تحلیل گفت وگو[۱] (CA) شاخه ای از جامعه شناسی و از سنت های روش شناسی در تحقیقات کیفی است که با سازماندهی کنش اجتماعی[۲] متقابل در متن و زمینه های زندگی روزمره[۳] و نیز محیط های نهادی تخصصی تر سرو کار دارد. این سنت ریشه در پژوهش های هاروی ساکس و همکاران او امانوئل شگلوف و گیل جفرسون دارد که از دهه هفتاد میلادی به این سو توسعه و گسترش یافته است( آوتویت و باتامور، ۲۵۶:۱۳۹۲). تحلیل گفت وگو به تحلیل و تفسیر[۴] محتویات متن که برای مقاصد پژوهش تولید شده اند، (مانند داده های مصاحبه) تمایل چندانی ندارد، بلکه به دنبال تحلیل صوری موقعیت های رورمزه است (فلیک، ۳۵۶:۱۳۹۲). و بیش از آن که بر محتواهای گفت و گو استوار باشد بر رویه های صوری مبتنی است که از طریق آن ها ارتباطات برقرار می شوند و موقعیت های خاص ساخته می شوند(همان:۳۵۷).
تحلیل گفت وگو مبتنی بر این فرض است که گفت و گو سنگ بنای اشکال دیگر رفتار فی مابین است. گفت و گو رایج ترین صورت کنش متقابل است (ریتزر، ۱۳۹۳: ۳۶۶-۳۶۵). هدف تحلیل گفت و گو فهم سازماندهی و رویه مندی در تعاملات گفت وگویی[۵] در عرصه های مختلف زندگی اجتماعی به ویژه زندگی روزمره است. تحقیق CA طیفی از بینش ها را در روند درک سازماندهی تعامل گفت وگویی که جنبه ی کاربردی نیز دارد؛ برای شمار متنوعی از موقعیت های اجتماعی که در آن گفت و گو با یکدیگر نقش اساسی ایفا می کند، فراهم می آورد (تن هاو، ۱۳۰:۲۰۰۸). به نظر برگمن رئوس « تحلیل گفت وگو بر این مبنا عمل می کند که در تمامی شکل های ارتباطات زبانی و غیرزبانی و مستقیم یا غیرمستقیم، کنش گران به کار تجزیه و تحلیل موقعیت و کنشهای شان، تفسیر اظهارات مخاطبان شان، فراهم کردن فضای مناسب، قابل فهم و موثر کردن اظهارات خودشان و هماهنگ کردن مسائل و امورشان با سایرین مشغول اند» (فلیک، ۳۵۶:۲۰۰۸). از آن جا که تحلیل گفت وگو در دل سنت روش شناسی مردمی[۶]جای دارد، و مردم روش شناسی پیش زمینه نظری تحلیل گفت وگو را تشکیل می دهد (همان: ۳۵۶)، در آغاز لازم است به تشریح مهم ترین پیش فرضها و جنبه های نظری این سنت جامعه شناختی پرداخته شود.
نوشتههای مرتبط
گذری به موضوع و پیش فرضهای روش شناسی مردمی
واژه روش شناسی مردمی را هارولد گارفینکل در اواخر دهه ۱۹۴۰ مطرح کرد. اما برای اولین بار در کتاب «مطالعاتی در روش شناسی مردمی» (۱۹۶۷) به کار رفت. این واژه به معنای روشها یی است که مردم برای انجام امور زندگی روزمره خود به کار می برند (ساروخانی،۳۴۲:۱۳۷۷). روش شناسی مردمی مجموعه ای از دانش عمومی مبتنی بر عقل سلیم[۷] و یک رشته رویه ها و ملاحظات است که اعضای عادی جامعه به وسیله آن ها به اوضاع و احوال خود پی می برند و راه خود را می یابند و عمل می کنند (ریتزر، ۳۶۵:۱۳۹۳). منظور از عقل سلیم آن است که مردم معقول هستند، اما آن ها در انجام زندگی روزمره از استدلال عملی و نه منطق صوری استفاده می کنند (ریتزر، ۲۲۸:۱۳۹۲). اصحاب مردم روش، انسان را در موقعیت های زندگی روزمره آفریننده واقعیت های اجتماعی می دانند، به طوری که اعضای جامعه دنیای اجتماعی خود را بنا می کنند (ساروخانی، ۱۳۷۷: ۳۴۹-۳۴۸). آنان بر این باورند همان طور که مردم در تعامل با یکدیگر معنای کنش ها ی همدیگر را می فهمند و از این طریق به طور مستمر روابط اجتماعی را خلق می کنند، روش شناسی مردمی نیز کنشها ی اعضاء، ارتباطات، مکالمات و زبان را هدف اصلی مطالعات خود قرار می دهد. این که افراد چگونه در عمل روابط معنی داری با دیگران برقرار می کنند و با تکیه بر عقل سلیم و دانش عامه به طور مداوم در حال آفرینش روابط اجتماعی هستند (تن هاو،۲۰۰۸: ۲۹۴-۲۹۳). بدین سان آنان معرفت عامیانه را در برابر دانش عالمانه قرار می دهند (توسلی، ۱۳۷۰: ۴۵۸ و ۴۴۱). جامعه شناسانی که به دانش عالمانه باور دارند واقعیت های اجتماعی را نسبت به فرد بیرونی و اجباری و از پیش داده شده تصور می کنند. کسانی که دارای چنین دیدی هستند کنش گران را تحت محدودیت ها و انقیادهای ساختارهای اجتماعی به حساب می آورند و با مردم هم چون کودن های قابل نکوهش برخورد می کنند (ریتزر، ۱۳۹۲: ۵۲۶-۵۲۵). اما «مردم روش شناسان» که به معرفت عامیانه توجه دارند، عینیت واقعیت های اجتماعی را به عنوان دستاورد و محصولات دائمی فعالیت های اعضای جامعه در نظر می گیرند(ریتزر، ۲۲۹:۱۳۹۲). بدین معنی که واقعیت های اجتماعی در جریان کنش متقابل روزمره آدمیان و در موقعیت های روزانه و به طور بازاندیشانه[۸] خلق میشوند و عینی و طبیعی جلوه می کنند (کرایب، ۱۳۷۸: ۱۳۹-۱۳۸). از این رو جامعه شناسی آنان خاکی و زمینی است. جامعه شناسی عملی، مشارکتی، خلاق و مبتنی بر بازاندیشی[۹] است(ساروخانی، ۱۳۷۷: ۳۵۳، ۳۵۲، ۳۴۵).
