انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

پسران من، دختران او

مسئولیت سنگین دختر بودن

در مورد ذاتی یا اکتسابی بودن صفات جنسیتی بسیار نوشته‌ و بحث شده است. یک نمونه آن کتاب «being boys, being girls: Learning Masculinities And Femininities» نوشته Paechter Carrie در سال ۲۰۰۷ می نویسد:« اینکه بچه‌ها چگونه در مورد خودشان فکر می‌کنند بسته به این است که بزرگسالان اطراف آن‌ها و هر کس دیگر به عنوان زن و مرد اساسا چطور رفتار می‌کنند»(ص۲) تاکید این کتاب بر رشد هویت‌های مردانه و زنانه به عنوان فرایند الزاما شناختی است که بر اساس آن درک کودکان از خودشان به عنوان یک مذکر یا مونث و از معنا و دلالت مذکر یا مونث بودن در زمینه اجتماعی و فرهنگی که در آن زندگی می‌کنند، به عنوان نیروی انگیزشی تفاوت رفتاری دختران و پسران عمل می‌کند(همان). گرچه نمی‌توان نقش عوامل ژنتیک و روان‌شناختی را نادیده گرفت، این نکته همچنان مطرح است که بیولوژی علت نهایی تفاوت‌های بین دو جنس نیست. زنانگی و مردانگی نه در ژن‌ها برنامه‌ریزی شده‌اند و نه در ساختارهای اجتماعی تثبیت شده‌اند، بلکه در کنش‌های مردم و با استفاده از منابع و استراتژی‌های در دسترس در یک نظام اجتماعی فعالانه تولید می‌‌شوند (کانل،۱۲:۲۰۰۰).

گذشته از همه مباحث نظری آنچه خود هر روز در روابط اجتماعی مشاهده می‌کنیم گویای بسیاری از این گزاره‌هاست. مشاهده بزرگ شدن پسرها و دخترها در میان بی‌نهایت نماد و نشانه و معنای تمایز گذار بین دخترانگی‌ها و پسرانگی‌ها، زنانگی‌ها‌ و مردانگی‌ها کمتر جای تردید در مورد سهم بزرگ درک و دریافت از محیط در مورد شیوه‌های مردانگی و زنانگی را برای من باقی گذارده است.

یکی از مثال‌های نزدیک این مساله مربوط به جمعه این هفته است که خانواده گسترده ما در منزل مادربزرگ جمع شده بود. پسرهای ۵ و ۱۰ ساله من با دخترعموهای ۴ و ۸ ساله‌شان مشغول بازی بودند و سعی می‌کردند از فرصتشان برای بازی با همدیگر بیشترین استفاده را بکنند. بعد از مدتی بچه‌ها دو بسته پفک را در یک سینی ریخته و با هم مشغول خوردن شده بودند. وقتی پفک تمام شد، هر کسی دنبال کار خودش رفت. به جز یک نفر و آن دختر ۸ ساله‌ای بود که سعی می‌کرد ذرات باقی مانده خوراکی بچه‌ها را از روی تخت مادربزرگ تمیز کند. بعد از مدتی من که دیدم محدوده زیادی از اتاق کثیف شده به کمکش رفتم. طبیعتا مادربزرگ وقتی از راه رسید و با این صحنه مواجه شد، از کثیف شدن اتاق ناراحت شد و شروع به سرزنش و ابراز ناراحتی کرد. این سرزنش شامل حال چه کسی می‌شد؟ همه بچه‌ها با هم اتاق را کثیف کرده بودند، اما مادربزرگ معتقد بود دخترک که بزرگتر از بقیه بوده باید بیشتر مراقبت می‌کرد. توجه من به پسر ۱۰ ساله‌ام که ساکت گوشه‌ای از اتاق، تلویزیون نگاه می‌کرد، جلب شده بود (آن شب وقتی با پسرم تنها بودیم در مورد ماجرای صبح با او صحبت کردم و متوجه شدم که او هم بابت بی‌توجهی و کثیف شدن اتاق شرمنده شده بود، ولی ترجیح داده بود سکوت کند که مورد سرزنش قرار نگیرد). سعی کردم بخشی از سرزنش مادربزرگ را به سمت خودم منحرف کنم.

همان روز بعد از ظهر باز هم بچه‌ها گرم بازی بودند که ناگهان پسر کوچکم با لباس خیس پیش من دوید و گفت: «داشتیم تو زیرزمین قایم باشک بازی می‌کردیم، یه دفعه جیشم ریخت.» دستش را گرفتم و از اتاق بیرون رفتیم تا تمیزش کنم و لباسش را عوض کنم. در همین حال برایش توضیح می‌دادم که در چنین موقعیتی باید چه بکند و چه نکند. اما بعد از اینکه به اتاق برگشتیم با تعجب دیدم مادربزرگ دوباره در حال سرزنش است. سرزنش چه کسی؟ مجرم همراه من و بیرون از اتاق بود. باز هم دخترک ۸ ساله مورد سرزنش بود و این بار مستقیما به مادربزرگ گفتم:«یه نفر دیگه جیش کرده، یکی دیگه رو دعوا می‌کنید؟» مادربزرگ اما از موضعش کوتاه نیامد و گفت:«این هم حواس پرته، لباسش نجس شده و هیچ چی نمی‌گه» بیهوده نبود که دخترک وقتی از او خواستیم تعریف کند که دقیقا چه اتفاقی افتاده و کجای خانه نجس شده، می‌ترسید که حرف بزند.
به خاطر آوردم که دخترک با وجود جثه کوچکش –گذشته از اینکه چند سال تا بلوغ جسمی فاصله دارد- بر اساس باور عمومی قشر مذهبی تا چند ماه دیگر به سن تکلیف می‌رسد و از او انتظار می‌رود مثل یک انسان بالغ نجاست و طهارت، محرم و نامحرم و واجباتش را بشناسد و عمل کند. در حالی که پسر ۱۰ ساله من با وجود اطلاعاتی که درباره احکام فقهی در کتاب «هدیه‌های آسمانی» کلاس سوم و چهارم دبستان به او داده شده است، هنوز درک واضحی از این مسائل ندارد. به نظر می‌رسد این کتاب‌ها گرچه بین دختران و پسران مشترک هستند و از عکس دختران و پسران استفاده می‌کنند، گروه هدف خود را دخترانی قرار داده‌اند که بنا به تعریف در نه سالگی به سن تکلیف رسیده و باید همه احکام اسلامی را بدانند. سال گذشته سوال امتحان «هدیه‌های آسمانی» پسرم این بود که «اگر شما دختر بودید چه کسانی به شما «محرم» و چه کسانی «نامحرم» بودند؟» این سوال نه تنها نشان می‌دهد که مخاطب اصلی دختران هستند، بلکه به بچه‌ها چنین القاء می‌کند که فقط دختران در قبال مساله محرمیت مسئول هستند.
چه در حوزه مسائل شرعی و چه در زمینه رفتارهای اجتماعی، به نظر می‌رسد که پسرها شیطنت بیشتری دارند و کمتر از آن‌ها انتظار می‌رود که به دیگران و حتی به رفتارهای خودشان توجه داشته باشند. اما این توجه و مراقبت که نمونه و الگوی آن رفتار مادرانه است،از دختران انتظار می‌رود و توسط آنان تقلید می‌شود. هم پسر من و هم دختر عمویش زمانی شستن ظرف‌ها به نظرشان جالب آمده بود. اما با وجود این که من پسرم را بابت این کار تشویق کردم و مادر دخترعمو معتقد بود که این کار هنوز برای او زود است، امروز دختر ۸ ساله گاهی به درخواست مادرش ظرف می‌شوید و پسر ۱۰ ساله من از کارهای کوچکتر خانه نیز شانه خالی می‌کند. به خاطر دارم زمانی که از پسرم خواستم در پاک کردن سبزی به من کمک کند، گفت:«من دوست ندارم کارهای خانوما رو انجام بدم.»
اکنون تجربه به من نشان داده است که در جامعه جنسیت‌گرایی که کوچکترین حرکات و انتخاب‌های افراد با نگاه جنسیت‌محور نشانه‌گذاری و تفسیر می‌شوند و الگوهای سنتی زنانگی و مردانگی با تاکید تکرار می‌شوند، خرید اسباب‌بازی‌ بدون توجه به جنسیت و انجام بازی‌های کمتر جنسیت‌گرا گرچه در جهت کمتر کردن این جهت‌گیری مناسب به نظر می‌رسید، اما سهم ناچیزی در این زمینه داشته و دارد. بازتولید زنانگی‌ها و مردانگی‌های سنتی هنگامی ما را دچار زیان می‌کند که صفات آسیب‌زننده مانند خشونت و تعصب به عنوان ویژگی‌های مردانه و فداکاری افراطی و بی‌قید و شرط یا سکوت و تسلیم در برابر خشونت به عنوان ویژگی‌های زنانه به بقای موقعیت‌های نابرابری اجتماعی دامن می‌زند و بسیاری از فرصت‌های بروز استعداد و توانایی‌ها را از زنان و مردان جامعه سلب می‌کند.
منابع:
R.W. Connell (2000),The Men and the Boys,Allen & Unwin.
Carrie, Paechter(2007), being boys, being girls: Learning Masculinities And Femininities, McGraw-Hill Education.