بینشان بود که می‌خواستند شناسایی شود و آنچه کتابخانه‌ی مرکزی فاقد آن است نگهداری و باقی به دانشکده‌ها و کتابخانه‌های عمومی هدیه گردد.

در همین زمان توجه شما به عکس و کارت‌پستال جلب شد؟
چند قطعه‌ای عکس به طور پراکنده بین کتاب‌ها دیده می‌شد. بعدها اوائل انقلاب زمانی به من تکلیف شد که روی بیست هزار عکس از مجموعه‌ی کاخ گلستان که در زمان استاد افشار میکروفیلم شده بود کار کنم. یادداشت‌هایی توسط مرحوم استاد حسین محبوبی اردکانی برای عکس‌ها تنظیم شده بود. از من خواسته شد آنها را با عکس‌ها تطبیق دهم. مجددا یادداشت‌ها را خواندم و بعد از مقابله و تهیه و نگارش مقدمه و حواشی برای حروف‌چینی و چاپ آماده کردم و به آن‌ها نظام کتابت دادم. البته برخی از القاب بلند و تکراری معمول دوره‌های قاجار و پهلوی که مانع چاپ می‌شد و اساسا کتاب را حجیم می‌کرد و غیر ضروری می‌نمود کوتاه گردید و به نمونه‌های متعددی از تفصیل آن که ذیل عکس‌ها آمده بود اکتفا شد. همزمان فهرستی از فیلم عکس‌ها هم تهیه شد که هرکس بتواند از فیلم عکس مورد دلخواه، پرینت بگیرد.

تدوین و چاپ این فهرست و عکس‌های قدیمی که ذکر آن را خواهیم کرد و کارت‌پستال‌ها با مرارت‌های زیادی ناشی از تغییر مدیران مواجه می‌شد و توجیه کردن افراد مختلف برای انجام این کار، وقت‌گیر بود در واقع قصد من انتشار این کتاب‌ها در بیست جلد بود. همراه با انتخاب مجدد عکس‌ها که متناسب با فهرست باشد. نتیجه‌ی فعلی مطابق با سلیقه و کار من نیست. این تنها بخشی از کاری است که صورت گرفته. مسئولین دانشگاه و چاپ‌خانه درک نکردند که چه زحماتی برای این کار کشیده شد و چگونه به ثمر آمده است.

در واقع قصد شما انتشار کل مجموعه بود؟
بله.

به نظر شما اگر این بیست کتاب با اطلاعاتی که مدنظر داشتید منتشر می‌شد، چه اتفاقی برای عرصه‌ی تاریخ عکاسی ما می‌افتاد ؟!
بی‌شک آشنایی ملموس با ادوار تاریخی و تصویری، از موثرترین و مفیدترین عوامل تکوین ذهنیت پژوهشگران خواهد بود. به همین دلیل، توجه به این موارد و درک نیاز جامعه‌ی فرهنگی ما، نکته‌ی مهم و شایسته‌ای است که در تدوین و انتشار عکس‌ها و کارت‌پستال‌های تاریخی ایران به آن دقت شده و نسل امروز و فردا را متوجه‌ی آموزه‌ی عبرت‌های تاریخی می‌کند. عکس‌ها، از چند منظر و ابعاد مختلف دیگر نیز ارزشمندند. از نظر فن عکاسی و بررسی تحولات تاریخ عکاسی، به لحاظ معلومات متعددی که در دل عکس‌ها وجود دارد. مثلا می‌شد نمایی از تاریخ مشروطه را نگاشت، رفتار اجتماعی شخصیت‌ها را استنباط کرد و همین‌طور جایگاه‌های متعددی که داشتند. موقعیت‌های جغرافیایی ایران را می‌توانست نمایش داد. اوضاع سیاسی ، اجتماعی،فکری و فرهنگی ایران را به شکل مطلوب عرضه کرد.

