سیمین غانم
جمعه ۲ آذر برای اولین بار به کنسرت خواننده زن در ایران رفتم؛کنسرت سیمین غانم در تالار وحدت. قبل از رفتن به کنسرت در این حد آگاه بودم که ورود مرد ممنوع است و امکان هیچ نوع عکسبرداری و فیلمبرداری وجود ندارد.مهمتر اینکه کنسرت خواننده مردی در ساعت ۲ بعدازظهر برگزار نمیشود و برای زن میشود!دیگر به چیزی فکر نکرده بودم و تصوری از یک کنسرت زنانه نداشتم، کنسرتی که هم خواننده و گروه نوازندگانش زن هستند و هم شرکتکنندگان و هم دستاندرکاران و برگزارکنندگان حاضرش (پشت صحنه را در جریان نیستم). در ورودی ابتدایی تالار دو زن بودند که بارکد بلیطها را با تلفن همراه چک میکردند و بعد دو مرد که اجازه ورود میدادند. بعد از ورود به حیاط تالار دیگر از مرد خبری نبود. در ورودی سالن چند خانم بودند که تلفنهای همراه را تحویل میگرفتند و شمارهای میدادند. بعد از ورود به سالن خانمهای اجرایی جوانی بودند که لباس فرم سورمهای پوشیده بودند و شرکتکنندگان را راهنمایی میکردند. تازه تفاوت با کنسرتهای دیگر را داشتم حس میکردم. قبل از اینکه وارد سالن بشوم ابتدا خواستم به سرویس بهداشتی بروم. رفتم به سوی سرویس بهداشتی و دیدم شکل مرد است و ناخودآگاه برگشتم به سمت آن سرویس بهداشتی که شکل زن داشت و از پشت سر صدای زنی را شنیدم که به دوستش میگفت «همین بیا، مرد که نیست اینجا» و فکر کردم راست میگوید و میدانستم واکنش من کاملا غیرارادی و ناخواسته و با یک رفتار از روی عادت بوده است. در سرویس بهداشتی هم خانم میانسالی به دخترش گفت «الان میایم صبر کن موهایم را مرتب کنم.» این جمله هم برایم معنای چندانی نداشت. وقتی از پلهها به سمت بالکن میرفتیم متوجه شدم خانمها در راهپلهها همگی روسریهایشان را بر میدارند. یک حس رهایی از یک هنجار اجتماعی پذیرفته شده رادر افراد لمس میکردم. وقتی وارد سالن شدیم اکثر شرکت کنندگان مانتو و پالتوهایشان را درمیآوردند و روسریهایشان را برمیداشتند و موهایشان را مرتب میکردند. من هم روسریم را برداشتم و در کنارم گذاشتم. یک حس قبلا تجربهنشده عجیبی بود. در تالار وحدت بودم که تحت نظارت یک زن یعنی فرح دیبا ساخته شده بود با معماری فوقالعادهاش، در جمعی صددرصد زنانه بودم و برای کنسرت خواننده زنی آمده بودم. در این محیط زنانه که براساس نگرش خاص هنجارهای جامعه ایران به جنسیت زن شکل گرفته بودچند مسئله اساسی مرا متوجه خود ساخت:
نوشتههای مرتبط
اولین نکته این بود که جدای از اینکه دستاندرکاران پشت صحنه به چه میزانی مرد بودند، برگزارکنندگان حاضر در سالن که زن بودند با نظم بسیارخوبی توانسته بودند کنسرت را برگزار کنند. کنسرت ساعت ۲:۱۵ آغاز شد، مسئولین سالن مرتب رفت و آمد و اختلالی ایجاد نمیکردند. از حضور مامور گشت ارشاد و اخطار دادن به حجاب و رعایت آداب اجتماعی هم خبری نبود. درواقع، مدیریت برگزاری سالن بدون وجود مردی به خوبی پیش رفت بدون کوچکترین مسئلهای.
دومین مسئله جدای راحتی پوششی، راحتی گفتاری و رفتاری بود. زنان به راحتی با خواننده میخواندند، دست تکان میدادند، بخشی از آهنگها را همخوانی میکردند. همراه با آهنگهای شاد میرقصیدند و سوت میکشیدند. درواقع خیلی راحت خودشان را رها میکردند. معذب و نگران واکنشهای دیگران نبودند.
