چکیده: منظور از ادبیات شفاهی آن دسته از اشعار، قصه ها ، حکایات، لطیفه ها، کنایه ها، ضرب المثل ها و چیستان هایی است که به صورت شفاهی یا سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر انتقال پیدا می کند. درواقع می توان گفت ادبیات شفاهی یک شیوه ارتباطی است. به لحاظ محتوی این نوع ادبیات متعلق به دوران گذشته است. ادبیات شفاهی محصول تجربه جمعی تاریخی ملت هاست. لذا به مثابه آیینه ای است که می توانیم تصوری کم و بیش روشن از گذشته اقوام را در آن ببینیم.
رادیو به عنوان یک رسانه عمومی در معرفی، بازتولید و اشاعه ادبیات شفاهی کشورمان می تواند نقش منحصر به فردی را ایفا کند و به دلیل ویژگی های خاصی که دارد از موضوعات ادبیات شفاهی می تواند کمال استفاده را در برنامه سازی بنماید. در این مقاله به مقوله «چیستان» به عنوان یکی از ژانرهای ادبیات شفاهی و قابلیت های محتوایی آن در برنامه-سازی رادیویی واکاوی شده است.
نوشتههای مرتبط
کلید واژه: ادبیات شفاهی، چیستان، رسانه، قالب های برنامه-سازی، رادیو
مقدمه
در عصر حاضر رادیو و تلویزیون توانسته است با فرهنگ، تعاملی خاص و کم نظیر پیدا کند. این رسانه ها در تقویت و بازتولید عناصر فرهنگی مختلف بسیار تأثیرگذارند و آنچنان نقش موثری را ایفا می کنند که بنا به گفته مک کوایل: «رسانه-ها بخشی از فرهنگ» هستند و یا «پیام فرآورده ای فرهنگی» است(۸۱:۱۳۸۵)، استریناتی نیز می گوید:« امروزه فرهنگ عامه با رسانه های جمعی رابطه تنگاتنگی دارد»(۱۸:۱۳۸۰).
در واقع یکی از شکل دهنده های اصلی فرهنگ عامه در دنیای امروز، وسایل ارتباط جمعی است که به انحای مختلف در زندگی روزمره ما نقش ایفا می کند. وسایل ارتباط جمعی چه در بُعد اطلاع رسانی، چه بُعد تفریحی و ورزشی و چه در بُعد تجاری و آگهی ها، توانسته اند برهمه ابعاد زندگانی فردی و اجتماعی ما تاثیر بگذارد. این رابطه تنگاتنگ میان رسانه ها و فرهنگ عامه سبب شده است که هر یک منبع تقویتی برای یکدیگر تلقی شود.
در این بین رادیو که رسانه ای متفاوت از سایر رسانه ها است، با کلام، موسیقی و صدا تلاش می کند پیام های خود را با کمترین اختلال و ابهام به مخاطب انتقال دهد. اگر چه فناوری-های اطلاعاتی در عصر حاضر برخی ویژگی های آن همچون در دسترس بودن، ارزانی و قابلیت تحرک را تا حدود زیادی از انحصارش خارج ساخته، اما رادیو هنوز بسیاری از مردم را صمیمانه تحت تأثیر قرار می دهد؛ به گونهای که «بیش از ۹۰ درصد از مردم انگلستان بیش از ۲۴ ساعت در هفته به رادیو گوش میدهند» (فلمینگ،۱۳:۲۰۰۲به نقل از جوادی یگانه). با این حال محدودیت مخاطب نمیتواند به معنای از میدان خارج شدن رادیو باشد، زیرا بیش از سایر رسانه ها قابلیت حضور در زندگی روزانه مردم را داراست. با این وسیله است که بدون واسطه می توان با مردم صحبت کرد، آئین و مناسک خاص را به راحتی ایجاد نمود، فعالیت های آموزشی را با کمترین هزینه سامان داد …، عناصر فرهنگی را در جامعه اشاعه داد و از قدرت تبلیغاتی آن به تهییج افکار عمومی و هدایت مردم پرداخت. با این تفاسیر می-توان گفت رادیو چیزی بیش از صدای زندگی واقعی است.
از عناصر موجود درفرهنگ کشورمان می توان به ادبیات شفاهی که سینه به سینه به نسل های بعد راه یافته اشاره کرد. یکی از عناصر این فرهنگ شفاهی «چیستان» ها است که از سال های دور جنبه سرگرمی داشته و در محفل های شبانه خانوادگی روستا ها و بخش های مختلف کشورمان به خصوص در شب های بلند زمستان رواج داشته است. هرچند چیستان ها در عصر دیجیتال، کارکرد سرگرمی و پرکردن اوقات فراغت را در بین عامه مردم از دست داده، اما همچنان آن را می توان به عنوان یک ژانر ادبی برشمرد و با برنامه سازی رادیویی رابطه نوستالزیکی را در مخاطبان بوجود آورد و به عنوان یک منبع مهم در ادبیات شفاهی فرهنگ عامیانه مردم کشورمان بازتولید رسانه ای کرد.
با این حال اگر رسانه رادیو بتواند اولاً از قابلیتهای خاص و ثانیاً از قابلیتهای عام که رسانههای دیگر نیز از آن بهرهمند هستند، نهایت استفاده را بکند؛ مطمئناً جایگاه خود را در نظام نوین ارتباطات بهبود میبخشد. بی تردید لازمه این کار، شناخت درست ویژگیها و همه عناصر دخیل در این رسانه و یا به عبارت دیگر، پاسخگویی سنجیده و درست به زنجیره ارتباطات پنج قسمتی هارولد لاسول (چه کسی؟ چه میگوید؟ از طریق چه رسانهای؟ خطاب به چه کسی؟ و با چه تأثیری؟) است (دیفلور، ۱۳۷۸: ۳).
