انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

ژاپن: بازبینی گذشته

لوران تستو ترجمه ی سعیده بوغیری

رفتار تند و تهاجمی ارتش ژاپن در جریان جنگ جهانی دوم همچنان آفریننده مشاجرات قلمی بین المللی است. ژان لویی مارگولن (Jean-Louis Margolin) یکی از نخستین سنتزهای مربوط به پژوهش های دانشگاهی آنگلوساکسون و آسیایی در این مورد را ارائه می کند. رییس مدرسه می پرسد: “ارزشمندترین آرزوی شما چیست؟” دانش آموزان سربراه کالج از صمیم قلب پاسخ می دهند :”مرگ در راه امپراطور.” این آیین اجباری، پیش و در جریان جنگ جهانی دوم، آغاز هر روز کاری مدرسه های ژاپنی را رقم می زد. این مراسم “تربیتی” به تنهایی شمه ای متاثرکننده از وضعیت ناسیونالیستی ای ارائه می دهد که مجمع الجزایر ژاپن در آن دوران در آن غوطه می خورد… وضعیتی که یکی از دلایل کلیدی تهاجمات پرشمار گروه های اشغالگر ارتش ژاپن در آسیا را توضیح می دهد.

ژان لویی مارگولن تاریخ نگار، در اثر خود “ارتش امپراطور” به کمک منابع خود به تفصیل به بیان جنایات جنگی سربازان ژاپنی در چین، کره، فیلیپین، اندونزی یا بیرمانی و… می پردازد که قتل عام نانکین در دسامبر ۱۹۳۷ نشانه ای از آن به شمار می رود. نویسنده در این کتاب از رنج وعذاب – “زنان نیروبخش”- خودفروشان حاضر در گروه های سربازان ژاپنی، غارت و به بردگی کشیدن یک قاره و نیز اعمالی گواه بر از میان بردن کامل خصوصیات انسانی دشمن (از قبیل استفاده از آنان به عنوان موش های آزمایشگاهی و آدم خواری و…) می نویسد. این ماجرا بین سال های ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۵، یعنی هشت سال به طول انجامید. گمانه زنی های گوناگونی در مورد شمار قربانیان وجود دارد، اما تخمین بر اینست که دست کم ۲۴ میلیون آسیایی (از جمله ۲۰ میلیون غیرنظامی) کشته شدند و ۴۰۰ میلیون دیگر تحت تاثیرات این خشونت ها قرار گرفتند. برای مقایسه می توان از قطب دیگر جنگ جهانی دوم در اروپا و حوزه مدیترانه گفت که قربانی آلمان نازی شدند. در این نواحی که تنها ۲۷۵ میلیون نفر جمعیت داشت، ۳۶ میلیون نفر کشته شدند. آیا این دو ناحیه دعوا نمی توانستند از توجه متناسب تاریخ نگاران بهره مند شوند؟ تا چندی پیش چنین امری رخ نداده بود. کتاب فوق نخستین کتابی از این دست است که به زبان فرانسه به چاپ رسیده، و این یعنی تاخیری یکی دو دهه ای نسبت به دنیای آنگلوساکسون که اکنون شماری از کتاب هایی با این موضوع در آن به چشم می خورد… این امر به لطف دانشگاهیان پرشمار آسیایی میسر شده که تمامی یا بخشی از فعالیت حرفه ای خود را در ایالات متحده به انجام می رسانند. در فرانسه ما هنوز به صحبت از جنگ اقیانوس آرام مشغولیم، واژه ای که به رویارویی آمریکا و ژاپن بازمی گردد، و حال آنکه ۹۰ درصد قربانیان به قاره آسیا تعلق داشتند. {بنابراین} به دنبال ظهور این مکتب نوین تاریخی ژاپنی بهتر است از جنگ آسیا و اقیانوس آرام سخن گفت.

