فرهنگ، عامل به وجود آمدن میراث طبیعی- فرهنگی است. این میراث، گردشگری فرهنگی را به وجود می آورد و با تقویت فرهنگ و شناخت و توجه به آن است که می توان به پایداری و توسعه پایدار دست یافت. بنابراین توجه به فرهنگ در برنامه ریزی گردشگری و گردشگری پایدار از اهمیت بالایی برخوردار است.
گردشگری دارای تأثیرات مثبت و منفی بر جامعه است. این تأثیرات بیشتر در جوامع در حال توسعه مشاهده می شود، چراکه توزیع نامتعادل درآمد و ثروت در جهان باعث شده که بیشترین گردشگران از کشورهای پیشرفته باشند و جابجایی این گردشگران در جوامع توسعه نیافته، تأثیرات فرهنگی به همراه خواهد داشت. با انتشار بیانیه مانیل در سال ۱۹۸۰ در اجلاس مجمع عمومی سازمان جهانی؛ گردشگری، فرهنگ و اهمیت آن در برنامه ریزی های گردشگری مورد توجه قرار گرفت. “در این بیانیه از دولت ها خواسته شده در حفظ منابع فرهنگی بکوشند، به نحوی که استفاده مستمر موجب از بین رفتن آن ها نشود. به اصول مطرح در بیانیه مانیل در اجلاس بعدی مجمع عمومی سازمان جهانی گردشگری در سال ۱۹۸۲ با انتشار سند آکاپولکو با تفضیل بیشتری نگریسته شد. ششمین مجمع عمومی سازمان جهانی گردشگری در سال ۱۹۸۵ در بلغارستان تشکیل شد و با انتشار حقوق گردشگری و کد گردشگر، اوج نگرش های موجود درباره کنترل آثار فرهنگی- اجتماعی گردشگری را نمایان ساخت” (قدیری معصوم، ۱۳۸۹، ۹۳).
نوشتههای مرتبط
یونسکو فرهنگ را دربرگیرنده “همه فعالیت های یک قوم، روش های تولید و بهره برداری از ذخایر، شکل های سازمان دهی، آفرینش های هنری، رنج ها و باورها، دوران کار و فراغت، آرزوها و کامیابی هایشان در صورت نیاز ” و توسعه فرهنگی را “فرآیند توسعه یا پیشرفت در زندگی فرهنگی جامعه با هدف ارتقای ارزش های فرهنگی و متناسب با وضعیت عمومی” تعریف کرده است (حری، ۱۷۷، ۲۶).
رشد فرهنگ در گرو برخورد با سایر فرهنگ هاست؛ در اثر روابط انسان ها با یکدیگر است که فرهنگ آن ها نضج پیدا می کند، به کمال می رسد و در آینده دوام و ثبات می یابد و تولیدات فرهنگی ایجاد می کند. “فرهنگ یک جلوه روشن از حیات اجتماعی است و حیات اجتماعی در روابط انسان ها نهفته است، ارتباط انسان ها هر قدر گسترده تر باشد، فرصت آفرینش و شکلگیری فرهنگ بیشتر است. فرهنگ در انزوا پژمرده می شود و اثرات منفی آن ظاهر می گردد. فرهنگ موجب شکوفایی و بروز استعدادها می شود و آثار و مجموعه های اخلاقی، اجتماعی، تاریخی، هنری و چشم اندازها جغرافیایی را خلق می کند که در زمان خود از ارزش ویژه ای برخوردار هستند و در شکل دهی تمدن جوامع انسانی نقش مهمی را ایفا می کند” (رضوانی، ۱۳۸۶، ۵۰).