در این مقاله سعی می شود تا حد امکان به یک سؤال از زنجیره ارتباطاتی پنج قسمتی لاسول درباره پیامهای رادیویی و «محتوا» پاسخ دهیم. برای این منظور، ابتدا مختصری به ویژگی رادیو میپردازیم و سپس به «محتوا»ی مورد نظر یعنی ادبیات شفاهی و به طور مشخص ژانر «چیستان» در برنامه سازی رادیویی پرداخته می شود.
رسانه رادیو و ویژگی های آن
رادیو به عنوان یک رسانه فراگیر، اساساً دستگاهی فرهنگی محسوب می شود که در سازو کارهای محتوایی خود اصل خدمت عمومی و اشاعه فرهنگی را به عنوان یک مفهوم جامعه شناسی و مردم-شناسی مورد توجه قرار می دهد. عقیده بر آن است که رادیو می-تواند نقش های خاصی داشته باشد که مهم ترین آنها نقش آموزشی و آگاهی دهندگی، تبلیغی، هدایت کنندگی و… است. این امر از طریق پخش گسترده برنامه های گوناگون امکان پذیر می شود و در تحقق توسعه فرهنگی تأثیر گذار است.
دربـاره ویژگی های رسانه رادیو نظرات مختلفی بیان شده است که در ابتدا به ذکر مواردی از آن پرداخته می شود:
الف- دسترسی به رادیو و بهره مند شدن از آن به مراتب ساده تر از تلویزیون و ساده تر از وسائل ارتباط جمعی مکتوب است(معتمد نژاد،۱۹۰:۱۳۸۵).
ب- رادیو احاطه کننده است، بدین معنا که هرچند توجّه زیادی از شنونده نمی خواهد، اما چنان فضا را احاطه می کند، که هیچ رسانه دیداری به پایش نمی رسد. به بیان دیگر، گوش انسان سرپوش ندارد و شنونده نمی تواند صدای یک رادیو را نشنود اما شخص می تواند به تلویزیونی که روشن است نگاه نکند. نتیجه آن است که آن گونه که امکان «کانالیزه کردن تماشا» وجود دارد، در صدا چنین امکانی نیست(فارکند، ۵۴:۱۳۸۱).
پ- رادیو تخیل برانگیز است. رادیو چون نیاز کمی به توجه مستقیم دارد و از نظر آزادگذاری تصّورات مخاطب باز است، به-عنوان زمینه ای برای پرورش دهندگی رؤیای بیداری و خیال پردازی فرد، تلقی می شود(همو،۵۵). یعنی « رادیو تخیل انتزاعی را برمی انگیزد و مخاطب رادیو می تواند با تخیل خود، به تصویر-گری آنچه می شنود، بپردازد»(کازنو،۴۷:۱۳۶۴).
ت- رادیو از نظر سرعت انتشار و مداومت آن و گستره انتشار آن، در ردیف رسانه های طراز اول است. انتقال سریع آموزش و پیام به مخاطبان یکی از نقاط قوت رادیوست.
ث- رادیو، نیاز به توجه مستقیم ندارد و توجه زیادی را از مخاطب طلب نمی کند و انسان، ضمن فعالیّت های دیگر و هنگام کار-کردن یا غذا خوردن یا رانندگی و … نیز می تواند از برنامه-های رادیو استفاده کند. البته این موضوع می تواند هم نقطه قوت و هم نقطه ضعف تلقی شود.
ج- رادیو یک رسانه شنیداری است بدین معنا که نمی شود پیام-های آن را دید و پیام های آن، تنها شامل صدا و سکوت است(کرایسل،۱:۱۳۸۱).
باید اشاره نمود که یک برنامه رادیویی خوب و تاثیر گذار شاید به مراتب، سخت تر از یک برنامه تلویزیونی باشد. زیرا در تلویزیون تصاویر می توانند به سرعت به بیننده کمک کنند تا آنچه که در یک فیلم سینمایی و یا سریال تلویزیونی قابل مشاهده نیست، به سرعت در ذهن خود بازسازی کند، اما در رادیو این کار به سختی صورت می گیرد و یا در صورت امکان با تأخیری بسیار بیشتر از تلویزیون می توان مخاطب را با گذشته داستان و واقعه آشنا کند(خجسته، ۴:۱۳۸۴).
رادیو و ادبیات شفاهی
میراث فرهنگی کشور پهناور ایران، آینه تمام نمای فرهنگ و تمدن غنی مردمانی است که در طول سالیان سال، در حفظ آداب و رسوم، زبان و ادبیات، ادبیات شفاهی و بطور کلی فرهنگ مادی و معنوی و هر چیزی که از نیاکان ما برجای مانده کوشیده اند.
رسانه های هر کشوری، در معرفی این میراث غنی فرهنگی نقش مهم و اساسی را ایفا می کند. بر اساس تقسیم بندی مک لوهان رادیو جزء رسانه های گرم محسوب می شود و رسانه ای است که تنها یکی از حواس پنج گانه مخاطب را در نهایت تکامل و قدرت آن به کار می گیرد (رشید پور،۱۰۷:۱۳۵۴)؛ با وجود این، نقشی به-سزا در جذب مخاطبان و معرفی این میراث غنی به مخاطبان دارد. شیوه های معرفی تمامی جاذبه های فرهنگی و میراث ماندگار کشور پهناور ایران، کاری بس خطیر است و رادیو با بهره گیری از شیوه ها و قالب های برنامه سازی، به طور مستقیم و غیر مستقیم می تواند در معرفی جلوه ها و میراث فرهنگی به جلب و جذب مخاطبان عام و خاص بپردازد.
