نویسنده: لاله رمضانی/ مهدیار نظام
حفاظت از منظرفرهنگی، به عنوان کار مشترک انسان و طبیعت، از سال ۱۹۹۲، با تصویب آن در شانزدهمین نشست مرکز میراث جهانی، مورد توجه قرار گرفت. طبق دستورالعمل مرکز میراث جهان آن دسته از منظرها در لیست جهانی ثبت می شوند که دارای ارزش برجسته جهانی باشند. ارزش به مثابه بعد معنایی و محصول تعامل مثبت انسان با طبیعت، مولفهای کلیدی در فرآیند حفاظت میراث فرهنگی و طبیعی به شمار میآید. میراث فرهنگی و طبیعی بواسطه دارا بودن ارزش¬های متنوع همواره واجد حفاظت بوده¬اند و در اسناد بینالمللی بر وجوه مختلف و اهمیت آنها تاکید ویژه شده است. ماهیت کیفی، چند لایه بودن و آمیختگی ارزشهای طبیعی و فرهنگی در منظرهای فرهنگی، دستیابی به راهکارهای دقیق جهت حفاظت از ارزشها و جلوگیری از توسعه بی خردانه را در آن با دشواری مواجه ساخته است.
این مقاله در پی معرفی برخی از چالش های حفاظت و توسعه در منظرفرهنگی اورامان و تبیین راهکارهای حفاظت و توسعه در این میراث در خطر می باشد. پژوهش صورت گرفته در راستای تز کاشناسی ارشد دانشگاه تهران با موضوع طرح حفاظت منظرفرهنگی اورامان، از طریق بازخوانی و واکاوی اسناد و کنوانسیونهای بینالمللی و دیدگاههای صاحبنظران، همچنین با بهرهگیری از تجارب جهانی در مدیریت منظرفرهنگی و مشاهده میدانی و مصاحبه با ساکنان بومی به راهکارهایی دست یافته است که در این گزارش ضمن معرفی چالش های حفاظت و توسعه در اورامان، برخی از مهمترین راه کارها را معرفی خواهم کرد.
چالشهای¬حفاظت و توسعه¬درهورامان
در گذشته، روستاهای اورامان به شیوه سنتی ساخته می¬شدند و به صورت ارگانیک تکامل می¬یافتند و اداره می¬شدند. بدین معنی که فارغ از پیشرفت¬های مادی جدید بودند. ماشین در آنها راه نداشت. فعالیت¬های اقتصادی تقریبا فاقد علوم جدید آبیاری، کشاورزی، باغداری و دامداری بود. کلیه کارهای کشاورزی بیشتر با دست و با استفاده از نیروی حیوانی انجام می¬شد. دامداری متکی بر زمین و طبیعت بود. از لحاظ مدیریتی تحت مدیریت خردمندانه ناشی از خرد جمعی مردمان بومی و متکی بر علوم تجربی کسب شده از تعامل بین طبیعت و انسان بود. فرهنگ بومی و اصالت منظرفرهنگی بسیار دست نخورده بود. از جنبه اجتماعی متکی بر آداب و رسوم محلی و متکی بر خرد حکیمانه پیران منطقه بود.