گردشگری از نظر ماهوی قبل از آنکه یک پدیده اقتصادی باشد یک امر فرهنگی است، به گونه ای که در پیرامون آن آثار فرهنگی بسیاری شکل می گیرد. گردشگری انسان را با فضاهای جغرافیایی، انسان ها و فرهنگ های دیگر آشنا می سازد. این آشنایی مقدمه ای بر شناخت بیشتر انسان از خویشتن است؛ این در حالی است که فرهنگ خود به عنوان جاذبه اصلی گردشگری محسوب می شود. بدون فرهنگ که تفاوت ها را ایجاد می کند همه جا شبیه هم خواهد بود و گردشگری دیگر عینیت نخواهد داشت. از این رو مسئله فرهنگ در گردشگری پیش زمینه مسئله اقتصادی است (پاپلی یزدی و سقایی، ۱۳۸۵، ۸۷).
توریسم از میراث فرهنگی منطقه حفاظت می کند و همچنین زمینه حفظ و ارتقای الگوهای فرهنگی در زمینه های موسیقی، رقص، تآتر، لباس، هنر و صنایع دستی، آداب و رسوم، سبک زندگی و سبک معماری – که از جمله جاذبه های مهم گردشگری است – را به وسیله گسترش گردشگری فراهم می سازد (رنجبریان و زاهدی، ۱۳۷۹، ۷۹).
این نوع گردشگری را که در آن مؤلفه های فرهنگی و شناخت فرهنگی جامعه ای مورد توجه گردشگر باشد، گردشگری فرهنگی می نامیم. “گردشگری فرهنگی به مفهوم بازدید از جوامع محلی، ارتباط با افراد بومی و نظایر آن، اتراق و اقامت در کلبه های بومی و روستایی و مشارکت در نحوه زندگی متدوال در منطقه مورد نظر و شرکت در آیین های سوگواری و شادمانی آن هاست که فضای جدید و به یادماندنی برای گردشگران و جهانگردان ایجاد می کند” (حاجی پور،۱۳۸۸: ۴۰)
گردشگری فرهنگی یکی از انواع صنعت گردشگری است که رشد بسیار سریعی دارد زیرا گرایش گردشگران به سمت تخصصی کردن گردشگری بطور فزاینده ای رو به افزایش است. این گرایش در افزایش حجم گردشگرانی که در جستجوی مخاطره، فرهنگ، تاریخ، باستان شناسی و ایجاد ارتباط با مردم بومی یک منطقه هستند به خوبی مشاهده می شود (Pour Afkari, 2007, 23).
بهنظر می رسد که منابع گردشگری هنوز نتوانسته اند تعریف واحدی برای گردشگری فرهنگی بیان کنند. دالینکار و هیوجز و سیلبرگ تعاریف گسترده ای برای آن ارائه داده اند: گردشی که افراد بیرون از جامعه میزبان کاملاً تحت تأثیر علاقه مندی به منابع تاریخی هنری، علمی یا میراث، شیوه زندگی یک جامعه، منطقه یا نهاد انجام می دهند. بر اساس این تعریف، جاذبه های فرهنگی شامل موزه، گالری، جشنواره، معماری، مکان های میراثی، اجرای هنری و نیز جاذبه های مربوط به خوراک، پوشاک، زبان و مذهب می شود. (Stylianou, 2011, 45).
آنچه در شکل گیری این نوع گردشگری برای گردشگر جالب و جذاب است، جاذبه های فرهنگی محل مورد نظر و آشنایی با آداب و رسوم خاص و منحصر به فرد منطقه است که در جای دیگر نظیر آن یافت نمی شود. فردی که با هدف دیدار از عناصر فرهنگی یک جامعه، زحمت سفر را متحمل می شود، تنها برای گذران اوقات فراغت و تفریح مسافرت نمیکند، بلکه می خواهد با سنت ها و آداب و رسوم مردمی آشنا شود که شیوه زندگیشان با او متفاوت است.