ادبیات شفاهی که جزیی از میراث گذشتگان ماست همانطور که معلوم است سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده و امروزه یکی از جلوه های این ادبیات شفاهی را در «چیستان» ها می توان یافت. اگر کمی به گذشته های دور برگردیم، شیوه زندگی مردم را ساده و معیشت آنها را مبتنی بر کشاورزی و دام پروری می-یابیم. از آنجا که در گذشته استفاده از فرهنگ مکتوب میان مردم محدود بود، ادبیات شفاهی سینه به سینه و نسل به نسل منتقل می شد. آن زمان مردم مناطق مختلف خسته از کار روزانه، اوقات فراغت خود را با شب نشینی هایی که نقل مجلس آنها یا «شب چره»شان قصه ها و روایت ها و بازی ها و چیستان ها بود، سپری می کردند. از این رو پرسش از چیستی های هستی، لطف و حال دیگری داشت ، به طوری که برای نوباوگان آموزه ای تعلیمی و برای بزرگتر ها آشنایی با رمز و راز هستی و چیستی هایش داشت.
بی تردید سال های سال مردم روستایی شب های بلند و طولانی زمستان را پای کرسی با بیان و انتقال فرهنگ شفاهی پشت سر گذاشته اند. خوشبختانه در آرشیو رادیو و همچنین اسناد موجود در«گنجینه فرهنگ مردم» واحد فرهنگ مردم مرکز تحقیقات که به همت برنامه فرهنگ مردم (به سرپرستی انجوی شیرازی) جمع آوری شده است، چیستان های مختلفی از سراسر کشور موجود می باشد که بیانگر کاربرد چیستان ها در زندگی روزمره و اوقات فراغت مردم است.
ناگفته نماند چیستان ها که زمانی آموزه تعلیمی برای نوباوگان و موضوعی برای دوره های شبانه روستاییان، شب نشینی خانواده ها و محفل قهوه خانه ها در شب های بلند زمستان بودند، در حال حاضر موضوعی بیگانه به شمار می آیند و جای خود را به پیامک های تلفن همراه، موسیقی، عکس، فیلم یا گفت و گو های روزمره که از آن به «فرهنگ گلایه» یاد می شود، داده اند. به عبارتی چیستان ها را می توان «مقبول دیروز و مغفول امروز» دانست که کاربرد های خود را در خانواده و میهمانی ها و شب-نشینی ها از دست داده است(هاشمی،۲:۱۳۹۰). با این حال رسانه رادیو با استفاده از قابلیت های خاص خود و با توجه به شیوه-های برنامه سازی می تواند به این ژانر ادبی بپردازد.
موضوع «چیستان» و قالب های مختلف برنامه سازی رادیویی
ساختار یک برنامه رادیویی در موضوع «چیستان» را می تواند با فرم یا قالب های مختلفی ارائه داد. در اینجا به تفصیل برای هریک از قالب های موجود در ساختار ساده یا ترکیبی مباحثی از این ژانر ادبیات شفاهی به همراه نمونه هایی از چیستان ها آورده می شود.
الف- قالب گفتاری
در این قالب، برنامه رادیویی با حضور یک یا دو مجری اجرا می شود و در آن مباحث مربوط به ادبیات شفاهی، چیستان، گوناگونی چیستان ها و نمونه های آن از اقصی نقاط کشور بیان می گردد. مثلا اگر فرض کنیم موضوع برنامه در خصوص چیستان در تاجیکستان باشد، این مطالب توسط مجریان بیان می گردد:
مجری۱: در فرهنگ تاجیکستان «اصطلاح «چیستان» اصلاً از عباره «چیست آن» اخذ شده است و معنی آن تصویر مجازی علامت و نشانههای گوناگون اشیا و حوادث زندگی میباشد. سؤال و جواب عبارت یک چیستان را تشکیل می دهد. در قسمت سؤال صورت مجازی اشیا و حوادث توصیف شده، در قسمت جواب معنی اصلی آنها افاده مییابند(صوفی زاده،۴۱:۱۳۷۳).
مجری۲: طبق نوشته یکی از نگار ندگان فرهنگ تاجیک « اصطلاح «چیستان» در بعضی موضعهای تاجیکنشین به همین شکل معلوم باشد، ولی در بعضی موضعهای دیگر با عبارات و مفاهیم گوناگون انتشار یافته است. چونانچه در بین تاجیکان خجند و سمرقند به شکل «مَتَل»، «مَتَلِ مییافتگی»، در بخارا به شکل «شُگ»، «شُگِ می یافتگی» و در بین تاجیکان موضعهای کولاب «چیستان»، غَرم و درواز – «چیستون»، حصار – «چیستان»، «یافتَنَک» و در بدخشان – «غَوَّسْتَک» و غیره شهرت دارد»(همو،۴۱).
مجری۱: این نویسنده تاجیک می نویسد: «پراکندگی حیات فیودالی، از هم جدا زندگی کردن مردم تاجیک در گذشته امکانیت نمیداد که اصطلاح «چیستان» در همه موضعها یک خیل انتشار یابد. مردم تاجیک «شُگ» و «مَتَل» را بیشتر به معنی «افسانه» استفاده میبرد و از این فهمیدن ممکن است که آدمان خصوصیت خاص «چیستان» را نفهمیده، «شُگ و مَتَل» را نیز «چیستان» نامیدهاند»(همو،۴۱).
و به همین روال همراه با موسیقی فاصله مبحث مربوط به جیستان در تاجیکـستان توسـط مجریان بیان می گردد.
ب- قالب مصاحبه
در قالب مصاحبه رادیویی هنگامی که موضوع برنامه «چیستان» باشد، کارشناس مربوط که در زمینه ادبیات فارسی یا فرهنگ-مردم تبحر دارد به پرسش مجری پاسخ می گوید:
مجری: شما به عنوان کارشناس فرهنگ مردم جایگاه چیستان ها در طرح موضوعات دینی را چگونه تفسیر می کنید و آیا نمونه هایی را می توانید ذکر کنید؟
کارشناس رادیویی فرهنگ مردم: بررسی چیستانها در ادبیات شفاهی و حجم آنها در موضوعات مختلف، نشان از غنای فرهنگ مردم کشورمان دارد؛ به طوری که برخی از این چیستان ها حتی در موضوعات دینی نیز موضوعیت یافته و پاسخ آنها یکی از مفاهیم حوزه دین و یا اعمال عبادی را شامل می گردد. «نماز» از جمله موضوعاتی است که با کنکاش در چیستان های فرهنگ مردم می توان مواردی را یافت که مضمون جمله یا ابیات چیستان مستقیما به فریضه عبادی نماز اشاره دارد، و پاسخ چیستان نیز مستقیما به واژه «نماز » دلالت می کند.
باید اشاره نمود، آنچه زیبایی و دلنشین بودن چیستان های مربوط به «نماز» را دوچندان می کند؛ تعابیر، استعارات و استفاده از صنایع بدیع ادبی در سئوال چیستان ها است که مخاطب از پس این جملات و ابیات شیرین، در نهایت به پاسخ «نماز» می رسد، مثل:
«چهار طاق، چهار باغ، هفت ایوان، دو در است هر کس این معنی نداند، از خدا بی خبر است»
پیداست که در این چیستان، رکعت های نمازهای یومیه، با تاکید بر نماز صبح بیان می شود(هاشمی، بازنمایی…،۲۲).
پ- قالب مسابقه
یکی از گونه های برنامه سازی رادیویی در قالب مسابقه است که در صورت داشتن اجرا و موضوع مناسب، برای مخاطب جذاب خواهد بود و شنوندگان را به گوش دادن، هوش آزمایی و حتی مشارکت در برنامه ترغیب خواهد کرد. موضوع چیستان با توجه به سئوالی بودن عبارت چیستان برای این قالب برنامه-سازی(حضوری، تلفنی و مکاتبه ای) بسیار مناسب است، برای نمونه هشت چیستان زیر که پاسخ همه آنها «نقطه» است:
۱ـ میره بالا خدا میشه، میره پایین جدا میشه
۲ـ این چیست که من دارم و عالم ندارد، شام دارد و سحر ندارد
۳ـ آن چیست که اگر پایین باشد جداست و اگر بالا باشد خداست
۴ـ چیستم من در زمستانم چهار هشت در پاییز و یک اندر بهار
چهار حرفم را به ابجد برشمار تا که گردد یکصد و شصت و چهار
۵ـ یک معما از تو پرسم ای حکیم نکته دان
سه به دنیا، اندر عالم هیچ و دو اندر جهان
۶ـ صد ندارد، لیک دارد پنج بیست
زن دو تا دارد ولی در مرد نیست
نیست در مادر ولی در بچه هست
تو دو تا داری ولی در من یکیست
۷ـ آن چیست که تولد دارد، اما مرگ ندارد (هاشمی، ۱۲۳)
ت- قالب کارشناسی
قالب کارشناسی از جمله قالب های مهم رادیویی است که توسط کارشناس، یک موضوع خاص تحلیل می شود. ژانر چیستان علاوه بر بحث نظری و تاریخچه ای آن که به ادبیات شفاهی مربوط می شود، عبارت های تشلیل دهنده چیستان نیز قابل شرح اند، چرا که مضمون هر چیستان برآمده از زندگی مردم است و طی نسل ها سینه به سینه منتقل شده است درنتیجه تفسیر آن توسط کارشناس موجب بیرون آوردن زوایای زندگی عامه از دل چیستان ها می گردد. برای نمونه در زیر سه گزاره از چیستان ها که توسط کارشناس ادبیات یا فرهنگ مردم می تواند تفسیر شود، توصیف می گردد.
گزاره یک
«بگو آن چیست از انواع بنشن
که فسفر دارد و سولفور و آهن
گهی در آش و گاهی در برنج است
گهی تنها و با یک ذره روغن»
آن چیزی که در همه چیستانهای فارسی به صورت یک خصلت مشترک وجود دارد، حقیقی بودن آنهاست، شما هیچ چیستانی را نمییابید که در آن «رویا» و «خیال» نقش اساسی داشته باشد؛ یعنی هر چیستان به صورت یک ارگانیسم ساده که اغلب هم کاربرد ادبی پیدا کرده است، شکل گرفته و هدف اصلی آن ادراک و آگاهی است؛ آگاهی از یک واقعیت و ادراک یک تفکر و تصوّر حقیقی؛ بنابراین تنها چیزی که در بیشتر چیستانها تغییر اساسی پیدا میکند، درونمایه آنهاست و کمتر این تغییرات در زاویه دید و شیوه و شکل نقل و بیان چیستانها نمایان میشود و از اینروست که ما تعداد چیستانهای منثور فارسی را کمتر از منظوم آنها میبینیم. البته، چیستانهای منظوم فارسی خود بخش عمدهای از چیستانها را تشکیل میدهند و ویژگی و مختصات خود را دارند.
اولین گام در درک یک چیستان آن است که معنی واژگان اصطلاحات و ترکیبات به کار رفته در ساختار آن را بدرستی بدانیم و با پیوندهای معنایی عناصر به هم بافته شده آشنا باشیم. واژه «بنشن» در این چیستان که نام حبوبات در معنای عام؛ یعنی نخود، ماش، لوبیا، عدس و … است، تکلیف ما را معلوم میکند. حالا باید از میان جنس ها و انواع این گیاهان، نمونه مورد نظر چیستان پرداز را بیابیم.
ابتدا به تشخیص کاربرد هر یک از این حبوبات در برنامه غذایی میپردازیم و هر یک را از نظر تغذیه انسانی با دیگری مقایسه میکنیم و با توجه به واژههای «آش» و «برنج» به نتایجی میرسیم که مصرع آخر، وجود واژه «عدس» را به عنوان عنصر اصلی هدف چیستان برای ما محرز میگرداند و ما را به یاد نوعی غذای بومی و سنتی مان، عدسی میاندازد و این بیت مناسب ناصرخسرو قبادیانی که:
«اگرت خواب نگیرد ز بهر چاشت شبی که در تنور نهندت، هریسه با عدسی»
و دو دانه تسبیحی که مانند عدس، دانههای دیگر تسبیح را به سه قسمت میکند و خود دانه «عدس» که از نظر خوراکی، سرد و قابض بوده است و خون را غلیظ کرده، برای معده و عصب، مفید است و در برنامه غذایی مردم ما با گوشت برابر است.