و زندگی روزمره‌ی مردم؟
دقیقا. لباس پوشیدن مردم، معاشرت مردم، آداب و رسوم و سنن و همه‌ی آن چیزی که با فرهنگ و هنر و ادب و رفتار و روحیات مردم ما در ارتباط بود. حالا مورد پسند شما بود یا نه، تاریخ بود. تاریخ مصور اجتماعی ایران را می‌توانست نمایش دهد. البته همین کار را در کتاب مستقل دیگری انجام داده‌ام در حدود سال شصت و پنج، و با ریزه‌کاری‌های بیشتر. اما باز هم آن‌طور که می‌خواستم نشد. در شناسایی برخی از عکس‌ها، از مرحوم محمدعلی معیرالممالک فرزند دوستعلی خان معیرالممالک مشورت می‌گرفتم.

چطور با ایشان آشنا شدید؟
از طریق دوست دیرینم استاد مظفر بختیار متوجه شدم که خاندان معیرالممالک، عکس‌های قدیمی ارزشمندی دارد. یک نامه به ریاست کتابخانه‌ی مرکزی نوشتم که مجموعه‌ی نفیسی وجود دارد و بسیار ارزشمند است و پیشنهاد دادم که دانشگاه تهران آن را خریداری کند. رئیس وقت کتابخانه و ریاست دانشگاه موافقت‌ کردند. برای به وجود نیامدن سوءتفاهم مالی، شورای ملی را پیشنهاد دادم که عکس‌ها را قیمت‌گذاری کنند و به این ترتیب، کل مجموعه خریداری شد. البته با صد و شصت یا صدوچهل هزار تومان، کل آلبوم‌ها یعنی هزار و چهارصد عکس خریداری شد! درواقع می‌توان گفت ایشان آلبوم‌ها را به دانشگاه هدیه کردند. دانشگاه، فهرست‌نگاری عکس‌ها را به عهده‌ام گذارد. بنده هم برای شناسایی برخی از عکس‌ها و اسناد تصویری، ایامی را در منزل مرحوم معیرالممالک برای مقایسه با آلبوم‌های دیگر وی صرف کردم و گاهی ایشان لطف می‌کردند و روزهای پنجشنبه که روز تعطیلی در دانشگاه تهران بود اما قرائتخانه مفتوح بود می‌آمدند و در شناسایی همراهی می‌کردند.

مجموعه‌ی کارت‌پستال‌هایی که در دانشگاه تهران است چطور به آنجا آمده و استاد افشار چقدر در این مورد نقش داشتند و چطور این ایده به ذهن شما رسید که برای اولین بار در مورد کارت‌پستال‌های تاریخی ایران کتابی مستقل منتشر کنید؟
همان تقدیر در مورد عکس‌ها؛ در مورد کارت‌پستال‌ها هم واقع شد. اما خیلی خیلی اتفاقی. وقتی داشتم روی عکس‌های مرحوم معیرالممالک کار می‌کردم در پایان کار متوجه شدم که چند کارت‌پستال روی زمین افتاده. نخستین دیدار من با کارت‌پستال روی زمین بود! کنجکاو شدم. نمی‌خواهم بگویم بی‌مبالاتی شده بود. ممکن است از جایی پائین افتاده باشد، اما جایی که بود مرتب و منظم نبوده، دنبال باقی کارت‌ها گشتم. جسته و گریخته چیزهایی پیدا کردم. سرانجام مقداری کارت‌پستال داخل جعبه‌های مقوایی شبیه به حفاظ کفش پیدا کردم و به نظرم رسید سال‌هاست مورد توجه کسی قرار نگرفته است.

نمی‌دانستید از کجا آمده‌اند؟
خیر، خاک زیادی بر آن‌ها‌ نشسته بود. تمیزشان کردم و حس کردم قابلیت‌هایی دارند. اگر چه علم کافی روی کارت‌پستال‌ها نداشتم جز آنکه قبلا توی بازار دیده بودم که به مناسبت‌ها مورد استفاده واقع می‌شوند. به هر رو متوجه شدم برخی از آنها، تصاویر ارزشمندی است و نقش و نگارها و ظرایفی دارند که به صورت موجود در کتابخانه کاربرد ندارد.

