انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

گزارش دومین نشست «یکشنبه های انسان شناسی و فرهنگ: کردارشناسی جانوری و شهر

دومین نشست هفتگی از سری برنامه‌ یکشنبه‌های انسان‌شناسی و فرهنگ در روز ۲۸ مهر ماه سال جاری و با موضوع «کردار شناسی جانوری» در مرکز مشارکت‌های مردمی شهرداری تهران برگزار شد و طبق روال، با دو سخنرانی و پخش یک فیلم مستند مرتبط همراه بود. در این برنامه که با حضور ۷۰ نفر از دوستداران حوزه طبیعت و فرهنگ برگزار شد دکتر جاوید آل داود (استاد دانشگاه دامپزشکی دانشگاه تهران و رئیس انجمن حمایت از حیوانات) و دکتر امیر عسکری (فارغ‌التحصیل دانشگاه میسور هند و مدیر گروه کردارشناسی انسان شناسی و فرهنگ) سخنرانی کردند و مستند «کوکو، یک گوریل گویشور» پخش شد. در پایان نیز پنلی برگزار شد و حضار، پرسش‌ها و نقطه نظرات خود را درباره موضوع جلسه مطرح کردند.گزارش تفصیلی این جلسه در ادامه ارائه می‌شود.

فکوهی: مطالعه حیوانات و بازتعریف انسان‌شناسی

در ابتدای این برنامه که راس ساعت ۴ آغاز شد دکتر فکوهی (مدیر انسان‌شناسی و فرهنگ) بر این نکته تاکید کرد که گرچه جلسات علمی انسان شناسی و فرهنگ با موضوعات مستقل تشکیل می شوند اما مکمل یکدیگر بوده و دیدی جامع نسبت به فرهنگ ارائه میدهند. او گفت: «یکی از دلایلی که فرهنگ در کشور ما به اندازه ی کافی پیشرفت نکرده این بوده که افراد، آن‌را به صورتی تک بعدی مطالعه کرده‌اند.» فکوهی همچنین به معرفی حوزه کردارشناسی جانوری پرداخت و بیان داشت: «کردار شناسی جانوری که در ایران تحت عنوان رفتارشناسی جانوری نیز از آن یاد میشود ترجمه ی واژهethology بوده و امروزه یکی از مهم ترین رشته های علمی است. بسیاری از داده های بدست آمده از جانب رفتار شناسان جانوری در طول سال های اخیر که با روش های مشاهده یا عصب شناسی روانی صورت گرفته برای ما انسان شناسان علاوه بر جذابیت، نوعی بحران هم ایجاد کرده است. از جمله درک ما از سیستم خویشاوندی، روابط بین جنسیتی، سیستم قدرت، اخلاق و … است که ما فکر می‌کرده‌ایم در طول تاریخ به جز انسان، به موجود دیگری قابل انتساب نبوده است ولی یافته‌های یکی از معروف ترین متفکران این حوزه، فرانس دو وال نشان داد که چنین رفتارهایی در بین جانوران نزدیک به انسان نیز یافت می‌شوند و همین، ضرورت بازتعریف یکسری مفاهیم را در انسان‌شناسی جدی ساخته است.»

فکوهی همچنین به مسائل فرهنگی متعدد در ارتباط بین انسان و حیوان اشاره کرد و گفت: «یکی از این مفاهیم فرهنگی، نجاست است که به صورت گسترده ای در انسان شناسی مورد بحث قرار گرفته است. نجاست که به معنای تابویی بودن حس لامسه است، مفهومی گسترده و جهان شمول بوده که تنهای مختص حیوانات نیست بلکه خود انسان ها با هم نیز دارای روابط تابویی حس لامسه هستند. به عنوان مثال شما هیچ وقت به انسانی که با او آشنایی ندارید دست نخواهید زد. این مسائل به صورت گسترده در کتاب بُعد پنهان ادوارد هال مطرح شده است، بدین ترتیب که ارتباط های لامسه و بدنی صرفا میتواند از طریق خاصی و بین افرادی خاص اتفاق بیافتد. مانند دست دادن دو فرد آشنا. مفهوم نجس بودن حیوانات به معنای حیوان ترسی و یا فوبیا نیست. بلکه نجس بودن در دین اسلام به معنای حرام بودن است. کتابی در این مورد موجود است به نام انسان و حیوان نوشته ژان پیر دیگار، ایران شناس معروف و متخصص بختیاری ها که به جدا نبودن زندگی انسان و حیوانات و بررسی آن میپردازد. این کتاب از دیدگاه انسان شناسی روابط بین حیوان و انسان را به خوبی بررسی میکند.» این استاد دانشگاه تاکید کرد: «این موضوع نباید فراموش شود که رابطه انسان با حیوان رابطه ای قدیمی است که همواره وجود داشته است. در ایران باستان و دین زرتشت، سگ حیوانی مقدس بوده و هرگونه آزار آن مجازات های عظیمی در بر دارد که این امر را میتوان در کتاب وندیداد که کتاب قانونی ساسانی است مشاهده کرد. نکته ی مهمی که از لحاظ انسان شناسی جنایی و روان شناختی ثابت شده است رابطه ی بین خشونت علیه حیوانات و خشونت علیه انسان، شکنجه حیوانات و شکنجه ی انسان، موقعیت حیوانات در یک جامعه و موقعیت انسان ها در آن، و در یک تعریف کوتاه رابطه ی بین حقوق حیوانات و حقوق بشر است. معمولا جوامعی که حیوانات در آن بدترین شرایط را دارند انسان ها هم شرایط مناسبی ندارند. در مفهومی کلی تر انسان شناسان این نکته را به خوبی میدانند که جوامعی که موجودات و انسان های ضعیف در آن بدترین موقعیت را دارند به طور کلی بدترین شرایط برای زندگی انسان هاست. یک از شاخص های اصلی توسعه انسانی در سازمان ملل موقعیت زنان و کودکان است. موقعیتی که زنان و کودکان هر جامعه دارند توصیف کننده ی تمام موقعیت انسان های آن جامعه است. در جامعه ای که زنان آن تحت ظلم و ستم هستند معمولا بدترین جوامع در سطح جهان بوده و در مقابل جوامعی که زنان و کودکان در آن موقعیت خوب و مناسبی دارند جوامعی هستند که دموکراسی در آنها در بهترین حالت وجود دارد.»

