صفحه انسان شناسی هنر (Anthropology of Art) در پی ایجاد زمینه ای علمی جهت طرح حوزه کاری این شاخه از انسان شناسی در ایران است. مدیریتِ صفحه به همراه گروهی از محققان هنر از رشته انسان شناسی و رشته های مرتبط (در سطوح کارشناسی، ارشد و دکتری)، سعی خواهد داشت تا با ارائه متونی علمی در قالب نظریه ها، مکاتب، روش ها، موضوعات، شاخه-ها، مسائل و رویکردهای رایج و اخیر رشته انسان شناسی هنر، به معرفی آن در حوزه علوم اجتماعی و انسانی ایران بپردازد.
در حال حاضر تولید ادبیات نظری و تجربی انسان شناسی هنر بسیار ناچیز است و می توان گفت که تا کنون متنی (تألیف یا ترجمه) که به طور مستقیم به انسان شناسی هنر پرداخته سابقه و جایگاه آن را در انسان شناسی نشان دهد، هنوز در متون علمی ایران تولید نشده است. این کمبود و یا فقدان ادبیات رشته، در ارائه نشدن درس انسان شناسی هنر در دانشگاه ها نیز بروز می یابد. صفحه انسان شناسی هنر خواهد کوشید تا این خلاء علمی را در حد توان پر کند. مدیریت صفحه انسان شناسی هنر، از تمامی پژوهشگران و علاقمندان حوزه هنر و فرهنگ، برای ارسال آثار خود به این صفحه دعوت می کند آثار خود را به آدرس زیر ارسال دارند: a_izadi_j@yahoo.com درآمدی بر انسان شناسی هنر ارتباط میان هنر و فرهنگ نقطه کانونی انسان¬شناسی هنر است. توضیح و تفسیر هنرها در بستر فرهنگ وظیفه اصلی انسان شناسی هنر است. علت وجودی هنر، معنای هنر، کارکرد هنر، نقش هنر، ذاتِ هنر و بیان گری هنر با توجه به عناصر مادی و معنوی فرهنگ فهمیده می شود. اما ارتباط یک سویه نیست؛ بررسی هنرهای مردمان مختلف، ابعادی از فرهنگ آنها را آشکار می سازد. بنابراین انسان شناس هنر بایستی به انواع دیگر محصولات فرهنگی و کلیت فرهنگ آگاهی و دانش عمیقی داشته باشد. فهم هنر در زمینه فرهنگ به دو معناست: الف) توضیح و فهم هنرهای فرهنگی ویژه، با توجه به مختصات و خصوصیات منحصر بفرد آن (خاص-گرایی)؛ ب) توضیح و فهم هنرها با توجه به ویژگی های ذاتی انسان (عام گرایی). انسان شناسی به دلیل سنت تاریخی خود (حوزه کاری اقوام ابتدایی و فرهنگ های کوچک، متفاوت و غریب) همواره فرهنگ های دیگر را در مرکز پژوهش های تجربی خود قرار داده است. به همین سبب نیز انسان شناسی هنر پیش و بیش از هر چیزی انسان شناسی هنر ابتدایی (Anthropology of Primitive Art) بوده است که در این صورت پیوندی بسیار نزدیک با باستان شناسی، اسطوره شناسی و مناسک می یابد و می توان به آن مردم شناسی هنر (Ethnology of Art) یا مردم نگاری هنر (Ethnography of Art) نیز اطلاق کرد. مهم ترین آثار هنرهای ابتداییِ به جای مانده، در سنگ نگاره ها، صخره نگاره ها و نقاشی های غارها و پناه گاه های باستانی پیش از تاریخ پدیدار گشته اند که برخی از همین ترسیم های ابتدایی، هنرهای دیگر آنها را نیز آشکار می کنند: نگاره های رقص ابتدایی و موسیقی ابتدایی. مجسمه ها و پیکره ها آثار دیگری از هنرهای برجای مانده مردمان ابتدایی هستند که با نظام های معنایی و باورهای ابتدایی طراحی شده اند. در کنار این هنرها، هنرهای آواز، گفتار منظوم (شعر) و روایت ها (داستان، افسانه