شیوع کرونا وامواج جدید آن،منجر به وضعیتی شده که نه تنها بخش اعظمی از کشور در وضعیت قرمز قرار دارد،بلکه نظام درومان وکادر بهداشت نیز اعلام کرده اند که بیش از توانایی تحمل فشار ناشی از شیوع گرونا را ندارند. در این میان یکی از عوامل اصلی وضعیت بغرنج فعلی، بی توجهی مردم به پروتکل ها و شرایط خاص و حاد فعلی است و حداقل ضرورت رعایت پورتکل ها،یعنی ماسک هم مراعات نمیشود
پرسش اینجاست که چرا مردم به این قاعده حداقلی پای بند نیستند و چه باید کرد؟ مواجهه جامعه ایرانی با کرونا،در یک فضای ملتهب و هیجان زده شروع شد،قرنطینه های گسترده خانگی،فشار روحی زیادی را به مردم وارد کرد وقتی این فشارها با تورم افسارگیسخته و … نیز همراه شد، عملا زندگی را به تلخکامی فزاینده ای دچار کرد. در این میان،عده ای مراقبت و مراعات را عملا به کنار گذاشتند و منطق بیماری نیز توانست حلقه های انسانی انتقال ویروس را بیشتر و بیشتر داشته باشد. گزارشهای اخیر نیز دقیقا بیانگر نقش بی مبالاتی ها و بی توجهی های مردم در شیوع بیماری است.
نوشتههای مرتبط
به نظر میرسد تاکید نظام درمان بر مراقبت از خویشتن و دستورالعمل های لازمه منجر به وضعیتی شده است که بخشی ازریشه های فرهنگی و روحی بی مبالاتی امروز را ایجاد کرده است. تاکید بر اینکه ماسک مهمترین شیوه مراقبت از سلامت خودتان است، عملا این شیوه مراقبتی را به امری شخصی و فردی تبدیل کرده است. به همین دلیل کسی که ماسک را نمی زند،آن را نوعی بی مبالاتی یا حق انتخاب شخصی خودش و معطوف به خودش می داند.
برای مواجهه با این وضع،راحت ترین راه حل، تعیین مجازات برای کسانی است که رعایت نمی کنند. اینکه نهادهای قانونی یا نهادهای انتظامی باید ورود کنند و مساله را حل کنند. اما با توجه به شرایط کشور و حجم بالای بی توجهی به پروتکل ها، بعید است این راه حل نیز کافی باشد. در شرایطی اینچنینی باید از راه های چندگانه و با سیاست گذاری های مختلف به حل مساله پرداخت. در این راستا درنظر گرفتن موارد زیر،بسیار مهم است:
- اصولا در هر جامعه ای ما شاهد عده ای هستیم که تحت هرشرایطی،از قواعد و هنجارها،تخلف خواهند کرد. این گروه اندک،کسانی هستند که با میل خودشان و آگاهانه حاضرند از قواعد تخلف کنند و حتی هزینه آن را هم بپردازند. این عده اقلیت اصولا از طریق مکانیسم های تنبیهی و دستگاه های نظارتی قابل مهار هستند. اما باید دقت کرد این گروه، اقلیت هستند و بسیار اندک هستند.
- بخش زیادی از کسانی که بی مبالاتی کرده اند، مردم عادی هستند که یا امکانات مادی لازم را ندارند و یا اینکه از نظر روحی و فرهنگی، به اندازه کافی اقناع نشده اند. مساله اصلی در شرایط فعلی دقیقا این دسته دوم هستند که ناخواسته قربانی کرونا میشوند.
این دسته دوم،که اکثریت افرادی هستند که این قواعد اولیه بهداشتی را رعایت نمیکنند، عامل اصلی بحران هستند، آنها بیشتری دسترسی به سایرین رادارند و در همه عرصه های زندگی حضور دارند خودشان و اطرافیانشان معمولا بیشتری قربانیان در بحران ها داشته اند. این گروه وسیع، همانطور که گفته شد به دو دلیل پروتکل ها را رعایت نمی کنند، یا فقدان امکانات مادی است یا فقدان اقناع فرهنگی.
به همین دلیل نابرابری های اجتماعی (وضعیت اقتصادی و دسترسی به مواد لازم بهداشتی به شیوه ارزان قیمت) در این میان موثر خواهند بود. از سوی دیگر بخشی از مردم هم اقناع نشده اند، قواعد را رعایت نمی کنند. از این رو باید برای کنترل بیماری در جامعه ایرانی سه دسته سیاست را به طور همزمان پیش برد:
- سیاست حمایت اقتصادی از مردم؛حداقل به این معنا که مواد اولیه لازم مانند ماسک با قیمت و کیفیت مناسب در خدمت مصرف کنندگان قرار گیرد. (وقتی در بازار گاهی ماسک تا قیمت سه هزارتومان می رسد این برای اقشار پایین جامعه مبلغ معناداری خواهند بود، به عنوان مثال وقتی یک خانواده پنج نفره قرار باشد روزی یک ماسک استفاده کند درماه هزینه قابل توجهی برای آنها خواهند شد)
- سیاست فرهنگی توجیه و اقناع سازی مردم. که توضیح درستی درباب بحران به مردم داده شود. اینکه ماسک تنها مراقبت از خویشتن نیست، بلکه مراقبت از دیگران هم هست، یعنی ماسک یک انتخاب شخصی نیست، بلکه یک مسولیت اجتماعی و اخلاقی در قبال دیگران هم هست.
- در نهایت سیاست مراقبت قانونی و نهادهای نظارتی و مجازات برای متخلفان. که این شامل عده قلیلی از جامعه خواهند بود،کسانی که تحت هرشرایطی تخلف خواهند کرد.
بدون اعمال سیاست های دسته اول و دوم، نمی توان ناگهان به سراغ سیاست های دسته سوم رفت. زیرا وقتی قانونی وضع شود که اکثریت مردم مصداق تخلف آن باشند،عملا قانون نامعتبر خواهند بود.