تعزیه مراسم آیینی-نمایشی است که از اواخر عصر صفوی در جامعهی ما حضوری پررنگ داشته است. تعزیه یا همان شبیهخوانی یکی از میراثهای فرهنگی و نمایشی ماست که با موضوعاتی چون تاریخ، سیاست، مذهب، اسطورهشناسی، مردمشناسی، تئاتر، ادبیات، هنرهای تجسمی و موسیقی گره خورده و بررسی و پژوهش در باب این موضوع چندبعدی و پیچیده، دستآوردهای مهمی در پی خواهد داشت. حتی اگر تعزیه را در حال حاضر پدیدهای موزهای قلمداد نماییم، بررسی و پژوهش دربارهی آن، چه به لحاظ نمونهای برای مطالعهی مردمان زمان حیاتش و چه به عنوان الگویی نمایشی برای داشتن نمایش ملی متناسب با مطالبات امروز دنیای نمایش، میتواند مفید فایده باشد.
اول بار پیتر چلکوفسکی در فصل آخر کتاب تعزیه: آیین و نمایش در ایران(۱۳۵۸) با عنوان کتابشناسی، منابعی را که پیرامون موضوع تعزیه ثبت و منتشر شدهبود را فهرست نمود و توضیحات کوتاهی در باب هرکدام آورد. پس از او ابوالقاسم رادفر مطلبی تحت عنوان گزیدهای از کتابشناسی تعزیه در مهر۱۳۶۶ در مجلهی کیهان فرهنگی (شماره ۴۳) به چاپ رساند که متاسفانه بعلت ناکامل بودن ارزش چندانی برای رجوع کردن ندارد. اما لاله تقیان در بهار ۱۳۷۰ مقالهی کتابشناسی تعزیه را در شماره ۱۳ فصلنامه تئاتر با همراهی جمشید کیانفر تهیه کرد و در آن از ۳۲۰ عنوان مقاله و کتاب در موضوع تعزیه نام میآورد. این نوشتار و نوشتارهای بعدی تلاش دارد پیشینهی پژوهش تعزیه و بعبارت بهتر، فعالیتهای تعزیهشناسیای که تاکنون انجام یافته را مورد بررسی قرار دهد و در ادامهی فعالیتهای چلکوفسکی و تقیان، منبعشناسی جامعی ارائه نماید.
برای این منظور سلسله یادداشتهای آینده ابتدا به بررسی تعزیهشناسان، کتابها و زمینهی تحقیقاتیشان میپردازد، سپس در گام دوم به کتابشناسی نسخ و پژوهشهای متون تعزیه اشاره مینماید و در یادداشت سوم بحث مقالهشناسی تعزیه را مرور میکند.
نوشتههای مرتبط
اولین سندهای مکتوبی که بحث در باب شبیهخوانی را باز نمودهاند مربوط به خارجیانی میشود که از دوران صفویه به بعد پا به کشور ما گذاشتهاند و با برخورد با پدیدهی تعزیه، مشاهدات خود را در قالبی مکتوب ثبت کردهاند و در خلال آن با شرح جزئیات دقیق مشاهداتشان، گاها تعزیه را به عنوان پدیدهای اجتماعی در بستر جامعهی آن زمان بررسی و تحلیل نمودهاند و بعضا در برخی از نوشتهها تعزیه را با تئاتر غربی مقایسه نمودهاند. اولین سند مشاهدهی تعزیه (البته به شیوهی ابتدایی) مربوط به سالامونز و وانگخ میشود که در سال ۱۷۳۹ در کتاب Die Heutige Historie und Georgraphie, oder der Gegenwaerting Staat von Koenigreich Persien به ثبت رسیده است.