از دید روش شناسی مردمی، نظم اجتماعی[۱۰] و علل آن را نه در قوانین و نظام های کلی حاکم بر جامعه بلکه در کنش های عادی و روزمره مردم و تصوری که از آن دارند، باید جست و جو کرد (توسلی،۴۳۶:۱۳۷۰). نظم اجتماعی به وسیله اعضای شرکت کننده به وضعیت ها داده می شود (ادیبی و انصاری،۲۷۹:۱۳۵۸). به نظر کرایب، روش شناسی مردم نگر نظم و کنش متقابل اجتماعی را محصول نوعی تبانی مردم تلقی می کند. ما با یکدیگر تبانی می کنیم تا تصور نوعی معرفت مبتنی بر عقل سلیم را ابداع کنیم. در یک کلاس درس همه ما فرض می کنیم که افرادی هوشمند و معقول هستیم که در فرآیندی از یاد گرفتن و یاد دادن قرار داریم و به ندرت احساس می کنیم که داریم این پیش فرضها را روشن می کنیم. به طور مثال ما یک کلاس را اجرا می کنیم. دانشجویان در حال اجرا کردنِ[۱۱] دانشجو بودنِ خود هستند و استاد درس،استاد بودن خود را اجرا می کند (کرایب، ۱۳۷۸: ۱۳۸، ۱۳۱، ۱۳۰). وقتی من به شما سلام می کنم و شما هم پاسخ می دهید، در واقع داریم یک فعالیت نظم گونه و بازاندیشانه انجام می دهیم که به آن بلافصل آگاهی نداریم (ریتزر، ۳۸۴:۱۳۹۲). این امر ما را به دنیایی از معانی پنهان و منظومه های نهان می رساند که آن را در کنش های متقابل مان مسکوت می گذاریم (ساروخانی، ۳۵۸:۱۳۷۷). در اینجاست که روش شناسی مردم نگر در پی کشف نحوه انجام دادن کنشهای روزمره مردم و شناخت نطم ها و سازمان زندگی جهانهای روزانه پویا و نیندیشیده است (کرایب، ۱۳۱:۱۳۷۸).
در روش شناسی مردمی زبان[۱۲] به عنوان ابزار اصلی ارتباط انسانی جایگاه خاصی دارد. آنان به ویژه اهمیت فراوانی برای زبان طبیعی قائل اند (ساروخانی،۳۷۲:۱۳۷۷). این زبان همان توانایی و ظرفیت ارتباط و تعامل انسانها با یکدیگر است. زبان در هر جامعه ای از قواعد و ساختار پایه ای برخوردار است و ما به کمک آن می توانیم همدیگر را بفهمیم و به هم بفهمانیم. جهان را، همدیگر را و زندگی اجتماعی را به کمک زبان معنا کرده و برای یکدیگر بازگو کنیم. با کمک آن است که مسائل مان را، شادی های مان را، غم های مان را ، اهداف مان را و دریک کلام رندگی اجتماعی را با دیگران و با خود درمیان می گذاریم. زبان حامل اندیشه است، شاخص انسانیت است و مهم ترین نظام نمادین[۱۳] و مظهر جامعه است (همان:۳۷۵،۳۷۴). این نظام عملکرد به انسانها اجازه می دهد تا درباره تولید عینی و نمایش زندگی اجتماعی، بگویند، بشنوند و شهادت دهند. زبان طبیعی با ساختار بنیادی کنش متقابل گفت و شنود سروکار دارد. از اینرو سخت مورد توجه تحلیل گران گفت و گو است (ریتزر،۳۸۷:۱۳۹۳).
توضیح دادن[۱۴] از مفاهیم کلیدی در روش شناسی مردمی است. توضیح دادن فرآیندی است که طی آن مردم مطالبی را برای درک جهان بیان می کنند. توضیح دادن فرآیندی است که طی آن مردم مطالبی را برای درک جهان به زبان می آورند. توضیح ، شیوهای است که کنش گران وضعیت خاصی را شرح می دهند و به وسیله آن روایت ها یی را برای فهم جهان ارائه می دهند (ریتزر،۵۲۷:۱۳۹۳). شیوه های عملی توضیح دادن روش هایی هستند که درآن فردی روایتی را ارائه می دهد و فرد دیگر آن روایت را می پذیرد یا رد می کند(ریتزر،۳۲۰:۱۳۹۲). روش شناسی مردمی به تحلیل توضیحات مردم و نیز راه های ارائه توضیحات و پذیرش (یا رد) آن اهمیت ویژه ای می دهند. این امر از دلایل پرداختن آنان به تحلیل گفت وگو است. به عنوان مثال هنگامی که دانشجویی علت بازماندن از امتحان را بیان می کند در واقع نوعی توضیح دادن را ارائه می کند. دانشجو از این طریق می کوشد مسئله را برای استادش قابل درک سازد (ریتزر،۳۸۶:۱۳۹۳). روش شناسان مردمی درباره توضیحات مردم قضاوت نمی کنند. بلکه آنها را برحسب کاربردشان در کنش تحلیل می کنند. آن ها هم به توضیحات و هم به روش های مورد نیاز گوینده و شنونده برای ارائه یا فهمیدن یا پذیرش یا رد آن می پردازند(ریتزر،۵۲۷:۱۳۹۳).
سازمان صوری گفت و گو در تعاملات اجتماعی
گفت وگو به منزله نهاد اصلی کاربرد زبان شناخته می شود(سیلورمن،۱۹۶:۱۳۹۳). و فعالیتی تعاملی است با خصوصیات استوار و منظم که ماحصل آن برای گفت و گو کنندگان قابل تحلیل است(ریتزر،۵۳۱:۱۳۹۳). گفت و گو از رویه های زبانی است که گفت و گو کنندگان به وسیله آن رفتار خودشان را تنظیم می کنند و رفتار دیگران را نیز از همین طریق می فهمند و با آن برخورد می کنند(ریتزر،۳۶۵:۱۳۹۳). بسیاری از گفت وگوها به گفت وگوی اتفاقی میان دوستان و آشنایان مربوط است. این نوع مکالمه ها اساسی ترین شکل کنش متقابل در اکثر فرهنگ ها است. این گفت وشنودهای آزاد و بی برنامه، به گفته شگلوف، قرارگاه ازلی معاشرت جویی انسانی است و در مطالعه کنش اجتماعی و خردورزی عملی اهمیت بنیادی دارد. علاوه بر این، گفت وگو های معمولی شکلی از کنش متقابل است که آدمیان در جریان اجتماعی شدن[۱۵] بیش از هر چیز با آن مواجه می شوند و فرآیند اجتماعی شدن نیز از همین مجرا پیش می رود(آوتویت و باتامور، ۲۵۸:۱۳۹۲). گفت و گو دارای نظمی درونی و زنجیروار است. با این که برای گفت و گو قواعد و روال هایی وجود دارد، اما آن ها محتوای گفت و گو را تعیین نمی کنند، بلکه برای «انجام» گفت و گو به کار می روند(ریتزر، ۵۳۱:۱۳۹۳).
تحلیل گفت و گو «بر این فرض استوار است که گفت وگو مهم ترین صورت های کنش متقابل و روابط اجتماعی را تشکیل می دهد و یکی از پایه های مهم زندگی را می سازد. با بررسی ساختاری که گفت و گو در روابط روزانه به خود می گیرد، می توان دریافت که انسانها به چه شیوهای با یکدیگر در اجتماع برخورد می کنند . بررسی همین پدیدههای کوچک و پیش پا افتاده در فهم نحوه عملکرد اجتماعی اعضای جامعه، شاخصها و معیارهای عمدهای را به دست می دهد که میتوان از طریق آن کل رفتار اجتماعی را درک کرد» (ریتزر،۳۹۸:۱۳۹۲). تحلیل گفت و گو به جای رابطه بین گوینده و شنونده به روابط میان سخنان گفت و گو می پردازد(ریتزر، ۵۲۶:۱۳۹۳). به بیانی تحلیل گران گفت و گو به بررسی رابطه میان صحبتها توجه دارند تا رابطه میان طرفین گفت و گو(ریتزر،۳۶۷:۱۳۹۳).
تحلیل گفت و گو طی دهه ۱۹۶۰ میلادی در کارهای هاروی ساکس و همکارانش ایمانوئل شگلوف و گیل جفرسون پا گرفت. هدف بنیادین آن فهم جامعه شناختی نظم اجتماعی در فرآیند گفت و گو بوده است(تنهاو، ۲۰۰۸: ۱۳۰-۱۲۹). رویکرد تجربی و داده محور CA مبتنی بر مشاهده و گفت و گو ی طبیعی روزمره است و نه روشهای آزمایشگاهی. این سنت روش شناسی بر داده هایی متکی است که با ضبط صوت یا فیلم برداری و عکاسی از محیط های طبیعی کنش متقابل جمع آوری می شود (آوتویت و باتامور،۲۵۸:۱۳۹۲). از این طریق اطلاعات از جهان واقعی سرچشمه می گیرد. همین فن سمعی و بصری به محقق اجازه می دهد که از گفت و گوها تحلیل موشکافانه ای به دست دهد(ریتزر،۳۶۵:۱۳۹۳).
مطالعات تحلیل گران گفت و گو نشان می دهد هر گفت و گویی از نوعی سازمان اجتماعی منظم و قواعد توالی[۱۶] صوری برخوردار است (سیلورمن،۲۰۰:۱۳۹۳) به طور مثال تحقیقات «ساکس» در مکالمه های تلفنی بیان گر آن است که در هر لحظه فقط یک نفر صحبت می کند و چنان چه همزمان بیش از یک نفر سخن بگوید، زمان آن کوتاه است (کرایب،۱۳۵:۱۳۷۸). در این رشته متوالی تبادل گفتار، نوبتی صحبت کردن میان طرفین گفت و گو سازمان یافته است. در این گذار تکلمی نوبت گرفتن در صحبت کردن از یک نظام تفاهم مشترک حکایت دارد که ریشه در جریان گفت و گو دارد(سیلورمن،۲۱۳:۱۳۹۳،۲۰۶، ۲۰۵، ۱۹۸). حتی هنگامی هم که نقص توالی در گفت و گو صورت گیرد، به طور مثال هرگاه بیش از یک نفر در یک زمان صحبت کنند، یکی از آن ها صحبتش را متوقف می کند و در گام بعدی سازوکارهای جبرانی[۱۷] را برای رفع نقص به کار می گیرد (همان:۲۰۴). منظور از رفع نقص یا تصحیح شیوهای است که افراد یک «سازمان اصلاح»[۱۸] را در مواجهه با مشکل فهم در یک گفت و گو به کار گیرند(فلیک،۳۶۰:۱۳۹۲). تحلیل گفت و گو به تکرار با قاعده توالی در مراحل شروع گفت و گو، طی گفت و گو و پایان گفت و گو توجه نشان می دهد(ریتزر،۵۳۷:۱۳۹۲). و در پی آن است با تحلیل متوالی[۱۹] تعاملات گفت و گویی و سازمان مکالمه ،[۲۰] به بازشناسی نظم اجتماعی دست یابد(فلیک،۳۵۶:۱۳۹۲).
انواع مطالعات تحلیل گفت و گو
تحلیل گفت و گو در آغاز خود را به پژوهش های سازماندهی نوبت مکالمه در گفت وگوهای طبیعی روزمره مانند تماس های تلفنی، شایعات و گفت و گوهای خانوادگی معطوف کرد، اما به طور روز افزونی به تحقیقاتی پرداخت که در بستر خاص سازمانی، مبتنی بر روابط نامتقارن مثل مشاوره، تعامل بیمار و پزشک، محاکمه و امثالهم رخ می دهد (فلیک،۳۵۸:۱۳۹۲). در این جا به چند نمونه از انواع مطالعات تحلیل گفت و گو پرداخته می شود.
۱- گفت و گوهای تلفنی
شگلوف در تحقیقی با استفاده از نوار ضبط صوت و ویدئو داده هایی از ۴۵۰ سرآغاز تلفنی استخراج می کند و به این نتیجه می رسد که در این کنشهای متقابل اجتماعی، اغلبِ سرآغازهای تلفنی از یک سازماندهی نظام مند و با الگوی توالی تکراری تبعیت می کنند و شروع گفت و گوها در اکثر موارد صریح، یکنواخت و یکسان است و گفت و گو کنندگان با این که تماس بصری با هم ندارند، همدیگر را تشخیص می دهند(ریتزر،۳۶۸:۱۳۹۳).
مثال اول
الف: الو؟
ب: جمشید تویی؟
الف: بله، سلام (همان:۳۶۸) .
مثال دوم
الف: سلام
ب: سلام تویی نادر؟
الف: بله، سلام (همان:۳۶۹-۳۶۸).
حال اگر فردی که به آن تلفن می شود، گوشی را بردارد و صحبت نکند، نظم تعاملات تلفنی برهم میخورد. بنابراین در گفت وگو های تلفنی نوعی «قاعده توزیع» میان گفت و گو کنندگان برقرار است(سیلورمن،۲۰۱:۱۳۹۳).
شگلوف در تحقیقات خود نشان می دهد این نظم و توالی نه تنها در آغاز گفت وگوهای تلفنی، بلکه در طی و پایان گفت وگو برقرار است (ریتزر، ۵۳۷:۱۳۹۳). “تنهاو “به پیروی از شگلوف در توصیف و تحلیل این نظم از واژه «زوج های مجاور»[۲۱] استفاده می کند. به این معنا که یک نقش خاص در گفت و گو اغلب واکنش خاص دیگری را به همراه دارد به طوری که در اکثر مطالعات تلفنی شروع با گفتن «سلام» باید با “احوال پرسی” از جانب طرف دیگر همراه باشد. استمرار این زوج های مجاور نیز طی گفت و گو و انتهای آن برقرار است (فلیک،۳۶۰:۱۳۹۲).
با وجود این برخی گفت و گوهای تلفنی غیرعادی به نظر می رسند و تقریباَ حالت نمایش دارند(رتیزر،۵۳۷:۱۳۹۳).
مثال
الف: بفرمایید
ب: بهمن تویی؟
الف: بله خودمم
ب: مثلاَ داریم خونه رو رنگ می زنیم و یک چیز آنتیک ازش در می آریم.
الف: راستی
ب: پس چی فکر کردی؟
الف: که این طور
ب: بعله!
الف: آفرین!
ب: و مته برقی مردم را هم پیش خودمون نگه می داریم(ریتزر، ۳۶۹:۱۳۹۳).
الف: عجب! شلیک خنده
ب: از این بابت باید منو ببخشید- فکر نمی کردم لازمش داشته باشی.
به نظر شلگوف هر چند شروع این دست از گفت و گوی تلفنی با شروع گفت و گوهای تلفنی معمول متفاوت است، اما حتی اینها هم بدون سازمان نیستند. این گفت و گوها با سازماندهی متوالی منظمی به وجود می آیند که طرفین آن را طوری تنظیم می کنند که با مقتضیات خاصی هماهنگی داشته باشد( ریتزر،۵۳۸:۱۳۹۳).
۲- ترغیب به خنده
گیل جفرسون این موضوع را بررسی می کند که آدمی طی یک گفت و گو از کجا می فهمد که چه وقت باید بخندد، نظر عموم بر این است که خنده در جریان گفت و گو رویدادی کاملاَ آزاد است. اما جفرسون نشان می دهد برای ترغیب طرف مقابل به خنده لحن بیان با ویژگیهای ساختاری عمده به کاربرده می شود. نخستین ویژگی آن است که گوینده خندهای را چاشنی آخر یا وسط صحبتش کند( ریتزر،۳۷۰:۱۳۹۳).
مثال اول:
الف: حیف نیست که با آدم بامزه ای مثل اون قهر کردی، شلیک خنده
ب: شلیک خنده:
مثال دوم:
الف: خودت می دانی، شلیک خنده …. که من از اونهاش نیستم.
ب: پس بفرمایید از کدوم هاش هستی؟
الف: خنده، خنده( همان:۳۷۰).
جفرسون از این مثالها به این نتیجه می رسد که رخداد خنده سازمان یافته تر از آن است که ظاهراَ به نظر می رسد( همان:۳۷۰).
۳- ترغیب به کف زدن
جان هریتیج و دیوید گریتبچ فن بیان سخنرانی های سیاسی انگلستان را مطالعه کردهاند و تدابیر سخنرانان را برای کف زدن حضار نشان دادهاند. به عنوان مثال سخنران از روش مقایسه استفاده می کند. مثال: «برای جنگ بیش از حد پول خرج شده اما برای صلح چیزی خرج نشده». چنین سخنی باعث کف زدن می شود. به خاطر آن که تاکید اول با لحن منفی بیان می شود و بار دوم با لحن مثبت ارائه شده است. مستمعان نیز با مقایسه شروع نیمه دوم سخن با نیمه اول که تمام شده قادرند حدس بزنند که زمان کف زدن فرا رسیده است( ریتزر،۵۳۹:۱۳۹۳). شروع کف زدن هر یک از حضار مبتنی بر یک تصمیم فردی است و تقریباَ بلافاصله بعد از یک نشانه رایج آغاز می شود و به صورت ناگهانی و البته با یک رشته تمهیداتی از سوی سخنران اتفاق می افتد( همان:۵۴۱-۵۴۰).
۴- هو کردن
استیون کلایمن روی موضوع «هو کردن» مستمعان در سخنرانیها متمرکز شده است. یافتههای وی نشان می دهد «هو کردن» یک تصمیم فردی نیست، بلکه نتیجه زیر نظر گرفتن همدیگر است و معمولاَ در زمانی رخ می دهد که سخنران سخنان ناخوشایندی را از دید حضار ابراز دارد. معمولاَ بین زمان سخنان ناخوشایند و شروع «هو کردن» فاصله زیادی وجود دارد. فاصله زمانی اغلب نشان آن است که مستمعان قبل از تصمیم گیری برای «هو کردن» رفتار یکدیگر را زیر نظر دارند و از سخنان ارائه شده از سوی سخنران احساس ناخرسندی می کنند. در « هو کردن» به احتمال زیاد شماری از مستمعان مبادرت به این کار می کنند و دیگران را نیز تشویق می کنند( همان:۵۴۱). به عنوان مثال ممکن است مستمعان پیش از «هو کردن» با صداهایی مانند پچ پچ کردن، با هم حرف زدن یا داد زدن یا مسخره کردن ناخرسندی خود را ابراز دارند. این صداها مستمعان را آماده مخالفت می کند. هر مستمعی آزادی بیشتری برای «هو کردن» احساس می کند، زیرا دیگر خاطر جمع است که تنها نخواهد ماند(همان:۵۴۱).
۵- تکمیل جملات و تقریر
هریتیج و واتسون به عنوان تحلیل گران گفت و گو درجست جوی نظم مکاتبات در پی کشف ایجاز درجملات و تکمیل آن به وسیله طرف مکالمه با استناد به اطلاعات پیشین اند( ساروخانی:۱۳۷۷ ،۳۷۸-۳۷۷).
مثال
الف: آنقدر افسردهام که …
ب- خوب داشتی میگفتی…
الف: … که از نردهی پل بالا رفتم
ب: یعنی تا آن حد که حاضر شدی خودکشی کنی؟
الف: بله تا این حد تحت فشار بودم( ریتزر،۳۷۴:۱۳۹۳).
در مکالمه فوق طرف گفت و گو می داند دیگری در اندیشه خودکشی است. بنابراین گفت و گوی طرف مقابل را تکمیل و تقریر می کند( ساروخانی،۳۷۸:۱۳۷۷). در تقریر طرف مخاطب می کوشد با در نظر گرفتن جملات پیشین گوینده با آوردن جمله ای تکمیلی به او بفهماند که هم منظورش را درک کرده و هم به وی کمک می کند که صحبتش را ادامه دهد. از این طریق گفت و گو ساخت اجتماعی متقابل و متفاهم پیدا می کند( ریتزر،۳۹۹:۱۳۹۳).
۶- پدیداری جملهها طی کنش متقابل
چالز گودین با این فرض زبان شناسی سنتی به مقابله برخاست که جملات را می توان جدا از فرایند کنش متقابلی که این جملات طی آن پدیدار می شوند، بررسی کرد. به نظر او جملات طی گفت و گو پدیدار می شوند. هر گوینده ای ضمن صحبت کردن به شنونده توجه دارد و جمله اش را با در نظر گرفتن واکنش لفظی، چهرهای و جسمانی او تنظیم می کند. این واکنشها به گوینده اجازه می دهد که بفهمد آیا توانسته است مطلبش را به شنونده منتقل کند یا نه. در صورت حالت منفی ساختار جمله اش را بازسازی می کند(همان:۳۷۳-۳۷۲).
۷- معناشناسی تفاوتی
هر واژه ای در جمله ای که به کار می رود معنا پیدا می کند و هر جملهای در قالب فحوای کلام معنی می دهد و همه این ها در قالب موقعیت و زمینه معنا می یابد.برای مثال عبارت« سلام حالت چطور است» در یک موقعیت معنای احوال پرسی و خوشحالی از دیدار آن فرد را می دهد و در موقعیتی دیگر معنی بی وفایی و این که از تو رنجیده ام (ساروخانی،۳۵۶:۱۳۷۷).
۸- فعالیت های غیرگفتاری در گفت و گو
تحلیل گران گفت و گو ضمن آن که به متن و واژه ها و جملات گفت و گو توجه نشان می دهند، به وضعیت جسمانی و غیرآوایی گفت و گوکنندگان نیز نظر دارند. به نظر روش شناسان مردمی تحلیل گفت و گو بدون در نظر گرفتن حالت های جسمانی گفت وگو کنندگان ناقص است.آنها با استفاده از فیلم و نوارهای ویدئویی، فعالیت های آوایی و غیرآوایی مانند خیره شدن و سر تکان دادن حین گفت و گو را به صورت تلفیقی تحلیل می کنند (ریتزر،۳۷۴،۳۷۵،۳۹۹:۱۳۹۳).
۹- مطالعه نهادها و محیط های تخصصی
تحلیل گفت و گو به طور فزاینده ای به نحوهی کشف عملکردهای زمینه ای در محیط های تخصصی مانند نشست های مدارس، جلسات دادگاه، تعامل پزشک و بیمار، تلفنهای اورژانس، مکالمات خلبان و امثالهم معطوف گشته است (تنهاو،۱۳۰:۲۰۰۸).و خود را محدود به چارچوب صوری قواعد نوبتی در گفت و گوهای طبیعی نکرده است. به بیان دیگر تحلیل گران گفت و گو به زمینه ای که گفتگو در آن صورت می گیرد، توجه بیشتری نشان می دهند. فرض آنها این است که در هر زمینه و محیط خاص، فشارهایی بر نظام تعامل گفت و گویی وارد می شود که آن را تا حد زیادی از گفت وگوی طبیعی خارج می کند.به طور مثال کلاس درس یک محیط تخصصی است که لاجرم رابطه معلم و دانشآموز را نامتقارن می کند. در این محیط گفت وگوهای آموزشی در جریان است و معلم هم سهم بیشتری در صحبت کردن برای خود قائل است و هم هر وقت بخواهد از دانشآموز سوال می کند و یا صحبت او را قطع می کند و یا وی را مورد مؤاخذه قرار می دهد. در این محیط تخصصی، سازمان و قواعد حاکم بر گفت و گو نسبت به محیط هایی که گفت و گو بیشتر جنبه طبیعی دارد، متفاوت است( سیلورمن،۱۳۹۳: ۲۱۴-۲۰۹). در این جا به چند نمونه از مطالعات تحلیل گفت و گو در محیط های تخصصی اشاره می شود.
فلیک مطالعه ای را در محیط مشاوره اجتماعی و روانی انجام داده است. یافته های او نشان می دهد که یک گفتوگو در حین مشاوره بر اساس آغازگر مجاز[۲۲] انجام شده است. در محیط مشاوره اصول سازمانی گفت و گوی روزمره (برای مثال برخورداری از امکان گفت و گو درباره هر موضوعی) تا حد زیادی کاربرد ندارد. تحلیل گفت و گوی این آغازگر مجاز مشخص کرد که این مکالمات بیش از آن که باز باشند از پیش طراحی شدهاند (برای مثال: چه چیز باعث شد که این جا بیایید؟ یا موضوع چیست؟ یا چه میخواهید؟).جریان گفت و گو نیز در کنترل مشاور است. مشاور از مراجعه کننده میخواهد که درباره موضوعاتی که او میخواهد صحبت کند. پایان گفت وگو و نحوه تمام شدن آن نیز در اختیار مشاور است. او برای این که ادامه مشاوره را در جلسات بعدی تضمین کند، عبارات خاصی مانند «برای امروز کافی است باید جلسه را تمام کنیم» استفاده می کند. در گفت و گوی مشاوره ای با این که در محیط خاصی صورت می گیرد، اما هم چنان بر تحلیل صوری گفت و گو تاکید می شود( فلیک،۱۳۹۲: ۳۵۹-۳۵۸).
ویلن و زیمرمن تلفن کردن به مراکز اورژانس را بررسی کرده اند. آنها به این نتیجه رسیده اند که ساختار مکالمه تلفنی اورژانس با مکالمات عادی فرق دارد. مکالمه تلفنهای عادی به نسبت طولانی است و با سلام و احوال پرسی آغاز می شود. در صورتی که تلفن به اورژانس شروع مکالمه کوتاه است و معمولاً سلام و احوالپرسی در میان نیست( ریتزر،۵۴۶:۱۳۹۳).
آنجلا گارسیا روی جلسات شورای حل اختلاف و وساطت در انواع نزاع های گوناگون بین مالک و مستاجر، اعضای خانواده و دوستان در ایالت کالیفرنیا مطالعه کرده است. وی حل اختلاف در محیط نهادی( شورای حل اختلاف) را با حل اختلاف در گفت وگوی عادی مقایسه کرده است. وساطت در محیط نهادی باعث کاهش در گرفتن جروبحث می شود. در محیط نهادی، حل اختلاف آسان تر است. میانجی معین می کند که هر فردی چه مقدار و در چه مقطعی باید صحبت کند. طرفین دعوا نباید صحبت دیگری را قطع کند. این محدودیتها تا حد بالایی میزان مشاجره را کاهش می دهد. در صورتی که در گفت و گوی عادی حد مشاجره بین طرفین بالا است. در محیط شورای حل اختلاف طرفین دعوا برای صحبت کردن باید از میانجی اجازه بگیرند و گر نه از صحبت کردن محروم می شوند. همین امر در کاهش مشاجره بین آنها اهمیت دارد. هم چنین طرفین دعوا باید مطالب شان را به میانجی بگویند و نه به همدیگر. این میانجی است که هم موضوع و هم طرفین دعوا و جریان گفت و گو را با مخاطب قرار دادن مستقیم آنها کنترل می کند. بنابراین میانجی هم حائل است و هم کنترل کننده و هر دو نقش در محدود کردن احتمال مشاجره عمل می کند. به طور خلاصه نوبت گفت و گو تحت شرایط نهادی خاص انجام می پذیرد( همان:۵۴۸-۵۴۷).
نکته مهم دیگر این که زنجیره قواعد صوری تبادل گفتار نه تنها تحت الزام محیط های نهادی قرار می گیرند، بلکه مهم تر از آن تحت ضرورت های الگوهای فرهنگی وسیع تری نیز هستند. این الگوهای فرهنگی گسترده به قول گافمن همان تبادلهای مناسک آمیز یک محیط فرهنگی است( سیلورمن،۲۱۵:۱۳۹۳) به طور مثال الزام های تواضع آمیز فرهنگی غالباَ از زنان جوان سرخپوست می خواهند در برابر پرسش هایی که از آن می شود سکوت کنند و یا به گونهای پاسخ گویند که هیچ ربطی به سوال نداشته باشد( همان:۲۱۷). ساکس در این باره میگوید: « نکاتی که تا کنون مطرح کردهام … ادراکی از قدرت عالی فرهنگ را برای شما ایجاد می کند. این فرهنگ قدرتمند نه تنها مغزها را تقریباَ به یکسان پر می کند، بلکه آنها را چنان پر میسازد که در جزئیات شبیه هم اند»( همان:۲۲۱). در اینجاست که در بررسی و کشف رشته قواعد صوری باید آن را با مردم نگاری مبتنی بر علاقه شوتس به ذخایر اجتماعاَ توزیع شده دانش، آشتی داد. سامانهای اخلاقی در هیچ گفت وگویی اجازه نمی دهند که ملاحظات اخلاقی را در گفت وگو در نظر نگیریم. به این دلیل که الگوهای فرهنگی وسیع تری در هر گفت وگو برقرار است که خود را بر فرایند گفت وگو تحمیل می کنند و آن الگوها، بایستنیها و الزام های فرهنگی اند( همان:۲۱۵-۲۱۴).
