حسن روحانی از هیچ کوششی فروگذار نکرد که رای آوَرَد و رئیس جمهور بماند ؛ رقیبانش را با تقریبا هیچ ملاحظه ای گذاشت سینه ی دیوار و به طرز بی سابقه ای مرزها و حدودِ عرفی افشای عملکرد رقیب را کنار گذاشت و گفت ، آنچه را که مردم پیشاپیش می دانستند ، اما نه با چنان صراحت و نه اینکه از زبان رییس جمهور حاضر و نامزد ریاست جمهوری آینده بشنوند ؛ که شنیدنش از زبان حسن روحانی بر اعتماد نسبی مخاطبانش به او افزود . او تقریبا نخستین کسی برآمده از ساخت قدرت بود که برخی عملکردهای مخرب گذشته و در جریان را با چنان صراحتی با مردم در میان گذاشت . هرزمان هم مناسب دانست رفتارهای عاطفی پیش گرفت ، مثل اینکه گفت : ” روحانی فدای شما ” ؛ همچنان بی سابقه که نامزد انتخابات قربان – صدقه ی رای دهندگان برود ؛ یا آنجا که گفت اگر نیاز باشد فرصت بارها دست بوسی را هم مغتنم می شمارد . روحانی واژه ها و لحنی را در رساندن پیامش در بدست آوردن دل رای دهندگان برمی گزید که مقصودش را ببرد بگذارد درست در پیامگیر حسی هر کس که فکر می کرد مخاطب اوست و ممکن است او را با خویش همراه سازد . وقتی به منطقه ای می رفت تا فرصت اجازه می داد به همه ی مردمِ همه ی شهرها و شهرک ها و شهرکستان ها ی آن منطقه سلام می گفت . اگر هم جایی کم می آورد می شد یک روضه خوان ِ تمام عیار که با آن می شود اشک انسان های سنگدل و خشن و عبوس و بد پیله را هم در آورد . تاثیراو بر حاضرانِ طرفدارش چنان بود که خیلی وقت ها به نظر می رسید شماری درمیان جمعیت با فاصله یی که با او داشتند و با ازدحامی که بر فضا حاکم بود اگر حس می کردند جمله یی از او به پایان رسیده خود بخود فریاد همراهی بر می آوردند که فرضی را به میان می آورد که شیوه ی او بیشتر به دل مخاطبانی می نشست که از اول از رقبای روحانی دل کنده بودند ؛ در جستجوی کسی که به او دل بندند . در چنین فرضی حسن روحانی برساخته ی نیاز مردم شد . بر عکس او ، رقبایش این کاره نبودند ِ ؛ می کوشیدند فاضلانه حرف بزنند یا کارشناسانه ؛ وقتی هم که می کوشیدند دل مخاطبان را بدست آورند رفتارشان چنان ساختگی از آب در می آمد که بیشترمردم آن را پس می زنند و به چیزی نمی گیرند . پس هم زدند . حسن روحانی از شاخص های اقتصادی مثل تولید ناخالص داخلی یا چنانکه یکی از نامزدها از اینکه محصولات تولیدی باید اکسپرت اورینتِد (export oriented) باشد حرف نزد . او رهنمودهای کارشناسی عرضه نمی کرد ، سخنرانی نمی کرد ، بر مصادیق دست می گذاشت ؛ بر آب کا رون و دریاچه ارومیه و زاینده رود . بر افزایش شمار اشتغال زنان ؛ یا بر اینکه راه آهن سرعین به اردبیل کی به بهره برداری می رسد ؛ مصداق هایی ملموس و مشخص . در باره ی اهمیت جامعه ی مدنی و مانند آن هم سخنرانی نکرد بلکه با لحنی خطابه وار می خواست در گفتن اینکه بر ” آزادی سلام ” همراهیش کنند ؛ بر ” امنیت سلام ” و بر ” آرامش سلام ” ؛ کوتاه و مُقَطَع و مفهوم . وقت عرضه ی داده های کارشناسی هم نبود . اگر حزبی در کار نباشد که در بیشتر کشور هایی هم که ممکن است فرض شود خیلی توسعه یافته اند و نامزدهای آنها از پشتوانه ی برنامه مدون و طراحی شده حزب مربوط برخوردارند ، برنامه های نامزدها بیشتر صوری و ساختگی است . به این منظور کافی است نگاهی به برنامه های نامزدهای انتخاباتی کشورهای امریکای شمالی و اروپایی در مورد رشد اشتغال در دو دهه ی اخیر بیندازیم و آن ها را با واقعیت مقایسه کنیم تا با اطمینان بیشتری در باره غیرواقعی و غیر قابل اعتماد بودن برنامه های آنها قضاوت کنیم ؛ چه برسد به کشورما که می شد یک شبه نظام برنامه ریزی و بودجه ی کشور را مُهر و موم کرد .
اعتراض صریح روحانی به عملکرد رقبایش که مردم نیز به آنها معترض بودند در همسویی مردم با حسن روحانی اثر تعیین کننده داشت ؛ تعیین کننده تر از فهرست طولانی از عنوان کارهایی که انگار با فهرست نیازهای رای دهندگانش برابری می کرد و ممکن است انجام دهد یا نه ؛ بویژه با درنظر گرفتن آگاهی ها و دانش و هوشمندی و واقعیت گرایی نسل پر شمارجوان کشور . گرچه ناگفته پیداست حسن روحانی از پشتوانه ی عملکردی به نسبت قابل دفاع در دوره ی نخست ریاست جمهوری اش در برخی زمینه ها ی تعیین کننده برخوردار است ؛ اما ای بسا آنچه به پیشینه ی دولت حسن روحانی اعتبار نسبی می بخشد اینکه دولت وی بیش از آنکه به بازی های سیاسی معطوف به کسب قد رت سیاسی به مفهوم قدرت طلبی معطوف به انتفاع مشغول باشد بر حل و فصل امور اقتصادی و اجتماعی و مناسبات بین المللی متمرکز بوده که این خود زمینه ی مناسبی برای رای آوری او بود . از سوی دیگر جمعیتِ جوانِ درگیر بیکاری و بی خانمانی و رویاروی ابهام در مورد اینده که در انتظار گشایشی در کار فروبسته اقتصاد و سرمایه گذاری است که در دولت هشت ساله ی پیش از روحانی از پیشرفت و توسعه باز ماند آگاه است که رقبای روحانی اراده ، تجربه و دانش مورد نیاز برای چاره جویی در این زمینه ها را ندارند و از حداقل توان برنامه ریزی در این راستا بی بهره اند . آنها می دانستند اگر در میان نامزدها بشود به گشایشی در این زمینه چشم دوخت به دولت حسن روحانی است .
نوشتههای مرتبط
از آغاز هم به تقریب آشکار بود در شرایط عادی زور هیچیک از نامزدها به حسن روحانی نمی رسد . حسن روحانی ضامن معتبری مثل سید محمد خاتمی هم داشت که هنوز می تواند در بدترین شرایط بیست میلیون رای کسب کند که آن را برای پیروزی حسن روحانی به وثیقه گذاشت و با صراحت از او حمایت کرد . فرض است پشتیبانی شفاف سید محمد خاتمی از او ، شانس پیروزی اش را به اندازه قابل توجهی افزایش داده باشد . حسن روحانی با چنان رویکرد و روش ها و با چنین پشتیبانی هایی از میانه ی فعالیت های انتخاباتی اش خواسته یا ناخواسته به موقعیت یک مصلح اجتماعی هَل داده شد که رسالت دارد جامعه را پیش ببرد ، بجای اینکه در مقام یک مسئولِ حکومتی و سیاستمدارِعرفی باقی بماند که به آن چسبید . روحانی می دانست تا چه اندازه به مردم نزدیک شود و چه فاصله یی را با ارکان مسلطِ قدرت حفظ کند ؛ اما با صراحت ، رو بازی کرد و رفت جلو ؛ با اعتماد به نفس . عملکردی که چشم طرفدارانش را گرفت . می دانست کجا ایستاده است . در حالی که تصویری که از فعالیت های انتخاباتی بار اول او بر جای مانده این است که به چانه زنی های پشت پرده امیدوارتر بود ، که هنوز هم امیدوار است ، اما این بار پرده را تا آنجا که می شد زد کنار. اگر چه به نظر می رسد باید موافقت های اصولی البته مشروطی از قبل گرفته باشد یا اطمینان داشته که با مانع بازدارنده یی رو به رو نخواهد شد که نشد . منتها حواسش بود چه می کند . با این اوصاف در انتخابات اخیر در موضع مستقل تری قرار داشت و تصویر با اعتماد به نفس تری را از خویش برجای گذاشت . از همین رو دست پاچه نمی شد . با احتیاط هم آغاز کرد با لحنی ارام و ملایم چندان که بعد از مناظره اول خیلی ها گفتند جا زده و گفتند معاونش را که قرار است اگر روحانی به رای آوری پیش بینی شده و مورد نیاز مطمئن شود کناره گیری کند را همراه کرده که آنچه را خود او نمی خواهد بگوید او بگوید . حتی می شود حدس زد با شیوه ای که آغاز کرد می خواسته فضای در ظاهر بی دفاعی را پیش روی رقبایش بگذارد که آنها هم سفره ی دلشان را بازکنند ، تا اینکه شیوه ی رقبا دستش بیاید . اوضاع را که سنجید دیگر امان نداد و امان رقبا را برید و جلو دارش نشدند .
پدیدار شدن سطحی ازگرایش به اعتدال گرایی در میان مردم و دست کم به صورت موقتی و گذرا درساخت مسلط قدرت و دولت در این میان نیز ممکن است تاثیر قابل ملاحظه ای در هموار کردن راه او گذاشت . نتیجه ی انتخابات شوراهای شهر هم که اصلاح طلبان و همانندان شان به پیروزی های چشمگیر دست یافتند فرض پیشگفته را تایید می کند . وگرنه مگر می شد دو دهه پیش در یک زمان از یک روز دو گردهم آیی گسترده در شهری مانند مشهد به طرفداری دو نامزدی که تمام و کمال در مقابل هم قرار داشتند برگزار شود و طرفدارانشان چپ چپ هم به هم نگاه نکنند، سهل است ، شهر به آشوب کشیده نشود . شرایط اقتصادی و اجتماعی و ساختار جمعیتی جامعه هم به قاعده باید در تنفیذ روش های اعتدال گرایانه ای در سیاستگزاری های سطوح مختلف ساخت قدرت و حکومت تاثیر داشته است ؛ منتها حسن روحانی هوشمندانه موفق شد این تحولات را بدرستی و به نفع خویش مدیریت کند . او در این سال ها کوشید که مردم و ساخت مسلط قدرت و دیگر ارکان را به طور نسبی متقاعد کند که نفی و سرکوب چاره ساز نیست و اینکه پیش گرفتن چنین روشی همراهان را به همان اندازه ی مخالفان نا امن می کند . حسن روحانی در نخستین کنفرانس خبری خویش در همین راستا خطاب به کسانی که نگفت چه کسانی هستند اما مردم آنها را می شناسند گفت : ” در چهار سال اینده با مردم همان طور که این چند روز ( روزهای فعالیت های انتخاباتی ) رفتار کردید ، رفتار کنید ” . این دستاوردها هر چه هست با عزم و عملگرایی حسن روحانی در جهت هدف هایش پیوند دارد . او کسی نیست که به حرف زدن اکتفا کند . او راهکار ها و خط مشی هایش را نیز متناسب اوضاع و شرایط تغییر می دهد . واقع گرا و پیگیر است اما سرسخت و لجوج نیست .حسن روحانی سال ۱۳۹۶ با حسن روحانی ۱۳۹۲ تفاوتی معنی دار را نشان می دهد . اگر چه تحقق این تغییرات را ممکن است ادامه ی تحولاتی که دوم خرداد واقعیت و وسعت آن را آشکار ساخت هم فرض کرد . با این وصف مدیریت حسن روحانی بر جریان انتخابات ۲۹ اردیبهشت بر شتاب این گذار افزود و آن را بیش از گامی پیش بُرد . او انگار به این نتیجه رسیده بود اگر در یک جا بایستد و در پیشروی اش تردید کند آن اقتدار نمادینی که باید برجای بگذارد بر باد خواهد رفت . دست کم تجربه ی تردید های البته مسئولانه ی سید محمد خاتمی را هم پیش رو داشت .
شرایط جهانی و منطقه و رئیس جمهور شدن دونالد ترامپ هم به کمک او آمد . گفته اند و می دانیم دونالد ترامپ ، باراک حسین اوباما نیست ، جان کری هم رفته و جهان درتشخیص یکی از ویژگی های دونالد ترامپ موافقت اصولی دارد و آن اینکه رفتارهایش پیش بینی پذیر نیست . افزون بر این او در کار تعمیق روابط ایالات متحد با برخی کشورهایی است که در همسایگی ما قرار دارند . از قضا درست فردای روز اعلام نتیجه ی انتخابات ایران بود که ترامپ به عربستان سفر کرد و مذاکرات گسترده ای بین آنها انجام گرفت و موافقت نامه ای بالغ برخرید ۱۱۰ میلیارد دلار تسلیحات از امریکا و توافقی بالغ بر ۲۸۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری ایالات متحد در عربستان امضاء کردند .
حسن روحانی به عنوان بهترین گزینه که بیشترین رای را بدست آورد از نظر سیاست های اقتصادی پا جای پای علی اکبر هاشمی رفسنجانی گذاشته و به این وضع ادامه خواهد و سیاست آزاد سازی اقتصاد و کوچک سازی دولت را پیش خواهد گرفت . انکار هم نمی کند ، چنانکه در پاسخ به پرسش خبرنگاری در نخستین کنفرانس خبری پس از پیروزی اش گفت : ” ما باید دو کار اساسی انجام بدهیم ، یکی اینکه اقتصاد را باید بدهیم به مردم ” و دیگر اینکه : ” من معتقدم فرهنگ هم باید بدهیم به مردم ، خدمات اجتماعی را بدهیم به مردم . مردم بهتر از دولت عمل می کنند ” . این اسم رمزِ بی نیاز از رمزگشایی ِ آزاد سازی اقتصادی و کوچک سازی دولت است . معنی ” مردم ” هم در بیان او ” بخش خصوصی ” است ، نه آنها که برای او دست زدند و به او رای دادند . می ماند اینکه امید ببندیم دولت او سیاست های تامین اجتماعی اطمینانبخشی را سامان دهد و برنامه های موثری در جهت حصول اطمینان از رفاه و امنیت اقتصادی مردم پیش گیرد که نیازمند مراقبت ، پیگیری و مطالبه ی مردمی است که به او رای دادند یا ندادند . او همچنین ممکن است با مقاومت های سرسختانه و سنگ اندازی های بازدارنده ای رو به رو شود که نیازمند مشارکت مردم است و این بار بیشتر مردمی که به او رای دادند . می ماند یک امید دیگر که دل بستن به آن اسان نیست و آن اینکه مردم در مفهوم عام قرار نیست که کارشناس برنامه ریزی اقتصادی و اجتماعی و محیط زیست و تحلیلگر اقتصادی باشند مگر کارشناسانی که از دانش و پیشینه ی مشارکت در چنین عملکردها ، برنامه ریزی ها ، پیش بینی ها و تحلیلگری هایی بهره مندند به یاری آن ها بشتابند و تغییرات و تحولات را بکاوند و یافته های شان را با مردم و به زبان مردم با آنها در میان بگذارند ؛ کاری که البته تعدادی از دانشوران رشته های اقتصاد و علوم اجتماعی و رشته های همپیوند سال ها ست بی هیچ مزد و منتی انجام می دهند اما نه به زبانی که همه آن را دریابند ، و البته بی هیچ انتظاری از آن شمار روشنفکرانی که در ده ها میزگرد و اجلاسی که پیرامون انتخابات اخیر برگزار شد و کمتر اظهار نظر هایی منسجم و مستدل و درک شدنی که دست کم در برخی موارد با هم توافق نسبی داشته باشند از آنها شنیده می شد و شگفتا که در نزدیک به بیشتر میزگردها بارها به هم پرخاش کردند و با لحنی توهین آمیز با هم رو به رو شدند . رفتارهایی که ممکن است نشانگان وجود گرایش های خودخواهانه و زبانم لال اقتدارگرایانه باشد .