ها و اسطوره ها) نیز قرار دارند که به همراه رقص و موسیقی، نمایش های ابتدایی را شکل می-داده اند (مناسک). همچنین هنر معماری ابتدایی نیز قابل اشاره است. برای انسان شناسی هنرهای ابتدایی، طیفی از رویکردها، مکاتب، نظریات و روش ها به وجود آمده اند که به دنبال فهم درستی از اولین پدیداری های هنری در دوره های اولیه زندگی انسان (پارینه سنگی، میان سنگی، نوسنگی، عصر مس، مفرغ و …) هستند. در عصر حاضر، هنرهای سنتی (Traditional Arts) یا هنرهای مردمی (Folk Arts) اقوام مختلف، بقایای هنرهای ابتدایی اند که هنوز نیز رگه هایی را از ساختارها و عناصر دوران های بسیار گذشته در خود حفظ کرده اند. لذا پژوهش در این هنرها، نیاز به بررسی عناصر ذهنی (باورها) و عینی (اعمال) فلکلوریک و سنتی فرهنگ ها دارد. اما باز با توجه به سنت اخیر انسان شناسی، یعنی تحولاتی که پس از استقلال کشورهای مستعمره و جنگ جهانی دوم رخ داد، و ورود آن به حوزه فرهنگ های مدرن، فضاها و موضوعات مدرن، می توان از ظهور انسان شناسی هنر مدرن البته در حوزه آکادمیک سخن گفت؛ چراکه هنر مدرن، محصول اندیشه روشنگری قرن شانزدهم است، ولی تا قبل از تحولات فوق، انسان شناسی دانشگاهی کمتر بدان پرداخته بود. و بایستی تأکید کرد که در واقع پس از گذار از هنر ابتدایی، این هنر کلاسیک است که ظهور می یابد و در دنباله آن هنر مدرن و نهایتاً هنر پست-مدرن (بسیار جالب است که اولین اندیشه های پست مدرن در معماری و انواع هنرها تجسم یافت). هنر کلاسیک در قالب هنرهایی مانند معماری، پیکرسازی، نقاشی، تئاتر، شعر، روایت ها و موسیقی از لحاظ ویژگی ها، سبک و معانی که در سه حوزه هنرمند، رابطه و مخاطب قرار می گیرند از هنر مدرن متمایز می شود. با افزودن هنرهایی مانند رمان و سینما و تغییر در سبک هنری، هنر مدرن نیز ظهور می یابد؛ و نهایتاً چرخشی دیگر و نگاهی دیگر به هنر، هنر پست مدرن را پدید می-آورد. مکاتب مختلف انسان شناسی همچون تطورگرایی، اشاعه گرایی، فرهنگ و شخصیت، ساختارگرایی، کارکردگرایی و … هر یک به شیوه متفاوتی با توجه به چارچوب های نظری ویژه خود، پدیده هنر را در میان فرهنگ ها تفسیر می کنند. اما در کنار روایت های کلان انسان شناسی هنر، شاخه های متفاوت انسان شناسی هنر نیز پدید آمده اند: انسان شناسی رقص، انسان-شناسی موسیقی و اتنوموزیکولوژی، انسان شناسی ادبیات (شعر، رمان، روایت های مردمی)، انسان شناسی نمایش (تئاتر و سینما)، انسان شناسی نقاشی، انسان شناسی هنرهای تجسمی و … . حضور همواره هنر در دوره های مختلف زندگی انسان، نشاندهنده آن است که هنر وظیفه ای بر عهده دارد و کاری انجام می دهد که دیگر فعالیت-های انسانی نمی توانند این وظیفه را بر عهده گیرند. انسان شناسی هنر به ما کمک خواهد کرد تا هنر به مثابه فرهنگ (Art as Culture) را درک کنیم. با این مقدمه، صفحه انسان شناسی هنر به هنر در دوره های زمانی مختلف فرهنگ انسانی از یک سو (بعد در زمانی هنر) و انواع هنرها از سوی دیگر با طرح دیدگاه های انسان شناسان و دیگر متخصصان این حوزه خواهد پرداخت.
نوشتههای مرتبط
مدیر صفحه انسان شناسی هنر اصغر ایزدی جیران