هر چند روانشناسان و متخصصین تغذیه و بهداشت بر این باورند که عدس، خواب و آرامش خاطر آدمیان را آشفته میکند؛ وجود عناصر مهم معدنی مانند: فسفر، آهن، کلسیم و ویتامین «آ» و «ث»، اهمیت این حبه مقوی را در خوراک روزانه ما بیشتر به اثبات میرساند.
برای نمونه در شرح زندگانی ابوالعلای معزی خواندهایم که او بیش از ۸۰ سال عمر کرد و در طول زندگانیاش به جای گوشت حیوانی، تنها عدس میخورده و اذیت و آزار حیوانات را حرام میدانسته است. این را هم گفتهاند که «اگر در خوردن عدس، زیادهروی شود، خطر ابتلا به مرض قولنج، استسقاء و کوری» پیش میآید. آیا کوری ابوالعلای معزی از این بابت نموده است؟ خدا میداند.
ببینید، چگونه گزارنده چیستان، همه این معانی و معلومات را در چهار مصراع موزون و مقفا گردآورده و خرد جمعی ما را برای گرامی داشت این دانه خوراکی « گوشت نباتی» برانگیخته است ؛ از این روست که ما چیرگی عقل را بر احساس عامه در چیستانهای فارسی گسترده میبینیم. به همین چیستان نگاه کنید، در ظاهر ما را با یک یادآوری ساده و معمولی زندگانی روبهرو میکند و یک دانه با ارزش غذایی را معرفی کرده، میشناساند ولی پشت این عناصری که چیستان بر پایه آن استوار شده است، یک حقیقت وجود دارد، حقیقتی که آموزش میدهد و یک سنت خوراکی و یک آیین مردمی و بومی را به ثبت میرساند. آری، بعضی چیستانها سرگرم میکند و برای ما لذت بخش و شادیآور است. ولی در این سرگرمی و شادمانی، کوششی هم برای یادآوری، آگاهی و اقدام صورت میگیرد؛ که تأکیدی است بر معقول بودن چیستانهای فارسی و تأکید است بر فراموش نکردن حیات مادی و آفرینش الهی مظاهر زندگانی.
چیستانهای فارسی که در ساختن موجز و هیأتی ساده ارائه شدهاند، خصلتی خلاقه و آفرینشگر دارند و ازادبیات شفاهی مردم ما سرچشمه گرفتهاند و سینه به سینه نقل شده، خاطرههای زندگانی انسانی مردم ما را نگاه داشتهاند.
گزاره دو
شاهی، سرراهی؛ کلاهش مخمل و تاجش طلایی
دیرپایی و فراگیری چیستانهای فارسی، ریشه در نگرش های اجتماعی و باورهای مردمی و قومی ملت ما نسبت به پدیدههای زندگانیشان داشته است؛ به بیانی، هر چیستان به عنوان یک شناسنامه، رفتار روحی و بازتاب روانی مردم ما را بازنموده و نمونهای از آرزوها، اندیشهها و خواستههای آنان بوده است.
ساختمان و شکل بیانی چیستانهای فارسی، پیرو سازگاری گزارهها و موضوع آنهاست و عناصر وصفیشان، همواره در پیوند با آنها بروز کردهاند. ترکیب های کلامی «کلاه مخمل» و «تاج طلایی» که در حقیقت عناصر وصفی چیستان بالا هستند با بخش نخستین ساخت چیستان، شاهی، سرراهی در یک گستره سازگار، ارائه شده و روی هم، گزارهای کلی از موضوع چیستان و نتیجه آن(گل بابونه) را به دست دادهاند.
«بابونه» بر وزن «وارونه»، نام گیاهی است که به صورت خودرو در کنار جویها، نهرها، کشتزارها و حتی در باغچهها و پشت بامهای گلی خانهها میروید و به عنوان یک سبزی از عهد باستان تاکنون مصرف عام داشته و همیشه به جای «شوت» با لهجه کازرونی «شود» در پلو، آش و کوفته و انواع خورشها به کار میرفته است و هنوز که هنوز است «بابونه پلو»، یکی از خوراکهای معروف کازرونیهاست.
گلبرگهای گیاه بابونه، سفید و نهنج آن زرد رنگ است و از اواخر اسفندماه تا مهرماه، زیبایی خاصی به سبزیها و علفهای دشتها و چمنزارها میبخشد و در بیشتر شهرهای جنوبی کشور ما(شیراز و کازرون) در همین ایام مردم گلهای بابونه را جمعآوری میکنند و پس از خشک کردن، به صورت دم کرده، مانند چای مینوشند و بنابر اعتقاد عامه، این جوشانده، مسکن دردها و تقویت کننده زخمهای مخاط معده است. حکیمان قدیم ما نیز از برگ بابونه به عنوان ماده هضم کننده غذا و نیروبخش اعصاب و روان و از میان برنده آبریزشهای بینی استفاده میکردهاند. هنوز مردم روستاها و خانوادههای قدیمی با جوشانده گل بابونه، موهای خود را رنگ میکنند و بر زیبایی و شفافیت آنها میآفزایند. گزارشهای پزشکی و دارویی، حاکی است که گل بابونه «تنگی نفس» را شفا میدهد، یرقان را درمان میکند و برای دردقفسه سینه و جگر مفید است و کیسه صفرا را باز میکند و در دفع عفونت سودا و بلغم و تبهای مزمن و قولنج روده، بسیار مؤثر است. هنوز هم در روستاهای کازرون و دیگر شهرهای جنوبی کشورمان، روغن «گل بابونه» برای فرونشاندن ورم زخمهای چرکی و آبکی مصرف عام دارد. گونه وحشی بابونه (بابونه گاوی) نیز از دیرباز به صورت «جوشانده» برای درمان زکام توأم با تب، دل دردها و تشنجات عصبی در میان مردم شهرهای قدیمی سرزمین ما متداول است.