بنابراین هر آنچه برای گردشگر جالب، جذاب و به یاد ماندنی باشد و بتواند او را به سفر و دور شدن از شهر و خانه خود تشویق نماید، مطالبی از شیوه زندگی اقوام دیگر به او بیاموزد یا گوشه ای از تاریخ را برای او بازگو کند، را می توان “جاذبه فرهنگی” نامید. “جاذبه های فرهنگی، شامل تمام تجلی ها و تبلورهای بیرونی و رسمی فرهنگ هر کشور است که می توان آن ها را دید، نمایش داد یا به نوعی عرضه کرد. جاذبه های فرهنگی یا مادی اند یا معنوی: جاذبه های فرهنگی مادی شامل (اماکن تاریخی، موزه ها، معماری و به طور کلی، بناهای تاریخی و مذهبی و مراکز فرهنگی و باستانی است. جاذبه های فرهنگی معنوی شامل موسیقی، هنرهای نمایشی، شعر، ادبیات، نقاشی، فرهنگ عامه، و صنایع دستی است” (داس ویل، ۱۳۷۹، ۲۲۵).
گردشگری فرهنگی فرصتی به انسان می بخشد تا به حس کنجکاوی و حقیقت جویی خود پاسخ دهد، اسرار زندگی گذشتگان را کشف نماید و با فرهنگ سایر اقوام آشنا شود. “در عصر حاضر، رابطه ای دوجانبه بین فرهنگ و گردشگری به وجود آمده است. فرهنگ منبعی حیاتی برای توسعه گردشگری محسوب می شود و گردشگری هم سهم مهمی در توسعه فرهنگی دارد” (کاظمی، ۱۳۸۵، ۱۵۰).
علاوه بر موارد فوق، گردشگری سبب رشد و تعالی بسیاری از ارزش ها، عادات پسندیده و آثار فرهنگی می گردد و به ایجاد نگرش های مثبت و دید وسیع تر نسبت به موضوعات گوناگون در زندگی و جهان پیرامون افراد کمک می کند.
“گردشگری از نظر فرهنگی، گسترش فرهنگ های منطقه ای، هنرهای مردمی و گنجینه ها را امکان پذیر می سازد؛ بنابراین، جهانگردی در نجات تمام ارزش های فرهنگی سهیم است و بسیاری از بناهای مذهبی یا تاریخی به سبب جهانگردی یا ارزشی که مردم محلی برای آن قائل اند، از تخریب مصون مانده اند.” (لانکوار، ۱۳۸۱، ۹۴-۹۳).
جامعه میزبان می تواند از گردشگری برای معرفی فرهنگ خود بهره مند شود و آن را اشاعه دهد. –”گردشگری میتواند فرهنگ جامعه میزبان را به سایر جوامع و فرهنگ ها معرفی کند. این اثر مانند تبلیغات برای گوهری است که هر جامعه آن را چون صدف در خود حفظ می دارد. همچنین گردشگری فرصتی برای ساکنان ایجاد می کند تا فرهنگ خود را مستقیم، بدون واسطه و به شکل واقعی به علاقه مندان عرضه کنند. این عمل باعث تقویت غرور و هم بستگی جامعه میزبان و افزایش حد تحمل آنان در برابر فرهنگ های دیگر می شود.” (کاظمی، ۱۳۸۵، ۱۰۶-۱۰۵).
زمانیکه جاذبه های فرهنگی سبک زندگی یک قومیت یا ساکنان یک منطقه زمینه جذب گردشگر را فراهم می آورد، جامعه محلی احساس غرور و سعی در حفظ ویژگی های متمایز فرهنگی خود چون زبان و لباس خواهد کرد. با توسعه توریسم داخلی و خارجی فرهنگ جامعه میزبان به دیگر نقاط نیز انتشار می یابد. “می توان گفت توسعه، دستیابی فزاینده انسان به ارزش های فرهنگی خود است” (ازکیا، ۱۳۸۱، ۸-۷).
عکس یادگاری گرفتن با لباس محلی، خرید لباس محلی، خرید صنایع دستی محلی و سوغات بومی همه و همه تبلیغ و اشاعه فرهنگ جامعه محلی را به اقصی نقاط دنیا موجب می شوند.
