انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

ویتگنشتاین و هیتلر

ویتگنشتاین شخصیتی منحصر به فرد و غیرمعمول داشت، تا حدی که بسیاری از افرادی که او را ملاقات کرده بودند درباره شخصیت او علاوه بر آرا فلسفی اش سخن گفته اند. به خصوص زمانی که در دانشگاه کمبریج بود، سخنان نوآورانه و روش تدریس غیرمتداول و روحیه اش همگی منجر به شکل گیری تصوری افسانه گونه از ویتگنشتاین شد. به عنوان مثال در سال ۱۹۳۲، کواین که در جوانی به وین رفته بود در نامه ای برای مادرش می نویسد “من یادداشتی برای ویتگنشتاین بزرگ نوشته ام. او اکنون در کمبریج انگلستان تدریس می کند ولی شاید برای تعطیلات به وین بیاید. من می خواهم با پیامبر ملاقاتی داشته باشم. باید دید که به درخواست پاسخ مثبت می دهد یا خیر (چون نمی داند که من چقدر آدمی خوبی هستم).” (گیبسن ۲۰۰۴، ص ۴)

 

این نوع نگرش به شخصیت و زندگی ویتگنشتاین به نسل های بعدی افرادی که ویتگنشتاین را دیده بودند نیز منتقل شده است. نگرشی که گاهی به بزرگ نمایی رویدادهای زندگی ویتگنشتاین و حتی جعل آن نیز انجامیده است. یکی از شگفت آورترین داستان ها در مورد شخصیت ویتگنشتاین در کتابی به نام “یهودی اهل لینتس” نوشته کیمبرلی کورنیش – نویسنده استرالیایی-  آمده است که ویتگنشتاین و هیتلر در یک مدرسه درس می خوانده اند و نتیجه گرفته است شخصیت ویتگنشتاین در آن دوران عامل یهودی ستیزی هیتلر و هولوکاست بوده است.

 

ویتگنشتاین و هیتلر در شهر لینتس اتریش به یک مدرسه می رفته اند. ری مانک اشاره می کند که هیتلر و ویتگنشتاین هم سن و سال بودند ولی هیتلر به دلیل اینکه در درس خواندن ضعف داشت دو سال در جا زده بود، بنابراین آنان همکلاس نبوده اند و تنها در سال ۱۹۰۵- ۱۹۰۴در یک مدرسه بوده اند و هیج گونه شواهدی وجود ارتباط بین این دو را نشان نمی دهد. (مانک ۱۹۹۰) کورنیش به عکسی که از دوران دانش آموزی هیتلر استناد می کند و می گوید که دانش آموز گوشه سمت چپ پایین این عکس ویتگنشتاین است در حالی که هیچ سندی برای اثبات این مدعا وجود ندارد. کورنیش تلاش می کند نشان دهد که این دو بر یکدیگر تاثیر بسیار شگرفی گذاشته اند، تا حدی که هیتلر یهودی ستیزی اش را مدیون این تاثیر متقابل است. کورنیش ادعا می کند ویتگنشتاین هیتلر را مجبور کرد شوپنهاور بخواند و هیتلر به کمک این کتاب توانست روش کنترل ذهن مردم آلمان را بیاموزد، این در حالی است اولین باری که ویتگنشتاین کتابی از شوپنهاور را با توصیه خواهرش خواند، در تعطیلات تابستانی بود که هیتلر از آن مدرسه رفته بود. (کاوونی ۱۹۹۸)

 

کورنیش برای فراهم کردن شواهد به کتاب “نبرد من” هیتلر اشاره می کند، به طور مثال به جایی که هیتلر از “یک پسر یهودی” در زمان مدرسه سخن می گوید که به او اعتماد نداشت، یا جایی که پسر خبرچینی را خائن بر می شمارد. (هیتلر، ۲۰۱۰، ص ۴۱۵)  از نظر کورنیش روی سخن هیتلر با ویتگنشتاین است. از نظر او شخصیت عجیب ویتگنشتاین باعث شکل گیری نفرت در هیتلر شد و هیتلر این خصوصیات را به همه یهودی ها تعمیم داد و این منبع الهام یهودی ستیزی در هیتلر بود. اگر چنین بوده باشد، هیتلر در زمانی که به قدرت رسید می بایست در صدد آسیب رساندن به خانواده ویتگنشتاین بر می آمد این در حالی است که خواهر ویتگنشتاین در تمام دوران جنگ جهانی دوم بدون هیچ مشکلی در شهر وین زندگی می کرد. (کاوونی ۱۹۹۸)  شگفتی کتاب کیمبرلی کورنیش اینجا پایان نمی یابد، بلکه او می نویسد از آنجایی که یهودی ستیزی هیتلر به خاطر شخصیت مغرور، بداخلاق و غیرقابل اعتماد ویتگنشتاین بوده است. در نتیجه، ویتگنشتاین مسئول فجایع هولوکاست بوده، و به همین دلیل او دچار عذاب وجدان  و احساس گناه شدیدی شد و برای جبران این ماجرا در حلقه پنج نفره جاسوسی دانشگاه کمبریج به شوروی کمک کرد تا نازی ها را شکست دهند.