مسئله ی دیگری که در صحبت‌های فکوهی به آن اشاره شد رابطه حوزه حیوان و فناوری ها و از جمله فناوری های مدرن بود و اینکه بیشتر فناوری های موجود، با مطالعه بر روی سیستم های جانوری به نتیجه میرسند. او گفت: «در جانورانی که لزوما به ما نزدیک نبوده و پیشرفته ترین حیوانات نیستند همچون سگ ها و خفاش ها که بعضی از حس هایشان از دیگر حیوانات قوی تر بوده و از آنان برای ساخت فناوری های پیشرفته الهام گرفته و استفاده میکنند.»

مستند «کوکو، یک گوریل گویشور»

فیلم مستند انتخاب‌شده برای این جلسه، درواقع نمونه ای کوتاه‌شده از مستند «کوکو، یک گوریل گویشور» (KoKo a Talking Gorilla) و محصول ۱۹۷۸ بود و بخش‌هایی از روند آموزش این گوریل از طریق معلمش و نیز رفتار او در مواجهه با سایر گوریل‌ها را به تصویر می‌کشید. «کوکو در جولای سال ۱۹۷۱ در کالیفورنیا به دنیا آمد. کوکو که اسم مستعار این ماده گوریل میباشد از لغت ژاپنی هانابیکو به معنای کودک آتش پاره به خاطر تولدش در چهارمین روز از ماه جولای گرفته شده است. فرانسین پنی پترسون و همکارانش از دانشگاه استنفورد پروژه ی کوکو را آغاز نمودند. آنان می پنداشتند که هوش گوریل ها از شمپانزه ها کمتر است. اما این فرضیه توسط کوکو رد شد. او اولین گوریلی بود که توسط زبان علامتی آمریکایی قرار گرفت، در ۷ سالگی خزانه ی لغت فعالی داشت و میتوانست ۳۷۵ علامت گوناگون را تولید کند. این تعداد علامت خیلی بیشتر از تعداد علامت هایی بود که توسط وشو یا دیگر شامپانزه ها تولید شده بود. طبق گفته مربی اش نمره ی هوش­بهر کوکو بر حسب نمره آزمون هوش­بهر استنفورد بینه در حدود ۸۵ تا ۹۵ بود. او میتوانست خود را در عکس شناسایی کند و تصویر خود را در آیینه تشخیص دهد. او همچنین میتوانست کلمات و یا عباراتی را ابداع کند. با توجه به این که از یک سالگی تحت آموزش زبان علامتی قرار گرفته بود و در ده سالگی واژگانی فراتر از ۴۰۰ علامت داشت و همچنین رفتارهای بینشی دیگر او همه نشان دهنده هوش بالای کوکو بیش از آن که کردار شناسان انتظار داشتند میباشد. کوکو از معدود غیر انسان هایی است که از حیوانات خانگی مختلف نگهداری میکرد. کوکو چندین گربه داشت که سالها از آنان مراقبت نمود و در این رابطه پترسون در سال ۱۹۷۸ کتابی با عنوان بچه گربه های کوکو تالیف نمود. مستندهای زیادی با حضور کوکو ساخته شدند. مانند کوکو گوریل سخنگو (سال ۱۹۷۷) ( که امروز در این جلسه نمایش داده میشود ) و غیره. رابین ویلیامز نیز در مستندی با حضور کوکو نقش آفرینی کرده است او در رابطه با کوکو گفته است: «کوکو هیجاناتی از جمله عشق، خشم، شادی و غمگینی را به سادگی ابراز مینماید او همانند یک انسان بزرگ، پشمالو و آرام میباشد.» (معرفی کوکو از کتاب کردارشناسی، نوشته دکتر عسکری و فرخ زاد)

