انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

پیرامون فرهنگ سیاسی (۳): فرهنگ مدنی: نگرش های سیاسی و دمکراسی در پنج کشور

جی چن ترجمه ی محمد رسولی

در این نوشتار ادامۀ بحث مان را در حوزۀ فرهنگ سیاسی پی می گیریم. در بخش های گذشته، دو فصل مهم برای خوانندگان و علاقه مندان به این زمینه گشوده شد؛ در بخش اول به معرفی منابع مطالعاتی و تحقیقیِ فرهنگ سیاسی پرداختیم و در بخش دوم نیز خود مفهوم «فرهنگ سیاسی» را موضوع بررسی قرار دادیم و با ارائۀ تعریف کلاسیک از این مفهوم ابعاد و جنبه-های گوناگون آن را واکاوی کردیم. در این قسمت اما می خواهیم بر یکی از آثار کلاسیک در این زمینه تمرکز کنیم؛ اثری که از هنگام انتشار آن تا به امروز همواره مورد استناد پژوهشگران فرهنگ سیاسی قرار گرفته و از آن مهمتر اینکه نویسندگان این اثر مباحث خود را در سطح کلان ارائه دادند که بدین طریق امکان ارائۀ چهارچوبی تطبیقی و مقایسه ای که پهنای آن چند کشور را در بر می گرفت، فراهم شد؛ آنچه در ادامه می آید خلاصه ایست از اثر آلموند و وِربا با عنوان فرهنگ مدنی: نگرش های سیاسی و دمکراسی در پنج کشور. ناگفته نماند که خلاصۀ زیر نوشتۀ دکتر جای چِن می باشد که ترجمۀ آن را خدمت خوانندگان عزیز تقدیم می کنم.

چکیده مطلب:

پروژۀ” فرهنگ مدنی” که آلموند و وربا(ALMOND & VERBA) از سال ۱۹۶۳ آغازش کردند پروژه ای جدید و ابتکاری در علوم اجتماعی به حساب می آمد. به عبارت دیگر، این برای اولین بار بود که به طور منظم متغیرهای سنجندۀ مشارکت شهروندی در پنج کشور دنیا جمع آوری و کدگذاری می شد. در واقع این متغیرها که بر پایۀ پیمایش های مقایسه ای فراهم شده بود کیفیاتی را می سنجیدند که به ارزیابیِ میزان مشارکت سیاسی شهروندان در ایالات متحد، مکزیک، بریتانیای بزرگ، آلمان و ایتالیا مربوط می شد. هدف آلموند و وِربا از انجام این تحقیق دستیابی به نظریه ای جامع در رابطه با فرهنگ مدنی(Civic Culture) بود- نوعی فرهنگ سیاسی که از پسِ تبیین دخالت یا کناره گیری شهروندان در امور سیاسی برآید.

نویسندگانِ این کتاب، منشاء تاریخیِ فرهنگ مدنی را به همراه نقش هایی که این نوع فرهنگ در جریان تغییرات اجتماعی ایفا کرده است، تشریح کرده اند. این دو محقق، با مقایسۀ الگوهای فرهنگ سیاسی موجود در پنج کشور مذکور به این نتیجه رسیدند که پیش نیازِ نظام دمکراتیک و آزادیخواه در این کشورها نوعی فرهنگ سیاسی است که مشوّق مشارکت سیاسی می-باشد.
نظریه ای آلموند و وربا در مراحل تحقیقاتی شان به آن تکیه زدند مبتنی بر ویژگی هایی بود که هارولد لاسول(HAROLD LASSWELL) از یک فرد “دمکراتِ” نوعی بدست داد: این فرد از نظر لاسول صاحبِ “خودِ باز”(Open Ego) ( نگاهی گرم و صمیمی نسبت به دیگر هم نوعان؛ قابلیت سهیم شدن ارزش ها با دیگران؛ جهت گیرهایِ چندارزشی نسبت به مسائل گوناگون به جای جهت گیری های تک ارزشی؛ وجود اعتماد و اطمینان متقابل در محیط انسانی؛ و آخر از همه احساس رهایی از ترس و اضطراب) بود. نویسندگان این اثر به منظور انجام پژوهش معتبر علمی در رابطه با دمکراسی ناچار به استفاده از روش آزمایش و تجربه شدند زیرا قضاوت از روی نظام های نهادیِ غالب در کشورهای مذکور از ارزش و دقت کارشان می-کاست.
فرهنگ سیاسی نشانگر “نگرش هایی است که نسبت به نظام سیاسی و بخش های مختلف آن اتخاذ می شود؛ مضاف بر این، نگرشی که یک فرد در نظام سیاسی نسبت به خود دارد نیز جزو فرهنگ سیاسی است”. به همین ترتیب، فرهنگ سیاسیِ یک ملت نشانگر” الگوهای ویژۀ جهت گیری اعضای یک ملت نسبت به اهداف سیاسی کشورشان می باشد”. البته، فرهنگ سیاسی همواره با ساختار سیاسی یک کشور در انطباق کامل نیست. در ادامه، نویسندگان کتاب از خودشان می پرسند که آیا اصلاً چیزی به عنوان فرهنگ سیاسی در محیط اجتماعی وجود دارد؟ یعنی آیا در عالم واقع الگویی از نگرش های سیاسی که ضامن ثبات سیاسی باشد وجود خارجی دارد؟ آنها پس از بررسی های فراوان به این نتیجه رسیدند که فرهنگ مدنی نوعاً فرهنگ سیاسی مختلط است؛ به عبارت دیگر، افراد دارایِ فرهنگ مدنی کاملاً فعال یا کاملاً منفعل نیستند.
آلموند و وربا در طول انجام تحقیق خود دائماً با شکافی که بین رفتار واقعی شهروندان و ادراکات و الزام های سیاسی شان- که در ذهنشان وجود داشت- دست و پنجه نرم می کردند. آنها همچنین دربارۀ فرایند اجتماعی شدنِ شهروندان طوری که آنها را به سمت فرهنگ مدنی سوق دهد، نیز سوالاتی مطرح کردند. به اعتقاد آنها فرهنگ مدنی چیزی نیست که در مدرسه آموخته شود. به عبارت دیگر، فرهنگ سیاسی از طریق جریانی پیچیده یاد گرفته می شود؛ جریانی که نهاد های مختلف اجتماعی در آن نقش بازی می کنند: از خانواده، گروه هم سن و سال، مدرسه و محیطهای کاری گرفته تا حتی خودِ نظام سیاسی. اجتماعی شدن هنگامی تجربه می شود که فرد خود را در معرض فرهنگ مدنی و همچنین ادارۀ دمکراتیک مملکت ببیند.
آلموند و وربا پیش از همه به نقائص کارشان واقف اند؛ بنابراین، قبل از اینکه انتقادی از کارشان بشود در همین کتاب می-نویسند محتوای تحقیقشان قادر به تبیین پیدایش فرهنگ سیاسی در جوامعِ تازه شکل گرفته نیست. به عقیدۀ آنان تبیین فرهنگ سیاسی در این کشورها اصلاً دخلی به کارشان ندارد و از همان اول هم به دنبال کنجکاوی هایی از این دست نبوده اند. با مطالعۀ اثرشان متوجه می شویم که آنها از پاسخ به پرسش های حاشیه ای مثل مورد بالا- البته با تکیۀ صرف بر کشورهای مورد مطالعه- بدشان نمی آمد؛ در همین رابطه می نویسند: فرهنگ سیاسی در غرب نتیجۀ توسعۀ سیاسی تدریجی( بر مبنای تاریخ و ویژگی های فرهنگ غربی) آن ملت ها است. در واقع آنچه ما به عنوان فرهنگ سیاسی غربی می شناسیم در واقع آمیزه ایست از الگوهای نگرشی جدید به همراه الگوهای نگرشی قدیمی.
آلموند و وربا در اثرشان بین سه نوع متفاوت نگرش شهروندی تمایز قائل می شوند: نگرش محدود(Parochial) ( شهروندانی که نه علاقه به دخالت در امورات سیاسی داخلی دارند و نه واقعاً خود را درگیر نظام سیاسی شان می کنند؛ این سری شهروندان اصلاً از سازوکارهای سیاسی کشورشان آگاهی درستی ندارند)، نگرش تبعی(Subject) ( شهروندانی که در این دسته قرار می گیرند تا اندازه ای از نهادها و قوانین سیاسی کشورشان آگاه اند) و در نهایت، نگرش مشارکتی( این دسته از شهروندان احساس تاثیر گذاری بالایی در نظام سیاسی شان می کنند و همچنین دارای توانایی و اطمینان زیادی در فهم امورات سیاسی داخلی کشورشان هستند).
همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم آلموند و وربا به بررسی و مقایسۀ پنج کشور مختلف پرداختند؛ آنها از مطالعاتِ خود نتیجه گرفتند که ایتالیایی ها داری فرهنگی هستند که تا اندازۀ زیادی نشان دهندۀ بیگانگی است؛مضاف بر آن، شهروندان این کشور درجۀ اعتماد و توانایی اندکی نسبت به سرنوشت سیاسی خودشان دارند؛ مکزیکی ها نسبت به عرصۀ سیاسی نگرشی آرمانگرا و بیگانه داشته و نیز به میزان کم ولی امیدوارکننده ای احساس اطمینان از خودشان نشان می دهند؛ همینطور، آلمانی-ها نسبت به حوزۀ سیاسی منزوی اند، رقابت تبعی(و نه سازنده) دارند و فقط به نظام اداری شان اطمینان کافی دارند؛ اما آمریکایی ها مورد جالبی بودند؛ از این جهت که آلموند و وربا وجود فرهنگ سیاسی مدنی را در این کشور تصدیق کردند و گفتند که شهروندان این کشور اعتماد بالایی نسبت به دستگاه حاکمه از خود نشان می دهند؛ همچنین آمریکایی ها کنشگران توانایی هستند که رهبران سیاسی و مقامات اداری شان را به دست خودشان انتخاب می کنند؛ در نهایت دررابطه با بریتانیایی-ها می نویسند که آنها دارای فرهنگ سیاسی مدنیِ احترام آمیز می باشند.
Chen, Jie,(2005), The Civic Culture, Published In: Anna Rulska Rev. Essay.

مترجم:

mohammadrasouli8@gmail.com