روایت درهم تنیده و تفکیکناپذیر از مرگ و زندگی در «سه چنک حاک» اثر مستندساز جوان «یاسر خیر» به تصویر کشیده شده است. این مستند ۳۰ دقیقهای که در میان فرهنگ بخشی از مردمان بلوچ ساخته شده، ترکیبی از تصاویر نسبتن کوتاه از مرگ و تولد انسانی است که بیش از هرچیز در قالب آیینها و مناسک (rituals)مربوط در این فرهنگ بررسی شده است. صحنههای این مستند به ترتیب از مرگ یکی از افراد این گروه و همزمان تولد دخترکی بلوچی ترکیب شده تا درهمآمیختگی مفهوم تولد و مرگ را در فرهنگ این مردم به رخ فرهنگهای مدرنی بکشد که هر روز در پی کشدار کردن مفهوم حیاتند و با دستیازدیدن به روشهای نوین پزشکی هرچه بیشتر گفتمان مرگ را به بیماری و گفتمان بیماری را به حیات تبدیل میکنند تا زندگی و از آن فراتر سودای جوانی جاودانی را هرچهبیشتر واقعی کنند. بنابراین آدمهای این مستند در آرامش مضاعفی به زندگی مشغولند که از این نظر نیز در برابر فرهنگهای مدرن معاصر قرار میگیرند.
همزمان با روایت ساده و در عین حال پیچیده از رابطهی مرگ/زندگی، مستندساز با هشیاری به شرح زندگی و فرهنگ این مردمان نیز پرداخته و توانسته صحنههای مختلفی را به وضوح به تصویر بکشد که بیننده گاهی از دوگانهی مرگ/زندگی در عین حال که میگریزد، میتواند به درک این موضوع بپردازد که زندگی این مردمان چگونه است که مرگ را نیز ساده میپندارند و هنوز از آن غول مهارنشدنی به مانند فرهنگهای مدرن نساختهاند:
نوشتههای مرتبط
معیشت این مردمان با ترکیبی از سیستم عشایری نیمهیکجانشینی میگذرد که با دامپروری و کشاورزی سنتی و نه چندان پیچیده به امرار معاش میپردازند. اگرچه پای تکنولوژیهای مدرنی مانند تلفن همراه و اتومبیل و حتا پزشکی مدرن به این روستای عشایری باز شده، اما ساختارهای سنتی ادارهی یک جامعه همچنان بر آن حاکم و سیستم مبتنی بر خویشاوندی مهمترین بخش ادارهکنندهی آن است.
زبان برقراری ارتباط و تعامل اجتماعی در این فرهنگ، بلوچی است و افراد در این فیلم به همان زبان سخن میگویند و علاوه بر آن گاهی شعرهایی توسط افراد مختلف به این زبان خوانده میشود که متعلق به فولکلر این مردمان است و نشاندهندهی سطح غنای این فرهنگ به ظاهر ساده اما پیچیده است. شعرهایی که با مضامین مختلف از لالاییهای مادرانه گرفته تا الگوهای اسطورهای و حماسی، همگی حکایت از قدمت این فرهنگ دارد.
دین در این فرهنگ حضوری پررنگ و در عین حال جدانشدنی از آن دارد: از نامگزاری تا تلقین مرگ، از شستشوی کودک تازه متولد شده تا شستن اموات، از اذان گفتن در گوش طفل تازه متولد شده تا نماز خواندن بر میت و غیره همگی دال این مدلول نشانهشناختی هستند که دین و مناسک دینی در این فرهنگ واقعیت(fact) عمیقی است که از تولد تا مرگ انسان را دربر میگیرد.
دوگانهی دیگری که در این مستند همزمان با دوگانهی مرگ/زندگی خودنمایی میکند، رابطهی دوتایی زن/مرد است. زنان به قبرستان نمیروند، زیرا بیتابی میکنند و تحمل ندارند. بنابراین آیین خاکسپاری اموات بیشاز هرچیز یک آیین مردانه است. در مقابل زایمان امری سراسر زنانه است که از زاییدن تا نگهداری طفل کوچک و سرزدن به زائو، همگی به گردن زنان است و مردان به آن راهی ندارند. کشاورزی امری مردانه است و در مقابل سوزندوزیها و حصیربافیهای معروف این فرهنگ متعلق به زنان است و هرچه سکوت و یادگیری امور خانهداری است به عهدهی دختران و شیطنت و بازی و سروصدا مخصوص پسران به تصویر کشیده شده است.
آنچه در مجموع میتوان از این مستند درک کرد، سادگی در عین پیچیدگی در فرهنگی انسانی است که برای فهمیدن ریشههای رختبربستن آرامش از زندگی شهری باید آن را به دقت کاوید و بررسی کرد. در این فیلم دیده میشود که مردمان این فرهنگ آرامش تولد را به همان اندازه درک میکنند که آرامش مرگ را؛ حتا اگر متوفی بر اثر تصاوفی هولناک از دنیا رفته باشد. این آرامش در آیینهایی است که برای هر دو برگزار میشود. اگرچه در یکی شادی و در دیگری غم نهفته است، اما هیجان شادی و غم مفرط باعث نمیشود که آرامش زندگی این مردمان از دست برود. چه اینکه وقتی کسی میمیرد رسم بر این است که تشییعکنندگان و شرکتکنندگان در مراسم عزاداری برای درک صاحب عزا، خود به فکر غذا و خوراک خود باشند و او را با بردن مواد غذایی از دغدغههای مرسوم در جوامع شهری نسبت به مناسک«مهمانداری عزا و عروسی» راحت کنند و در مقابل وقتی زنی فرزندی به دنیا میآورد همگی به نشانهی شادی به دیدنش میروند و به او تبریک میگویند در حالیکه این مراسم هم در عین سادگی برگزار میشود و تشریفات متداول زندگیهای شهری را ندارد.
به این ترتیب پرداختن و ساختن چنین مستندهایی ارزش انسانشناسانهی غیرقابل کتمانی دارد که به انسانشناسان برای درک وضعیت پیچیدهی جوامع شهری هرچه بیشتر کمک میکند: از خلال چنین مستندهایی میتوان به این موضوع پرداخت که معضلات و مشکلات به ظاهر حلنشدنی جوامع شهری از کجا منشأ میگیرد و راهحلهای منطقی و عقلانی برای آن کدام است؟ کدام مکانیسمها باعث شده تا سادگی فرهنگهای انسانی در چند دههی گذشته جای خود را به پیچیدگیهای جوامع کنونی دهد و این پیچیدگیها چقدر در عدم درک انسانها از یکدیگر و در نتیجه عدم برقراری تعاملات انسانی عقلایی مؤثر بوده و چنین فرایندی راه به کجا میبرد؟ مناسکی که تا چندی پیش دستهای از آنها مانند مناسک مرگ، به عنوان معجون التیامبخش اجتماعی دردهای زندگی در سادهترین شکل ممکن برگزار میشد اما اکنون چگونه جای خود را به مناسکی با رویکردهای هرچه بیشتر اقتصادی داده تا ریختوپاشهای غیرعقلانی، دردی به دردهای انسان شهری اضافه کند و او را هرچه بیشتر در دامهای خودساخته و در عین حال خودویرانگر بیندازد؟
دربارهی مستند:
نام : سه چنک حاک( سه چنگ خاک)
نویسنده و کارگردان: یاسر خیر
تهیهکننده: حوزه هنری سیستان و بلوچستان
تصویربردار: بهروز بادروج
زمان: ۳۰ دقیقه
رنگی
ایمیل نویسنده: fsayyarpour@gmail.com