آل داود: علت حیوان‌ترسی کودکان ما، آموزش‌های غلط والدین است

آقای آل داود، سخنران اول مراسم بود که پس از پخش فیلم، به ارائه مطالب خود ذیل عنوان کلی «حیوانات شهری در زندگی بشر» پرداخت. وی ابتدا به فعالیت و پژوهش های انجام شده در زمینه های نقش حیوانات و تغییرات رفتاری آنان پیش از زلزله، رفتار شناسی حیوانات، اختلالات رفتاری، روانشناسی و استفاده از حیوانات pet therapy ، شخصیت شناسی در حیوانات، حیوان آزاری و حیوان ترسی اشاره کرده و بیان داشت: «در پژوهشی پیرامون موضوع حیوان آزاری ومیزان ترس از حیوانات مشخص شد که میزان قابل توجهی از کودکان ۴ تا ۶ ساله مهدکودک های تهران (۸ تا ۱۲ درصد آن‌ها) حیوان ترسی و حیوان آزاری دارند که این احساس با افزایش سن آن‌ها افزایش می‌یافت. این موضوع، اغلب وابسته به مسائل تربیتی است و والدین به صورت ناخودگاه عامل ترس از حیوانات را در بچه ها که ذاتشان به حیوانات علاقه مند است به وجود می آورند.» او ادامه داد: «ما حتی در مطالعات گسترده تر خود با این حقیقت مواجه شدیم که قاتلان حرفه ای و سریالی، سابقه حیوان آزاری داشته اند و شاید این روحیه آنان را به سمت قتل های سریالی کشانده است.» آل داوود همچنین به حضور مداوم حیوانات در کنار انسان در طول تاریخ اشاره کرد و در ذکر دلایل آن، از این موارد نام برد: «حفاظت و تغذیه الهام و الگو پژوهش و درمان نظامی و انتظامی،کمک به ناتوانان، حیوانات همدم، درمان روان پزشکی pet therapy ، پیش گویی زلزله از طریق تغییرات رفتاری.»

او در بخش دیگری از سخنان خود به مشکلات نگهداری حیوانات در فضای شهری پرداخت و عنوان کردکه به این موضوع، هم باید از جنبه قانونی و هم از جنبه فرهنگی می‌بایست بیشتر توجه کرد. رئیس انجمن حمایت از حیوانات گفت: «متاسفانه در ایران، قانونی پیرامون حمایت از حیوانات وجود نداشته و جزء اولویت ها قرار ندارد. همین مسائل باعث بروز اتفاقاتی برای حیوانات در شهر میشود که حاصل تداخل نظرات شخصی ای است که ورای قانون است. در کشور ما فرهنگ نگهداری از حیوانات از روزگاران قدیم وجود داشته است اما نه در شکل شهری و اروپایی و آپارتمان نشینی آن. اگر ما نتوانیم به درستی از حیوانات نگهداری کنیم حقوق این حیوانات را نادیده گرفته ایم. این موضوع از لحاظ فرهنگی باید در جامعه ما تعریف شود. متاسفانه عقاید و خرافاتی در میان مردم ما وجود دارد که در غیاب قانون، رفتارهای ناشایست در مقابل حیوانات را شایع میکند.» او همچنین به نقش ارگان های دولتی- شهرداری و نیروی انتظامی در مقابل حقوق حیوانات اشاره کرد و گفت: «متاسفانه این مسئله، مشکلات مواجه مردم با حیوانات را دو چندان میکند همچون: جلب و کشتن حیوانات. در همین راستا مراکز درمانی وابسته به شهرداری آمار مراجعین به روانپزشکان را در دو شغل کارکنان بهشت زهرا و گروه اتلاف سگ بیشتر از دیگر مشاغل میداند.» این استاد دانشگاه همچنین با اشاره به آیاتی از قرآن (مانند آیه ۳۸ سوره انعام) توجه دین اسلام به نگهداری از حیوانات و همزیستی در کنار آن‌ها و همچنین تفکر و محبت به آن‌ها را نشان داد.