قریب یک قرن بعد یعنی در سال ۱۸۳۰ مقارن با سلطنت فتحعلیشاه الکساندر خودتسکو اولین کسی است که دست به جمعآوری نسخههای تعزیه میزند و منابع پژوهش تعزیه را فراهم میآورد. خوتسکو در ۱۸۵۲ دو مجلس از آنرا در جنگ شهادت و کامل شدهی آنرا در مجموعهای با نام نمایشنامههای ایرانی برگزیدهی تعزیهها(۱۸۷۸) گردآوری مینماید و نسخههای اصلی را به کتابخانهی پاریس میسپرد. پس از او بسیاری از خارجیان و کمی متاخرتر پژوهشگران ایرانی در این راه گام نهادند که در یادداشت بعد (نسخ تعزیه) بیشتر به آن خواهیم پرداخت.
شاید اولین پژوهش آکادمیک دربارهی تعزیه توسط یک نویسنده روس به نام ئی. برتلس در اثری با عنوان تئاتر در ایران در ۱۹۲۴ انجام داد. هرچند که اثر، مطلب جدیدی را عنوان نمی نماید اما دیباچهای علمی و معتبر بر تعزیه محسوب میشود.
پس از او آگاتانگل کریمسکی تحقیقی در موضوع خاستگاه نمایش تعزیه انجام داد که در سال ۱۹۲۶ در تئاتر ایرانی به روسی چاپ و سپس به انگلیسی ترجمه شد، ولی متاسفانه برگردان فارسی آن تا به حال تهیه نشده است و از به چاپ رسیدن ترجمهی انگلیسی آن هم خبری در دست نیست.
مهدی فروغ شاید اولین ایرانی بود که در سال ۱۳۲۹ موضوع پایاننامهی دکتریش در دانشگا کلمبیا را تعزیه انتخاب کرد. فروغ در پایان نامهاش با موضوع A comparative study of Abraham’ s sacrifice in Persian passion plays and western mystery plays داستان قربانی دادن حضرت ابراهیم در نسخ تعزیه و میستر (نمایشنامههای سرگذشت مسیح در قرون وسطی) را مورد مطالعه تطبیقی قرار داد. این پایاننامه در سال۱۳۳۱ (۱۹۵۲) توسط انتشارات وزارت فرهنگ و هنر به زبان انگلیس چاپ شد. پژوهشگر در این کتاب در دو فصل، ابتدا به معرفی مختصر تعزیه و تاریخ تحول آن میپردازد و در قدم بعدی دو متن مذکور را مورد بررسی قرار می دهد. فروغ در این تطبیق، متن نمایشی(نسخه) را و بصورت مطالعهی موردی داستان قربانی دادن حضرت ابراهیم را مبنای بررسی قرار میدهد. متاسفانه زندهیاد فروغ در ادامهی فعالیتهای علمیاش به جز دو مقاله که شباهتها و تفاوتهای تعزیه و نمایشهای قرون وسطی مسیحیان را برسی میکند دیگر به موضوع تعزیه بازنگشت.
پس از او بهرام بیضایی در کتاب همیشه ماندگار نمایش در ایران که در سال ۱۳۴۴ به چاپ رسید، فصلی را به تعزیه اختصاص داد و تلاش نمود برای اولین بار اطلاعاتی جامع در باب تعزیه جمعآوری کند. گفتنی ست که بیضایی به عنوان یک نویسنده و کارگردان، بیشتر تعزیه را از منظر نمایشی بررسی کرده است. بیضایی در ادامهی مسیر فعالیتهای پژوهشیاش ضمن معرفی دو مجلس شمر و عباس و بازار شام دیگر به موضوع تعزیه رقبتی نشان نمیدهد، ولی نمایشنامهها، اجراهای تئاتری او و حتی آثار سینماییاش زمینهی تحقیق بسیار مناسبی برای کاربرد عناصر فرمی و ساختاری تعزیه و سایر گونههای نمایش سنتی در آثار مدرن فراهم میآورد.
پرویز ممنون در رساله دکتری خود در رشتهی تئاتر دانشگاه وین در سال۱۳۴۶ دوباره تعزیه را مورد مطالعهی آکادمیک قرار داد و سیر تاریخی تعزیه و شیوهی اجرا و بازی تعزیه را بررسی نمود. ممنون در معرفی سند سالامونز و وانگخ در وجود اولین شواهد از اجرای نمایشی تعزیه در اواخر عصر صفوی و مقایسهی شیوهی اجرایی تعزیه و الگوی برداری برشت پیشگام بوده است.