در اورامان جامعه روستایی، جامعه¬ای مذهبی و زندگی روستایی آیینی بود. معماری و بافت روستا نیز با علم و آگاهی تجربی و خرد جمعی ناشی از زندگی با طبیعت در طی قرن¬ها و با حس احترام به طبیعت شکل گرفته بود. خدمات زیر ساختی مثل راه آسفالته ، شبکه آب لوله کشی، شبکه فاضلاب، مخابرات و برق و لوله کشی گاز و به اصطلاح، مظاهر تمدن جدید به شکل جدیدی آن کمتر در آنجا راه پیدا کرده بود. ولی همه روستاها برخوردار از هنر و صنایع بی بدیل بومی بودند. معرفت آنها نسبت به هستی و طبیعت که با کار، تعامل و تجربه در صحنه طبیعت بدست آمده بود، سینه به سینه به نسل های بعدی منتقل و کامل تر می¬شد. از نظر طبابت و پزشکی نیز مردم روستا آگاهی جمعی کافی و کاملی نسبت به گیاهان دارویی داشتند و طبیبان حاذقی در طب گیاهی بودند. این دنیای به ظاهر عقب مانده پر از مواهب معنوی بود. زندگی مردم روستا با طبیعت پاک و زیبا عجین شده بود. آنها نه تنها زندگی خود، بلکه زندگی شهرنشینان را تامین می¬کردند. اما در حال حاضر به علت بی¬توجهی به پیشینه آن منطقه و مردمانش با تمام لایه¬های ارزشی منظرفرهنگی، وضعیت کیفی زندگی روستاییان به مراتب تنزل پیدا کرده است وآنها از تولید بازداشته شده و تقریبا به مصرف¬کننده تبدیل شده¬اند.
در گذشته اگر آنها در خانه¬های ساده سنگی و چوبی زندگی می¬کردند، خانه و محل زندگی¬شان کل جهان بود. این برداشت به آنها آرامش و اعتماد به نفس می¬داد. ولی امروزه آنها به برکت برق و وسایل ارتباط جمعی به وضعیت خودشان و تفاوت شهر و روستا آگاهی پیدا کرده¬اند. چیزی که تاسف بار است، تفاوت زندگی شهر و روستا نیست، بلکه این است که هر روز و هر ساعت وضعیت آنها از روی ناآگاهی یا بی¬تفاوتی به عنوان عقب ماندگی به آنها تلقین و تذکر داده می¬شود. لذا ضمن اینکه آنها فقیرتر و تنگدست¬تر نسبت به سطح رفاه تعریف شده در جامعه شده¬اند، آرامش و اعتماد به نفس و مهمتر از همه باورهای خودشان نسبت به هستی، طبیعت، زندگی و تولید از دست داده¬اند. منظرفرهنگی¬شان متزلزل و از هم پاشیده است. در نتیجه از طبیعت و زندگی¬شان لذت نمی¬برند و به دنبال جاذبه¬های کاذب روانه شهرها می¬شوند. در این کوچ اجباری آنها بدنبال آرزوهای دست نیافتنی، اغلب به سلک بدترین شهری¬ها درمی¬آیند. چرا که با وضع قوانین نادرست آنها را از طبیعت جدا کرده¬ایم. روستاییانی که خود سردمدار استفاده درست و پایدار از منابع طبیعی بودند، امروزه نباید از آب رودخانه¬ها بهره برداری کنند. بر روی اصلی¬ترین و مقدس¬ترین رودخانه-شان سد زدیم و آب آن را روانه استان¬های دیگر کردیم. هزینه¬های کشاورزی را بالا برده و آنها را به ماشین و برق و نفت وابسته کردیم. مدیریت را از آنها گرفته و تولیدشان را نابود کردیم. به بهانه امکانات زندگی برای¬شان نانوایی ساختیم. آن هم از نوع نان سنگک، و آنها را از طعم خوش نان گرم و سالم محروم ساختیم.روستای¬شان را شهر کردیم و آنان که در آنجا ماندند را نسبت به خودشان، فرهنگ¬شان و باورهای¬شان بیشتر بی¬اعتماد کردیم. معرفت به هستی را از آن¬ها سلب کردیم و به ازای آن عقل معاش را در آنها ایجاد کرده و آنها را بین شهر و روستا سرگردان کردیم. حالا هم به بهانه ناپایداری، خانه¬های سنگی¬شان را خراب کرده و آنها را هم¬نشین و قرین آهن و بتن کرده ایم از این رو مهربانی، صداقت، تلاش، زیبایی و عشق در سرزمین اورامان در حال رخت بربستن است. مهربانی که مایه همزیستی است. صداقتی که بنیان اخلاقی بر آن قرار دارد، زیبایی که معماری و هنر ایران را می سازد، عشق و تقدسی که پایه-های فرهنگی و هویت ایرانی بر آن استوار است. همه این¬ها نشانه های هویت، تمدن و ماندگاری ایران زمین است. حال چگونه بدون حفظ این ارزش ها و نشانه ها می توانیم ایران را بسازیم؟
چالش اصلی معاصر در منظرفرهنگی اورامان، از طرفی پاسخ گویی به توسعه ها جهت تسهیل تغییرات و رشد اقتصادی اجتماعی و از طرفی حفظ و احترام به ارزش های زمینه و بستر و لایه های تاریخی آن است. و این در حالی است که اورامان هیچ برنامه مدیریتی یکپارچه ای نداشته و مردم اورامان هیچ نقشی در مدیریت سرزمین خود ندارند. در ادامه مهمترین راهکارهای حفظ اورامان، این شاهکار نبوغ انسانی معرفی می گردد.
مدیریت یکپارچه و مبتنی بر مشارکت مردم
منظرفرهنگی و تاریخی اورامان ، به یک سیاست برنامه ریزی و مدیریت یکپارچه نیاز دارند که حفاظت را به عنوان یک نکته کلیدی در نظرگیرد. در این راستا لازم است که یک شورای راهبردی متشکل از متخصصان در سطح ملی و منطقه ای تشکیل شود و ضمن انجام برنامه ریزی، طرح ها و اقدامات انجام شده در اورامان را نظارت کنند. تدوین یک پلان مدیریتی یکپارچه برای حفاظت منظرفرهنگی اورامان که در آن عملکرد همه ارگان ها و سازمان ها در هماهنگی با هم دیده شود و مردمان اورامان نقش کلیدی جهت مشارکت در آن داشته باشند نیز لازم و ضروری است.
استفاده از متخصصان در امر حفاظت و توسعه و کسانی که به منفعت مردم اورامان حساس باشند
متاسفانه امروزه متولیان امر حفاظت و توسعه در اورامان از میان متخصصان کشور انتخاب نشده اند. این در حالی است که بسیاری از جوانان خود اورامان در بهترین دانشگاه های کشور در این زمینه تحصیل کرده اند و از متخصصان برتر ملی و بین المللی هستند. نداشتن تخصص در مدیریت و علم و آگاهی کافی به چالش های پیچیده در اورامان و عدم تشخیص درست منفعت مردم از سوی آن ها سبب گشته است تا وضعیت اورامان روزبه روز بدتر شود. لذا به کار گیری متخصصانی که در زمینه مدیریت منظرفرهنگی دارای تحصیلات مرتبط و دانش کافی بوده و به منفعت مردم حساس باشند، از اقداماتی است که باید در دستور کار قرار گیرد.
جذب حمایتهای جهانی با ثبت اورامان
اهمیت ثبت جهانی اورامان در درجه اول این است که نام منطقه اورامان به لیست مکانهایی که در دنیا ثبت شده اند، وارد میشود. نقاطی که در این لیست قرار خواهند گرفت، بدین معناست که این مکان ها دارای ارزش های برجسته جهانی هستند ودر درجه دوم سبب جلب حمایتهای جهانی و سازمانهای بین المللی چون یونسکو خواهد شد. این سازمانها هم در معرفی جاذبه اورامان و هم در زمینه تخصیص اعتبارات حمایتی و پرداخت وامهای جهانی، میتوانند اقدام کنند که در آن صورت منطقه اورامان چند برابر وضع فعلی مطرح خواهد شد و از آنجا که گردشگری راهکاری برای رشد اقتصادی مردم اورامان است لذا سبب حفاظت و توسعه در آن خواهد شد. اما دانستن این نکته ضروری است که ثبت جهانی اورامان بدون اقدامات اساسی و در نظرگرفتن منافع مردم اورامان، نمایشی بیش نیست و تبدیل به وسیله ای برای عرض اندام افراد سودجو خواهد شد.