عسکری: انقلاب سیاسی، طرد ماده خیانتکار و سایر قواعد رفتاری میمون‌های ماکاک

«نخستی شناسی، با تاکید بر جامعه ماکاک های بونت» عنوان سخنرانی دکتر عسکری بود که خود از خلال ۷ سال زندگی و مطالعه در هند، شناخت دقیقی از آن‌ها کسب کرده است. او ابتدا توضیح داد که گونه های متفاوتی از میمون ها در هندوستان زندگی میکنند و گفت: «در شمال، گونه رزوس وجود دارد که به لحاظ شباهت ژنتیکی این گونه با انسان ها در پزشکی و روان پزشکی از آنان استفاده میشود. اما در جنوب هندوستان گونه ای دیگر از میمون ها زندگی میکنند که بونت نام دارند و شباهت زیادی با میمون های رزوس دارند. به لحاظ فرهنگی و مذهبی هم میمون های لانگور مطرح هستند. تفاوت های رفتاری بسیاری بین گونه های مختلف میمون ها وجود دارد به همین دلیل نمیتوانیم به تمام این گونه ها در یک جلسه بپردازیم و تنها به صورت تخصصی بر رفتار میمون های ماکاک بونت تمرکز میکنیم.» وی ادامه داد: «بونت ها در هندوستان به دو قسمت تقسیم میشوند: یک دسته جامعه ماکاک هایی هستند که در جنگل زندگی میکنند و دسته دیگر جامعه ای هستند که در شهر زندگی میکنند. تفاوت میان آن دو آن است که جامعه ای که در جنگل زندگی میکنند تعداد نرهای بیشتری در گروه داشته و توانسته اند بعضی از گروه ها را از جنگل فراری داده و یا گروه های دگر را شکست دهند و جامعه شکست خورده و ضعیف تر را به شهر برانند. این گروه ها به محض آنکه دارای قدرت و یا نرهای قوی تری شوند مجدد به جنگل لشگرکشی کرده و سعی دارند تا جایگاه مناسبی در جنگل برای خود بیابند. در واقع میمون ها علاقه ی چندانی به همنشینی با انسان ها در شهر نداشته بلکه از جانب ماکاک ها به اجبار به شهر رانده شده اند.»

عسکری افزود: «میمون های لانگور در شهر دیده میشوند و جثه ی بزرگ تری نسبت به میمون های بونت دارند اما بسیار از لحاظ رفتاری آرام و خجالتی بوده در صورتی که میمون های ماکاک پرخاشگر و پر رو هستند.گاهی هم نشینی خوبی میان میمون های لانگور و ماکاک دیده میشود. لانگورها به لحاظ روایتی که از هندوییسم آمده است میمون هایی مورد احترام در هندوستان هستند. به گونه ای که ” هانومان” خدای میمون ها در هندوستان به میمون های لانگور نسبت داده شده و به همین جهت به آنان احترام میگذارند. هانومان شیوا را در جنگ با اهریمن حمایت کرده و وقتی که توسط اهریمن دستگیر شده به دستور او دمش را در روغن فرو کرده و آتش میزنند. او از درد فرار کرده که بسیاری از خانه ها به واسطه این فرار آتش میگیرند. او در آخر نجات پیدا میکند اما پس از نجات او دست ها و صورتش سیاه شده و به همین دلیل لانگور ها را به او نسبت میدهند و به آنها احترام میگذارند و به نوعی آنان را سربازان هانومان بزرگ میدانند. از آنجایی که ماکاک ها هم رابطه ی نسبتا خوبی با لانگورها دارند، دوستان هانومان نامیده شده و مورد احترام هستند.»

این استاد کردارشناسی در توضیح بیشتر ارتباط انسان و ماکاک در هند بیان داشت: «به غیر از اعتقادات هندوییسم روابط دیگری میان انسان ها و ماکاک ها وجود دارد:۱. اگر ماکاک ها گرسنه باشند دوستی را زیر پا گذاشته و به انسان ها حمله کرده و درگیری ای میان آنها اتفاق می افتد. ۲.گاهی افرادی سودجو در هندوستان در مقابل غذا ماکاک ها را برای دزدی آموزش میدهند. ۳. نمایش های خیابانی که از طریق معتاد کردن حیوان انجام میشود. ۴. رابطه میان میمون ها و سادوها که همدمی صمیمانه ای میان آنها وجود دارد و گاهی بسیاری از تمرینات سخت را از میمون خود می آموزند.»

او درخصوص چهره شناسی و زبان بدن ماکاک ها این توضیحات را ارائه داد:

نگاه خیره میمون بدترین نگاه این موجود است که نشانگر آمادگی برای جنگ و یا مبارزه است
نشان دادن دندان ها نماد ترس، وحشت و سلطه پذیر بودن است
بسته بودن دهان میمون به معنای دقت و کنجکاوی و تفکر اوست
نشان دادن دندان ها به یکدیگر نماد پرخاشگری و آغاز جنگ است
نشان دادن لثه ها نشان از احترم و وفاداری به یکدیگر است که بسیار در طول روز تکرار میشود
باز بودن دهان نشان از شوک حیوان است.
در حالت های سلطه گری و قدرتمندی دم حیوان همیشه بالا است و در حالت های شکست به سمت پایین و کشیده بر زمین است.
هنگامی که میمون با دشمنی رو به رو میشود بر روی دو پا ایستاده و سعی دارد که آلت تناسلی اش را به دشمن نشان دهد که نشان از تنفر او دارد که گاهی به صورت دسته جمعی هم دیده شده است.

