مارگارت آتوود، برگردان: آذر جوادزاده
یادداشت مترجم: «پروژه کتابخانه آینده (به نروژی: (Framtidsbiblioteket) یک اثر هنری عمومی به مدیریت کیتی پترسون هنرمند انگلیسی است که هدف آن جمعآوری یک اثر اصلی از یک نویسنده محبوب هر ساله از سال ۲۰۱۴ تا ۲۱۱۴ است. این آثار تا سال ۲۱۱۴ خوانده نشده و منتشر نشده باقی خواهند ماند. هزار درخت به طور ویژه برای این پروژه کاشته شد. در جنگل نوردمارکا ۱۰۰ نسخه خطی در گلچینهایی با نسخه محدود با استفاده از کاغذ ساخته شده از درختان چاپ خواهند شد. گاردین از آن به عنوان «محرمانهترین کتابخانه جهان» یاد کرده است. مارگارت آتوود اولین نویسنده برای پروژه کتابخانه آینده در سال ۲۰۱۴ بوده است.»
نوشتههای مرتبط
بسیار خوشحالم از اینکه به عنوان اولین نویسنده برای پروژهی کتابخانهی آینده دعوت شدم. آثار هنری کیتی پترسون[۱]، مراقبهای در ذات مطلق زمان است. با ادای احترام به کلام مکتوب، به عنوان پایه مادی برای انتقال کلمات در طول زمان – در اینجا کاغذ – و پیشنهاد نوشتن خود به مثابه فشردن ِ زمان، از آنجا که کلمات از نویسنده تراوش میکند و گیرنده آن کلمات – خواننده ـ زمانی در آینده آن را دریافت میکند.
اولین نویسنده بودن معایبی دارد. اول از همه، من هنوز جنگل نروژ را ندیدهام، بنابراین نمیتوانم چیزی در مورد آن بگویم. همینطور نمیتوانم در محل کتابخانه آینده بایستم و نام سایر نویسندگان و عناوین آثاری که ارائه کردهاند را ببینم. نویسندگان مسن – ۹۰سال، ۹۵سال – متوجه خواهند شد که وقتی جعبه مهر و موم شده آنها باز شد و آثارشان منتشر شد، کسانی که آن را میخوانند از معاصران ِ آنها خواهند بود، اما کسانی که کتاب من را خواهند خواند صد سال از عمرشان گذشته. والدین آنها هنوز به دنیا نیامدهاند و به احتمال زیاد پدربزرگ و مادربزرگ آنها نیز هنوز متولد نشدهاند. این خوانندگان ِ ناشناس را چه خطاب کنیم؟ چگونه آنها خواهند توانست دنیای مرا، دنیایی که من در آن مشارکت داشتهام را درک کنند؟ و چگونه معانی کلمات در آن زمان تغییر خواهد کرد ؟ زیرا زبان، درست مانند سنگ پوسته زمین، خود در معرض فشار و دگردیسی است.
داستانهای علمی تخیلی، هنری از سفر فضایی ساخته – سفر به مکانهایی که نویسنده هرگز ندیده و فقط در تخیل انسان شکل گرفته است. سفر در زمان نیز همینطور است. در مورد کتابخانهی آینده، من یک اصلنوشت برای زمان فرستادم. آیا هیچ انسانی در آنجا منتظر خواهد بود تا آن را دریافت کند؟ آیا “نروژ” وجود خواهد داشت؟ آیا “جنگل” وجود خواهد داشت؟ آیا یک “کتابخانه” وجود خواهد داشت؟ امیدواریم باور کنیم که همه این عناصر – با وجود تغییرات آب و هوایی، افزایش سطح آب دریاها، هجوم حشرات جنگلی، همهگیریهای جهانی ، و همه تهدیدات دیگر، واقعی یا غیر واقعی، که ذهن ما را امروز درگیر کرده – هنوز وجود خواهند داشت.
در کودکی یکی از کسانی بودم که گنجها را در کوزهها دفن میکردم با این فکر که یک روز ممکن است کسی بیاید و آنها را پیدا کند. من چیزهای مشابهی در حین حفاری در باغها پیدا کردم: میخهای زنگزده، بطریهای داروی قدیمی، تکههای بشقاب چینی. یک بار در قطب شمال کانادا، یک عروسک کوچک حکاکی شده از چوب – چوب ِ کمیاب پیدا کردم، اما چون هیچ درختی در آنجا رشد نمیکرد، چنین تکهای از چوب باید چوبی از قبل مانده باشد. این همان چیزی است که کتابخانهی آینده تا حدی به آن شبیه است: شامل تکههایی از زندگیهایی که زمانی بوده و اکنون گذشته است. اما تمام نوشتهها روشی برای حفظ و انتقال صدای بشریت است. نشانههای یک نوشته، با جوهر، جوهر چاپگر، قلم مو، قلم، حکاکی با اسکنه – ایجاد میشوند، مانند علامتهای روی قطعه موسیقی بیاثر میمانند تا زمانی که خوانندهای از راه برسد و صدا را زنده کند.
چقدر عجیب است که به صدای خودم فکر کنم – تا آن زمان که برای مدت طولانی سکوت کنم – پس از صد سال، ناگهان بیدار شدن. اولین چیزی که صدا خواهد گفت، وقتی دستی که هنوز مجسم نشده، کتاب را از جایش بیرون میآورد و صفحه اول را باز میکند، چیست؟
من این رویارویی را – بین نوشتهی من و خوانندگانی که هنوز به دنیا نیامدهاند – تصور میکنم، کمی شبیه به اولین باری است که اثر نقاشی قرمز رنگ روی دیوار غار مکزیکی را که برای بیش از سه قرن مهر و موم شده بود، دیدم. حالا چه کسی توانست معنای دقیق آن را رمزگشایی کند؟ به واقع معنای کلی آن جهانی بود: هر انسانی میتوانست آن را بخواند.
میگفت: درود بیکران. من اینجا بودم.
[۱] Katie Paterson
منبع:
Atwood, Margaret,2022, Burning Questions, Future Library (2015), DOUBLEDAY, NEW YORK, 2022