انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

وقتی کرونا تمام شود، چه چیزی خواهیم داشت؟

لزوم تصحیح نحوه نگاه ما به جامعه پسا کرونایی

شیوع ویروس کرونا سبب شده شیوه زندگی ما از جزیی ترین موارد آن مثل عادت های حرکت دست و نظافت آن تا رویه های اصلی و بزرگی مانند روابط بین المللی و اقتصاد جهانی دچار تغییرات بزرگی شده اند و همه آنها در شرایط فعلی به تعلیق در آمده اند. اما آنچه که این روزها اهمیت بسیاری یافته است، پرسش از جهان پساکرونایی در ایران و جهان است. دغدغه بسیاری از متخصصان فهم این جهان است.

نکته اصلی در انست که عموما سعی می شود که این جهان پساکرونایی ترسیم و پیش بینی شود. برخی از جهانی انسانی تر و آرمانی تر که آدمها در بسیاری از روالهای غلط زندگی شان بازاندیشی کرده اند صحبت میکنند و برخی هم از سیاه تر شدن و رادیکال تر شدن برخی وجوه منفی زندگی آینده صحبت کرده اند. اما به نظر میرسد این نوع مواجهه پیشگویانه با جهان پساکرونایی در کنه خودش دچار یک تناقض کلیدی است: اینکه جهان پساکرونا گویی از پیش و فارغ از اراده ما انسانها تعیین شده است. از این منظر می توان گفت طرح سوال بالا، نوعی جبرگرایی و تقدیرگرایی در بطن خودش دارد.

لذا لازم است صورت بندی سوال و منظر آن درباره نسبت انسان ها و جامعه هایشان را اصلاح کنیم. از این منظر بهتر است سوال را مشروط و با اما و اگرهای خاص خودش بپرسیم؛ پرسشی که عاملیت و اراده انسانی را نیز در خودش لحاظ کرده باشد. زیرا جهان پسا کرونا مانند هرآینده دیگری که انسان ها بتوانند تصور کنند، از پیش تعیین شده نیست، بلکه محصول عملکرد و رفتارهای فردی و جمعی ما آدمهاست. این اعضای جامعه هستند که آینده خودشان را فردی و جمعی می سازند. این ساختن لزوما به معنای آنست که آنها هدفی را حتما مدنظر قرار بدهند و تلاش کنند آن را بسازند، بلکه حتی انفعال در برابر شرایط پیش آمده نیز خودش یک نوع انتخاب و واکنش از سوی اعضای جامعه است. لذا آدمها و اعضای یک جامعه چه از طریق انتخابهایی که برای رفتارهایشان انجام می دهند و چه از طریق انتخاب منفعل بودن، می توانند آینده را به شیوه خاص خودشان بسازند. جامعه پساکرونایی محصول انتخابهای امروز و فردا و عملکردهای ماست.

از این منظر بهتر است نگاه دقیق تری به شرایط بحران کرونا داشته باشیم. امروزه در شرایط بحرانی ای قرار گرفته ایم که نه شناخت درست و دقیقی از ویروس کرونا در علوم زیست شناسی و پزشکی وجود دارد، نه دارو و درمانی مناسبی برای آن ساخته شده و حتی نمی دانیم این بیماری تا کی با ما خواهد بود و کی از زندگی ما خواهد رفت. لذا گویی در یک موقعیت انتقالی قرار گرفته ایم، از موقعیت ماقبل کرونا به موقعیت مابعد کرونا. در این میانه موقعیت بحران کرونا قرار دارد که فعلا در آن هستیم. به نظرم در این شرایطی که نظم جامعه و فرهنگ و مناسبات اجتماعی و اقتصادی به هم میخورد، باید سه پرسش را با هم مطرح کرد، زیرا این سه پرسش که معطوف به گذشته، حال و آینده هستند، با هم معنادار شده و پاسخ هایشان در کنار هم و در امتداد هم معنا پیدا میکند. این سه پرسش عبارتنداز:

۱) ما انسانها چه کردیم که به بحران کرونا دچار شدیم؟

۲) در شرایط بحرانی چگونه باید رفتار کنیم؟

۳) می خواهیم جهان پساکرونایی را چگونه بسازیم؟

پاسخ به پرسش ما چه کردیم که به بحران کرونا دچار شدیم، بیانگر خطاها و رویه های غلط در زندگی قبلی ماست. رویه هایی که ما را به سمت استثمار و تخریب جهان طبیعی و انسانی برده بود و نتیجه اش آن بود که با همه غروری که داشتیم، در مواجهه با ذره ای ناشناخته، درمانده ایم. لذا این پرسش به ما کمک میکند بخش های از جامعه و فرهنگ و اقتصاد را که ما را به بحران امروز رسانده، مورد بازشنایی قرار بدهیم.
در پاسخ به پرسش دوم، در شرایط بحران کرونا چه باید بکنیم؟ دو سنخ از پاسخ را می توان داشت، یکی مراقبت ها و درمان های بهداشتی برای رفع ویروس کروناست و دیگری پس از بازشناسی انتقادی رویه های غلط قبلی، تلاش برای اصلاح آنهاست. در نتیجه اگر این دو پرسش را درست پاسخ بدهیم، احتمالا نتیجه کنشهای ما جهانی متواضع تر و متوازن تر خواهد بود، و اگر از سوال اول طفره برویم و در اوج خودخواهی و غرور به سوال دوم صرفا از جهت رفع ویروس و کرونا پاسخ بدهیم، قطعا رویه های غلط زندگی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی ما، نه تنها تداوم خواهند یافت، بلکه احتمالا شدت بیشتری هم پیدا میکنند و آینده ای تیره تر و دردناکتر خواهیم داشت.

در نتیجه مساله آنست که ما می خواهیم جهان پساکرونایی چگونه باشد؟ هر انتخابی داشته باشیم، مستلزم کنشگری ها و علمکردهای خاصی از جانب ما انسانها و گروه های اجتماعی است. به عنوان مثال، کاهلی در مراقبت های بهداشتی و عدم مشارکت درست در سیاست های بهداشتی و درمانی برای رفع بحران کرونا، قطعا نقش مردم و نهادهای مدنی در قدرت جامعه را کمتر خواهد کرد و فرصتی برای رشد قدرت های تمامیت خواه فراهم می شود. در حالیکه مشارکت مدنی مردم و نهادهای اجتماعی در حل بحران، ما را به سمت نظام های سیاسی تکثرگراتر و دموکراتیک تری هدایت خواهد کرد. برای همین مردم باید بدانند تک تک کنشهایشان و انتخابهایشان، خشت های لازم برای برساخت آینده خودشان و جامعه شان را فراهم میکند. وقتی آینده را محصول از پیش تعیین شده بدانیم، گویی پیش از هرچیزی، ازخودمان رفع مسئولیت میکنیم، در حالیکه باید مسئولیت خودمان برای ساختن آینده جامعه خودمان را بپذیریم. این امر مستلزم پرسشگری درست و پاسخ دهی مناسب به پرسشهاست. برای همین سوال محوری ما از خودمان باید این باشد که “چگونه جامعه ای را پس از کرونا میخواهیم بسازیم؟ باید با بازاندیشی در گذشته و انتخاب درست، آینده روشنی را برای خودمان بسازیم. تغییرات آینده پساکرونایی، در عملکردها و انتخابهای امروز ما نهفته است. بذر آینده را دیروز و امروز کاشته ایم و میکاریم. آینده پسا کرونایی نتیجه رفتار امروز ما خواهند بود.