انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

چگونگی مراقب کردن و حمل کردن نوزاد در انسان و نخستی ها(۱)

بخش اول

مقدمه

یکی از سوالات مهمی که در مورد مهاجرت انسان هموارکتوس از آفریقا به سمت آسیا و اروپا مطرح است، چگونگی طی این سفر با حمل بچه بدون وجود ابزار حمل است که مورد توجه محققین انسان شناسان زیستی معاصر قرار گرفته است و فرضیات متفاوتی را مطرح کرده است. مراجعه به Altmann et Samuels,1992) ) و ( et al,2007 Wall-Scheffler).

نگهداری از بچه در مقایسه با دیگر مراحل تولید مثل، یکی از مهمترین مراحل مصرف انرژی در خانواده پستانداران محسوب می‌شود ((Guedes,2008. در میان پستانداران نوع مراقبت از فرزندان در نر و ماده با یکدیگر متفاوت است و در اکثر موارد نقش جنس ماده بیشتر از جنس نر است. به عنوان مثال در میان نخستی‌ها. مراقبت‌های نر از کودک آنقدر ناچیز است که می توان از آن صرف نظر کرد و می‌توان گفت مراقبت از کودک چه حمل کردن و چه شیر دادن به عهده جنس ماده است که برای مراقبت از کودک انرژی صرف می‌کند(Key,1999). یکی از مراقبت‌های بعد از تولد در دوپایان حمل کردن نوزاد است. فرزندان اکثر پستانداران نیازی به حمل کردن نداشته و از ابتدای تولد توانایی راه رفتن دارند ولی در دوپایان به علت عدم توانایی سیستم حرکتی نوزاد در سال‌‌های ابتدای بعد از تولد، توسط والدین حمل می‌شوند و حمل کردن بچه توسط مادر به عنوان یک تحول در دوپایان در نظر گرفته شده است (هوپکین،۱۹۹۳).
به عنوان مثال، بابون‌ها که جزه نخستی‌های انسان نما هستند معمولا در هر زایمان یک بچه به دنیا می‌آورند که وزنش هفت درصد کل وزن بدن مادر است. این میمون‌ها به صورت گله‌ای مسافرت می کنند و مهمترین امر برای آنان نگهداری از گروه در مقابل شکارشدن است. بچه این میمون وقتی به دنیا می‌آید تا مدتی به بدن مادر با دست و پاهایش می چسبد و خود را به بدن مادر متصل می کند بعد ار مدتی که رشد کرد و توانایی بیشتری به دست آورد در پشت مادر قرار می‌گیرد. در این مدت خیلی کم بچه توسط دیگران به جز مادر حمل می‌شود و بیشتر حمل بچه با مادر است. وقتی کودک در طی چند ماه توانایی‌هایی به دست آورد، مراقبت‌های مادر کاهش می‌یابد به طوری‌که تازه متولد شده ها همیشه حمل می شوند ولی ۸ماهه ها به ندرت حمل می شوند. جنسیت بچه در حمل کردن او موثر است به طوری که دخترها را بیشتر از پسرها حمل می کنند Altmann et Samuels,1992) ).