تفاوت تحلیل گفت وگو و تحلیل گفتمان[۲۳]
با این که گفته می شود تحلیل گفتمان از تحلیل گفت وگو آغاز شده است، اما محور توجه آن بیشتر به محتویات گفت وگو، موضوع و سازمان اجتماعی آن متمرکز است و کمتر به سازمان زبانی و قواعد صوری توالی گفت وگو نظر دارد. تحلیل گفتمان در پیش زمینه های گوناگونی ریشه دارد که تحلیل گفت وگو یکی از آنها است. تحلیل گفتمان نه تنها از دادههای گفت وگوهای روزمره، بلکه از سایر انواع داده ها مانند مصاحبه ها یا گزارش های رسانه ها نیز استفاده می کند( فلیک،۳۶۱:۱۳۹۲).
روان شناسی گفتمانی[۲۴] یکی از انواع تحلیل گفتمان است. این تحلیل در پی آن است که چگونه در گفت وگوها گونههای مختلف گفت وگوی شرکت کنندگان درباره رویدادها، خاطرات و توصیف ها بر ساخته می شوند تا تعاملات ارتباطی برقرار گردند.« ذخیره های تفسیری[۲۵] » که در این بر ساخت ها به کار گرفته می شوند مورد تحلیل قرار می گیرند. نوع دیگری از تحلیل گفتمان « تحلیل گفتمان فوکویی» است که با کمک الگوها و بازی های زبانی نقشه شبکه روابط قدرت ترسیم می شود و از این طریق نقد قدرت و ایدئولوژی را هدف قرار می دهد( همان:۳۶۲-۳۶۱).
منابع
۱-آوتویت، ویلیام و باتامور، تام (۱۳۹۲)فرهنگ علوم اجتماعی در قرن بیستم،ترجمه حسن چاوشیان،چاپ اول، تهران:نشر نی.
۲-ادیبی، حسین و انصاری، عبدالمعبود( ۱۳۵۸) نظریه های جامعه شناسی،تهران:جامعه.
۳-توسلی،غلامعباس(۱۳۷۰) نظریه های جامع هشناسی،چاپ اول،تهران:سمت.
۴-ریتزر،جورج(۱۳۹۳)نظریه های جامعه شناسی،ترجمه هوشنگ نائبی،چاپ اول، تهران:نشر نی.
۵-ریتزر،جورج(۱۳۹۳) نظریه های جامعه شناسی در دوران معاصر،ترجمه محسن ثلاثی،چاپ نوزدهم،تهران:انتشارات علمی.
۶- ریتزر،جورج(۱۳۹۲) نظریه های جامعه شناختی معاصر و ریشههای کلاسیک آن،ترجمه خلیل میرزایی و علی بقایی سرابی، چاپ دوم،تهران:جامعه شناسان.
۷-ساروخانی،باقر(۱۳۷۷)روش های تحقیق در علوم اجتماعی، جلد دوم،چاپ اول،تهران:پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
۸-سیلورمن، دیوید(۱۳۹۳)روش تحقیق کیفی در جامعه شناسی،ترجمه محسن ثلاثی،چاپ اول،تهران:جامعه شناسان.
۹-فلیک،اووه(۱۳۹۲)درآمدی بر تحقیق کیفی،ترجمه هادی جلیلی،چاپ ششم،تهران:نشر نی.
۱۰-کرایب، یان(۱۳۷۸)نظریه اجتماعی مدرن از پارسونز تا هابرماس، ترجمه عباس مخبر،چاپ اول،تهران:آگاه.
۱۱-ten Haveْ’paul(2008)conversation analysis’The sage encyclopedia of qualitative research metodes’ vol1&2 USA’inc sage
۱۲-ten Have’ paul (2008)ethnomethodology’ The sage encyclopedia of qualitative research metodes’ vol1&2’USA’ inc sage
[۱] – Conversation analysis
[۲] – Social action
[۳] – Everyday Life
[۴]- Interpretation
[۵] – Conversational Interactions
[۶] – Ethnomethodology
[۷] – common sense
[۸] – Reflective
[۹] – Refletion
[۱۰] – Social order
[۱۱] – doing
[۱۲] -Language
[۱۳] – Symbolic system
[۱۴] – account
[۱۵] – Socialization
[۱۶] – Sequencing rules
[۱۷] – Repair mechanism
[۱۸] – Repair organisation
[۱۹] – sequential analysis
[۲۰] – conversation organization
[۲۱]- Adiacency pairs
[۲۲] -Authorized starter
[۲۳] -Discoure analysis
[۲۴] -Discursive psychology
[۲۵]- Interpretative repertoirces