یونانیان (یا دستکم آتنیها) سخن گفتن و شنیدن را بسیار دوست داشتند: آنها حتی گونهای عطش ذاتی به این امر نشان می دادند که از غیر یونانی ها تمیزشان میداد. از این رو، علاقهمند بودند شور [و عشق] خود را نیز بر صحنه[نمایش] به سخن در آورند و با لذت در ضربآهنگ ِ ساختگی ِ اشعار ِ دراماتیک غوطهورکنند: اما در طبیعت، شور [و عشق] چنان تهی از سخن و چنان غرق در سکوت و در رنج [از گفتار اند] که وقتی طبیعت به بیان در میآید، سراسر آشفته و آکنده از پریشاناندیشی و چنین شرمگین به چشم مان می آید! از همین رو است که به برکت یونانیها است که ما خو گرفته ایم که اینگونه از ضد – طبیعت را بر صحنهها ببینیم (همچون ضد-طبیعت ِ دیگری که همان شور آوازخوانی است؛ شوری که تحملش می کنیم و این تحمل را مدیون ایتالیاییها هستیم). [بدین ترتیب] نیازی در ما زاده می شود که در واقعیت نمیتوانیم ارضایش کنیم: نیاز به آنکه انسانها حتی در خطیرترین شرایط با زبانی زیبا و روشن سخن بگویند. و آنگاه که میبینیم قهرمان تراژیک، وقتی زندگی، بر لبه پرتگاه قرار گرفته، جایی که اغلب، آدم های واقعی، عقل و اندیشه خود و بی شک زبان فرهیخته خویش را از دست میدهند، او، باز هم میتواند واژگانی بزرگوارانه بر زبان براند، رفتارهایی فاخر داشته باشد و در نهایت از خود هوشمندی روشبینانهای نشان دهد، این نیاز برایمان به یک [لذت] دلرباینده تبدیل میشود. این گونه فاصله گرفتن نسبت به طبیعت را شاید بتوان خوشگوارترین غذا برای غرور انسان دانست: بهررو، به برکت این فاصله است که انسان [می تواند] هنر را به مثابه بیان یک ضد- طبیعت، دوست بدارد.
درباره پاره های هنر
نوشتههای مرتبط
«پاره های هنر»، تکه های کوچکی هستند برگزیده، از کتابی درباره گفتارهایی از اندیشمندان و نویسندگان جهان درباره رشته های گوناگون هنر و یا نظریه هنر به طور عام. این پاره ها، به تدریج در وبگاه «انسان شناسی و فرهنگ» منتشر می شوند. رفرانس های دقیق و برابرنهاده های فارسی، در انتشار نهایی این مجموعه به صورت کتاب، در اختیار خوانندگان قرار می گیرد.
بخش های پیشین
پاره های هنر(۱)، برگسون: بینش «رها شده» هنرمند
پاره های هنر(۲)، باشلار: دعوت به سفری خیالین
پاره های هنر (۳)، دیدرو: طبیعت به مثابه منشاء هنر
پاره های هنر (۴)، دوراس: نوشتن، وقتی که زن هستی…
پاره های هنر (۵)، مرلو پونتی: احساس پایان نایافتگی
پاره های هنر (۶)، کامو: درباره رمان های رفتارگرا
پاره های هنر (۷)، دریدا:خوانش متن
پاره های هنر (۸)، بلاندیه: هنرهای از دست رفته، جمع نقاب ها
پاره های هنر (۹)، لوی استروس: اثر نقاسی و زبان، همسازی دوگانه
پاره های هنر (۱۰)، ارسطو: دست، مفید ترین ابزارها
پاره های هنر (۱۱)، بنیامین: سینما و نقاشی
پاره های هنر(۱۲)، کله: تمثیل درخت
پاره های هنر(۱۳)، دوشان: شناخته شدن هنرمند، شرطِ وجود هنرمند
پاره های هنر (۱۴)، ارسطو: طبیعت همواره بهترین ها را خلق می کند
پاره های هنر، (۱۵): روی لیختنشتاین: سبک هنر تجاری
پارههای هنر(۱۶)، لوکاچ: ایدئولوژی مدرنیسم
پارههای هنر(۱۷)، فوکو: مفهوم مولف
پارههای هنر(۱۸)، گوگن: هنر احساس
پارههای هنر(۱۹)، رومن: لذت هنر
پارههای هنر(۲۰)، پیکاسو: چرا به حزب کمونیست پیوستم؟
پاره های هنر(۲۱)، فوکو: دوین مایکلز، عکاسی در جستجوی امر ناپیدا
پارههای هنر (۲۲)، پازولینی: تتیس
پاره های هنر (۲۳)، دوسرتو: اسطوره تخیل شهری