حمل کردن بچه و مصرف انرژی

همانطور که گفته شد حمل کردن بچه یک فرایند با مصرف انرژی بالا در مراحل تولید مثل به شمار می‌آید به طوری که ماده ها برای بارداری و شیردادن و مراقبت از نوزاد خود به انرژی بیشتری نیازمندند. در گونه هایی که بچه خود را حمل می کنند، جنس ماده به میزان انرژی بیشتر نیاز دارد(Key,1999).
بقا و رشد نوزاد در ابتدا وابسته به شیر دادن مادر به اوست. اگر مادر به بچه شیر بدهد برای بقاء و رشد کودک به واسطه شیرمادر، مادر به ۱۵ درصد انرژی بیش از نیازهای بدنی خود احتیاج دارد و اگر حمل بچه نیز به عهده مادر باشد این میزان ۲۵ درصد بیش از نیازهای اولیه مادرافزایش می‌یابدAltmann et Samuels,1992) ). بچه ها نسبت به افراد بالغ به نسبت هر یک کیلوگرم از وزن بدنشان میزان انرژی بیشتری را هنگام حرکت مصرف می‌کنند(KRAMER,1998) .عدم کارایی انقباض ماهیچه‌ای و یا حرکت درست اندام های حرکتی و عدم تعادل کامل بدن هنگام راه رفتن ممکن است نتیجه این صرف انرژی زیاد در بچه ها باشد. بنابراین آنان برای حرکت کردن وابسته به مادر خود هستند. در تحقیقی که KRAMER در مورد میزان انرژی صرف شده هنگام حمل کردن بچه بر روی میمون های بابون ها انجام داده است، سن بچه‌ها رابطه معکوس با میزان انرژی مصرف شده در سرعت حرکت دارد به طوری که هرچه سن بچه بیشتر می شود میزان انرژی مصرفی در حرکت کمتر می‌شود. او فرضیات زیر را در نظر می‌گیرد:
– بچه های کوچکتر در سرعت های پایین بیشتر از بچه های بزرگتر باید بوسیله مادر حمل شوند حتی اگر وزن مساوی داشته باشند.این به علت نابالغی راه رفتن بچه های کوچکتر و در نتیجه مصرف انرژی بیشتر در هنگام راه رفتن آنان است.
– مادران با وزن کمترنسبت به مادران با وزن بیشتر باید با انرژی بیشتری بچه هایشان را در سرعت بالا به جلو ببرند.این برای بچه با هر وزن یا سنی صادق است.
– بچه ها با وزن بیشتر انرژی بیشتری را نسبت بچه با وزن کمتر می طلبد. در نتیجه مادران با وزن کمتر و فرزندان با وزن بیشتر باعث افزایش میزان انرژی هنگام حرکت هستند.
و معتقد است با در نظر گرفتن فرضیات فوق با دانستن سن بچه و وزن مادر و بچه می‌توان میزان سرعت بحرانی را تعیین کرد و الگوهای حمل بچه در هنگام راه رفتن را تخمین زد.

هزینه حمل کردن بچه ها می‌تواند به طور متنوعی در میان گونه های نخستی ها، بر اساس فاکتورهایی مانند فاصله‌ای که مادر باید نوزادانش را حمل کند، وزن آنان و دست یابی به والدین دیگردر نظر گرفته می شود. برای مثال در مورد محافظت دگر والدینی در حمل کردن بچه در گونه های (Callithrix linnaeus, and saguinus Linnaeus 1758) در مقایسه با دیگر نخستی های کوچکتر ممکن است با مصرف انرژی بالاتر در رابطه با نرخ های سریع رشد آنان در ارتباط باشد. به علاوه در Saguinus oedipus Linnaeus ها ۱۷۵۸، افرادی که بچه ها را حمل می‌کنند دارای وزن بدنی پایین تری نسبت به آنانی که بچه ها را حمل نمی کنند هستند و به طور معمول در مارموست ها، Callithrix jacchus Linnaeus 1758 بین وزن ماده ها و تعداد تخمک گذاریشان یک رابطه منفی وجود دارد. در بابون ها پایین بودن وزن بدن مادر می‌تواند نتیجه به تاخیر افتادن در از سرگیری دوره تخمدانی تا پایان دوره شیردهی یا در واقع وابستگی نوزاد به مادر باشد((Ehrlich et coll,1989. بر اساس تحقیق (Guedes et coll,2008) در مورد بررسی نرخ مصرف انرژی در دوارن شیردهی و بعد از آن، تفاوتی بین بودجه انرژی صرف شده در ماده ها چه در زمان شیردهی و چه در زمان بعد از آن وجود ندارد و ماده ها در دوران شیردهی زمان بیشتری در مجاورت با نوزادانشان می گذرانند و زمان حمل کردن بچه هایشان بیشتر از زمان بعد از شیردهی است. به طوری که ماده ها در سال های شیردهی زمان بیشتری را نسبت به ماده های حامله صرف غذا دادن می کنند. در واقع میانگین نسبی انرژی که ماده ها در سال های شیردهی صرف غذا دادن و حمل کردن بچه می کنند در این دو سال مطالعه، مشابه مصرف انرژی ماده‌های حامله بعد ازدوران بعد از شیردهی است.