موضوع ادبیات عامهپسند فارسی و تعزیه در سال ۱۳۴۷ پیتر چلکوفسکی را موفق به اخذ درجهی دکتری در رشتهی ادبیات فارسی از دانشگاه تهران نمود و بدنبال آن با چاپ کتابها و مقالاتی تا به امروز این راه را ادامه داده است.
جشن هنر برای جلب توجه و تجمیع پژوهشگران داخلی و خارجی حول موضوع تعزیه بهانهی خوبی بود. در سال ۱۳۵۵ همایش بین المللی تعزیه در حاشیهی جشن هنر شیراز به دبیری علمی پیتر چلکوفسکی برگزار گردید که حاصل آن، کتاب مجموعه مقالات تعزیه: آیین و نمایش در ایران بود که توسط چلکوفسکی در سال ۱۳۵۸ به انگلیسی چاپ و در سال ۱۳۶۷ توسط داوود حاتمی به فارسی برگردانده شد. به جرات میتوان گفت سمینار مذکور قویترین سمیناری است که توانسته پژوهشگران کارآمدی را پیرامون محور تعزیه جمع کند و پژوهشهای درخور توجهی تهیه نماید.
یکی دیگر از پژوهشگرانی که در باب تعزیه دست به تحقیق و بررسی زده، صادق همایونی است که از در سال ۱۳۵۳ با چاپ کتاب تعزیه وتعزیهخوانی در این عرصه گام گذاشت و در ادامه توانست این اثر را در سال ۱۳۶۸ به کتاب تعزیه در ایران ارتقا دهد. همایونی با وجود تحصیل در زمینهی حقوق ولی از همان ابتدا به عنوان پژوهشگر در عرصهی فرهنگ عامه و تعزیه شروع به فعالیت کرد. تعزیه در ایران اولین کتاب تالیفی با موضوع تخصصی تعزیه است که سعی دارد تعزیه را از زوایای مختلفی بررسی نماید. کتاب در زمان نگارش و چاپ با نگاه به پژوهشهای انجام شده تا آن زمان از جامعیت قابل قبولی برخوردار بوده است، هرچند که آشفتگی در ارائهی مطالب خواننده را آزار میدهد و یافتن موضوعی خاص در آن کار آسانی نیست اما همایونی در این اثر برای اولین بار کل تعداد نسخ اصلی تعزیه را ۱۵۲ نسخه اعلام می کند و با معرفی نام آنها، معتقد است که سایر نسخ در ساختار مشابه این تعداد مجالس اصلی هستند ولی به عللی چون شرایط فرهنگ بومی، جغرافیایی متفاوت و یا ذوق نویسنده و تصحیح تعزیهگردان دربردارنده تفاوتهایی در طول حیاتشان شدهاند. وی همچنین آثار گفتارها وگفتگوهائی درباره تعزیه، شیراز خاستگاه تعزیه و حسینیهی مشیر را در موضوع تعزیه نگاشته است.
مایل بکتاش با همکاری فرخ غفاری در کتاب تاتر ایرانی(۱۳۵۵) ضمن معرفی سه نسخه تعزیهی مضحک در مقدمه کتاب برای اولین بار با نگاه پدیدارشناسانه به تعزیه، معتقد است که اگر تعزیه دچار افول نمیشد و «دور تقریبا کاملی از تحول را می پیموده و در یک موقع طبیعی تا مرز یک تئاتر آزاد از دین و سوگواری میرسد.» او تعزیه مضحک را گواهی بر مدعای خود میآورد.
محمدجعفر محجوب به عنوان استاد ادبیات نیز با پژوهش در ادبیات عامه به تحقیق در باب تعزیه علاقهمند شد. محجوب در این زمینه مقالاتی نگاشته است که در سمینارها و مجلات تخصصی به چاپ رسیده است و مجموعه نسخههای جنگ شهادت زیر نظر او تهیه میشد که متاسفانه تنها جلد اول آن در سال ۱۳۵۵به چاپ رسید و از ۳۳ مجلسی که خوتسکو در این کتاب جمعآوری نموده بود تنها شش مجلس در جلد اول منتشر گشت. محجوب همچنین کتاب نمایش کهن ایرانی را در سال ۱۳۴۶ نگاشته است.
