انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

پدید آورندگان تلمود بابلی چه کسانی بودند ؟

به گفته برخی دانشمندان، کلیمیان ایران به دلیل موقعیت اجتماعی مناسبی که در دوره های تاریخی گوناگون در ایران داشتند، توانستند اثروزینی چون تلمود بابلی را پدید آورند.(Elman, 2005) در دوره های هخامنشی، سلوکی و اشکانی کلیمیان از گونه ای استقلال حقوقی برخوردار بودند و در واقع در دادگاههای ویژه خود و بر اساس قوانین آیینی خویش دادگاهی می شدند، اما این استقلال نسبی در دوران ساسانیان (به گواهی تلمود) از میان رفت و موجب ایجاد برخی نارضایتیها در میان کلیمیان گردید. (Neusner, 2008: 35) در تلمود بابلی درباره عدم استقلال حقوقی کلیمیان پس از روی کار آمدن ساسانیان چنین آمده است: “روزی “رَو”۱ مردی را دید که می خواست کاه مرد دیگری را (بر مامور مالیات) آشکار کند. “رَو” بدو گفت: “آن را آشکار مکن ! آن را آشکار مکن!”، آن مرد پاسخ داد: “آن را نشان خواهم داد! آن را نشان خواهم داد!” رو “کَهَنَه”۲ در آن هنگام نزد “رو” نشسته بود و (از عصبانیت) گلوی آن مرد را پاره کرد (او را کشت). …

“رو” بدو (ربی کَهَنَه) گفت: ای “کَهَنَه” تا کنون یونانیان که توجهی به قتل نداشتند در اینجا بودند، اما اکنون ایرانیان که توجه خاصی به قتل دارند در اینجا هستند، و آنها بی گمان خواهند گفت: “قتل، قتل!” ( در برخی نسخه ها:” شورش، شورش!)، پس برخیز و به سرزمین فلستین برو… (تلمود بابلی، نزیکین: بَبَه کَمَه ۱۱۷ الف)

این داستان آشکارا نشان می دهد که پس از دوران اشکانیان (که البته در داستان از آنان به یونانیان تعبیر شده است) و در آعاز دوران ساسانیان ( در داستان: پارسیان) کلیمیان (و دیگر گروههای قومی و مذهبی) زیر نظارت دقیق و مستقیم دولت بودند و می بایست مالیات پرداخت نمایند و برای رفتار و کردارشان پاسخگو باشند، وقاتل، بی گمان به سرعت از سوی دولت ساسانی دستگیر و مجازات می شده است.

در این داستان “رو” آشکارا به دوران پیش از ساسانیان به عنوان دورانی یاد می کند که به قتل توجهی نمی شد و گمان بر این است که این بی توجهی به این دلیل بوده است که درگیریها و دشواریهای یک گروه ویژه دینی و قومی را خودِ افراد آن گروه حل و فصل می نموده اند و دولت در آن زمینه دخالتی نداشته است، اما در دوران ساسانی همه ی مردم ساکن در زیر پرچم امپراتوری، زیر نظر مستقیم دولت میزیسته اند و از آن جمله کلیمیان بودند که بنا بر داستان بالا، استقلال حقوقی خود را از دست داده بودند و در دادگاههای دولتی داوری می شدند.

اما نکته شگفت اینجاست که با وجود چنین شرایطی همچنان باوربرخی دانشمندان (به ویژه یاکوو اِلمان) بر این است که شرایط برای کلیمیان ایران از بسیاری جهات بسیار رضایت بخش بود و همین شرایط بسیار مساعد اجتماعیِ کلیمیان ایران موجب شد تا تلمود بابلی در ایران شکل بگیرد. البته وضعیت زندگی کلیمیان ایران معمولا با وضعیت هم کیشانشان در فلستین آن روزگار که زیر سلطه امپراتوری روم شرقی می زیستند، مقایسه می گردد و شرایط مساعدی که از آن نام برده می شود در مقایسه با شرایط زندگی در روم شرقی سنجییده می شود. با توجه به اینکه کنستانتین امپراتور روم، مسیحی شده و دین مسیح را بنا بر مصالح سیاسی دین رسمی امپراتوری اش اعلان نموده بود، روزگاربر باشندگان فلستین آن هنگام که عمدتا کلیمی بودند به دشواری سپری می شد و در فضای وحشت و تهدید و سرکوبی میزیستند. شرایط حتی تا آنجا نا گوار بود که معبد دوم کلیمیان که با کمک مالی کوروش هخامنشی بازسازی شده بود در سال ۷۰ میلادی توسط رومیان ویران گردید. رسمی شدن مسیحیت توسط کنستانتین برای مسیحیان ایران نیز درد سر آفرین بود. مسیحیان ایران که در آن دوره در میانرودان پرشمار بودند، و از دید شاهنشاه ساسانی می توانستند ستون پنجم امپراتور روم به شمار آیند، نسبت به کلیمیان شرایط مساعدی نداشتند. (Elman, 2005)

– نویسندگان تلمود بابلی

در میانرودان دوران ساسانی یهودیان مراکز دینی و علمی پر آوازه ای را پایه گذاری کردند و شاگردان بسیاری را پروردند. شاگردانی که بیشتر زمانشان صرف کنکاش و بحث و جدل درباره قوانین میشنایی، کتاب مقدس و تلمود می شد. این شاگردان پس از گذراندن دوره هایی ویژه جای استادان را میگرفتند و بدین ترتیب سلسله هایی از عالمان دین پدید می آمدند که هر کدام سهم بسزایی در پدید آوردن تلمود داشتند.