بعد شما متمرکز شدید که بر اساس این کارت‌پستال‌ها یک کتاب منتشر کنید؟
بعدتمیزکاری،تحقیق کوتاهی در منابع مختلف انجام دادم و متوجه شدم در مورد کارت‌پستال در ایران چیزی وجود ندارد. به این نکته که پی بردم، اندیشیدم که برای کتابخانه می‌شود کاری بدیع انجام داد و علاقه‌مندان از آن، متمتع می‌شوند. در نتیجه کارت‌ها را بر اساس زیرنویس‌ آن‌ها یا تطابق با عکس‌های دیگر، طبقه‌بندی موضوعی کردم و به چند بخش تقسیم نمودم که مجموعه معنا پیدا کند. بخش مهمی از کارت‌ها مربوط به انقلاب مشروطه بود. این موضوع به شدت مرا سر ذوق آورد. همانطور که در کتاب عکس‌های قدیمی هم سعی کردم عکس نمایندگان مجلس آن دوران را بیاورم. تصویر ستارخان و باقرخان را بیاورم.تصویر علی اصغرخان اتابک و قاتل او و قاتلی که قاتل او را می‌کشد بیاورم. تا مفهومی را برسانم.به این ترتیب هم تاریخ گذشته زنده می‌ماند و هم کسانی که قرار است مقامات و مناسبی احراز کنند می‌بینند که روزگارشان پایدار نیست. سرانجام خواهند مرد. تصویر گویاتر از هزاران نوشته است.

این ایده‌ی قابل احترامی است. من ده‌ها جلد کتاب درباره‌ی کارت‌پستال در جهان دیده‌ام. از اوئل قرن بیستم کتاب و پ‍ژوهش درباره‌ی کارت‌پستال‌های تاریخی در جهان وجود دارد. در آن زمان امکان دست‌یابی به آن‌ها در ایران به راحتی میسر نبود، شخصی هم نبود که به طور خاص روی کارت‌پستال متمرکز شود. این جالب است که در این شرایط، شما با دیدن این کارت‌پستال‌ها سعی می‌کنید آنها را دسته‌بندی کنید و بر اساس دانش شخصی شروع می‌کنید به پیدا کردن ردپاهایی در ارتباط با کارت‌پستال در دایره‌المعارف‌ها و دیگر منابع مکتوب.
بله، قریب به اتفاق فرهنگ‌های داخلی و خارجی و کتابشناسی‌ها را ملاحظه کرده‌ام.

سپس تعاریف را استخراج کرده‌اید؟
بله، بر اساس آنچه در منابع به طور پراکنده وجود داشت اطلاعاتی را استخراج کردم. هم معنای لغوی و هم اصطلاحی و هم معانی کاربردی و معلوماتی دیگر را به قدر کفایت در مقدمه‌ی کتاب آوردم.البته به جز استخراج معانی و اصطلاح‌ها که در فرهنگ‌ها به صورت پراکنده پیدا می‌شد. کوشیدم تاریخ کارت‌پستال در ایران را هم، بررسی کنم و خیلی وقت گذاشتم تا چیزی از قلم نیفتد و همه‌ی اطلاعات،مستند آورده شود و از نمایه‌ای لازم برخوردار گردد.