عنایت الله شهیدی و علی بلوکباشیرا شاید بتوان جزء معدود پژوهشگران عرصه تعزیه دانست که تلاش نموده است در کتاب پژوهشی در تعزیه و تعزیهخوانی از آغاز تا آخر دوره قاجار در تهران(۱۳۸۰) با توجه به محدود کردن عرصهی پژوهش از لحاظ محدودهی زمانی و همچنین مکانی مجموعهی جامعی در باب تعزیه تهیه کنند. زندهیاد شهیدی با آنکه در زمینهی فلسفهی اسلام مشغول تدریس بود، اما علاقهاش به مذهب شیعه بعلاوهی تجربهی دوران کودکی در میان دستهجات تعزیه او را ترقیب نمود تا از دهه چهل به عرصهی پژوهش تعزیه و نمایشهای مذهبی روی آورد. شهیدی در این کتاب به تفصیل تلاش نموده است با اشاره به دستاوردهای سایر پژوهشگران، به تفصیل دریافتها و یافتههایش را عنوان و بر اساس آن، جزئیات و فراز و فرودهای تعزیه را بررسی و تحلیل نماید. پژوهشگر ابتدا با رویکردی تاریخی پیدایش و روند تکوین شبیهخوانی را بررسی و در ادامه ریشههای جامعهشناختی روند رشد، فراز و فرود تعزیه در عصر قجر را میکاود. شهیدی در فصول پایانی کتابش به تحقیق در ادبیات و شیوهی اجرایی تعزیه می پردازد.
پژوهش از منظر روانشناسی اجتماعی رویکردی ست که علی بلوکباشی بهآن پرداخته است. وی به عنوان یک انسانشناس اجتماعی درکتاب تعزیهخوانی: حدیث قدسی مصایب در نمایش آئینی (۱۳۸۳) حضور پررنگ تعزیه و زمینهی ظهور آنرا در جامعه زمان خویش ابتدا از منظر روانشناسی اجتماعی تحلیل و سپس به بررسی تعزیه از منظری جامعهشناختی در پیوند با اسطوره، آیین و مذهب پرداخته و در پایان ناسازگاری تعزیه را با ساختار اجتماعی فرهنگی جامعهی کنونی مورد واکاوی قرار میدهد.
جابر عناصری تنها کسی بود که علاوه بر پژوهش مستمر در باب تعزیه تدریس آنرا هم در دانشکدههای هنر انجام میداد و این موضوع را در اولویت اول فعالیتهای علمی خود قرار داده بود. او که پدرش استاد کربلایی علی عناصری، استاد مسلم شبیهخوانی زمینهساز ورودش به بحث تعزیه بود، به عنوان یک تعزیهشناس دانشگاهی تلاش وافری در جهت معرفی و طرح موضوعات پژوهشی تعزیه به شیوهی آکادمیک داشت. با وجود آنکه تعداد کتبی که با موضوع تعزیه، واقعهی کربلا و آیینهای عاشورایی به قلم وی به چاپ رسیده چشمگیر است، اما متاسفانه از طرح موضوع و بعضا جمعآوری اطلاعات و معرفی منابع گامی فراتر نگذاشته است. عناصری درکتاب درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران(۱۳۶۶) برای پژوهش در موضوع نمایشهای سنتی و مشخصا تعزیه تلاش دارد متدولوژی پژوهشی ارائه نماید. او در کتاب تعزیه: نمایش مصیبت(۱۳۶۵) به معرفی ۳۳ مجلس معروف تعزیه می پردازد و ترجمه کتاب فهرست توصیفی نمایشنامههای مذهبی ایرانی(۱۳۶۸) و گردآوری و تصحیح چهل مجلس شبیهخوانی در مجموعهای به نام جنگ تعزیه از مدینه، تا مدینه(۱۳۸۱) از دیگر فعالیتهای او در زمینهی تعزیه است.
