انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

کوچک خان ، واقعه ی ملاسرا و دستگیری حیدرعمواوغلی

در ۵ اردیبهشت سال ۱۳۰۰خورشیدی(۱۵ ماه می ۱۹۱۹ میلادی) یعنی یک سال و نیم پس از انقلاب اکتبر سرانجام « روتشتین »اولین سفیر شوروی به تهران رسید. در۱۴ خرداد همین سال قوام السلطنه جای سید ضیاء الدین را به عنوان نخست وزیر گرفت. او با اتکا به قرار داد اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی تحت عنوان قرار دوستی بین ایران و شوروی و با تمهیداتی که بعدها با همان الگو توسط خود او در دهه ی ۱۳۲۰ تکرار شد، خروج ارتش سرخ از گیلان را تا پایان تابستان سال۱۳۰۰ خورشیدی رقم زد. در۲۳ خرداد همین سال بود که حیدرخان عمواوغلی انقلابی معروف دوران مشروطیت برای نخستین بار به انقلاب جنگل پا نهاد. احتمالاً او به دعوت کوچک خان و یا آن گونه که ابراهیم فخرایی گفته است با اطلاع و آگاهی او به این انقلاب پا گذاشته بود. یعنی زمانی که عملکرد بلشویک ها در انقلاب جنگل به طور کامل با شکست روبرو شده بود. با آمدن او روابط بین جنگلیان با جناح بلشویکی که از ابتدای انقلاب جنگل در دو قلمرو کاملاً جداگانه(در شرق و غرب رودخانه ی پسیخان) حکومت انقلابی خود را در گیلان تشکیل داده بودند، دوباره برقرار شد. بلا فاصله کمیته پنج نفره ی مشترکی در فومنات برای هدایت انقلاب جنگل که در طول نُه ماه گذشته با رکود کامل روبرو بود، تشکیل و اعلامیه ای در اول تیرماه یعنی یک هفته پس از ورود حیدرخان صادر شد که در آن کوچک خان، حیدرخان، احسان الله خان، خالو قربان و میرزا محمد مهدی انشایی اعضای پنج نفره ی انقلاب را تشکیل می دادند(ابراهیم فخرایی ۱۳۵۷صص۳۲۷-۳۲۸). برای این که اختلافات بین دو جناج از انقلاب جنگل دوباره عمق بیشتری نیابد، قرار شد که هر هفته در مرز بین دو قلمرو حکومت یعنی در روستای «مُلاسرا» در محدوده ی فومنات که تحت حاکمیت جنگلیان بود جلسه ی تبادل نظر و تصمیم گیری در خصوص مهمترین مسائل انقلاب تشکیل شود. واقعه ی ملاسرا در یکی از جلسات همین کمیته اتفاق افتاد. این واقعه که در هفتم مهر ماه ۱۳۰۰خورشیدی در روستای ملاسرا در مرز بین قلمرو بلشویک ها و جنگلی ها روی داد و منجر به دستگیری حیدرخان شد، به طور آشکاری نقطه ی پایانی بر انقلاب جنگل نهاد. در باره ریشه های این حادثه و نقش کوچک خان تاکنون روایت های متفاوتی ارائه شده است که به نظر نگارنده بسیاری از این روایت ها نادرست و بدون بررسی و تعمق لازم صورت گرفته است. این نوشته کوشش دارد با بررسی دقیق این حادثه، روایتی واقعی به دست دهد . اما به باور نگارنده بدون بررسی چالش قدرت و جناح بندی درون تشکیلات جنگل برای دوره ای که این تشکیلات از کسما وگوراب زرمیخ به زیده وآلیان انتقال یافت، نمی توان به ریشه های این حادثه راهی گشود. نکته ای که تا کنون دربررسی این حادثه دست کم به صورتی که دراینجا طرح می شود انجام نشده است.

برای خواندن مقاله کامل در زیر کلیک کنید:

۱۳۷۸۴

پرونده «ناصر عظیمی» در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/9859