روحی : آقای کاروان پور عزیز از اینکه اجازه این ملاقات را به من داده اید از شما سپاسگزاری می کنم . لطفا بفرمائید متولد چه سالی هستید و در کدام منطقه اصفهان به دنیا آمده اید .
محمد علی کاروان پور : بنده در سال ۱۲۹۶ ، در محله باب الدشت اصفهان به دنیا آمده ام .
روحی : لطفا بفرمائید در آن زمان اصفهان به چه شکل بوده است .
کاروان پور : اصفهان در حدود هشت ، نه محله بیشتر نبود . که محله سنگین و بزرگش ، این محله باب الدشت بود و میدان قدیم . دیگر .. . [یک ] تکه گاهی [تکیه مانندی ] بود به نام امامزاده اسماعیل و این چهار راه احمد آباد را هم بهش می گفتند دروازه خُراسگان (خوراسگان) . که می رفتند برای خُراسگان . و هر محله ای هم برای خودش یک قبرستان داشت . چیزی که [اصفهان] داشت قبرستان [بود] . مثلا دروازه نو ، ده یازده تا قبرستان دور و برش بود . ده قدم که می رفتی قبرستان چلمون بود که بعد بیمارستان امین را در وسطش می سازند و یک خورده [خرده] می رفتیم آنطرف تر قبرستان آبخشون [آب بخشان] بود . آنورتر قبرستان سر قبر آقا بود . یک جایی بود به نام بازارچه کوفتی ها که خیلی ملال آور و ناراحت کننده بود . کسانی که کوفت داشتند و جََلب داشتند و سفلیس داشتند و اینها می آمدند زیر این بازارچه و آنها زخم و زیلی بودند و می مردند [همانجا] . یک وقت می دیدید جنازه شان دو روز آنجا بود و خود آن کوفتی ای که آنجا بود مثلا کمتر از مُرده نبود و مردم هم یک چیزی می بردند می پراندند پهلو [جلو] اینها ؛ و اینها که جرأت اینکه از آنجا بیایند بیرون نداشتند. از این لحاظ به آنها می گفتند کوفتی .
برای خواندن این گفتگو در زیر کلیک کنید: