غذا موجب پیوند صمیمی میان تاریخ و فرهنگ مردم جامعه میزبان با گردشگران میشود. غذا یک زبان مشترک است و مهمتر این که یک حق جهانی است. مانند هر زبان دیگری برای ارتباط، اشتراک در احساسات، عواطف و هیجان به کار گرفته میشود. لذت غذا صرفاً به واسطه خوردن نیست بلکه به سبب اشتراک آن با دیگران نیز است (Sidali, Spiller, Schulze, 2011 ). غذا تنها برای رفع نیازهای زیست شناختی انسان به کار نمیرود، بلکه در رابطه با سایر نیازهای اجتماعی و روانشناختی انسان نیز است (Henderson, 2004). گردشگری غذا و خوراک مفهومی است که وقتی مطرح میشود در خود دلالتهای بسیار و سودمندی برای رشد اقتصادی به همراه دارد…گردشگری غذا به بازدید یا مسافرتی ارجاع دارد که انگیزه اصلی آن غذا و نوشیدنی است. در نتیجه مهمترین انگیزش برای افراد در این نوع از گردشگری علاقه به تجربه غذا و نوشیدنی است که میتوانند به علت متفاوت بودن با خوراک روزمره و یا بستر فرهنگی که در آن ارائه میشوند تصویری پایدار از آن مقصد در ذهن به جای گذارند(Wolf, 2002). نظامهای غذایی امروزه در فرآیند تغییرات به وجود آمده بر اثر سیالیت و جریان اطلاعات، انسانها و کالاها صرفاً در چارچوب فرهنگ محلی یا ملی محدود نیستند. در بسیاری از نقاط دنیای امروزی ما، محصولات غذایی یافت میشوند که از فواصل چند هزار کیلومتری به اینجا آمدهاند. حتی اگر برخی از غذاها به بازارهای جهانی راهی پیدا نکردهاند در کنار یکی دیگر از ابعاد زندگی امروزی یعنی گردشگری امکان استفاده از آنان برای کسانی غیر از مخاطبان بومی مهمیا شده است. نظام غذایی بومی دارای ویژگیهای محلی در ابعاد مختلف است. غذا به عنوان بازتابدهنده فرهنگ یک کشور یا یک ملت در نظر گرفته میشود. بنابراین یکی از محصولات ایدهآل برای ارایه به عنوان یک جاذبه در مقصدهای گردشگری و نیز دارای طرفیتهای بسیاری برای در نظر گرفته شدن به عنوان کالایی بازاری است(Monginon, See, Saad, 2012). در سالهای اخیر اهمیت ارتباط میان غذا و گردشگری به طور فزایندهای مورد توجه پژوهش و بحث در دانشگاهها قرار گرفته است (Cohen, Avieli, 2004; Kim, Eves, 2009; Henderson, 2009 ) طعم، بو، رنگ، چگونگی تهیه، تدارک و مصرف آن همگی در بستر فرهنگی که در آن یافت میشود معنا و اهمیت دارند. این ویژگیها ما را به عمق فرهنگ میکشاند، به این ترتیب تجربه چشیدن غذا با فرآیند حضور و درک فرهنگ همراه میشود. چون غذاها بسیاری از ویژگیهای فرهنگی ما را بازنمایی میکنند و در آن بستر فرهنگی تهیه و تدارک شدهاند. غذاها چیزهای زیادی در مورد این که ما که هستیم، چه باورهایی داریم، علایق زیبایی شناختی ما چیست و به طور کلی فرهنگی را که در آن زیست داریم بیان میکنند. علاوه بر این غذاهای بومی در رابطهای نزدیک با محیط قرار دارند. بسیاری از این غذاها مستلزم شناخت محیط و منابع غذایی مختلف آن هستند. به این ترتیب غذاهای بومی دامنهای گسترده، از فرهنگ تا دانش نسبت به محیط را در بر میگیرند. این شرایط موجب میشود که استفاده و بهرمندی از این غذاها به طور هم زمان شرایط شناخت فرهنگ و محیط جامعه میزبان را برای گردشگر فراهم آورد، چون ویژگیهای دارای اصالت فرهنگی و محیطی را میتوان در نظام غذایی بومی مشاهده نمود.