جمشید ملکپور در کتاب ادبیات نمایشی در ایران (۱۳۶۳) به نوعی و در کتاب سیر تحول مضامین در شبیهخوانی(۱۳۶۶) تلاش نموده است زوایایی از تعزیه بخصوص وجوه نوشتاری، ادبی و دراماتیک آنرا بشکافد. وی در کتاب The Islamic drama:Taziyeh درام اسلامی: تعزیه (۱۳۸۳) سعی میکند که تعزیه را به عنوان تنها درام اسلامی به مخاطبین انگلیسی زبان خود معرفی نماید.
جلد اول کتاب تاریخ اجتماعی- سیاسی تاتر در ایران(۱۳۸۴) با موضوع تعزیه، زوایای تاریک زمینههای اجتماعی-سیاسی ظهور تعزیه در ایران را مورد کند و کاو قرار می دهد. مجید فلاحزاده در این اثر با اشاره به دلایل عدم رشد اسطورههای هنر نمایش در ایران به علت عدم وجود زمان(و ثبات) کافی و عدم وجود فضای (آزاد) به زمینهها و ریشههای رشد تعزیه اشاره مینماید. زمینههایی چون تضاد بین طوایف هاشم و آلسفیان، ایرانی و عرب، شیعه و سنی در کنار مبارزات آزادیخواهانهی ایرانیان و لزوم وجود اسطوره نمایشی سیاوش به عنوان اسطورهی رستاخیز و باروری دورهای طبیعت و بخشودگی گناهان در کنار استفادهی سیاسی آل بویه و صفویه در برابر دشمن سنی مذهب به عنوان عاملی برای اتحاد را به عنوان بستر رشد تعزیه معرفی میکند. کتاب مذکور را به جرات می توان در زمرهی معدود پژوهشهایی علمی دانست که در موضع تعزیه تاکنون انجام یافته است. متاسفانه نویسنده دیگر در این وادی گام نگذاشته است.
اسطوره شناسی چون جلال ستاری نیز به موضوع تعزیه گوشه چشمی داشته است و در کتاب زمینهی اجتماعی تعزیه و تئاتر در ایران(۱۳۸۶) به بستر اجتماعی جامعهی ایرانی اشاره دارد که زمینهساز شکلگیری و رشد تعزیه و آیینها نمایشی بر روی آن شد. ستاری برخی از مقالاتی که در باب تعزیه و نمایش دینی ترجمه و نگاشته است را در کتاب پرده بازی(۱۳۷۹) جمعاوری نموده است. گفتنی است که مقالاتی که وی در این کتاب در باب تعزیه آورده است ترجمهی دست نوشتههای ژوزف گوبینو، الکساندر خوتسکو ، یاکوب لاندو و شارل ویرولو است.
غلامرضا گلیزواره نیز در این وادی تعزیهپژوهی گام برداشته و سه اثر ارزیابی سوگواریهای نمایشی(۱۳۷۵)، کندوکاوی در تعزیه و تعزیهخوانی(۱۳۷۹) و از مرثیه تا تعزیه: بررسیهایی درباره چگونگی شکلگیری تعزیه و تجزیه و تحلیل نسخههای آن بههمراه نمونههایی از اشعار… (۱۳۸۲) حاصل تلاش این پژوهشگر است.
محمود عزیزی در رسالهی دکتریش موضوع بررسی شباهتها و تفاوتهای تعزیه و تراژدی یونانی را پژوهش میکند که مقالهی آنرا در کتاب پرده بازی(دربارهی تعزیه و تئاتر) نوشتهی جلال ستاری به چاپ رسیده است. عزیزی در کتابهای ترسا دختر مسیحی: (بررسی دیدگاه برخی از نظریهپردازان معاصر تئاتر در مقایسه با تعزیه) (۱۳۸۷)، همسرائی مختار و حر (۱۳۸۵) و تعزیه از نگاه مستشرقان (تعزیه حضرت علیاکبر و حضرت قاسم (ع)) (۱۳۸۷) بحث در باب تعزیه را پی میگیرد.
