شهر محل استقرار انسان در دنیای مدرن است. مکانی که همه هستی انسان کنونی در آن شکل می گیرد. همه چیزی متناسب با آن تعریف می شود و در مقیاس زندگی شهری با دغدغه ها، قوانین، محاسبات زمانی آموخته در آن است که فرد می تواند به حیات خود ادامه دهد. شناخت شهر و خصیصه های شهری در این جهان ضروری است. اطلاعات تاریخى ، مشخصات مکانى، ترکیب انسانى، ساختمان ها و بناها، تحلیل پویایى اجتماع می تواند دیدی تقریبن جامع از یک شهر ارائه دهند تا در برنامه ریزی و عمل هدف مند این محیط به پویاتر شدن زندگی انسانی کمک کند.
واژه ى ” Urban” در انگلیسى و ” Urbain” در فرانسوى، از ریشه ى ” Urbanus” لاتین یعنى ” شهرى” یا ” متعلق به شهر” و از “Urbs” که به شهر رم اطلاق مى شد، مى آید. … واژه ى ” cite”از واژه ى لاتین “civitas” نیز از قرن یازدهم وارد زبان فرانسوى مى شود. این واژه به معنى ” شهر” به ویژه در قالب یک شخصیت حقوقى است به گونه اى که در قرون وسطا به فدراسیون هاى قبیله اى رومى نیز اطلاق مى شد. ( فکوهى ١٣٩٠: ٢۶)
نوشتههای مرتبط
در زبان انگلیسى واژه ى “city”از قرن سیزدهم رایج بود، اما از قرن شانزدهم و به خصوص از قرن نوزدهم بود که براى نامیدن شهرهاى بزرگ و مرکزى در مقابل شهرهاى کوچک و پیرامونى به کار گرفته شد.
در زبان فارسى دو واژه ى ” شار ” و “شهر” که مورد استفاده ى جدید قرار گرفته اند، داراى ریشه ى باستانى هستند. شار یا شارستان خود از ریشه ى شهر گرفته شده که به صورت هاى قدیمى تر ” شتر” ، ” خشتر” از ریشه ى ” خشى” به معنى شاهى کردن آمده است. ( فکوهى ١٣٩٠: ٢٧-٢٨)
امپراطورى ها موثرترین انتشار دهندگان اشکال شهرى بودند زیرا آن ها همه براى حفظ برترى نظامى خود در نواحى متصرفى ناگزیر به ساختن شهر مى شدند. (ادیبى ٢۵٣۶: ۶١ ) رابطه ى بسیار مهمى بین ایجاد و زوال امپراطورى ها و درخشندگى و خاموشى شهرها وجود دارد. ( همان)
شهر به مثابه ى یک واقعیت اجتماعى و حاصلى از مجموعه ى روابط میان بازیگران اجتماعى است ، بنابراین این باور وجود دارد که شکل گیرى فضاها و روابط شهرى از این روابط تبعیت مى کنند. ( فکوهى ١٣٩٠: ٣۴)
شاخص آمارى، از ١٩۶٢ ” موسسه ى ملى آمار و مطالعات اقتصادى” واحد شهرى را چنین تعریف مى کند : مجموعه ى یک یا چند کمون که در منطقه ى مسکونى اش حداقل ٢٠٠٠ نفر سکونت دارند و در این منطقه فاصله ى ساخت و سازها از همسایه شان کمتر از ٢٠٠ متر است. ( فیالکوف ١٣٨٩: ١۴)
به نظر ویرث شهر عبارتست از ” استقرار دائمى نسبتن وسیع و متراکم افرادى که از نظر اجتماعى نامتجانس اند( Socially heterogeneous ) ( ادیبى ٢۵٣۶: ٣٩)
شهر مسلمن یک گروه اجتماعى است که پهنه ى مشخصى را اشغال کرده و داراى ابزار فنى، نهادها، دستگاه ادارى و سازمانى است که آن را از سایر گروه ها جدا مى کند. … شهر مجموعه اى است از عملکردها، عادات مشترک، احساس ها و سنت هایى که از خلال نسل هاى متعددى از زندگى رشد کرده اند و مشخصه ى گونه ى خاصى از واحدهاى فرهنگى اند. درون تمامیت شهرى گروه هاى بسیارى پیوسته در حال تغییر و جابه جایى هستند. این گروه ها علارغم تفاوت فرهنگى ، علاقه مندى و خصوصیات نسبت به عضویت در گروه بزرگ تر مشترک با نام شهر آگاهى دارند. شهر به مثابه ى محصول سه فرایند اساسى تلقى شود: فرایندى زیست شناختى، فرایندى اقتصادى و فرایندى فرهنگى که در پهنه ى شهرى عمل مى کنند تا گروه ها و رفتارهایى متمایز از پیرامون روستا به وجود بیاورند. ( ویرث به نقل از فکوهى ١٣٩٠: ٣٧-٣٨)