ولی بارزترین ویژگی چیستان بالا، وزن عامیانه و کلام دو آهنگی آن است که از نظر صوتها وافاعیل و پاره های نامتساوی با معیارهای شعر عامیانه کهن ما و خصوصیات آنها همخوانی دارد.
وزن چیستان بالا و آهنگ کلی ساختار زبانی آن بسیار دلپسند و آرامبخش است و بیشتر با لالاییها و گویشهای محلی که شمار آنها هم زیاد است، هموزن است. وزن دو مصراع بالا در یکی از ازاحیف بحر هزج (اخرب) و «مفاعیلن مفاعیلن فعولن» است که در شعرهای عامیانه فارسی و بیشتر چیستانها و معماها، بسیار کاربرد داشته است:
شاهی، سر راهی = مفعول فعولن / کلاهش مخمل و تاجش طلایی = مفاعیلن مفاعیلن فعولن
همانگونه که میبینیم امتداد مصوت ها در ساختار زبانی چیستان بالا بدرستی ثابت نیست و امتداد هجاها نیز در آن با دیگر گونههای شعر غیر عامیانه مطابقت ندارد و از همین رو بیشتر پژوهشگران بر «هجایی» بودن این گونه وزن ها تأکید کردهاند. یک هجای کوتاه در پاره اول چیستان بالا حذف شده و به جای «مفعول»، «مفاعیلن» آمده که این گونه حذف، اضافات و ابدالها در شعرهای عامیانه قدیم ما معمول بوده است؛ مانند شعر عامیانه زیر که به گفته علامه قزوینی، قدیمیترین وزن عامیانه را دارد:
«آب است و نبیذ است = مفعول فعولن
سمیه رو سپید است» = مفاعلن فعولن
البته، این گونه تفاوت و تغییر در تعداد هجاها و اصوات و وزن گفتار عامیانه، بیشتر از آهنگ متفاوت و تغییر موسیقی کلام گوینده آن ناشی می شود و علت آن هم در اجرای شفاهی بیشتر چیستانها بوده است و همانگونه که میبینیم چیرگی موسیقی بر معنای کلام چیستان پرداز، در چیستان بالا بدرستی آشکار است. اینها همه از خصوصیات ادب بومی و شعرهای مردمی سرزمین ما حکایت میکند.
چیستان پردازان نیز هوشیارانه از مواهب الهی و محیط جغرافیایی خود برای توانمند و پردامنه تر کردن فرهنگ و دانش و میراث معنوی عامه کشورمان، سود جسته و در اعصار دور و نزدیک به نیازهای روحی و خواستههای قلبی مردم ما پاسخ دادهاند.
گزاره سه
برگ سبز چمنی
ورق ورق میشکنی
چیستان های فارسی، همانند دیگر گونههای ادبی زبان ما، هیچیک بدون فلسفه و بیفایده و بیمورد نبودهاند و در هر چیستان، نوعی احساس و فکر، بهانه ارائه بینش و دانش مردمی و خاص شده است وخواننده یا شنونده میباید تنها با رمزها، کنایههاو اشارههایی که طرح و پیکره چیستان را آرایش دادهاند، آشنا باشد؛ رمزها و اشارههایی که هر یک بیانگر پندارهای قومی و باورهای زندگانی بومی ونگرش فرهنگی قشری از جامعه انسانی ماست؛ از این رو، فهمیدن معنی ویژه هر نشانه و رمز در این زمینه کاری است بس با اهمیت و راهنما و ساختار غیرتقابلی و دیداری چیستان بالا، تأییدی است بر این گونه ارزیابی و اهمیت شناختی.
ترکیب ساختی این چیستان از دو جمله ساده درست شده است که در جمله اول، توصیفی از موضوع چیستان به دست داده و در جمله دوم که در حققت خبر یا گزاره آن است، آن وصف، گسترده، معنی و تشریح شده است و در واقع میتواند به عنوان عنصر وصفی مکملی به حساب آید که موجد گونهای سازگاری در ساختمان و ساخت بیانی چیستان شده است. عنصرهای وصفی «ورق ورق» و «برگ سبز» در پیوند با فعل «میشکنی» نوعی ابزار زبانی وخیالانگیزی را به وجود آورده است که نتیجه چیستان را در تصور ما به صورت طرحی ابتدایی، ترسیم میکند؛ طرحی که میتواند یک گیاه و یک سبزی ورق ورق شده باشد؛ به نام «کاهو»، همان گیاه خوردنی که گیاهشناسان آن را جزو خانواده کاسنیها میدانند.
کاهو در زبان مازندرانیها و گیلکها، «کهو» و به لهجه کازرونی، «با صنم کوه» نامیده میشود. واژه «کاهو» در عهد باستان به معنای «تابوت» به کار میرفته است:
ببردند بسیار کاهو و تخت نهادند بر تخت، دیبا و رخت (فردوسی)
کاهو،گونههای متعددی دارد و معروفترین آن که برگهای گرد و در هم پیچیده دارد و در بازارهای تره بار کشور ما فراوان است، «کاهوپیچ» نامیده می شود. انواع مختلف این سبزی در میان مردم ما به صورت سالاد یا جداگانه با «سرکه، شیره» و «سکنجبین» در میان وعدههای خوراک روزانه مصرف میشود. آنچه این سبزی خوراکی را در میان مردم ما با اهمیت کرده است وجود ویتامین های «آ»، «ب» و «ث» به مقدار کافی و عناصر معدنی و املاح مغذی مانند ید، کلسیم، فسفر، مواد قندی و چربی در تمام قسمتهای آن است: به طوری که برگ، ساقه، ریشه، شیرابه و تخم کاهو، همه مصرف خوراکی و دارویی دارند. پزشکان و حکیمان کهن ما نیز کاهو را برای رفع تشنگی و درمان بیماریهای صفراوی و یرقان و بیخوابیهای مداوم و پریشانی خیال و باز کردن مجاری بسته شده طحال، کبد و ادرار، بسیار موثر میدانستهاند و معتقد بودهاند که وقتی کاهو را خوب بجوند و پیش از غذا بخورند، در اثر تولید فعل و انفعالات شیمیایی، معده و روده را تحریک و به هضم غذا کمک میکند چون کاهو پر از الیاف و مواد قابل هضم و مغذی است و خیلی زود در بدن جذب میشود.
