انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

چین بیمار است؛ عمیق تر از کرونا

نویسنده: آی وِیوِی[۱] هنرمندی معاصر، اکتیویست و مدافع اصلاحات سیاسی در چین است.

ترجمه: پِری لینک[۲] ، برگردان به فارسی: مجتبی لرزنگنه

 قدرت رژیم به ارعاب و سانسور متکی است و در حال حاضر در تلاش بر کنترل بی اعتمادی اپیدمیک است.

در چین مردم شهر ووهان را به سبب عادت دیرینه ای که به ستیزه جویی دارند از سرِ مزاح “پرندگان نُه سر” یاد می کنند. گرچه در هفته های گذشته سکوتی وهم آور دنیای­شان را فراگرفته است. خیابان ها و مال[۳] های خالی از جمعیت. هرکسی در خانه خویش مانده است. حکومت می گوید ۸۰ هزار نفر آلوده به کِرونا استند و بیش از ۳۰هزار نفر در چین جان باخته اند.

این بیماری جهانگیر تاکنون در بیش از ۱۰۰ کشور و قلمرو گسترش یافته است. آیا این شهر تنها بیمارستان – زندان بزرگی است؟ اخبار و شایعات همواره بصورت آنلاین منتشر می شود و این رگبار مداوم ملامت بار، تنها اوضاع را وخیم تر می سازد. عده ی قلیلی از مردم توانایی تحمل فشار را ندارند. به طبقه فوقانی می روند و در سکوت سیاه زیرین خیز بر می دارند.

ووهان را که از بیرون نظاره کنید انگاری آکواریوم غول پیکری است. ماهی های قابل رویت در سکوت آنچنان شنا می کنند که حتا قطره ای آب به بیرون تراوش نمی کند. پلیس درهای منازل را برای نظارت بر ورود و خروج مردم به یکدیگر جوش داده، جاده های خارج از شهر را با ترانشه های عمیق بُرش داده و یا توسط دیوارها مسدود ساخته است. حتا تعداد معدودی از گذرها را که به زمین های کشاورزی منتهی می شود نابود کرده است. می خواهید در رودخانه استراحت کنید؟ تورهایی برای گرفتنان در آنجا وجود دارد.

تکاپوی معروف مردم ووهان اشکال خوفناکی به خود می گیرد. کِرِمِتوریِم[۴] ها (گورهای سوزاندن اجساد) بصورت آنلاین تبلیغ می کنند. ماسک های صورت قیمت های بالایی دارند و بازار بادی بَگ[۵] ها (کیسه های نگهداری و حمل اجساد) در حال رشد است. در ژِستی نهیلیستی مردم در برخی محلات پنجره های خانه شان را به همسایه کناری باز می کنند تا در اجرای آهنگ های طرفدار حکومت بهم بپیوندند.

شهری با ۱۳ میلیون نفر جمعیت چند داستان تلخ و زننده باید داشته باشد؟ ما هرگز بیشتر آنها را نخواهیم شنید اما یکی از آنها اینجاست: مردی به خانه می آید تا والدین سالخورده اش را در سال جدید ملاقات کند. والدین اش مدتهاست آرزوی ازدواج او را دارند اما او نتوانسته است دختری را به خود جذب کند. او که نمی خواست آنها را ناامید سازد خانم جوانی را به عنوان نامزد خویش به خانه می آورد که در اتاق خوابی جداگانه می خوابد. این دو با هم توافق دارند که پس از بازگشت از ووهان تنها آشنایانی اتفاقی بوده اند.  اما کرونا حمله ور می شود و آنان در آپارتمان والدینِ پسر به دام می افتند. خانم جوان قاچ زدن تِفو[۶] (پنیر سویا) را تحمل می کند و مکالماتی کوتاه با مادرِ قانونی آینده اش برقرار می سازد. هیچکاری نمی توان در این باره انجام داد.

در مواقع معمول پرندگان نُه سرِ ووهان پر از نظرات متنوع در باب موضوعات سیاسی و فرهنگی اند. اما مساله بغرنج ویروس کرونا همه چیز را به پس زمینه سوق داده است. زندگی و مرگ مشروط شده است. وحشت آور آنجاست که چیزی که بشدت توجه را به خود معطوف ساخته ناشناخته است. این ویروس از کجا آمده است؟ چه میزان شیوع یافته است؟ و تا چه مدت اپیدمیک خواهد ماند؟ چنین سوالاتی و در ابهام گذاردن شان و حتا فقدان هرگونه زمینه محکمی در به ارمغان آوردن پاسخ ها می تواند خودِ تمدن را مورد پرسش قرار دهد.