مولرلیر شهر را” هر تجمعى که جایگاه فعالیت هاى ویژه اى باشد” مى داند. سمبارت شهر را جایى مى داند که با گسترش آن مردم یکدیگر را نمى شناسند. (ادیبى ٢۵٣۶: ٣٣)
” به نظر امیل دورکیم (١٨۵٨-١٩١٧)، شهرها با تراکم فیزیکى( نسبت جمعیت به مساحت) مشخص مى گردد که نتیجه ى یک ” تراکم اخلاقى” است، به عبارت دیگر درجه ى مشارکت در قواعد و ارزش هاى مشترک. به نظر دورکیم ” تا وقتى سازمان اجتماعى پاره پاره است، شهر وجود ندارد. (فیالکوف ١٣٨٩ : ١۶)
شهر یک محصول اقتصادى و اجتماعى است. شهر تولید کننده ى فرهنگ است. ” شهرها به عنوان صورت هاى فضایى، بیانگر فرهنگ هایى که تولید کرده اند هستند. شیوه هاى زیستن، کار کردن یا مصرف کردن نتیجه ى شرایط محیط شهرى است. ( همان٢١)
کلان شهر : به قلمرو کالبدى- فضایى و حوزه ى نفوذ مستقیم یک مادر شهر بزرگ اطلاق مى شود که با کانون هاى متعدد و مهم جمعیتى و فعالیتى دیگر، همبستگى اقتصادى – اجتماعى و ارتباطات مستقیم دارد. ( پاپلى یزدى و رجبى ستاجردى ١٣٨٢: ۵۴)
شهرها و توابع از ناراحتى ها و تشویش هاى آزاردهنده ى زندگى روزانه آکنده است که بسیارى از مردم در اثر خو گرفتن با این ناملایمات آن ها را جز نظم طبیعت به حساب مى آورند. (ادیبى ٢۵٣۶: ٢١١)
شهر[…] یک صورت فیزیکى است که با کنش جمعى معطوف به پدیده هاى بازنمایى ساخته مى شود. (فیالکوف ١٣٨٩: ۶٠)
به نظر کوین لینچ ، یک فضاى” خوانا” و دست یافتنى براى ساکنانش باید از یک هویت و از یک ساختار برخوردار باشد : شهر براى ساکنانش در ارتباط با راه هایش، حد و حدودش، گره هایش، نشانه هاى عطفش و محله هایش ادراک مى شود. ( همان۶٠-۶١)
” شهر یک “محیط بوم زیستى” است که به دلیل تنوع و تراکم جمعیت ها، شرایط زندگى خاصى را ایجاب مى کند. ( همان۶٣)
به نظر زیمل، شهر محرک عصبى را تشدید مى کند. شهر جایگاه بازار، اقتصاد پولى، تقسیم کار و مشاغل تخصصى است. مبادله ى کالا، استفاده ى همگانى از پول از روابط میان افراد شخصیت زدایى کرده و آن ها را بر مدار منافع بازسازى مى کند. ( همان۶٧)
در مجموع شهر محل تجمع جمعیتی وسیع و ناهمگون است که با یکدیگر ارتباطی متقابل دارند .ارزش گذاری روابط در شهرحتا در کیفی ترین مسایل به شکلی مادی صورت می گیرد. رابطه ی پولی در کنار سازمان ها، نهادها و دستگاه های اداری نظم خاصی را در کنترل فضای شهری ایفا می کند که گرچه تبعاتی منفی دارد اما ادامه ی حیات بی آن در شهر غیر ممکن است.
منابع
ادیبى، حسین/ مقدمه اى بر جامعه شناسى شهرى/ تهران : شبگیر ٢۵٣۶
پاپلى یزدى، محمد حسین/ رجبى سناجردى، حسین/ نظریه هاى شهر و پیرامون / تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانى دانشگاه ها ( سمت ) ١٣٨٢
فکوهی، ناصر/ انسان شناسی شهری/ تهران: نشر نی ١٣٩٠
فیالکوف،یانکل/ جامعه شناسى شهرى/ ترجمه ى عبدالحسین نیک گهر/ تهران : آگاه ١٣٨٩ چاپ چهارم