انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

پیامدهای نشاندنِ مونث در قالبِ مشتقی از نوع مذکر

نگاهی به کتاب «زنان نامرئی»؛ افشای سوگیری داده­ ها در دنیایی طراحی شده برای مردان

 

در ساختار جامعه بشری، مردان را انسان پیش فرض در نظر گرفتن امری بنیادین است. عادت کهنه ای است و ریشه های عمیقی دارد. ارسطو در قرن چهارم پیش از میلاد بی محابا مذکر پیش فرض را به عنوان یک حقیقت غیر قابل انکار، صورت بندی کرد و در رساله زیست شناختی اش با نام در باب تولد جانوران نوشت: در حقیقت انحراف نخست از نوع، این است که فرزندان به جای مذکر، مونث شوند.

کتاب «زنان نامرئی» نوشته کرولاین کریادو-پرز روزنامه نگار، فعال مدنی و فمینیست بریتانیایی با چنین پاراگرافی آغاز می شود. کرولاین کریادو-پرز؛ کسی که تاکنون کارزارهای اعتراضی مختلف و عموما” موفقی را به راه انداخته؛ در «زنان نامرئی» کوشیده نشان دهد که چطور شکاف جنسیتی داده ها زندگی زنان را از خود متاثر کرده و به تحکیم نابرابری جنسیتی موجود دامن می زند. کرولاین کریادو-پرز برای این کتاب تاکنون دو جایزه «کتاب علمی انجمن سلطنتی» و «کتاب تجاری سال فایننشال تایمز» را به دست آورده است.

او بر این باور است که بدیهی پنداشتن مردان و در نظر نگرفتن زنان در همه عرصه ها، عموما” بدخواهانه و یا تعمدی نیست بلکه محصول شیوه اندیشیدنی است که هزاران سال وجود داشته و در نتیجه شیوه ای برای نیندیشیدن به زنان است. او تحلیل خود در این کتاب را با طرح نظر ارسطو و بر مبنای دیدگاه سیمون دوبووار شکل می دهد. همان نظر ارسطو که زن را انحراف دانسته و همان دیدگاه دوبووار که می گوید: «بشریت مذکر است و مرد، زن را نه در نسبت با خود زن، بلکه در نسبت با خودش تعریف می کند؛ زن موجودی خودمختار به شمار نمی رود. مرد مطلق است و زن دیگری». کرولاین کریادو-پرز می گوید: «چون هر چیز مردانه ای جهان شمول است؛ صفحه تیم ملی فوتبال انگلیس در ویکی پدیا درباره تیم ملی فوتبال مردان است، در حالی که صفحه زنان، عنوان «تیم ملی فوتبال زنان» انگلیس را دارد و به همین خاطر است که سال ۲۰۱۳ ویکی پدیا؛ نویسندگان را به «رمان نویسان آمریکایی» و «زنان رمان نویس آمریکایی» تقسیم کرد. یک پژوهش در سال  ۲۰۱۵ روی صفحات ویکی پدیای زبانهای مختلف هم نشان داد مقالاتی که درباره زنان هستند شامل کلماتی مثل زن، مونث و خانم می شوند اما مقالاتی که درباره مردان اند کلماتی مانند مرد، مذکر یا آقا ندارند (چون جنس مذکر بدیهی فرض می شود) (ص ۲۸)

این فرض که هر آنچه مذکر است جهانی است، نتیجه مستقیم شکاف جنسیتی داده ها است. سفید بودن و مرد بودن فقط به این دلیل می تواند بدیهی فرض شود که بیشتر هویتهای دیگر اصلا به حساب نمی آیند. اما جهان شمولی مذکر، علت شکاف جنسیتی داده ها هم هست: چیزی که مذکر است عاقبت جهان شمول فرض می شود، چون زنان دیده نمی شوند و به خاطر سپرده نمی شوند و چون داده های مذکر، بیشترین چیزی را که می دانیم تشکیل می دهند، در نهایت این امر به نشاندن زنان، نیمی از جمعیت جهان در جایگاه اقلیت منتهی می شود. اقلیتی با هویت خاص و چشم پوشیدنی؛ از فرهنگ، از تاریخ و از داده ها. و به این ترتیب زنان نامرئی می شوند.

کریادو- پرز ایده اش در نامرئی شدن زنان را در شش بخش با عنوانهای زندگی روزمره، محل کار، طراحی، مراجعه به پزشک، زیست عمومی و وقتی اوضاع خراب می شود، تنظیم کرده و می کوشد تا علتها و پیامدهای نامرئی شدن زنان را در تمامی جزئیات زندگی روزمره تا موقعیتهای برجسته مدیریتی و سیاسی ردیابی کند.