عسکری درخصوص ساختار اجتماعی جامعه ماکاک گفت: «گروه ماکاک ها یک خانواده هستند شامل: نرهای غالب، نرهای سلطه پذیر، ماده های غالب، ماده های سلطه پذیر، کودکان، نوجوانان و دیده بانان. ماکاک ها پادشاهی دارند که نقش تصمیم گیرنده در شرایط بحرانی را داراست. این پادشاه میتواند با تک تک ماده ها که تعدا آنها بین ۲۰ تا ۲۵ عدد است بدون هیچ تابویی رابطه جنسی برقرار کند. یک پادشاه هنگامی که به قدرت میرسد با بو کردن توله های نر متوجه میشود که آیا این توله متعلق به او هستند و یا نه و اگر فرزندان او نباشند، میتواند آنها را بکشد و هیچ کاری از ماده ها ساخته نیست. پادشاه در هنگام جنگ آخرین فردی است که وارد جنگ میشود. نقش ملکه بسیار دارای اهمیت است. در میان ماده ها کسی که بیشترین نزدیکی را با پادشاه داشته باشد به عنوان ملکه نامگذاری شده و معمولا فرزندان نر ملکه ها شانس بیشتری برای فرماندهی دارند. اگر ملکه بر اثر پیری و یا حادثه ای از بین برود جوانترین دختر ملکه جانشین مادر میشود. گروهی از نرها در جامعه ماکاک وجود دارند که دیده بان نامیده میشوند.این میمون ها تمام روز را بر بلندی و یا درخت هستند و دیده بانی میدهند که خطری جامعه شان را تهدید نکند. دیده بان ها به لحاظ سلسله مراتب جزو پست ترین نرها هستند. آنان حق پایین آمدن از پست خود را ندارند و این عمل به معنای تمرد از فرمان پاشاه بوده و تنبیه پادشاه را در بر دارد و اگر این پایین آمدن ها به تعداد زیاد اتفاق بیافتد از گله رانده شده و به عنوان نری سرگردان باید زندگی ای انفرادی را بگذراند و نمیتواند وارد گروه دیگر شود.» وی افزود: «نوشیندن آب یکی از مسائلی است که در سلسله مراتب قدرت مطرح میشود. معولا در جوامع شهری نوشیدن آب برای ماکاک ها بسیار دشوار است. زیرا تنها از شیر آب، آب میخورند و اکثر شیرهای آب در شهر به همین دلیل دارای قفل میباشند. اولین فردی که آب مینوشد پادشاه بوده و به ترتیب: ملکه، دختران ملکه، نرهای غالب، نرهای مغلوب، ماده های مغلوب، نوزادان و دیده بانان.»

قانونمندی‌های موجود در روابط جنسی ماکاک‌ها از دیگر سرفصل‌های صحبت‌های او بود و در این‌باره چنین توضیح داد: «روابط جنسی بسیار قانونمندی در میان ماکاک ها وجود دارد. اگر ماکاکی ماده بخواهد رابطه ای جنسی با نری از گروه دیگر داشته باشد مطمئنا توسط پادشاه و یا دیگر نرهای غالب گروه تنبیه خواهد شد و بچه های ماده را از بین برده و اگر زنده بماند از گروه طرد شده و سرگردان میشود.»

وجود روابط سیاسی پیچیده در این جامعه، بخش دیگری از سخنرانی عسکری بود و در این‌باره گفت: «در جامعه ماکاک ها انقلاب های گروهی ای دیده میشود. این انقلاب ها زمانی اتفاق می افتد که تبعیض در گروه وجود داشته باشد. مثلا ملکه تنها به دختران خود اجازه دهد تا از میوه های درخت اجیری خورده و دیگر ماده ها از میوه های بر روی زمین و یا خشکیده تغذیه کنند و یا پس از دختران از درخت تغذیه کند. حال اگر در زمان خشکسالی هیچ گونه رعایتی از جانب ملکه صورت نگیرد و غذایی هم پایین ریخته نشود انقلاب گروهی جامعه ماکاک ها رخ میدهد. اگر انقلابی رخ دهد معمولا پیروزی با اشراف و ملکه است زیرا آخرین نفر پادشاه است که پشت ملکه ایستاده و به تبع او نرهای غالب از ملکه پیروی میکنند و انقلابیون را شکست داده و یا آنها را از گروه طرد میکنند.»