خودکشی در صورت شکست بر اساس هنجارها

ورای توصیف سفاکی ها پرسشی که مبنای نوشتن این کتاب قرار گرفته اینست: “چگونه اوضاع به این جا رسید؟” جنگی که هدایت آن به دست ژاپن بود، بی تردید به جنگ آلمان نازی شبیه است: این یک جنگ تمام عیار بود که احساس برتری بنیادین پایه آن بود، جنگی که به نام مافوقی دارای قدرت مطلق – رهبر (در آلمان نازی) یا امپراطور (در ژاپن) هدایت می شد، جنگی که نوعی غلیان تمایز ملی و نوعی ایدئولوژی پیشاپیش آن قرار داشت که از ارتش، خمیره متحدکننده ملت را می ساخت. این دو جنگ که تحت حمایت توافقی مردمی قرار داشتند، تا رسیدن به نتایج مصیبت بار آخرالزمانی پیش رفتند، توافقی که به بدترین افراط ها، از قتل عام گرفته تا رد کاپیتولاسیون، انجامید.
اما تشابهات آلمان و ژاپن همین جا به پایان می رسد. شخصیت امپراطوری هیروهیتو مشابه شخصیت آدولف هیتلر نبود. مورد نخست بیشتر حالتی مبهم داشت، نوعی “خداوند” که رعیت هایش می بایست به نام سنت، در برابرش کرنشی مطلق نشان می دادند. حال آنکه دیکتاتور آلمانی، یک مرد خودساخته بود که می خواست افکار گذشته را کنار بگذارد تا آلمانی نو بیافریند، آلمانی “ناب”. به باور مارگولن، یکی از تفاوت های اصلی آن دو را باید در شستشوی مغزی جنگجویان جستجو کرد. اگر سرباز آلمانی از نظر اجتماعی برای اهمیت ندادن به زندگی سایرین برنامه ریزی شده بود، سرباز ژاپنی به خوارشمردن خود زندگی عادت کرده بود. تسلیم در نظر او مطلقا غیر قابل پذیرش بود، خودکشی در صورت شکست براساس هنجارها تنها راه ممکن به شمار می رفت، حتی اگر این خودکشی اغلب حالت لباس ژنده جسارتی به شکل تجهیز خود با اسلحه سرد در برابر مسلسل یا حمله های “انتهاری” را به خود می گرفت. والدین این سربازان تا آنجا پیش می رفتند که آرزو می کردند، پسرانشان به جبهه بروند و زنده بازنگردند!

اما تاریخ نگار نویسنده این کتاب، از ارائه توضیحات یکجانبه فرهنگی اجتناب کرده و چندین کلیشه را به جای آن عرضه می کند: نه، فرهنگ نظامی گری ژاپن، گویای همه چیز نیست، چه سنت بوشیدو (bushidô) (راه جنگجو) اساسا ابداعی ملی گرایانه متعلق به سال های ۱۹۲۰ است. امپراطور یک عروسک خیمه شب بازی در دستان نظامیان نبود. بلکه از استقلالی واقعی برخوردار بود و در اصلاح تصمیماتی که تابع او بود، درنگ نمی ورزید. این کتاب سه فایده مهم برای خواننده به همراه دارد: نخست، ترویج زمینه ای ناشناخته مربوط به پژوهش های آنگلوساکسون و آسیایی به زبان فرانسه است؛ دوم گسترش تفکر در مورد روابط پیونددهنده توتالیتاریسم و فرهنگ خشونت شدید است که چند سالی است انجام می گیرد، تفکری که تاکنون بر مطالعه نازی ها، فاشیست ها و حتی کمونیست ها استوار بود؛ سومین سود آن، امکان درک کامل مجموعه تعهداتی است که روابط ژاپن و همسایگان آسیایی او را بر سر برخی موضوعات، لکه دار می کند. وقتی کتاب را کنار می گذاریم، دوباره به عبارات شینزو آبه (Shinzo Abe)، نخست وزیر کنونی ژاپن فکر می کنیم که در ماه مارس ۲۰۰۷ اظهار می کرد هیچ شاهد بر این مدعا وجود ندارد که زنان “آسایش بخش” به اجبار به سربازان ژاپنی خدمت می کردند. در این میان نوعی گرایش به بازبینی گذشته، برخی تظاهرات ها در چین و کره را تداعی کرده، گرایشی که از نظر کیفیت پژوهش های دانشگاهی که اغلب در مورد ژاپن انجام گرفته، متمایز بوده و اکنون رواج یافته است.

ژان لویی مارگولن، (l’armée de l’empéreur)ارتش امپراطور. خشونت ها و جنایات ژاپن در طول جنگ جهانی دوم، ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۵، انتشارات آرمان کولن (Armand Colin)، ۲۰۰۷.
مجله sciences humaines، شماره ۱۸۵، اوت- سپتامبر ۲۰۰۷.
به قلم لوران تستو (Laurent Testot)