از سوی دیگر، از آنجا که کاهو، خون بدن ما را صاف میکند، میتواند در حیات جسمی و روحی ما، بسیار تأثیرگذار باشد و همین خاصیت کاهو بوده است که حکیمان و اجداد با تجربه ما، آن را آرامبخش و بهترین وسیله درمان بیخوابی ها دانستهاند پیشوایان دینی ما نیز درباره این گیاه، آگاهی فراوان داشتهاند؛ برای مثال در روایات آمده است که امام رضا(ع) همیشه پیروان خود را به خوردن «کاهو» سفارش میکردهاند و این برای ما شیعیان میتواند افتخاری بزرگ باشد چرا که این آگاهی و دانش زمانی ارائه شده که هنوز کسی از وجود ویتامینها و آثار شیمیایی و املاح معدنی در نباتات اطلاع نداشته است. گزارشهای شفاهی سالخوردگان بومی ما نیز از تأثیر مثبت ضماد برگ کاهو با روغن زیتون در درمان ورم چشم و کورکهای ناسور، خبر میدهد(جام جم آنلاین،۱۳۸۰).
به این ترتیب میبینیم که منابع فرهنگی چیستانهای فارسی، چگونه در قالب گفتار و ادب عوام، تداوم یافته و حفظ شده و با توجه به شرایط زندگانی و تقویم حیات آدمیان در فرهنگ غیرشفاهی ما سازگاری و پیوند یافتهاند؛ و این، به پویایی و اصالت عاملگی پندار و کردار عمومی مردم ما بستگی داشته است و نه به بند و بستهای فرهنگی محدود کننده گروه خاصی از جامعه انسانی ما.
نتیجه
رسانهها یکی از نهادهای ضروری جامعه محسوب میشود و بر طرز فکر و نگرش ما تأثیر بسزایی دارند. رسانهها به بازسازی فرهنگ، افکار و عقاید موجود در جامعه میپردازند و به آنها استحکام میبخشند. رسانهها شرط اساسی شکل گرفتن شیوههای رفتار و یا کردار هم هستند. زیرا که رسانه از طریق پیامهای خود بر فرهنگ و تفکر ما تاثیر میگذارد و به آن شکل میدهد. همچنین رسانه ها می توانند به باز تولید و حتی اشاعه عناصر فرهنگی بپردازد. از این منظر موضوعات مختلفی در زمینه میراث به جا مانده از فرهنگ کشورمان را می توان از رسانه رادیو انعکاس داد؛ طبق این بررسی، در خصوص مقوله ادبیات شفاهی، ژانر «چیستان» قابلیت مناسبی برای برنامه سازی رادیویی دارد و این ژانر را می توان در قالب های مختلف برنامه سازی تهیه و از رسانه رادیو برای عامه مردم پخش نمود.
پانوشت ها:
– ساختارشکل نهایی ساخت یک برنامه رادیویی است که از یک یا چند فرم یا قالب تشکیل میشود(صادقی،۲۷).
[۱] – ساختار ساده، ساختارهایی هستند که از یک قالب رادیویی تشکیل شده باشد؛ مثل میزگرد، سخنرانی و کارشناسی. ساختارهای ترکیبی نیز ساختارهایی هستند که بیش از دو قالب رادیویی داشته باشند که خود به دو نوع ترکیبی نمایشی و ترکیبی غیر نمایشی تقسیم میشوند(همو، ۲۸).
طرح شده پاسخ میگوید(همو،۵۰). مصاحبه گونهی از پیام رادیویی است که در آن، کارشناس یه سئوالات-[۱]
[۱] – گونهای از پیام رادیویی است که در آن بر اساس پرسش و پاسخ ضمن ایجاد فضای رقابتی، اطلاعات و میزان هوش و سرعت عمل شرکتکنندگان ارزیابی میشود. مسابقه رادیویی در انواع حضوری، تلفنی و مکاتبهای صورت میگیرد(همو،۵۳).
[۱] – راوی: سیفور رضایی، ۱۳۷۰، فراموشجان، داران، اصفهان
[۱] – راوی: بهمنیار خزروان، ۱۳۶۳، سمیرم علیا، اصفهان
[۱] – راوی: حسین علیپور، ۱۳۶۳، خورموج، بوشهر
[۱] – راوی: غلامرضا ملاعالی، ۱۳۶۳، لارستان، فارس
[۱] – راوی: عبدالرضا توکلی، ۱۳۶۳، چنار، خمین
[۱] – راوی: مجید زرتابی، ۱۳۶۸، نجفآباد، اصفهان
[۱] – راوی: میرمصطفی میریپور، ۱۳۸۵، تهران
[۱] – گونهای از پیام رادیویی است که در آن کارشناس یا مطلع، به تشریح و تحلیل موضوعی خاص میپردازد(صادقی،۵۴).