عسکری ادامه داد: «به لحاظ تقریبی یک پادشاه بین ۲ تا ۴ سال میتواند یک گله را پادشاهی کند بعد از آن یا از داخل گروه و یا از خارج آن شکست میخورد. اولین رفتار پس از شکست از جانب پادشاه رفتاری پارانویایی و شک است که به ملکه و ماده های خود نشان میدهد. شک به توطئه و یا رابطه جنسی با دیگر نرها. هنگامی که پادشاهی شکست میخورد محکوم میشود که با گله اش به شهر آمده و در آنجا زندگی کند. مکانی که پر از نرهای سرگردان بوده و ممکن است به ماده های گله نزدیک شوند. در نتیجه معمولا این پارانویا ایجاد شده در پادشاه حقیقی بوده و غیب شدن ماده های گروه خود را مشاهده میکند. این نرهای سرگردان که معمولا منتظر شکست پادشاهان هستند که از ماده ها و شرایطش استفاده کنند روحیه ای جاه طلبانه داشته و به همین دلیل از پست دیده بانی خود پایین آمده و حاضر به اطاعت نبودند. بازگشت یک گله به این نرها فرصتی میدهد تا رفتارهایی نمایشی از خود نشان دهند. این نرها شجاعت فروان و تجربه دارند و به تمام ماده ها علاقه مند هستند. دو روش برای نرهای سرگردان وجود دارد تا مجدد به گروه هایی وارد شوند: ۱. نشان دادن قدرت با فداکاری و یا نجات دادن جان یکی از اعضای گروه ۲. چاپلوسی کردن برای ماده ها با جوریدن و یا بازی کردن با فرزندان که با انجام این رفتارها به مرور زمان پادشاه آنان را به عنوان فردی از گروه میپذیرد. »

این پژوهشگر کردارشناسی، وجود خشونت در جامعه ماکاک‌ها را چنین توضیح داد: «در جامعه ماکاک ها خشونت های بسیاری دیده میشود و اگر بر سر مسائل بقا گرفتار شوند یکدیگر را به قتل میرسانند اما به صورت عمده به دو علت امکان به قتل رساندن ماکاک ها توسط یکدیگر وجود دارد: ۱. خیانت ۲. قلمرو.» وی اضافه کرد: «در آزمایشگاه روانشناسی آزمایشی بر روی ماکاک ها انجام داده اند بدین صورت که هیپوتالاموس یک پادشاه ماکاک و یک نر مغلوب را تحریک کرده و مشاهده کرده اند که پادشاه رفتار خشونت آمیز بسیار شدیدی از خود نشان داده در صورتی که نر مغلوب در مقابل این تحریک گوشه ای نشسته و میلرزد. در نتیجه این واکنش ها را بیشتر به محیط و سلسله مراتب قدرت مربوط دانسته اند.»

او در پایان، به برخی دیگر از رفتارهای ماکاک‌ها اشاره کرد و بیان داشت: «میمون ها در ابتدا که به دنیا می آیند در آغوش مادر ها هستند اما پس از ۶ ماه بر پشت مادر سوار شده و تا یک سال و نیم از مادر سواری گرفته و هرجا که مادر برود فرزندان هم پشت او میروند. مادر علاوه بر نگهداری از کودک وظیفه ی دیگری هم بر عهده دارد که این است که کودک خود را به سلسله مراتب بالای جامعه برساند. ماکاک های ماده ممکن است که با زد و بندهایی کودک خود را به یک مرحله ی بالا رسانده و او را از نر مغلوب و دیده بانی نجات دهد. همچنین، یکی از رفتار های رایج در میان میمون ها رفتار جوریدن grooming است. این رفتار شباهت زیادی به شانه زدن با روغن نارگیل دختر بچه های هندی دارد. میمون ها ۲ تا ۳ ساعت در روز را به این کار اختصاص میدهند. رفتاری غریزی که تنها مختص نوع میمون ها نیست بلکه این کار را با دیگر حیوانات همچون پرنده و آهو… هم ممکن است انجام دهند.»

ارائه توضیحات و نمایش عکس‌هایی درباره یک ماکاک بونت که عسکری پیشتر، نگهداری و پرورش آن‌را برعهده داشته، پایان‌بخش این جلسه بود.

پرسش و پاسخ

طبق روال جلسات یکشنبه‌ها، پایان‌بخش برنامه، پنل و پرسش و پاسخ حضار و سخنرانان بود:

پرسش دکتر عربستانی: همان طور که گفتید هنگامی که دو گروه ماکاک دشمن در مقابل یکدیگر قرار میگیرند بر روی دو پا می ایستند و آلت تناسلی خودشان را به یکدیگر نشان میدهند، برای من سوال پیش آمد که از لحاظ روانشناسی آیا حرکتی نمادین در حال اجراست و فالوس، نمادی از قدرت تلقی میشود و مرتبط با مسائل و تحلیل های روانکاوانه است؟ و آیا چون ایستاده بودند آلت تناسلی شان دیده میشد و یا مشخصا به آن اشاره میکردند؟ آیا مقاله و یا کتابی پیرامون این صحبت ها منتشر شده است؟ آیا این رفتار در سایر میمون ها هم مشاهده شده است؟

