شیوع کرونا در جامعه ایرانی در نه ماه اخیر، پیامدهای بسیاری را برای جامعه ایرانی داشته است. مساله بیماری ناشناخته و رنج های ناشی از آن، عمیقا ذهن و زندگی ایرانیان را تحت تاثیر قرار داده است. همزمان با این بیماری، تورم افسارگسیخته نیز منجر به تشدید شرایط بحرانی شده است،به گونه ای که می توان از وضعیت وخیم جامعه ایرانی یاد کرد. در این میان ما با شرایطی مواجه هستیم که بحران ها،بصورت متقاطع و هم افزا در جامعه ایرانی عمل میکنند و زندگی در همه سطوح دچار آشفتگی شده است. در این میانه،ناکارآمدی روشهای کنترل و مدیریت نیز مزید بر علت شده است و آمارها نشان میدهد کشور ما جزو بالاترین میزان مرگ میر ناشی از کروناست. از این رو پرسش اصلی انست که چرا ما در چنین موقعیتی وخیمی قرار گرفته ایم؟ آیا به دلیل ویژگی های خاص بیماری کروناست؟ یا به دلیل عدم رعایت مردم؟ یا به دلایل دیگر. هرپاسخی به این پرسش بدهیم،قابلیت آن را دارد که بتوانیم براساس آن،روال پیش رو را تا حدی پیش بینی کنیم.
به نظر میرسد شرایط بحرانی وخیم کرونایی در ایران،بیش از آنکه ناشی از خود بیماری و ناشناختگی آن باشد، ناشی از ساختارهای اجتماعی،سیاسی و مدیریتی ایران است. اصولا کشورهایی در مقابله با این پاندمی، مواجهه مطلوب و موفقیت آمیزی داشته اند،که زیرساخت های اجتماعی و سیاسی و مدیریتی موفقی هم دارند. به عبارت دیگر عقلانیت مدیریت جامعه است که امکان موفقیت در مواجهه با کرونا یا هر بلای دیگری را فراهم میکند. نگاهی به تجربه های پیشین ایران در مواجهه با بحران هایی مانند بحران های طبیعی(سیل و زلزله) و بحران های اقتصادی(تورم های افسارگسیخته) و… نشان میدهد که اصولا تجربه موفقی نداشته ایم. عموما نظام حکمرانی نتوانسته الگوی تدبیر نهادینه و موفقی را برای مواجهه با بحران های قبلی فراهم کند. مساله تورم که به داستان همیشگی و درد دائمی زندگی ایرانیان بدل شده است، بحران های طبیعی مانند سیل و زلزله هم همیشه از طریق جو روانی جامعه و حمایت های مردمی و نیروهای مردمی تا حدی حل شده است. اما بحران های طبیعی قبلی،همیشه در یک منطقه محدود و کوتاه مدت بوده اند و درنهایت چند روزی ذهن و انرژی جامعه ایرانی را به خودشان اختصاص داده اند. اما کرونا،بحرانی است که در همه جای ایران و برای مدت طولانی جاری و موثر است. از این رو کرونا منجر شده که فقدان زیرساختهای مدیریت عقلانی جامعه در نظام حکمرانی ما نه تنها آشکار بشود، بلکه تبعات منفی خودشان را بیشتر و بیشتر نشان بدهند. به همین دلیل شرایط کنونی و فراگیری کرونا در جامعه ایرانی، خودش علت وضع وخیم امروز ما نیست، بلکه بذر بحران کرونا هم در بستر مستعد مدیریت نامناسب جامعه،بارور شده است. و ما شاهد این شرایط هستیم. وقتی نهادهای متولی، توان مهار اقلام ساده ای مانند نرخ ارز، قاچاق دارو،صنعت خودرو و… را ندراند، در حالیکه همه زیرساختهای آنها در دست همین نهادهای متولی است، چه انتظاری میتوان داشت که بیماری کرونا که شناخت درستی از آن ندرایم را بتوانند مدیریت کنند. از این رو،کرونا بهترین فرصت برای آنست که مدیریت جامعه، باید در قبال نتایجش،مسئولیت پذیر باشد و مهمتر از همه آنها جامعه به بازاندیشی اساسی در زیرساخت های بحران آفرین خودش بپردازد. در غیر اینصورت،تلاقی بحران های بزرگ مانند کرونا و تورم و…، میتواند فاجعه های بزرگتری را هم برای ایران رقم بزند.
نوشتههای مرتبط
این یادداشت بازنشر است.