می دانیم که جهانی شدن علاوه بر تأثیرات مثبت، اثرات منفی نیز در شیوه زندگی و برخورد با زنان به همراه دارد.
“گرچه جهانی شدن آثار مثبتی مانند افزایش درآمد، رشد اشتغال، توسعه سرمایه اجتماعی، افزایش بهره وری، افزایش حق انتخاب، افزایش سطح آگاهی ها و کاهش موالید را برای زنان به همراه داشته، به همان نسبت آثار منفی، نظیر رشد اشتغال غیر رسمی، پرداخت دستمزدهای اندک و نابرابر، کاهش امنیت غذایی، افزایش مهاجرت، فروپاشی ارزش های سنتی، عدم امنیت شغلی و گسترش فرهنگ مصرف را به زیان زنان، تشدید کرده است” (فنی، ۱۳۸۸، ۱۲۸).
به کمک توسعه گردشگری فرهنگی و تلاش در جهت ارتقا فرهنگ جامعه می توان به طرز چشگیری از تأثیراث منفی جهانی شدن نسبت به زنان کاست. در مبحثی پیشرفته تر توسعه فرهنگی جامعه محلی “در رشد و مشارکت زنان و تحصیل کرده های آن” (اکبری، ۱۳۷۸، ۱۲۸) تجلی می یابد. با این توضیح که زنان روستایی در اثر مراودت و مصاحبت با زنان گردشگر شهری با آگاهی از حقوق خود از زیر بار کارهای مشقت بار سنتی رهایی یافته و با افزایش سطح تحصیلات در تصمیمگیریهای خانواده و جامعه مشارکت می کنند.
منابع:
ازکیا، مصطفی، ۱۳۸۱، جامعه شناسی توسعه، نشرکلمه
اکبری،نعمت اله، ۱۳۷۸، مباحثی از توسعه در ایران، انتشارات هشت بهشت
پاپلی یزدی، محمدحسین و مهدی سقایی، ۱۳۸۵، گردشگری(ماهیت و مفاهیم)، چاپ اول، تهران، انتشارات سمت
حاجی پور، عبدالحمید، ۱۳۸۸، جاذبه ها و چالش های گردشگری فرهنگی، مجموعه مقالات همایش ملی گردشگری، توسعه پایدار و اشتغال زایی، چاپ اول، سمنان، انتشارات دانشگاه سمنان
حری، عباس، ۱۳۷۷، اصلاحنامه توسعه فرهنگی یونسکو، دفتر پژوهش های فرهنگی
داسویل، راجر، ۱۳۷۹، مدیریت جهانگردی، ترجمه سید محمد اعرابی و داوود ایزدی، تهران، دفتر پژوهش های فرهنگی
رضوانی، علی اصغر، ۱۳۸۶، جغرافیا و صنعت توریسم، چاپ هفتم، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور
رنجبریان، بهرام و محمد زاهدی، ۱۳۷۹، برنامه ریزی توریسم در سطح ملی و منطقه ای، انتشارات دانشگاه اصفهان
فنی، زهره، ۱۳۸۸، درآمدی بر توسعه، جهانی شدن و پایداری (جغرافیای توسعه)، تهران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح
قدیری معصوم، مجتبی، علیرضا استعلاجی و معصومه پازکی، ۱۳۸۹، گردشگری پایدار (روستایی و عشایری)، انتشارات دانشگاه تهران
کاظمی، مهدی،۱۳۸۵، مدیریت گردشگری، تهران: انتشارات سمت
لانکوار، روبر، ۱۳۸۱، جامعهشناسی جهانگردی و مسافرت، ترجمهی صلاح الدین محلاتی، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
Pour Afkari, Bahareh, 2007, A Comparative Study of Cultural Tourism Development in Iran and Turkey, Lulea University of Technology, University of Isfahan
Stylianou, Theopisti, 2011, Gazing from Home: Cultural Tourism and Art Museums, Annala of tourism, Reseach, volume 38