پایاننامه دکتری محمدحسین ناصربخت با موضوع تاثیر ادبیات ایرانزمین بر مجالس شبیهخوانی در ۱۳۸۶ در کتابی با همین عنوان منتشر شد. ناصربخت کتاب نقشپوشی در شبیهخوانی (۱۳۷۹) را نیز به عنوان پایاننامهی کارشناسی ارشد با موضوع بازیگری در تعزیه به چاپ رسانده است و تهیهی سه جلد (۳،۸و۹) از مجموعه نسخههای دفتر تعزیه به همت او انجام یافته است.
لاله تقیان نیز در کتاب دربارهی تعزیه و تئاتر (مجموعه مقالات، ۱۳۷۴) و شاه غریب: پژوهشی در تعزیههای رضوی پژوهش هایی در باب تعزیه انجام داده است.
در سال ۱۳۴۶ داوود منشیزاده رسالهی دکترای خود را در دانشگاه اوپسلا در موضوع تعزیه برگزید. پژوهشنامهی منشیزاده شامل مراسم دستهروی محرم و تلخیصی از ترجمههای آلمانی و تفسیرهایی بر نسخههای مجموعهی لیتن بود، عباس بنیصدر نیز در سال ۱۹۵۹ رسالهی دکتری خود را تحت عنوان تعزیه به دانشکده ادبیات دانشگاه پاریس ارائه کرد. هیلدگارد مولر در ۱۹۶۶ رسالهی عالی دکترای خود را تحت عنوان Studien zum Persischen Pas-sionsspiel گذراند. ژان کالمار در ۱۹۷۵ با ارائهی رساله ای ممتاز دربارهی آیین سوگواری امام حسن در ایران ماقبل صفوری با عنوان Le Culte de L’Imam Hussayn از دانشگاه پاریس دکتری فلسفه دریافت کرد. در ۱۹۷۶ نیز عبدالله حیدری در گروه قومشناسی دانشگاه آزاد برلین رسالهای در موضوع تعزیه ارائه کرده است.
از دیگر پژوهشگرانی که موضوع تعزیه را به عنوان رسالهی دکتریشان انتخاب نمودهاند، میتوان به محمدرضا خاکی، مجید سرسنگی، تاجبخش فنائیان، اسماعیل شفیعی و مریم پالیزبان اشاره کرد که متاسفانه دسترسی به آثار ایشان تا به این زمان نه بصورت کتاب (چاپ شده) و نه اصل پایاننامه (در کتابخانه) امکانپذیر نیست.
تعزیه نیز مثل هر پدیدهی فرهنگی دیگر به مرور زمان در برخورد با فرهنگ هر قوم از خود انعطاف نشا داده و بخشی از رسومات آن فرهنگ را در اجرای خود دخیل کرده است. پژوهش در تعزیه به عنوان یک مشترک در سراسر کشورمان اما با با تنوع خاص خودش اطلاعات ذیقیمتی در باب مردمشناسی و جغرافیای فرهنگی در بر خواهد داشت. در این حوزهی میتوان به با کاروان تعزیه: نگاهی به تاریخ تعزیه در رضوانشهر(۱۳۸۳)/ منصور افشاریاسفیدواجانی، تعزیه در استان بوشهر(۱۳۷۹)/ حیدر عرفان، تعزیه در بوشهر(۱۳۸۷)/ حسین دهقانی، تعزیهخوانی در شهرستان سیرجان(۱۳۸۶)/علیاکبر وثوقی، سیر تاریخی تعزیه در کازرون(۱۳۸۲)/ محمدمهدی مظلومزاده، شکلگیری تعزیه در ایران – تعزیه سیار اراک و مقایسه با تاترواگن ایتالیا (قرون وسطی)(۱۳۸۵)/ علی ایزدی، فرهنگ مردم استهبان در محرم، رمضان و طلب باران(۱۳۸۵)/ محمدرضا آل ابراهیم، نسخه و نسخهنویسی تعزیه در میناب(۱۳۸۲)/ علیرضا میرشکاری، تعزیه در عراق و چند کشور اسلامی: مطالعهای در خصوص ارزشهای ادبی، اجتماعی و سیاسی تعزیه(۱۳۸۵)/ عباس خدوم جمیلی و مترجم مجید سرسنگی اشاره داشت.