کتاب «زنان نامرئی» سرشار از آمارها و داده های جدیدی است که در نگاه نخست خواننده خود را با حیرت از اینهمه تبعیض جنسیتی حتی در دنیای امروزی به اصطلاح مدرن روبرو می کند و در گامهای بعدی؛ دامن زننده تامل در این واقعیت است که هنوز هم مردسالاری ریشه دارد و پیشتازی می کند. این کتاب با زبانی ساده، سرشار است از مصادیق و رخدادهایی که نشان دهنده عمق شکاف جنسیتی داده ها است.

یکی از رخدادهایی که کرولاین کریادو-پرز مدنظر قرار داده و با طرح آن بحث اصلی فصل یکم کتاب خود را شروع کرده؛ تصمیمی است که زنان ایسلند در یکی از روزهای سال ۱۹۷۵ گرفتند. در ۲۴ اکتبر ۱۹۷۵ همه زنان ایسلند مرخصی گرفتند و دست به سیاه و سفید نزدند. نه کار دستمزدی نه کار بی مزد و مواجب خانه، نه آشپزی و نه مراقبت از کودکان. ۹۰ درصد زنان در این اعتصاب شرکت کردند. تصور کنید آن روز چطور گذشت؟ این ایده، راه آنان را برای تصویب قانون برابری جنسیتی یکسال بعد از این، در این کشور هموار کرد و امروز ایسلند پارلمانی با بیشترین برابری جنسیتی در دنیا بدون وجود یک نظام سهمیه بندی جنسیتی و تبعیض مثبت را دارد.

کریادو-پرز در شرح تبعیض های موجود در امور روزمره در آغاز، به سراغ طراحی های شهری می رود و در بخشی از کتاب خود با عنوان «پیشابدانهای خنثا جنسیت» با تکیه بر آمار و کارهای پژوهشی که به نظر ساده می رسند، نشان می دهد که طراحی های محیطی مردانه، رقم زننده چه مشکلات پیچیده ای برای زنان می شوند. زنانی که با مساله ساده ای مثل دستشویی های مختص به مردان مجبورند وقت بیشتری را در صفهای انتظار دستشویی های عمومی بگذرانند و این تازه در مورد زنانی است که در کشورهای پیشرفته زندگی می کنند و جزء یک سوم از جمعیت جهان که اصلا به توالت دسترسی ندارند، نیست.

او در فصل «داروها اثر نمی کنند» از موارد متعددی یاد می کند که زنان برای فهماندن درد و رنجشان به پزشکان دچار دردسر می شوند و در موارد بسیاری نیز با انگهایی مثل توهم درد و بیماری از سوی کادر درمان مواجهند. در این فصل موضوعات متعددی از نادیده انگاری زنان در آموزش پزشکی تا کوتاهی در گنجاندن زنان در تحقیقات پزشکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و کرولاین کریادو-پرز به مدد نتایج پژوهشهای متعدد اثبات می کند کوتاهی در گنجاندن زنان در متون مربوط به آناتومی یک مشکل تاریخی است که در نگرش به بدن مذکر در جایگاه بدن پیش فرض انسان ریشه دارد. اما این سوگیری سنتی طی دهه ۱۹۷۰ در پی یکی از بزرگترین رسوایی  های پزشکی قرن بیستم، بیشترین آسیب را به زنان وارد کرده. جریان از این قرار بود که تجویز تالیدومید به زنان بارداری که دچار تهوع صبحگاهی می شدند در بسیاری از کشورها حکم یک آرام بخش معتدل با امکان فروش بدون نسخه پزشک را پیدا کرده بود، چرا که سازندگانش نتوانسته بودند دوز چنان بالایی بسازند که برای کشتن یک موش کافی باشد. اما این دارو با وجود آنکه موشها را نمی کشت بر رشد جنین تاثیر می گذاشت؛ موضوعی که سازندگانش از آن مطلع بودند. پیش از آنکه این دارو در سال ۱۹۶۲ از بازار جمع شود، بیش از ده هزار کودک با معلولیت های مربوط به تالیدومید در سراسر جهان به دنیا آمده بودند.

در تحقیقات آزمایشگاهی هم موشهای جنس نر بیشتر مورد آزمایش و تست قرار می گیرند. هنوز هم شمول زنان در تحقیقات پزشکی و تاثیرات دارویی به نوعی اتلاف منابع دیده می شود.

حتی مسائل ابتدایی مثل اینکه چطور ورزش کنیم تا جلوی پیشرفت بیماری را بگیریم بر مبنای تحقیقاتی با سوگیری مردانه تعیین می شود. اگر جست و جویی عمومی کنید تا ببینید آیا تمرینهای مقاومتی برای کاهش بیماریهای قلبی خوب است یا نه به مجموعه ای از مقالات برمی خورید که هشدار می دهند اگر فشار خون بالا دارید این تمرینات را انجام ندهید. تا حد زیادی به این خاطر که تصور می شود این حجم از تمرینات هوازی نه تنها برای کاهش فشار خودن سودمند نیستند بلکه باعث افزایش گرفتگی شریان می شوند. خب تمام اینها صحت دارد. البته برای مردان که مثل همیشه اکثریت شرکت کنندگان تحقیقات هستند. پژوهشهایی که روی زنان انجام شده می گوید که این توصیه خنثا جنسیت نیست. مثلا مقاله ای در سال ۲۰۰۸ نشان می دهد که نه تنها تمرینات مقاومتی، فشار خون زنان را تا حد زیادی کاهش می دهد بلکه زنان به آن اندازه که تصور می شود دچار افزایش گرفتگی شریان نمی شوند. (ص ۲۲۵)

پس اگر جمع بندی کنیم داروهای فشار خون (که با استفاده از سوژه های مذکر ساخته شده اند) برای زنان به همان اندازه کارایی ندارند، اما تمرینات مقاومتی شاید سودمند باشند. به جز اینکه ما از هیچکدام خبر نداشتیم چون تمام تحقیقات روی مردان انجام شده است. و این قبل از آن است که به فواید تمرینات مقاومتی برای زنان در مقابله با کاهش تراکم استخوان و پوکی استخوان برسیم، دو بیماری که خطر ابتلا به آنها بعد از یائسگی زیاد است. (ص ۲۲۶)

واقعیت دنیای پزشکی این است که هزار سال داروها بر اساس این فرض ساخته می شوند که بدن مردانه می تواند بازنمای انسانها در کل باشد. در نتیجه وقتی به بدن زنانه می رسیم به یک شکاف تاریخی عظیم در داده ها برمی خوریم و این شکافی است که همچنان دارد بزرگتر می شود، چون محققان به نادیده گرفتن زنان در پژوهشهایشان ادامه می دهند.

این شواهد که نهاد پزشکی زنان را به خود واگذاشته دردناک است. بدنها، نشانگان و بیماریهایی که بر نیمی از جمعیت جهان تاثیر می گذارد کنار گذاشته می شوند، باور نمی شوند و نادیده گرفته می شوند و اینها همه نتیجه ی شکاف داده ها در ترکیب با این باور هنوز رایج است که مردان انسانهای پیش فرض هستند. (ص ۲۴۹)

بعد از تشریح نادیده انگاری زنان در پزشکی امروز، کریادو-پرز کوتاهی در اندازه گیری خدمات خانگی بی مزد را بزرگترین شکاف جنسیتی در داده ها می داند. او یادآور می شود: برآوردها نشان می دهد که کار مراقبتی دستمزدی می تواند تا ۵۰ درصد تولید ناخالص ملی را در کشورهای پردرآمدتر و بالغ بر ۸۰ درصد آن را در کشورهای کم درآمدتر تشکیل دهد. اگر این کار را در معادله وارد کنیم تولید ناخالص ملی انگلستان در سال ۲۰۱۶ حدود ۹/۳ تریلیون دلار میشد. (ص ۲۵۴) و این در حالیست که تقریبا در همه کشورهای دنیا شاخص تولید ناخالص ملی، کار خانگی زنان و اهمیتش در درآمد ملی را نادیده می گیرد.

مولف کتاب، در فصل «از کیف دستی تا کیف جیبی» از شکاف جنسیتی داده ها در عرصه سیاست می گوید و نشان می دهد دموکراسی در مشارکتی ترین سیستم های سیاسی دنیا هم زمین بازی همواری برای زنان نیست و علیه انتخاب کردن زنان سوگیری دارد. او بر این باور است که این یک معضل است، چون قانون گذاران مونث و مذکر ناگزیر چشم اندازهای متفاوتی را به عرصه سیاست وارد می کنند. زنان هم به خاطر جنس و هم به خاطر جنسیتشان زندگی متفاوتی از مردان را از سر می گذرانند. با آنها رفتار متفاوتی می شود. دنیا را متفاوت تجربه می کنند و این به نیازهای متفاوت و اولویتهای متفاوت منتهی می شود. پس قانون گذاری زیر سلطه مذکر از شکاف جنسیتی در داده ها رنج می برد که باعث می شود به شهروندان مونثش خدمات نابسنده برساند و بیشتر دولتهای دنیا زیر سلطه مذکرند. (ص ۲۸۶)

او از آزار سیاسی به عنوان پدیده ای مشخصا جنسیت یافته یاد می کند و می گوید: «هیلاری کلینتون طی انتخابات مقدماتی حزب دموکرات در سال ۲۰۱۶ تقریبا دوبرابر برنی سندرز توییتهای آزارگرانه دریافت کرد. رایج ترین واژه که به او منتسب می شد «هرزه» بود.»

نباید فراموش کرد که وقتی نیمی از جمعیت را از ایفای نقش در دولت حذف می کنیم یک شکاف جنسیتی داده ها در بالاترین سطح، به وجود می آید. داده های برآمده از یک عمر زن بودن، اهمیت دارد و این داده ها باید در دل دولت جا داشته باشند. در حالیکه به سادگی می شود دید که اینگونه نیست و اتفاقا” زنان به راحتی از بالاترین رده های سیاسی دولتها حذف می شوند. وقتی نظام سیاسی به سمت انتخاب مردان چولگی دارد یعنی شکاف جنسیتی داده ها از بالاترین سطوح رهبری و مدیریتی، با تمام پیامدهای منفی که برای نیمی از جمعیت جهان به بار می آورد به خصوصی ترین و جزئی ترین عرصه های زندگی فردی نیز قابل سرایت است.

کوتاهی در جمع آوری داده های مربوط به زنان و زندگی شان یعنی ما همچنان تبعیض های جنسیتی را طبیعی سازی می کنیم و در عین حال به نحوی، هیچ کدام از این تبعیض ها را نمی بینیم. یا در واقع نمی بینیمشان چون طبیعی سازی شان می کنیم؛ اوضاع واضحتر، متداومتر و عادی تر از آن است که آدم به خودش زحمت نظر دادن بدهد. این طنز قضیه زن بودن است: زمانی که قرار است با او مثل طبقه ی جنسی تحت سلطه برخورد شود فوق مرئی است، و وقتی که قرار است به حساب بیاید نامرئی می شود. (ص ۳۲۷)

کتاب «زنان نامرئی» کرولاین کریادو-پرز برایمان تعریف می کند وقتی فراموش می کنیم نیمی از بشریت را به حساب بیاوریم چه اتفاقی می افتد. این کتاب افشا می کند وقتی زندگی کم و بیش روال عادی خود را دارد، شکاف جنسیتی داده ها چگونه به زنان آسیب می زند. در طراحی شهری، سیاست، محل کار و خانه و زندگی. درباره اینکه وقتی اوضاع به هم می ریزد، چه بر سر زنانی می آید که در دنیای ساخته شده بر اساس داده های مذکر زندگی می کنند. وقتی این زنان بیمار می شوند، وقتی خانه خود را در سیل از دست می دهند و وقتی مجبورند به خاطر جنگ از خانه خود فرار کنند.

کریادو-پرز پس از یادآوری تمام سوگیریهای مذکر در عرصه های ریز و درشت زندگی فردی و اجتماعی بر این باور است که اما در این داستان امید هم هست چون وقتی زنان قادر باشند با صدای خود و بدن خود از سایه بیرون بیایند همه چیز دچار دگرگونی می شود. شکاف بسته می شود. به این ترتیب در دل زنان نامرئی فراخوان تغییر هم هست. مدت مدیدی زنان را در جایگاه مشتقی از بشریت متعارف نشاندیم و به همین خاطر است که نامرئی شده اند. زمان آن رسیده که چشم اندازمان را تغییر دهیم و زمان آن رسیده که زنان دیده شوند.

کتاب «زنان نامرئی»؛ افشای سوگیری داده­ ها در دنیایی طراحی شده برای مردان را نرگس حسن لی ترجمه کرده و در سال ۹۹ توسط نشر برج در ۳۸۴ صفحه منتشر شده است. کار نشر برج برای انتخاب این اثر جدید (کتاب در سال ۲۰۱۹ تالیف شده) کاری قابل احترام است.