موضوعی برای تقابل نخبگان شهر
میدان شهرداری رشت با مجموعه ی ساختمانی پیرامون آن یعنی ساختمانهای شهرداری، استانداری سابق، پست و تلگراف، هتل ایران و کتابخانه ملی ایران یکی از میدانهای زیبای باقی مانده از دوره ی پهلوی اول است که با الهام از معماری روسی به ویژه معماری شهر سن پترزبورگ ساخته شده است. مهمترین بنای این مجموعه، ساختمان شهرداری یا کاخ بلدیه ی رشت است که توسط یک معمار ارمنی به نام « سرداراف» که آن زمان در شهر رشت زندگی میکرد، طراحی شد. هم او بود که بر ساخت آن نیز نظارت کرد و این ساختمان را که در آن زمان کاخ بلدیه نامیده میشد، روی تپه ای که گویا خیلی قدیمتر گورستان شهر بود بنا کرد. ساختمان بلدیه در اردیبهشت سال ۱۳۰۵ افتتاح و ساعت زیبای آن نیز سه سال بعد جاگذاری شد. این کاخ به همراه چهار ساختمان همجوار دیگر، اکنون نماد شهر رشت محسوب میشود و پیداست که هر گونه تغییر کارکرد میدان آن، کنشهای نخبگان شهری را بر انگیزد.
پیاده راه سازی این میدان نیز کنشهای زیادی برانگیخت به طوری که ساکنان و نخبگان این شهر را به دو بخش کاملن مقابل هم تقسیم کرد یعنی موافق و مخالف. گروهی سخت از کار شهردار و شهرداری حمایت میکردند( هرچند میپذیرفتند که در عملکرد شهرداری اشکالاتی وجود داشته است) و گروه دیگر به تندی از آن انتقاد میکردند( تقریبن بدون هیچ ملاحظه ای). ظاهرن شهردار جوان که مصمم به کار بوده از قبل چنین تقابلی را پیش بینی کرده بود و بنابراین در اجرای این کار چندان به مشورت و مشارکت نظری پیش از اجرای این پروژه رغبتی به خرج نداد. گفته شده است که یکی از دلایل او از شیوه ی عمل ناگهانی و بدون اعلام قبلی این پروژه نیز پیش بینی این مخالفتها بوده است. او پیشتر در مورد خیابان اعلم الهدا نیز چنین عمل کرده بود. در واقع شروع کار به یک اعتبار همه را شگفت زده کرد و ساکنان رشت یک روز از خواب بیدار شدند و دیدند که اطراف میدان بسته شده و روی تابلوها هشدار داده شده است:
نوشتههای مرتبط
مراقب باشید کارگران در حال کارند!.
طبق برآوردها این پروژه باید قبل از فرارسیدن بهار ۱۳۹۵ و در ماه اسفند به بهره برداری برسد.
مهمترین انتقاداتی که مخالفان طرح عنوان میکنند اینها هستند:
- چرا پروژه ای به این مهمی که با ارزش ترین نماد شهروندان است بدون مشورت فکری و مشارکت نظری با آنها و یا دست کم با صاحبنظران شهری در میان گذاشته نشده است.
- در خصوص قراردادها و منابع تامین این پروژه هیچ اطلاع رسانی دقیقی صورت نگرفته است. فقدان شفافیت خود یکی از ابهامهای بزرگ است که مخالفان بر روی آن مکث زیادی میکنند. مفهوم این تشکیکها این است که آنان تصور میکنند شاید دلایلی برای این پنهانکاری وجود داشته است؟
- نصب بیلبوردهای نخبگان گیلانی در اطراف میدان حتا بدون هیچ تنگ نظریهای معمول این سالها نیز نوعی عوام فریبی نامیده شد و به ویژه وقتی همه ی آنها بدون هیچ توضیحی به طور ناگهانی برداشته شد در واقع از نظر مخالفان نشان از نوعی بی احترامی به نظر شهروندان تلقی شده است.
- جابجایی مجسمه ی کوچک خان از میدان نیز موجب سوء تفاهم شد. زیرا گویا بدون هیچ اطلاع رسانی مجسمه ی کوچک خان را از وسط میدان برداشتند و مردم در این رابطه فکر میکردند دیگر این مجسمه را در میدان نخواهند دید ولی دو باره پس از چندین روز در گوشه ای دیگر از میدان جاگذاری شد.