عسکری: این رفتار،کاملا نماد خشم است. ماکاک‌ها گاهی علاوه بر روی دوپا ایستادن چند قدمی هم به همین صورت راه میروند. هنگامی که پادشاه بر روی دوپا می ایستد باقی نرهای گروه هم به تبع او این کار را انجام میدهند. اما این کار هیچ وقت از طرف ماده ها انجام نمیشود. اگر بخواهیم به لحاظ روانکاوانه این قضیه نگاه کنیم من فکر میکنم که فالوس نماد قدرت است در جامعه ماکاک ها و این عمل نشان از قدرت طلبی آنان دارد. در سایر میمون ها این عمل قدرت طلبی به گونه ای دیگر مشاهده میشود. مثلا گوریل ها مشت به سینه خود می کوبند و یا شامپانزه ها جیغ های بسیار وحشتناکی میزنند. اما در سایر ماکاک ها این حالت دیده شده و حالتی طبیعی در جامعه ماکاک هاست. در مورد منبع هم کتاب کردارشناسی من موجود است که انتشارات روان شناسی و هنر آن را منتشر کرده است.

آل داود: در سایر حیوانات در هنگام مبارزه سعی دارند که خودشان را بزرگ تر نشان دهند. شاید این عمل به این خاطر صورت میگیرد که قد و یا هیکلشان بزرگ تر نشان داده شود.

پرسش: آیا پرخاشگری زنانه مشاهده شده است؟

عسکری: در رابطه با پرخاشگری ماده های ماکاک باید بگویم که زمانی که گروهی به جامعه ماکاک حمله ور میشود، بچه ها را برداشته و به قسمت پشت قلمرو و فاصله ی بسیار دورتر از نبرد میبرند. و تا زمان جنگ نرهای غالب فرزندان را در شاخه های امن قرار میدهند و با ماده های گروه متخاصم درگیر شده و میجنگند و در زمان جنگ وظیفه جنگیدن را هم دارند.

پرسش: واژگانی که به کار میبردید مثلا پادشاه و ملکه آیا واژگان علمی ای است که در کردارشناسی برای این نقش ها استفاده میشود؟

عسکری: کلماتی که استفاده میشد برگرفته از کتاب های علمی ای است در دانشگاه کمبریج چاپ شده است و کاملا جنبه ی علمی دارد.

پرسش: برخورد انسان ها با این میمون ها در فضای شهری به چگونه است؟ آیا جایی برای نگهداری آنان وجود دارد؟

عسگری: خیر، جایی برای نگهداری میمون ها وجود ندارد زیرا همه چیز را تخریب میکنند و در جامعه مدرن شهری نوعی آفت محسوب میشوند، حتی گاهی به مزرعه های دستبرد زده و محصولات را غارت می کنند. اما مذهب هندوییسم باعث شده است که آزار و اذیتی به این موجود وارد نشود

پرسش: زمانی که ماکاک ها به شهر رانده میشود ( ماکاک های رانده شده و ماده ها) آیا در میان این میمون ها ساختار ارتباطی و قدرت و نظام خویشاوندی ای حاکم میشود؟

عسکری: عده ای از ماکاک ها بر سر قلمرو میجنگند و این امر مهم ترین مسئله در جامعه ماکاک هاست و چون مقدار غذا کم است و تعداد گله ها بسیار زیاد است تعدادی از گله ها باید حذف شده و به مناطق بد بروند. زمانی که این جوامع وارد سرزمین های بد میشوند در جایی که انسا ن ها حضور دارند، با مشکلات زیادی رو برو میشوند. پادشاه بسیار ضعیف شده است زیرا یا نرهای غالب کشته شده اند و یا گم شده اند ودیگر نر قوی ای وجودندارد زیرا پادشاه آخرین فردی است که به جنگ وارد میشود. بعد از جنگ نرهای قوی و غالب از بین رفته اند و پادشاه بسیار ضعیف است. گروه بسیار ضعیف شده است و مجبور است عضو بگیرد که بهترین های آنان نرهای سرگردان هستند که در مدت های طولانی در این سرزمین بد زندگی کردند و از این فرصت استفاده میکنند تا گروه به دست آورده و جایگاه مناسبی را به دست بیاورند. به همین دلیل نرهای سرگردان هر زمان که بتوانند سعی دارند که وارد گروهی شوند تا بتوانند از امکانات امنیت، یافتن غذا، و تولید مثل استفاده کنند. گروه هیچ وقت با پادشاهی شکست خورده به جنگل باز نمیگردد. از بین نر های باقی مانده و یا نرهای سرگردان یک نفر به ریاست گروه میرسد و با قوی کردن گروه خود به جنگل باز گشته و سعی میکنند که قلمرو را بازگردانند.