سومین مسئله خود خواننده، سیمین غانم زنی ۷۵ ساله بود که شور و نشاط و توانایی این زن تحسینبرانگیز بود. تمام دو ساعت کنسرت را ایستاده خواند و گاهی همراه با آهنگ میرقصید؛ صدایش لرزه به اندام سالن میانداخت و آن چنان این صدا گیرا بود که سن این خواننده قدیمی در آن گم و ناپیدا بود. از لبخوانی و … روشهایی که خوانندههای نوپای امروزی به کار میبرند هم خبری نبود. سیمین زنی خوشبرخورد و فروتن بود که به راحتی به درخواست تماشاچیان احترام میگذاشت و دو شعر گل گلدون و آسمون آبی را به درخواست تماشاچیان دوباره خواند.
چهارمین مسئله این بود هرچند با هدف عدم خروج صدا و تصویری از کنسرت اجازه ورود تلفن همراه وجود نداشت، اما بعد از سالها وارد محفلی شده بودم که این عدم اجازه فارغ از هدفش یک نوع آرامش روانی ایجاد کرده بود که افراد بدون دغدغه گرفتن فیلم و عکس و ایجاد مزاحمت برای دیگران، کاملا خود را به حال سپرده بودند و از آن لحظههای در کنسرت بودن لذت میبردند. خیلی وقت بود که چنین چیزی را تجربه نکرده بودیم. به نظرم خواننده هم رها از هر نوع ابزاری که او را به ثبت برساند فقط و فقط برای لحظهی حال میخواند؛ لحظهای که قرار بود تنها در ذهن و قلب همجنسانش ضبط شود و ماندگار بماند.
وقتی از کنسرت آمدم بیرون با تجربهای متفاوت حس زنانه سبکی داشتم، به نظرم این کنسرت لطیفتر از کنسرتها کمحاشیهتر از قبلیهایی بود که رفته بودم. انگار یک جامعه کوچک زنانه را تجربه کرده بودم هرچند در زمانی بسیار محدود. با توجه به مسائلی که بیان کردم، مدام سئوالهایی در ذهنم در گردش بود:
۱- آیا زمانیکه زنان میتوانند به خوبی فضای زنانه بدون تحکم مدیریت کنند، نمیتوانند فضای مردانه و زنانه را اینگونه مدیریت کنند؟ آیا وجود زنان در راس قدرتهای دولتی و جهانی نمیتواند باعث تلطیف یک جامعه شود؟ آیا ورود زنان در جایگاههای مدیریتی نمیتوانداز سیاستهای صرفا مردمحور بکاهد؟
۲- این راحتی زنانه و خود بودن ناشی از نبود جنس مرد است یا نتیجه عدم هنجاری اجباری از ساختاری است که زنان را مجبور میکند در محیطی مردانه مدام مواظب رفتار و حرکات خود باشند؛ در حالیکه با نبود مردان هم رفتاری خارج از روابط اجتماعی از زنان حاضر در سالن سر نزده بود، آیا با وجود مردان هم، زنان نمیتوانند بدون نظارت اجتماعی، آداب اجتماعی را به صورت مطلوبی رعایت کنند؟
۳- آیا جنسیتی که بدون درگیری و زد و خورد و فحاشی میتواند با ملایمت در کنسرت شرکت کند، نمیتواند در استادیوم ورزشی شرکت کند؟ اصولا پیشفرض جامعه برای حضور مختلط در استادیوم چیست که اجازه ورود زنان به استادیوم را نمیدهد؟
۴- آیا استفاده ابزارهایی همچون دوربین و تلفن همراه تنها برای انتقال صدا و تصویر خواننده زن به بیرون نامطلوب میشود، و در کنسرت خوانندگان مرد که استفاده از این ابزار برای دیگران اختلال ایجاد میکند، مطلوب است؟
۵- آیا واقعا اگر کشور به بازنگری اصلاحگرایانه به سراغ بسیاری از قوانین و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی برود که خارج از چارچوبهای تعیین شده هم نباشد، نمیتوان بیش از آنکه ترس از آنچه که بر سر لیبی، مصر، سوریه و… آمد به آیندهای روشنتر با کمترین هزینه امیدوار بود؟ آیا بازبینی در برخورد با بعضی از هنرمندانو نویسندگان و شاعران و کارگردانان و فعالان عرصه هنر و برنامههایشاننمیتواند گام کوچک و موثری برای نجات کشور از آیندهای مبهم و خطرناک باشد؟آیا قوانین اصلاحگریانه نمیتواند مرهمی برای زخم اقتصادی و فشار مالی که بر جسم و روح مردم میآورد باشد؟
سیده فاطمه آقامیری
۲/۹/۹۷
Sf.aghamiri@urd.ac.ir