از زمان انتشار کتاب بیست و سه سال گذشته. به نظر شما کاربرد کارت‌پستال چیست و چرا کارت‌پستال در تاریخ تصویری یک کشور اهمیت پیدا می‌کند؟ به هرحال می‌شود به عکس رجوع کرد. کارت‌پستال علاوه بر تصویر، تمبر و مهر و پیام‌هایی دارد که بین آدم‌ها ارتباط برقرار می‌کند. می‌خواهم این را از منظرگاه شما ببینم و اینکه آیا تحقیقات شما پیرامون کارت‌پستال تمام شد یا تداوم داشت و اگر ادامه پیدا کرد نگاه امروز شما به کارت‌پستال چیست؟
بی‌شک کارت‌پستال از ابعاد مختلف قابل مطالعه است. در قدیم کارت‌پستال‌ها دولتی بود و سازمان‌های دولتی آن را منتشر می‌کردند. بعدا تجاری شد. دولت هم باید جدا از جنبه‌های فرهنگی و معنوی و هنری از لحاظ تجاری منفعت می‌برد. دوم اهمیتی که داشت این بود که ارزان تمام می‌شد، قابل حمل بود. تصاویر روی کارت‌ها نشان از سلایق و ذوق و علاقه‌ی ارسال کننده بود. اگر چه از ابتدا شخصیت‌های دیگری روی انتشار عکس‌ها نظر می‌دادند، اما وقتی به دست مردم می‌رسید آ‌ن‌ها انتخاب می‌کردند از بین هرآنچه دیگران برایشان انتخاب کرده بودند. اساسا کارت‌پستال از لحاظ زیبایی و به خصوص احساساتی که مردم نسبت به بعضی شخصیت‌های تاریخی و رجال روزگار خود داشتند حائز اهمیت است. مثل برخی از رجال مشروطه یا تصویر و فتوای روحانیون که امروز جنبه‌ی تاریخی و سندیت یافته است. به غیر از این‌ها کارت‌پستال، وزن کم، حجم کم و سرعت ارسال داشت. سود زیادی عاید تولیدکننده هم می‌کرد. در ضمن کارت‌پستال مثل پاکت نامه بسته نبود. قابل خواندن بود و قابل مشاهده بودن جنبه‌های تبلیغی‌اش را بالا می‌برد. این‌ها همه باعث ترویج کارت‌پستال شد. جنبه‌های زیبایی و ظرافت هنری و ذوقیات بشر در گزینش زیبایی هم مهم بود که به خصوص برای همین انگیزه ارسال کارت‌پستال در مراسم شادی و جشن و سرور خیلی رواج یافته است. به غیر از این‌ها از نظر عکاسی و چاپ هم بسیار اهمیت داشت. از ارزش‌های دیگر کارت‌پستال، ارزش‌های فنی آن از لحاظ چاپ است که بسیاری از آنها صریحا امضای چاپ‌خانه‌های ایران را هم دارند. هنرمندان عکاس هم نهایت هنرشان را در تهیه کارت‌پستال به کار می‌بردند.از موارد دیگری که می‌شود در مورد کارت‌ها مطرح کرد نوع موضوعات و تنوع ذوق و سلیقه‌ی مورد پسند مردم است.

مثل چه مواردی؟
نقش و نگارها،حاشیه‌ها و تذهیب‌ها. نوع نوشته و خود تصویر بسیار اهمیت داشت. از جمله دقت‌هایی که می‌کردند این بود که کارت‌پستال، بطن اجتماع مردم را بنمایاند.

به نظر شما در ایران از چه زمانی کارت‌پستال‌هایی برای مطرح کردن مسائل اجتماعی چاپ می‌شود؟
بعد از ناصرالدین شاه.

افرادی مثل آقا سیدعبدالرحیم کاشانی تعداد زیادی کارت‌پستال با موضوع مشروطه چاپ کرده‌اند. به نظر شما انتشار این تصاویر به عنوان کارت‌پستال چه کاربردی برای ناشر داشت؟
آن‌ها هم در متن جامعه‌ی ایران زندگی می‌کردند.در متن تاریخ و انقلاب‌ها و مسائل عمومی و سیاسی و اقتصادی جامعه ایران. بعضی از آنها آدم‌های فهیم و دنیا دیده‌ای بودند. من فکر می‌کنم مسائل جهان برایشان مطرح بوده. کسانی مثل عبدالله میرزا قاجار، میرزا احمد صنیع السلطنه که عکاس مخصوص معیرالممالک و سپس مظفرالدین شاه بود و فن عکاسی را در پاریس آموخته بود.همچنین روسی خان، آنتوان خان سوروگین، رضا خان اقبال السلطنه، محمد حسن قاجار ،میرزا حسن عکاس و سایر عکاسان.

در جهان عکاسانی هستند که برای کارت‌پستال عکاسی می‌کردند، اما در ایران بیشتر از عکس‌های موجود برای تهیه‌ی کارت‌پستال استفاده می‌شد. عکاسانی مثل آنتوان سوریوگین. شما فکر می‌کنید ما در ایران کسانی را داشتیم که برای تهیه کارت‌پستال
عکاسی کنند؟
لابد، من اطلاعی ندارم.

آقای دکتر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید بسیار سپاسگزاریم.

این مطلب در چهارچوب همکاری انسان شناسی و فرهنگ با مجله مجله حرفه هنرمند منتشر می شود.

مهرداد اسکویی مشاور ارشد علمی انسان شناسی و فرهنگ است.