 

در واقع کورنیش تصویری به ما می دهد که در آن شخصی به نام ویتگنشتاین به خاطر شخصیت خود در مدرسه باعث شکل گیری یهودی ستیزی در هیتلر و نهایتا وقوع هولوکاست می شود و سپس برای جبران این ماجرا و کمک به یهودی ها و شکست نازی ها به استالین کمک می کند. کورنیش ادعا می کند که ویتگنشتاین کمونیست بوده است و در این گروه جاسوسی مسئول شناسایی افراد با استعداد و استخدام آنها برای جاسوسی برای شوروی علیه آلمان بوده است. این در حالی است که پس از سقوط شوروی مدارک کا گ ب منتشر شده اند و هیچ گونه اشاره ای به نقش ویتگنشتاین در این گروه جاسوسی نشده است. علاوه بر  اینکه اساسا شخصی با این مسئولیت در این حلقه جاسوسی وجود نداشته است. (وست ۱۹۹۸)

 

در این کتاب تخیل بسیار قوی نویسنده ماجرایی را خلق کرده و برای اثبات آن به تفسیر شواهد و کنار هم قرار دادن مطالب واقعی و غیرواقعی پرداخته است. در مواردی خلاقیت کورنیش بیش از اندازه است، به عنوان مثال کورنیش اینکه ویتگنشتاین با موسیقی آشنایی زیادی داشته و در مدرسه افرادی را که  آوازی را خارج خوانند تصحیح می کرده است در کنار این داستان در مورد هیتلر قرار می دهد که هنگامی که هیتلر سال ها بعد ملودی آوازش را اشتباه می خوانده است و منشی به او این را می گوید هیتلر عصبانی می شود و می گوید که من اشتباه نمی خوانم آهنگ ساز در ساخت این ملودی اشتباه کرده است. شان فرنچ با طعنه به کورنیش می گوید تصور کنید هیتلر هنگامی که ویتگنشتاین در راهرو مدرسه آواز او را تصحیح می کرده است چه احساسی داشته است. (فرنچ ۱۹۹۸)

 

بسیاری از رویدادهایی که کورنیش آنها را با تخیل خود گسترش می دهد و سپس به هم مرتبط می سازد به صورت مستقل و محدودتری وجود داشته است، ولی تخیل کورنیش این کتاب را به اثری دیگر با محوریت افسانه سازی در مورد شخصیت ویتگنشتاین تبدیل کرده است. افسانه ای که این بار ویتگنشتاین را با یکی از مهم ترین رویدادهای تاریخی سده بیستم یعنی جنگ جهانی دوم آن هم به خاطر شخصیتش در دوران کودکی پیوند می زند.

 

 

 

Cornish, K. (1998). The Jew of Linz: Wittgenstein, Hitler and their secret battle for the mind. Century.

 

French, S.  (۱۹۹۸)Review of The Jew of Linz.  New Statesman. Vol. 127, Issue 4376.

 

Gibson, R. F. (Ed.). (2004). The Cambridge Companion to Quine. Cambridge University Press.

 

Hitler, A. (2010). Mein kampf. Bottom of the Hill.

 

Kaveney, R. (1998). MYSTIC PIFFLE. New Statesman, 127(4388), 48.

 

Monk, R. (1990). the Duty of Genius. London: Jonathan Cape

 

West, N. (1998). The Jew of Linz: Cornish, Kimberley: London: Century, Random House 298 pp., Publication Date: March 1998. History: Reviews of New Books, 26(4), 216-217.

 

 

 

محمد زهیر باقری نوع پرست

 

دانشجوی دکتری فلسفه، دانشگاه وین

 

m.z.bagheri.noaparast@gmail.com

 

 

 

 

 

ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»

http://www.anthropology.ir/node/21139

 

ویژه نامه ی نوروز ۱۳۹۳

http://www.anthropology.ir/node/22280