ارتباط حمل کردن بچه با طی کردن مسافت های طولانی
آلتمن و ساموئل در تحقیق خود بر روی بابون الگوهای حرکتی را بررسی کردند و طی آن رکورد فاصله مسافت‌ها در مسافرت، سرعت راه رفتن مادر و سن و سرعت کودکانی که باید به وسیله مادر حمل ‌شوند را محاسبه کرده‌اند. آنها دریافتند که کودکان کمتر از دو ماه همیشه به وسیله مادر حمل می‌شوند، و بچه‌هایی که بیشتر از دوماه و کمتر از هشت ماه داشته باشند فقط هنگامی که مادر سرعت بالایی داشته باشد حمل می‌شوند و کودکان بیشتر از هشت ماه به ندرت حمل می‌شوند Altmann et Samuels,1992) ). سرعت حرکت یک مادرو سن بچه بهترین داده ها برای پیش بینی تناسب زمان حمل بچه بوسیله یکی از نمونه‌ها در این تحقیق در نظر گرفته شده است به طوریکه آنان معتقدند سرعت حرکت مادر با بزرگ شدن بچه کاهش می‌یابد و در نتیجه هرچه بچه ها بزرگ‌تر می‌شوند، زمان کمتری توسط مادر حمل می‌شوند به جز در سرعت‌های بالا و یا در فاصله‌های طولانی که حمل کردن بچه به صرفه تر از رها کردن اوست. .
وقتی مادر و بچه مستقلا حرکت می‌کنند میزان LEE (انرژی حرکتی) برابر است با مجموع LEE مادر و بچه ولی وقتی مادر بچه را حمل می‌کند میزان LEE برابر است با میزان LEE مادری که باری به وزن بچه حمل می‌کند. سرعت بحرانی در هر دو حالت یعنی در هنگامی که مادر و نوزاد به شکل مستقل حرکت می‌کنند و هنگامی که مادرفرزندش را حمل کند برابر است. بالای سرعت بحرانی میزان کمتر انرژی مربوط به حالتی است که مادر بچه اش را حمل کند و پایین سرعت بحرانی میزان کمتر انرژی مربوط به حالتی است که مادر و فرزند مستقلا حرکت کنند((KRAMER,1998.
تایلور نرخ انرژی مصرفی را درارتباط با سرعت حرکت در پستاندارانی از جمله نخستی ها مورد بررسی قرار داده است. میانگین انرژی حرکت در پستاندارن و نخستی ها با افزایش سرعت افزایش می یابد. این موضوع در مورد انسان کمی با پستانداران و نخستی ها متفاوت است. منحنی میزان سرعت در ارتباط با میزان انرژی صرف شده انسان در مقایسه با پستانداران و نخستی ها نشان می‌دهد که انسان در هنگام راه رفتن میزان سرعت کارآمدتری نسبت به دیگران دارد.