موسیقی تعزیه از مباحثی است که بارها مورد بررسی جدی قرار گرفته، چرا که تعزیه در دورانی که رواج موسیقی امری نکوهششده محسوب میگشته، توانسته است آرا حفظ و اشاعه دهد. جلد اول کتاب موسیقی مذهبی ایران(۱۳۶۸) با موضوع موسیقی تعزیه عرصهی دیگری از پژوهش تعزیه و آن هم از زاویهی موسیقایی بررسی می نماید. محمدتقی مسعودیه در فصول ابتدایی کتابش به چگونگی تکامل نمایش تعزیه، ریشههای تاریخی و اسطورهای تعزیه و کتابشناسی نسخ تعزیه اشاره دارد و برخی نکات آورده شده در همین فصول کوتاه و مقدمهای بارها مورد ارجاء سایر پژوهشگران قرار گرفته است. نکات تاریخی مثل اشاره به دستور یزید در بازسازی واقعه کربلا و اشاره به محمد باقر مجلسی به عنوان موسس اساس شبیه و تشبیه واقعهی کربلا و … از این جملهاند. مسعودیه در فصل چهام از کتابش با نام نسخ تعزیه به نسخی که تا زمان نشر کتاب در مجلات و کتب چاپ شده اند اشاره دارد و در فصول پایانی که بخش اصلی کتاب را تشکیل میدهد در باب این نوع مراسم آیینی-نمایشی از منظر موسیقی بحث میکند.
موسیقی مذهبی ایران(۱۳۸۰) از حسن مشحون، سرگذشت موسیقی ایران اثر روحالله خالقی، از صبا تا نیما(۱۳۷۲) تالیف یحیی آریانپور و موسیقی و تعزیه در ایران(۱۳۸۷) اثر کیوان پهلوان و احمد حسینی فعالیتهای پژوهشی دیگری در حوزه ی موسیقی تعزیه است.
از تحقیقهایی که موضوع تعزیه را از وجوهی دیگر بررسی نموده است می توان به امکانات فنی در تئاتر ایران (صحنه، نور، صدا، دکور، لباس و آکسوار) از تکیه دولت تا امروز(۱۳۸۶) نوشتهی بابک شاهعلیزادگان اشاره کرد. یحیی ذکاء نیز در باب تاریخ ساختمان تکیه دولت تحقیق درخور توجهی در کتاب تاریخچهی ساختمان ارک سلطنتی در سال ۱۳۴۹ ارائه داده است.
از جمله کتابهایی با موضوع غیر تعزیه که میتوان مباحثی در باب تعزیه در آنها یافت میتوان به امیرکبیر و ایران/ فریدون آدمیت(۱۳۶۲)، از صبا تا نیما/ یحیى آرینپور (۱۳۷۲)، تاریخ ادبیات فارسی/ هرمان اته، ترجمهی رضا زاده شفق(۱۳۵۶)، تاریخ ادبیات ایران از آغاز عهد صفویه تا زمان حاضر/ ادوارد براون، ترجمه غلامرضا رشید یاسمی(۱۳۱۶)، بهار و ادب فارسی بکوشش محمد گلبن(۱۳۵۵)، بنیاد نمایش در ایران/ ابوالقاسم جنتی عطایی(۱۳۳۳)، سفرنامه کارستن نیبور، ترجمه پرویز رجبی(۱۳۵۴)، مشاهدات سفر از بنگال به ایران/ ویلیام فرانکلین، ترجمه محسن جاویدان(۱۳۵۸)، شعر بی دروغ، شعر بی نقاب/ عبدالحسین زرینکوب(۱۳۶۳)، نه شرقی نه غربی-انسانی/ عبدالحسین زرینکوب(۱۳۵۶)، شرح زندگانی من/ عبدلله مستوفی (۱۳۴۳)، زندگانی شاه عباس اول/ نصرالله فلسفی(۱۳۵۳) اشاره کرد.