- می گویند مرکز شهر که قلب تپنده ی شهر از نظر فرهنگی و تجاری است در آستانه ی عید نوروز از نظر ترافیکی به شکل بسیار ناهنجاری درآمده است و از پیش برای هدایت ترافیک شهر به پیرامون آن فکر چندانی نشده است.
- بخش تجاری اطراف میدان به رویکرد آینده ی شهروندان با توجه به این پیاده راه سازی بی اعتمادند و تصور میکنند که درآمد هایشان در آیند نقصان میپذیرد.
- برخی درختان قدیمی در اطراف خیابان و میدان از ریشه کنده شده اند . مخالفان میگویند میشد حتا با اجرای این پروژهها نیز آنها را حفظ کرد.
- و سرانجام این که گفته شده است هیچ ماکت یا طرحی از میدان ارائه نشده است. آنها میگویند اگر ماکتی با جزئیات، طرح اجرایی را به معرض دید مردم قرار میداد دست کم صاحب نظران میتوانستند در این خصوص پیشنهادهای داشته باشند .
موارد بالا از مهمترین نکات انتقادی است که در ارتباط با پیاده راه سازی میدان شهرداری توسط نخبگان و شهروندان شهر رشت عنوان میشود. همه ی این انتقادات از نظر نویسنده ی این سطور قابل تامل است. متاسفانه شهردار رشت که شناختی از ایشان ندارم نمیدانم که در پاسخ به این انتقادات دقیقن چه نقطه نظرات مشخصی دارد. ظاهرن خود ایشان هم تلاش زیادی برای توضیح به مردم نداشته است . در برخی موارد هم که به پرسشها پاسخ داده دست کم بسیاری از مخالفانش به اندازه ی کافی قانع نشده اند.
با این حال من با پیاده راه سازی میدان شهرداری رشت موافقم. به چند دلیل :
- به طور کلی با پیاده راه سازی بخش هایی از شهرهای بزرگ به ویژه بخش مرکزی این گونه شهرها البته با مطالعه و بررسیهای همه جانبه موافقم. چون معتقدم ما به ویژه در دو دهه ی اخیر بیش از حد و اندازه ماشین زده شده ایم. حتا برای خرید نان هم با ماشین در شهر رفت و آمد میکنیم و روابط چهره به چهره ی ما در شهر و محله به طور روزافزونی کاهش یافته است. دنیای شهری جدید نوعی روابط چهره به چهره در شهرهای بزرگ پدید آورده که به آن «بی توجهی مدنی»(Civil Inattention) گفته میشود. افراد از کنار هم میگذرند و یکدیگر را میبینند ولی این دیدن در یک کنش متقابل منجر به کنترل و محدودیت رفتار همدیگر نمیشود. پیاده راه سازی میتواند به این بی توجهی مدنی لگام زده و افراد برای دیدن همدیگر و به قصد دیدار یکدیگر رهسپار میدان شوند.
- فضای عمومی در شهرهای ما بسیار اندک است. شاید به این دلیل که در جامعه ی شرقی این بیم وجود دارد که با وجود این فضاها کنترل رفتار جمعی آدمیان دشوارتر میشود. میدان پیاده ی شهرداری رشت میتواند یک فضای عمومی مناسبی برای شهر و شهروندان باشد. مکانی که در آن میتواند هزاران گفتگو و دیالوگ بدون صدای گوش خراش وسایط نقلیه و بدون آلودگیهای معمول شهرها در آرامشی لذت بخش هر روز شکل بگیرد.
- وقتی میدان شهرداری از عبور و مرور ماشین و وسایط نقلیه به دور باشد میتواند بستر مناسبی برای جشنوارههای تخصصی، نمایشگاههای دایمی کتاب و مطبوعات، محل نمایش و تئاتر خیابانی و خلاصه فضایی برای گردهم آیی به مناسبتهای مختلف باشد.
- پیاده سازی میدان شهر به پیاده روی شهروندان نیز کمک میکند و فرصتی فراهم میآورد تا بتوان از کرختی زندگی روزانه به در آمد.
- در نوشتن این یادداشت از نظرات مهندس روبرت واهانیان، محمد تقی پور جکتاجی، دکتر عباس نعیمی و دکتر ژاله حساس خواه بهره برده ام.