[۱] – اصولاً اوزان شعری فارسی بعد از اسلام از اوزان عروضی اعراب اقتباس شده است ولی روحیه ظریف ایرانی تغییراتی در آن ایجاد کرده که با روحیه ایرانی سازگارتر باشد. مانند خط فارسی که از خط عربی اقتباس شده ولی ظرافت روحیه ایرانی آن را بسیار زیبا نموده و خط نستعلیق یا شکسته ایرانی مخصوص خط فارسی است که مانند یک نقاشی زیبا بسیار چشم نواز است که در خط عربی نظیر آن را نمی توان پیدا کرد. اوزان عروضی شعر در زبان فارسی عربی مجموعاً نوزده تاست:کامل، وافر، مدید، طویل، بسیط، رجز، هزج، رمل، منسرح، مضارع، مقتضب، مجتث، سریع، غریب، قریب، خفیف، مشاکل ، متقارب و متدارک. از بحور فوق پنج بحر کامل، وافر، مدید، طویل و بسیط مخصوص زبان عربی است و شعرای فارسی زبان فقط به صورت تفنن مهارت آزمایی کرده اند. پس اشعار زبان فارسی در چهارده بحر دیگر سروده شده اند. این بحور چهارده گانه نیز ممکن است به صورت سالم یا مزاحف به کار رفته باشند و غیر از رجز و هزج و رمل که هم سالم و هم ازاحیف آنها برای فارسی زبانان خوشایند است در مورد سایر بحور انواع سالم چندان کاربرد نداشته بلکه ازاحیفشان گوارای طبع فارسی زبانان است.
در بحر هزج : هر مصرع این بحر تکرار چهار یا سه بار مفاعیلن است، مانند ییت زیر:
مـرا درمن (مفاعیلن)، زِلِ جانان (مفاعیلن)، چه امن و عِی (مفاعیلن)، شِ چون هردم (مفاعیلن)
جرس فریا (مفاعیلن)، دِمی دارد (مفاعیلن)، که بربنـــــدی (مفاعیلن) دِ محمــــــــــلها (مفاعیلن)
آهنگ هر مصرع در این بحر به صورت زیر است: تنن تن تن / تنن تن تن / تنن تن تن / تنن تن تن /
مقبولترین مزاحفات این بحر ممکن است اکثراً به صورت ترکیبی از سه یا چهاربار مخلوطی از مفاعیلن، مفاعلن، مفعولُ، مفاعیلُ، فعولُن یا فعولان باشند.
برای اطلاع بیشتر نک: وبلاگ وایقان به نشانی اینترنتی:
http://vayghan-shabestar.blogfa.com/post/98/%D8%A7%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C
منابع
استریناتی، دومینیک(۱۳۸۰)، مقدمهای بر نظریههای فرهنگعامه، ترجمه ثریا پاک نظر، تهران: گام نو
جوادی یگانه، محمدرضا(۱۳۸۱)، «برخی ویژگیهای رادیو»، فصلنامه پژوهشهای ارتباطی، شماره ۳۲
خجسته، حسن(۱۳۸۴)،تأملاتی جامعه شناختی در باره رادیو، تهران: طرح آینده
دیفلور، دنیس (۱۳۷۸)، فهم ارتباطات جمعى. مترجم ناهید کاتبى، فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره ۱۹ و ۲۰، مرکز تحقیقات صدا و سیما
رشیدپور، ابراهیم(۱۳۵۴)، آئینههای جیبی آقای مک لوهان، تهران: انتشارات سروش
صادقی، عادل(۱۳۸۶)، واژهنامه برنامهسازی رادیویی، انتشارات دفتر پژوهشهای رادیو
صوفیزاده، اسدالله(۱۳۷۳/۱۹۹۴)، «چیستان و خصوصیتهای آن»، نشریه مردم گیاه (گاهنامه علمی و عاموی فرهنگ مردم تاجیکستان)، سال اول ، شماره یک، دوشنبه، تاجیکستان
فارکند، دیوید(۱۳۸۱)، راهبردهای برنامهسازی برای رادیو در آینده، ترجمه مینو نیکو، تهران: تحقیق و توسعه صدا
کازنو، ژان(۱۳۶۴)، قدرت تلویزیون، ترجمه دکتر علی اسدی، تهران: انتشارات امیرکبیر
کرایسل، اندرو(۱۳۸۱)، درک رادیو، ترجمه معصومه عصام، تهران: تحقیق و توسعه صدا
معتمدنژاد، کاظم(۱۳۸۵)، وسایل ارتباط جمعی، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی
مک کوایل، دنیس(۱۳۸۵)، نظریه ارتباطات جمعی، ترجمه پرویز اجلالی، تهران: دفتر مطالعات و توسعه رسانهها
هاشمی، سید علیرضا(۱۳۸۸)، «بازنمایی فریضه نماز در چیستانهای عامه»، فصلنامه فرهنگ مردم ایران، شماره ۱۶
هاشمی، سید علیرضا(۱۳۹۰)، چیستان؛ مقبول دیروز، مغفول امروز، تهران: انتشارات سروش
بینا(۱۳۸۰)، «چیستانهای فارسی»، جام جم آنلاین، شنبه/۲۸ مهرماه، به نشانی اینترنتی: http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100004226773
وبلاگ وایقان، مشاهده شده در ۲۵/۹/۱۳۹۱، به نشانی اینترنتی:
http://vayghan-shabestar.blogfa.com
راویان:
– بهمنیار خزروان، ۱۳۶۳، سمیرم علیا، اصفهان
– حسین علیپور، ۱۳۶۳، خورموج، بوشهر
– سیفور رضایی، ۱۳۷۰، فراموشجان، داران، اصفهان
– عبدالرضا توکلی، ۱۳۶۳، چنار، خمین
– غلامرضا ملاعالی، ۱۳۶۳، لارستان، فارس
– مجید زرتابی، ۱۳۶۸، نجفآباد، اصفهان
– میرمصطفی میریپور، ۱۳۸۵، تهران
این مقاله در فصلنامه تخصصی«فرهنگ مردم ایران» ویژه برنامهسازی رادیویی و تلویزیونی، پاییز ۱۳۹۱، شماره ۳۰، صص۲۱۷ تا ۲۳۹ به چاپ رسیده و برای بازنشر به سایت «انسان شناسی و فرهنگ» ارسال شده است.
برای مشاهده دقیق پانوشت ها به اصل مقاله در فرمت ورد در زیر مراجعه کنید: