تصویر: سکانسی از فیلم سینمایی گیلانه به کارگردانی رخشان بنیاعتماد (۱۳۸۳)
در حالی که کشور ما به شدت زیر شوک تکاندهنده رویدادی بیسابقه است و فرماندهی مسئول میگوید: «کاش میمُردیم» و چنین حادثهای را نمیدیدیم؛ در حالی که اکثریت مردم ایران داغدار هستند. گروهی که خود را «مدافع ارزشها» میدانند سخنانی بر زبان میآورند که از بدترین دشمنان ارزشهای اسلامی، ایرانی و سنتی ما در هیچ کجای جهان شنیده نمیشود.
نوشتههای مرتبط
من درباره سوء نیت یا حُسن نیت این افراد وارد قضاوت نمیشوم، چون معتقدم این امر را هر کسی باید بر اساس نگاهی به کارنامه آنها، خود تشخیص دهد و بحث من درباره خود ِ اظهارات و کسانی است که با آنها هدف گرفته شدهاند. در این یادداشت کوتاه که ناچار بودهام به سرعت بنویسم، اما بیشک بعدا با مقالهای تحلیلی و طولانیتر تکمیلاش خواهم کرد. به سه اظهار نظر اشاره میکنم بدون آنکه نامی از کسی ببرم، زیرا هر سه شناخته شده هستند و هر سه کمی پیش از حادثه سقوط هواپیما و یا پس از آن انجام شدهاند.
۱- اظهار نظری که خطاب به خانم رخشان بنیاعتماد بانوی محترم و فیلمساز ایرانی بیان شده است و در آن گفته شده است: «… خانمی که فراخوان میدهی، اگر آن بچههای سپاه در مرز نبودند، دست امثال عبدالمالک ریگی به تو و دخترت میرسید. شاید هم خوشش میآمد شاید دوست داشتی …». اگر چنین اظهار نظری را حتی فردی عامی و از اقشاری که قربانی جامعه شده و درون لومپنیسم و اوباشیگری هم سقوط کردهاند در «چاله میدان» سابق، ایراد میکرد، باعث تاسف بود؛ و وقتی خوانندگان، سوابق گوینده و جایی که اظهار نظر انجام شده را بررسی میکنند، به حال خود و مملکت تاسف میخورند.
چگونه میتوان پذیرفت که تریبونهای رسمی کشور در اختیار چنین افرادی قرار بگیرد که این اظهارات سخیف را درباره زنان و دختران این کشور بیان کنند. آیا اینها دفاع از ارزش است یا توهین و زیر پا گذاشتن هر چیزی که ما در تاریخ چند هزار ساله خودمان به عنوان شرف و ارزش و احترام و ادب و اخلاق اسلامی و ایرانی و سنتی داشتهایم؟ نیاز به نظر یک کارشناس فرهنگی نیست از هر یک از روستائیان یا افراد ساده و کوچه و خیابان که میخواهید بپرسید که دراین باره چه میگویند؟ از این رو هر چند خانم بنی اعتماد با سابقه درخشان خود نیاز به دفاع ندارد، باید پشتیبانی کامل خود و تاسف عمیق خویش را از ضرباتی که به این ترتیب به ارزشهای انقلاب و اسلام و فرهنگ ایرانی و بشری وارد میشود، اظهار کنم. این سخنها را نباید به حساب ارزشهای جامعه ما گذاشت بلکه باید آنها را بدترین ضربات برای تخریب اخلاق و شرف در این کشور دانست.
۲- اظهار نظری که خطاب به بینندگان میگوید: «از این اتفاقات ده تا دیگه هم بیفته، در مقابل اون اتفاق اصلی (حمله به پایگاههای آمریکا) هیچه!». این اظهار نظر را با آنچه در ابتدای این مقاله از قول فرمانده نیروی هوا-فضای سپاه سردار حاجی زاده که گفت: «کاش میمُردم و چنین حادثهای را نمیدیدم». مقایسه کنیم و از خود بپرسیم واقعا منظور از این گونه اظهار نظرها آیا آرامش ایجاد کردن است یا بحران آفریدن و دامن زدن به خشم و ناآرامی و احساس ناامنی در کشور و آب در آسیاب دشمن ریختن و هُل دادن تعداد بیشتری از مردم به سوی دیوانه جنگ طلبی به نام ترامپ؟ فکر میکنم اکثریت مردم ایران بتوانند خود قضاوت کنند و نیازی به تحلیل بیشتر در اینجا نباشد.
۳- اظهار نظری که پیش از حادثه از طرف خانم جوانی که باز هم ادعای دفاع از ارزشها را دارد انجام شده که مبنی بر اینکه: “آدمها تکلیف خودشان را روشن کنند و هر کسی نمیتواند خودش را با وضعیت کشور انطباق بدهد، بار بندیلشان را جمع کنند و بروند هر جای دنیا که فکر میکنند بهتر است! سپس هم در یک اظهار نظر جنجالی دیگر فرموده اند مردم ما نشان داده اند که مایلند دائما در حال مبارزه و جدال باشند”.
در مورد این دو اظهار نظر باید بگویم اظهار نظر اول برای بسیاری از مردم ایران بسیار آشنا است: شاه پیشین در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد: هر کسی نمیخواهد عضو حزب رستاخیز شود بیاید پاسپورتش را بگیرد و هر کجا میخواهد برود؛ و میدانیم که چه بلایی بر سرش آمد. در مورد اینکه مردم ایران نیز اصولا آرامش نمیخواهند و دوست دارند دائم در جنگ و جدال باشند، نیز این نظر، نظر ترامپ است نه نظر مردم ایران و حتی مسئولان کشور. در ایران حتی هنوز ما از «دفاع مقدس» صحبت میکنیم و نه از «جنگ مقدس» هیچ کدام از مسئولان ما از بالاترین تا پایینترین رده هرگز از جنگ و جدال دفاع نکرده اند و همواره بر آن بوده اند که ایران و منطقه چیزی جز صلح و آرامش نمیخواهد، اما برای این امر حاضر است که دفاع کاملی از کشور بکند. حتی در حمله موشکی ایران به عراق میدانیم که ایران بر آن نبود که کشتگان زیادی بر جای بگذارد و این کار درّایت بزرگی میخواست. ایران سال هاست میگوید نه به سلاح اتمی علاقهای دارد نه با کشوری سر جنگ دارد، نه پرخاشجو است. ولی در تمام این سالها حتی از پیش از انقلاب یعنی از کودتای ۲۸ مرداد علیه دکتر مصدق تا امروز دشمنان ایران و در راسشان آمریکا نظریههای گوناگونی را مطرح میکنند، مبنی بر اینکه ایران جنگ طلب است و یا ایرانیها «مرگ پرست» هستند و کافی است سری به سایتهای تندروی صهیونیستی و افراطی راست در اسرائیل و آمریکا بزنید تا ببینید چطور این گفتمان ضد ایرانی کاملا رایج است که ایرانیها را موجوداتی جنگ طلب نشان دهند که نمیخواهند با هیچ کسی مذاکره کنند و فقط حرف جنگ میزنند. این مسئله با کل تاریخ معاصر ایران در تضاد است: ایران هرگز جنگی را آغاز نکرده و هرگز دست به جنایات جنگی نزده است.
حال سئوال این است چه کسانی با چه اهدافی همراه با نتانیاهو در اسرائیل و ترامپ در آمریکا دائما بر طبل جنگ میکوبند و مایلند به هر قیمتی شده است تصاویر نادرستی که از ایران در گروهی از رسانههای راست افراطی آمریکا، اروپا و اسرائیل ساخته شده و شبکههای سلطنت طلب و ارتجاعی نیز به آن دامن میزنند، تایید کنند. آیا اینها همان کسانی نیستند که در تمام این سالها با هنجار شکنیهای منظم خود جلوی آرامش در ایران و نزدیک شدن کشور ما را به کشورهای منطقه و به جهان گرفتهاند و به آنها نام «عناصر خودسر» داده شده است؟ در این صورت پاسخ مشروع مردم از مسئولان برای آنکه سطح اعتماد عمومی بالا رود این است که چرا به جای برخورد با این عناصر با افراد دلسوزی برخورد میشود که دلشان میخواهد این کشور را آزاد و آباد و مستقل از قدرتهای بزرگ و تجاوزگر و در راس همه آنها آمریکا واسرائیل ببینند؟
این نوشته در فرارو منتشر شده است.