پرسش: آیا نرهای سرگردان گروه تشکیل میدهند؟

عسکری: خیر.

پرسش: آیا تفاوت واکنشی که در میان پادشاه و نر مغلوب بر اثر تحریک هیپوتالاموس وجود دارد صرفا بر اثر محیط است و یا وجود هورمون ها هم اثر گذار است؟

عسکری: ما می دانیم که تعدادی از واکنش های پرخاشگری در مغز ما مرتبط با هیپوتالاموس است، اما با دیدن آزمایش بر روی پادشاه ماکاک و دیده بان به این فرضیه رسیدند که رفتارهای پرخاشگرانه بیشتر تابع محیط ما میباشد و اگر ما در محیطی قرار بگیریم که به لحاظ قدرت بتوانیم خشم خود را ابراز کنیم. قدرت نمایی انجام میدهیم. اما مسائل هورمونی هم مورد توجه است که در این آزمایش از آن سخنی به میان نیامده است.

فکوهی: در چند سال اخیر در دانشگاه فرانسه در کرسی عصب شناسی روانی مباحث بسیار بسیار جدیدی مطرح شده است که با کمک دستگاه های ام آر آی جدید به مطالعه مغز میپردازند بدون آنکه آسیبی به آن وارد شود.

پرسش: آیا در میان جنگ هم نوع خواری در میان ماکاک ها وجود دارد؟

عسکری: در انسان ها و در شامپانزه ها این عمل دیده شده اما در میان ماکاک ها خیر. نهایتا در شرایط گرسنگی شدید ممکن است قورباغه ای را شکار کنند

پرسش: فرمودید افرادی که با حیوانات بدرفتاری میکنند و یا در گروه اتلاف فعالیت میکنند ممکن است دچار بیماری های روحی شوند سوال من این است که با آن که بعضی از حیوانات چرخه غذایی انسان را تشکیل میدهند آیا ذبح آنان نوعی بدرفتاری محسوب میشود و چرا قصاب ها و کسانی که در کشتارگاه ها فعالیت میکنند دچار مشکلات روانی نمیشوند؟ آیا علت این امر این است که این اتفاق بر اثر تکرار برایشان حل شده و معمولی است؟ و اگر کسی به کشتن سگ ها ادامه دهد به مرور زمان به این حالت معمولی می رسد؟

آل داوود: معمولا توجیهاتی برای این شغل وجود دارد همچون: نیاز انسان ها و… اما بغیر از آن ما در دستورات اسلام داریم که یکی از شغل های مکروه همین قصابی است که به همین علت که شاید از لحاظ روانشناسی ثابت شده باشد که یک قصاب راحت تر دست به قتل زده و قبح مسئله کشتن برایش ریخته میریزد و مسائل روحی برای این افراد مطرح میشود، عنوان شده است. اما با توجه به این امر که توجیه اجتماعی و مذهبی برایش وجود دارد به آن شدت مشکلات روحی در میان آنهادیده نمیشود.

عسکری: گاهی از کلمات سادیسم به معنای دگر آزاری در مقابل مازوخیسم به معنای خود آزاری استفاه می شود. رفتار آزارگرانه و یا دگر آزارانه در بعضی از افراد وجود دارد. فروید معتقد است که افرادی این تیپی شخصیتی دگر آزاری را دارند و به عنوان مکانیسم دفاعی ای از آن استفاده میکنند. مکانیسم های دفاعی گوناگونی وجود دارد. یکی از این مکانیسم ها والایش است. کسی که دوست دارد از کودکی خون بریزد و یا کسی را بکشد اگر از مکانیسم دفاعی والایش استفاده کند ممکن است وارد شغلی همچون قصابی شود. شغلی که جامعه پذیر است. گاهی این افراد با عشق و علاقه عمل ذبح و کشتن را انجام میدهند اما این رفتار دگرآزاری محسوب نمیشود زیرا به لحاظ فرهنگی جامعه این عمل را پذیرفته است. اما گاهی جامعه این مشاغل را نمیپذیرد. مانند گروه اتلاف. بعد از مدتی که جامعه این مشاغل را نمیپذیرد و عمل والایش انجام نمیشود، فرد دچار مشکل شده و نمیتواند نظر جامعه را جلب کند و رفتار های سادیستیک بیشتر و بیشتر و نمایان تر میشوند.

در حاشیه مراسم:

جلسه در ساعت ۷ بعداز ظهر به پایان رسید و حاضران در حین پذیرایی، فرصتی برای آشنایی بیشتر و گپ‌وگفت پیدا کردند. در این نشست همچنین، ویژه‌نامه‌ها و برخی از دیگر محصولات فرهنگی انسان‌شناسی و فرهنگ به نمایش درآمد و از علاقمندان به عضویت در این کانون و نیز کسانی که خواستار دریافت دعوتنامه برنامه‌ها بودند نام‌نویسی صورت گرفت.