انواع سازگاری در هنگام حمل بچه برای مصرف بهینه انرژی
علاوه بر تنظیم زمان بین دو مرحله بارداری و شیردادن بچه که ((Ehrlich et coll,1989
(Guedes et coll,2008 در تحقیقات خود به آن پرداخته اند و در فوق به آنان اشاره شد، می‌توان انواع دیگری از سازگاری برای مصرف بهینه انرژی در هنگام حمل بچه مشاهده کرد.
به عنوان مثال با توجه به این‌که حمل بار تاثیر بسیاری بر نوسان EM (انرژی متابولیک) دارد، باری که نزدیک به نقطه ثقل بدن حمل می شود انرژی (EM) کمتری نسبت به باری که با انتهای اندام حرکتی( دست یا پا) مصرف می‌کند. جونز و همکارانش دریافتند که آفریقایی‌های پیگمی بدون افزایش EM می‌توانند بار سنگینی را نسبت به اروپایی ها حمل کنند. معلوم نیست که این امر به خاطر تفاوت طبیعت بدن آفریقایی نسبت به اروپایی‌ست یا عادت به حمل بار یا تغییرپذیری ترکیب بندی بدن آن هاست. به عنوان مثال وزن و میزان بلندی قدم ممکن است بر EM در هنگام حمل بار موثر باشد(jones,1994).
Schefler و همکارانش در تحقیقی با اندازه‌گیری میزان مصرف انرژی در حالت‌های مختلف حمل بچه توسط جنس ماده در انسان، تلاش کرده‌اند بهترین نوع سازگاری رفتاری برای مصرف بهینه انرژی را به دست بیاورند. آنان با استفاده از آزمون تی- تست میزان vo2 و vco2را محاسبه کردند. همچنین داده های سینماتیک مانند طول قدم‌ها، سرعت هر قدم و زمان اتصال پا به زمین در هر قدم را به دست آوردند. و داده‌های آنتروپومتریک مانند طول قد و وزن بدن مادر را به دست آوردند. به علاوه با استفاده از آنتروپومتر پهنای bi-iliac و bi-trochantericرا محاسبه نمودند.
آنان با آنالیز داده‌های آنتروپومتریک و سینتیک، دریافتند که حمل بچه با یک دست به میزان ۱۶ درصد افزایش انرژی مشاهده شد در حالی که حمل به شکل گهواره کردن دست‌ها به میزان ۳ درصد افزایش انرژی نیازمند است. فاصله قدم ها که با پهنای bi-trochanteric همبستگی دارد با افزایش طول قدم افزایش می‌یابد. همچنین در هنگام حمل بچه می توان کاهش طول قدم و کاهش پهنای bi-trochanteric را با افزایش میزان مصرف انرژی می‌توان مشاهده کرد. مهمترین دستاورد این تحقیق این است که حمل کردن بچه به شکل گهواره‌ای بسیار به صرفه‌تر از حمل کردن بچه با یک دست است(.(Schefler et col,2007

پایان بخش اول – ادامه دارد

منابع:

– Altmann, Jeanne., Samuels Amy : Costs of maternal care: infant-carrying in baboons, Behav Ecol Sociobiol 29:391-398, 1992.
– Ehrlich, A., Macbride, L.: Mother-infant interactions in captive slow lorises (Nycticebus coucang). Am. J. Primatol. 19: 217–۲۲۸, ۱۹۸۹.
– Guedes, Danusa. Young, Robert J., Strier Karen B.: Energetic costs of reproduction in female northen muriquis, Brachyteles hypoxanthus( primates: platyrrinhi: Atelidatel), Revista Brasileira de zoologia, , 25(4): 587-593, 2008.
– Hupkin, W. D.,Bard, A., Jones, S. L. Bales.: Chimpanzee Hand Preference in Throwing and Infant Cradling: Implications for the Origin of Human Handedness, Current Anthropology, Vol. 34, No. 5 (Dec., 1993), pp. 786-790,1993.
– Key, Catherine., Ross, Caroline.: Sex Differences in Energy Expenditure in Non-Human Primates, Biological Sciences, Vol. 266, No. 1437 (Dec. 22, 1999), pp. 2479-2485,1999.
– Wall-Scheffler, C.M. Geiger, K. and Steudel-Numbers, K.L., Infant Carrying: The Role of Increased Locomotory Costs in Early Tool Developmen, AMERICAN JOURNAL OF PHYSICAL ANTHROPOLOGY 133:841,2007.

زهره انواری ( دانشگاه رن ۲ ، فرانسه)