مراکز ویژه آموزش و پرورش کلیمیان در میانرودان “بیت میدراش” نامیده می شدند. در بابل چند بیت میدراش مهم وجود داشت به نامهای نِهاردِعا (در شهر نهاردعا، انبار امروزی )، پومبِدیتا (در شهر پومبدیتا، فلوجه امروزی)، سورا (در شهر سورا: نزدیک فرات) و مَحوزَه ( در شهرتیسفون: بغداد امروزی). مراکز ویژه آموزش و پرورش دینی کلیمیان امروزه نیز با نام جدیدتری که از قرن ۱۵ میلادی به بعد رواج یافت (= یِشیوا) در کشورهای گوناگون جهان در حال فعالیت هستند.

صفت روحانیان و عالمان دینی ای که در بابل در حوزه تلمود کار می کردند و نامشان در تلمود ثبت شده است “رَو” بوده است که واژه ای آرامی به معنای “استاد، رد، معلم” است. و اما عالمان دینی نامبرده شده در تلمود فلستینی با صفت “ربی ” خوانده می شدند که به معنای “استاد من، معلم من” است. (۱۴۴۲:Jastrow, 1925)

از مهمترین عالمان نام برده شده در تلمود بابلی، “رَو ابّا اریکَه” که به “رَو” نامبردار است و “رَو شموعیل نهاردعایی” هستند که هر دو از پایه گذاران و مدیران بیت میدراش های مهمی در میانرودان بوده اند. شموعیل نهاردعایی بنا به روایتهای تلمودیِ بسیاری با دربار شاپور یکم روابط نزدیکی داشته است و از جمله افراد مشهور درباری که میان او و شموعیل نهاردعایی گفت و شنودهایی رخ داده و در تلمود ثبت شده است، مادر شاپور یکم می باشد.

– تلمود بابلی در پیوند با دربار ساسانی ۳

در مطالعه تلمود در پیوند با ایرانشناسی این نکته باید مد نظر قرار گیرد که در تلمود بابلی حکایتهای کوتاه بسیاری درباره ارتباط میان ربّی ها و دربار ساسانی آورده شده اند که می توانند درهای جدیدی را در پژوهشهای ایرانشناسی بگشایند.

برای نمونه بنا بر یکی از روایتهای تلمودی که درباره نجس و پاکی ظروف و قوانین مربوط به پخت و پز حلال بحث می شود، مثالی آورده می شود مربوط به پاک کردن کارد بوسیلۀ ۱۰ بار فرو بردن آن در خاک. و پس از بحث و بررسی درباره چگونه پاک کردن کارد، یکی از ربی ها حکایتی نقل می کند که در زیر می خوانیم:

” “مار یهودا” و “بَتی بِن توبی” در پیشگاه شاپور شاه نشسته بودند و یک لیمو در مقابل آنها قرار داشت. شاه لیمو را بریده و یک پاره از آن را خورد، و سپس پاره ای از آن را به “بتی بن توبی” داد. سپس کارد را ۱۰ بار در خاک فرو برد و پاره ای نیز برای “ماریهودا” برید و بدو داد. “بتی بن توبی به شاه گفت: ” آیا من (نیز) از بنی اسراییل نیستم؟! او (شاه) پاسخ داد: “درباره “مار یهودا” اطمینان دارم که مومن و معتقد است، اما درباره تو اطمینان ندارم.”[ شاه ساسانی یهودی نیست، اما قوانین نجس و پاکی یهودیان را می داند و از آنجا که ظاهرا بر اساس این داستان یهودیان میوه بریده شده به دست غیر یهودی را نمی خورده اند با فرو بردن کارد در خاک آن را برای “مار یهودا” که یک یهودی معتقد بوده است پاک می کند.] (تلمود بابلی، اَوودَه زَرَه، ۷۶ ب) و نکته در خور توجه اینجاست که کردار شاه ساسانی در برابر دو فرد پیرو آیین یهود، برای ربّی هایی که در حال بحث و همفکری درباره قوانین آیینشان هستند سند اثبات یک قانون در حوزه نجس و پاکی است.

یادداشتها

۱. ” رَو ابّی اریکَه” (۱۷۵-۲۴۷ م.) از ربی های سرشناسِ نامبرده در تلمود بابلی است. پاژنام رَو به معنی بزرگ و پیشوا بر سر نام تمام ربی های بابل می آید، اما ” رَو ابّی اریکَه” تنها ربی بابلی ای است که “رَو” خوانده می شود و این پاژنام به نامِ خاصِ وی تبدیل شده است.

۲. “رو کَهَنَه” از ربی های نام برده شده در تلمود بابلی است که شاگرد (و در برخی روایتها) فرزند خوانده “رَو” بوده است.

۳. ن.ک. Mokhtarian, Jason, “Authority and Empire in Sasanian Babylonia: The Rabbis and King Shapur in Dialogue,” Jewish Studies Quarterly 19, No. 2 (2012): 148-180.

منابع

Neusner, Jacob, A History of the Jews in Babylonia, Part II: The Early Sasanian Period, Wipf & Stock Pub., 2008
Elman, Yaakov, Talmud ii. Rabbinic Literature and Middle Persian Texts, Encyclopedia Iranica, 2005. —http://www.iranicaonline.org/articles/talmud-ii
Babylonian Talmud, http://halakhah.com
Jastrow, Marcus, Dictionary of the Targumim, the Talmud Babli and Yerushalmi, and the Midrashic Literature, Leipzig, 1926