گروه خراسانِ انسانشناسی و فرهنگ
صد و دهمین نشست یکشنبههای انسانشناسی و فرهنگ با عنوان «بررسی اجتماعی فرهنگ “کولی” در خراسان» در تاریخ دوم اسفند سال هزار و سیصدو نود برگزار شد. در این نشست آقای محسن میهندوست (پژوهشگر و نویسندۀ حوزۀ فرهنگ و فولکلور خراسان) دربارۀ «درنگ و برداشتی دربارۀ “کولی”؛ گزارهای از کولیهای عربخانه جنوب خراسان» و آقای موسیالرضا غربی (دانشجوی دکتری انسانشناسی دانشگاه تهران) دربارۀ «برساخت اجتماعی هویت در محلۀ گلستان شهر سبزوار: پژوهشی روایتی از چالشها و چرخشهای هویتی در یک جماعت غربت» سخنرانی کردند. در زیر گزارش سخنرانی آقای میهن دوست آمدهاست.
نوشتههای مرتبط
محسن میهندوست در ابتدا با تأکید بر این نکته که تلاش دارد به دور از پیشداوری و تعصب به بحث از غربتها بپردازد، اذعان کرد که بحث قابل توجهای از آنچه بیان میدارد، حاصل مطالعات اسنادی اوست. البته او این دادههای اسنادی را در کنار دادههای حاصل از کارهای میدانیاش در خراسان در قالب تکنگاریهای که عمدتاً منتشر نشدهاند، بیان داشت. میهن دوست ابتدا به ذکر برخورد خاطره آمیزی که میان او و غربتها در کرمان اتفاق افتاده اشاره کرد. او از خلال بیان این خاطره که در حدود سه سال پیش برایش اتفاق افتاده، نشان داد که چگونه از شناختی که از غربتهای خراسان داشته جهت تسهیل ارتباط با غربتها در کرمان بهره برده است. او در ادامه در توصیف غربتها چنین بیان میدارد: اگر بخواهیم مسائل کلی کولیها، غربتها، قرشمارها را بدانیم؛ قرشمار یعنی غیر شمار. قومی دربهدر، بسیار سازنده در فکر و فرهنگِ موسیقی و رهایی و آزادی و فرای معمول آنچه که جنسیت زن مثل مرد است. از هند و مصر آمدند. در ادامه میهن دوست به استناد شاهنامه مطالبی را در باب غربتها مطرح میسازد: بهرام گور پادشاه ساسانی به جهت تنگدستان که از آهنگ و آواز بهره بیشتر ببرند، ده هزار کولی از هندوستان به ایران میآورد و گاو و الاغ و آذوقه برایشان فراهم میکند ولی پس از یک سال که میگذرد هر آنچه داده شده بوسیله کولیان حیف و میل میشود و به فقر و تنگدستی در میافتد. بهرام گور از آنچه پیش آمده نارضایتی نشان میدهد و کولیان آواره دشت و بیابان میشوند.
محسن میهن دوست افزود: کولیها از قومی بنام روما می باشند که از شمال هند به ایران آورده شدهاند از آنجا به روسیه و از طریق ترکیه به اروپای شرقی و از آنجا به روسیه اروپای غربی، آفریقا و آمریکای شمالی و جنوبی مهاجرت کردهاند. کولیها هر جا که میرفتند، با رقص و فالبینی و پرورش اسب و آهنگری روزگار میگذرانند و در مجموع جمعیت پراکنده آنها را ۱۲ میلیون تخمین میزنند یعنی کمتر از جمعیت یهودیان. در آثار تولستوی و داستایوسفکی دو چهرۀ برجستۀ ادبیات و رمان به غربتها اشاره شده است. میهن دوست با اشاره به گمانهای موجود درباب منشأ غربتها، با توجه به شواهد زبانی و فرهنگی نظری که منشأ ایشان را در هند میداند، معتبرتر قلمداد میکند. این پژوهشگر فرهنگِ عامۀ خراسان در ادامه ضمن اشاره به کوچ پرشمار ایشان در عهد نادری، به دستاندازی و بازی با حیوانات که به عنوان نوعی سیرک شهری قابل درک است، به عنوان بخش قابل توجهی از مشغولات غربتها اشاره میکند. این گرایش غربتها به بازیهای نمایشی موجب شده است، ایشان در نگهداشت و بعضاً انتقال برخی بازیها و سنن نمایشی مردم ایران ایفا نقش نمایند.
در ادامه میهندوست بحث خود را سوی مباحث زبانی غربتها معطوف میدارد. او ابتدا به بحث مختصری در باب زبانهای رمزی پرداخته، در این زمینه به نقل از مقالهای از علی بلوکباشی چنین میگوید:
زبان ساختگی که یک یا دو یا چند گروه مردم در میان خود قرار می دهند تا هنگامی که میخواهند معنا و راز سخنانشان برای دیگران پوشیده بماند، از آن استفاده کرده، با آن گفتگو کنند. این زبانهای رمزی در برخی جوامع جهان رواج دارد که خود نشاندهندۀ سه نکته است؛ اول مشخص کردن هویت گروهها و تحکیم همبستگی آن و دوم پوشیده و پنهان نگاه داشتن راز و رمزهای شخصی، گروهی و احتمالاً دغلکاریهایشان از دیگران و بستن راه تفتیش بیگانگان و سوم برای تفریح و سرگرمی. اساس زبانهای ساختگی که در برابر زبانهای طبیعی به کار میروند بر زبان گفتاری مردم نهاد شده است. این زبانها را کلاً صورت شکسته زبانی شکل غلط ادا شده زبانهای طبیعی و برخی از آنها را زبان ترکیبی، زبان پیوندی و یا زبان آمیخته دانستهاند.
ایوانف در مقالۀ لوتر کهن درویشی – کولی دست نوشتهای از مجموعۀ رسالههای فلسفی و صوفیانه به نام کتاب ساسیان را که به معنی کتاب گدایان طفیلی گرفته است، معرفی میکند و تاریخ تألیف و تحریر آن را بنابر واژگان به رفته در متن دستنوشته، حدود ۳۵۰ سال پیش(یعنی پیش از ۱۹۲۲م، سال تألیفِ مقاله) و در قرون دهم هجری یا شانزدهم میلادی تخمین میزند. لیکن، بنابر شرح و توضیحات رساله که به پیش از اواخر قرن هفتم هجری میرسد، نسخۀ دستنویس را برگرفته و بازنویسی از مجموعهای قدیمیتر میپندارد. او دستهای از واژههای زبان رمزی متن رساله را در مقالهاش طبقهبندی کرده و زیر این عناوین آورده است
۱) واژههایی که هنوز در میان کولیهای ایران به کار میرود مانند: دخ(نیک، خوب)، دنه(زن)، کیاو(دزد) ،لیمولو(شتر) .
۲) واژههایی با اصل عربی مانند: ابنا(مردمی خاص)، ابیک (پدر)، بطنا (شکم)، زیف(بد)، فما (دهان) و غیره این موارد، نمونههایی از همین زبانهای رمزی هستند.
۳) واژههایی با اصل فارسی که بعنوان استعماری به کار میروندمانند: زنبوری (عزیزی)، ناز(غلام) و غیره
۴)واژههایی که از تبدیل هجاها ساخته شدهاند، مانند: تبلل (تنبل)،کید(دیگ)، ماهون از هامون(شهر) و غیره. و چند بند دیگر از جمله واژهایی که منشأ آنها نامشخص است مانند: برکالهتر(دف یا نای جنگ)، برمیا (فتنه)، بژادار(حاجی)، داد(بینا)، کاکا(دندان) و غیره.
متن کامل مطلب را در فایل پیوست مطالعه کنید