سیستم کمونیستی با کنترل دقیق اطلاعات و پاسخگویی مسئولانش تنها به ارشدان بوروکراتیک خود نه به مردم، اعتماد اجتماعی را دهه هاست که مورد تضعیف قرار داده است. شهروندان انتظار چرخشی در اعتماد را تنها بخاطر پدیدار شدن ویروسی کشنده انتظار نمی کشند. اما بدون اعتماد نیز سیستم ایمنی افراد در برابر دروغ درهم می شکند. در قلمرو عمومی تمام باورها به باوری بی اساس تبدیل می شود.

بیانیه ها مانند ابرها فراتر از حقیقت یا دروغ شناورند. مسایل پیرامونی یک ویروس اینست که چگونه اتفاق افتاد و چرا؟ بهتر است سوالات تجربی باشند تا پاسخ های متعین داشته باشند. اما نه در چین که حتا مشکل فقدان دانش به اندازه عدم وجود سیستمی که امکانِ ایجادِ دانش را فراهم آوَرَد نیست. قاطبه مامورین حکومتی چین دارای مقیاسِ سنجشِ ارزشِ گزاره های خاص هستند. اما این معیارِحقیقت یا دروغ نیست. اینکه چقدر این گزاره خوب عمل می کند مرتبطست با مقامات حکومتی که چه می خواهند ببینند انجام پذیرفته است.

زوالِ اعتماد در چین را بسادگی نمی توان متوقف کرد چراکه شیوع آن از قبل عمیق است. علاوه بر این مساله ای هولناک آنست که حزب کمونیست شفافیت و اعتماد را نمی خواهد. قدرت این حزب بر دو پایه استوار است: ارعاب و کنترل اطلاعات. این امر بدان خاطر است که توده ای توامان ترسیده و کور، منعطف است.

من چندین سال است که در تبعید زندگی می کنم. احساس می کنم کششی پایدار برای برقراری ارتباط با زندگی در ووهان دارم. منظورم زندگی واقعی است نه توده ای از زبان غیرقابل فهم. مردم واقعا چه احساسی دارند؟ در شگفتم آیا آن عروس اجیر شده اکنون می تواند به خانه برود؟ آیا والدین مرد جوان می توانند با حقیقت کنار بیایند؟ هیچیک از آنها اطلاعات خوبی درباره ویروس بدست خواهند آورد تا بتوانند بفهمند که کجا ایستاده اند؟

گویا من از پدرم شعری از  آی چین[۷]  به میراث گرفته ام. یکی از معروف ترین شعرهایش با نام “این سرزمین را دوست دارم” در سال ۱۹۳۸ هنگامی که شهر ووهان در برابر ارتش ژاپن سقوط کرد نوشته شد:

اگر پرنده ای بودم

خودم  آوازی خشن می خواندم

درباره این سرزمین تکه تکه شده با طوفان

این رودخانه مواج که عصبانیت ما را فرا گرفته

این باد خشمگین که بی وقفه می غُرد

و این سپیده دم همیشه ملایم که

از میان درختان به فراز می آید

پس بمیر

حتا پرهای من برای پوسیدنِ در زمین است

چرا همیشه اشک در چشمان من است؟

من این سرزمین را عمیقن دوست دارم

بله چین بیمار است. اما بسیار بیشتر از کروناویروس. وحشت های جهان تنها درباره ویروس نیست بلکه در بابِ بیماری عمیق تر است. چین با جهان از لحاظ اقتصادی و در سالهای اخیر با برخی مناسبات سیاسی در تعامل است. اگر بیماری سیستماتیکش رو به وخامت باشد و با شیوع گسترده تر شود؛ جهان ممکن است با مسایل اگزیستانسیالِ (وجودی) کِرونا روبه رو شود: آیا تمدن بدون اعتماد بقا می یابد؟ آیا حکومتی فاقد مشروعیت می تواند بقای بی پایانی داشته باشد؟

[۱] Ai Weiwei

[۲] Perry Link

[۳] mall

[۴] Crematorium

[۵] body bag

[۶] tofu

[۷] Ai Qing

 

این متن برگردان مقاله ای است به آدرس زیر:

https://www.theguardian.com/commentisfree/2020/mar/08/china-ill-not-only-coronavirus-communist-party-control