غذا یکی از پایهترین مولفه های تجربه گردشگری است. با این که بخشی جدایی ناپذیر تجربه ما از گردشگری است تنها در سالهای اخیر در جایگاه اصلی خود در رابطه با مباحث گردشگری مورد مطالعه واقع شده است. هر چند که در ابتدا ممکن است که این ادعا عجیب به نظر آید اما واضح است که غذا یکی از مولفههای اساسی زندگی روزمره و معمول در گردشگری است، که سالها از قلمرو مباحث اصلی در گردشگری مورد غفلت واقع شده است. که البته این شرایط در رابطه با غذا در ایران هنوز هم ادامه دارد. درست مانند خود دانش گردشگری غذا هم برای سالها خارج از چارچوب مطالعات دانشگاهی، و به عنوان یک شاخه پژوهشی مورد بی میلی دانشجویان و محققین مطرح بوده است. در واقع در سالهای اخیر است که به همان نسبت که گردشگری مورد توجه واقع شده است، اهمیت و توجه به غذا برای علوم اجتماعی و فرهنگی نیز افزایش یافته است. امروزه رسانهها پر از مجلات تغذیهای، گردشگران غذایی، برنامههای رادیویی و تلوزیونی که در رابطه با غذا و سفر هستند هستند (Hall, Sharples, Mitchell, Macionis, Cambourne, Macionis, 2003). البته الزام نیاز به غذا برای ما موجب شده است که غذا همواره از دغدغههای مطرح در صنعت گردشگری باشد، که در ادامه از آن به عنوان یک جاذبه فرهنگی مهم و انگیزهای برای گردشگری یاد میشود. میتوان میراث غذا را به عنوان استاندرهای به طور اجتماعی بازتولید شده ذائقه دانست(Brulotte, Giovine, 2014). لازم به ذکر استه که اهمیت غذا در صنعت گردشگری در ابتدا تنها به صورت یکی نیاز روزمره گردشگر مورد توجه قرار داشته است، در حالی که دیدگاه این مطالعه بررسی غذا به عنوان یک جاذبهی گردشگری و چیزی که امکان برنامه ریزی برای ایجاد صنعت گردشگری در یک منطقه را دارد مورد نظر است. این رویکرد به غذا و گردشگری در صنعت و مطالعات گردشگری سابقه چندانی ندارد. اما توانسته به سرعت خود را به عنوان یکی از مباحث عمده در گردشگری و مطالعات دانشگاهی پیرامون آن مطرح کند. و البته این به خاطر موقعیت و شرایط خاصی است که غذا در فرهنگ و زیست بومها دارد. غذا معرف و دریچهای مهم برای بستر فرهنگی که در آن قرار دارد است، چون مولفههای فرهنگی بسیاری در آنچه که ما میخوریم و شیوه ارایه آن برای خود و دیگری تاثیر گذار هستند. به علاوه هر نظام غذایی تحت تأثیر امکانات و شرایط محیطی که در آن قرار دارد منابع متفاوتی را برای تغذیه معرفی میکند.
نوشتههای مرتبط
مطالعات غذا و گردشگری دو حوزه مطالعاتی هستند که به تدریج در حال شکل دادن به حوزهای میان رشتهای و مورد توجه هستند. در این میان انسانشناسی که علاقهمند به کار در هر دو حوزه است، با ویژگی کلنگری خود(Gorman, Mclellan, Baum, 2007)، میتواند زمینهی مناسب برای رشد این مطالعات را ایجاد نماید. غذا امروزه در پیوند نزدیکی با مباحث گردشگری قرار دارد. رخدادهای غذایی مانند جشنها و مناسک که در آنها غذایی خاص ارایه میشود خود میتواند مورد نظر گردشگر قرار گیرد، به علاوه محلها بسیاری هستند که شهرت خود در صنعت گردشگری را به واسطه غذاهایی که در آنجا تهیه میشوند به دست آوردهاند، مانند: دره نپا در کالیفرنیا، پرونس در فرانسه و توسکانی در ایتالیا(Kottak, 2008). برخی از مواد غذایی مانند پنیر در فرانسه، خود امروزه یکی از مهمترین جاذبههای گردشگری هستند. این خود در نتیجه موفقیت فرانسه در برند کردن پنیر تولیدی خود و البته زنده نمودن سنتها در ساخت پنیر که به نوعی با اصالت گره خوردهاند نیز میباشدBrulotte, (Giovine, 2014(
Sidali K L., Spiller A., Schulze B. Food Agri-Cultural and Tourism, Linking Local Gastronomy and Rural Tourism: Interdisiplinary Perspectives. Springer Heidelberg Dordrecht. London New York. 2011.
Henderson J. Food as a Tourism Resource: A view from Singapore. Journal of Tourism Recreation Research, 29(3), 69-74. 2004.
Wolf, E., Culinary Tourism: A Tasty Economic Proposition, Portland Oregon, International Culinary Tourism Task Force. 2002.
Monginon D F., See T P., Saad M. Indigenous Food and Destination Marketing in Zainal A., Radzi S M., Hashim R., Chik C T., Abu R(ads)Current Issues in Hospitality and Tourism Research and Innovation. Taylor & Francis Group. London UK. 2012.
Kim Y G., Eves A., Scarles C. building a Model of Local Food Consumption on Trips and Holidays: A Grounded Theory Approach. INTERNATIONAL Journal of Hospitality Management. 28. 423-431. 2009
Cohen E., Avieli N. Food in Tourism: Attractions and Impediment. Annals of Tourism Research, 31(4), 755- 778. 2004.
Henderson J C. Food Tourism Reviewed. British Food Journal. 111(4), 317-326. 2009
Hall C M., Sharples L., Mitchell R., Macionis N., Cambourne B., Macionis N(eds). Food Tourism Around the World: Development, Management, and Markets. Oxford. Butterworth-Heinemann. 2003.
Brulotte R L., Giovine DI A (eds). Edible Identities: Food as Cultural Heritage (Heritage, Culture and Identity). London. Ashgate. 2014
Gorman K O., Mclellan L R., Baum T. Iranian tourism in Iran: Central Control and Indigeneity . Tourism and Indigenous Peoples, Issues and Implications. By Butler R., Hinch T. Oxford OX2 8DP, UK. Jordan Hill. 2007.
Kottak C. P. Anthropology: The Exploration of Human Diversity. McGraw-Hill. 2008
پرونده «غذا» در انسان شناسی و فرهنگ