انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

واژگان یک فرهنگ(۹): «حمام» : وداع با «خزینه»

در نظام شناختی ما، واژه «حمام» و «گرمابه» و واژگان مترادف با آنها که در طول دوره های مختلف به شدت متغییر بوده و هستند نظیر «خزینه»، «حمام عمومی» ، «حمام نمره» (حمام های دارای اطاق دوش فردی) ، اشکال «طبیعی» این کنش نظیر «چشمه» های آب گرم و درمانی، یا آداب و رسوم اجتماعی همراه با آن یا کنش های نزدیک به آن (شستشو، غسل، وضو…) برای مثال همراهی حمام و کنش هایش با آیین های گذار (تولد، بلوغ، ازدواج ، مرگ) و با مبادلات اجتماعی (اوقات فراعت برای زنان یا مردان)، آشنایی و برنامه ریزی برای زندگی آینده (همسر گزینی به وسیله زنان برای پسرانشان) و اقتصادی (مذاکرات و شروع معاملات) یا حتی سیاسی (تصمیم گیری ها، یا توطئه ها و حتی قتل های سیاسی نظیر قتل امیر کبیر در ۱۲۳۰ شمسی در حمام فین کاشان) با این نام به خاطر می آیند. پهنه های شناختی حمام البته ما را به حوزه گسترده دیگری که با مفاهیم «آب» ، «گرما» و «پاکی» مربوط می شوند نیز، می کشانند که در اینجا به آنها نمی پردازیم. حمام همچنین یادآور گروه بزرگی از مشاغل ودخالت ها بر «بدن» خود یا دیگری است که اغلب یا از میان رفته و کاهش یافته اند و یا دستکم مکان انجام شان تغییر کرده است : نظیر خون گرفتن یا «حجامت» از طریق زالو انداختن یا تیغ زدن، «بند انداختن»، «پاک کردن موهای بدن» و «سلمانی»، «مشت و مال دادن» و غیره. برخی از این واژگان هنوز در سطح زبان مردمی باقی مانده اند، همچون «حمام زنانه» که گویای نوعی ازدحام و انبوه جمعیت پرسر و صدا است و یا «لب خزینه نشستن» حاکی به نمایش گذاشتن خصوصیتی که بهتر است پنهان بماند، برخی دیگر به جز در مناطقی خاص تقریبا به طور کامل از میان رفته اند، نظیر مفهوم «جن حمام» که در سایه روشن های هراسناک و پیچ و خم راهروهای باریک و تاریک حمام های قدیمی و صبح های زود پیش از اذان (ن. ک. به فیلم «حسن کچل» ابراهیم حاتمی، ۱۳۴۸)، همواره ایجاد وحشت می کرد.

حمام و استحمام خصوصی در سطح طبقات بالا از پیش از اسلام در ایران رایج و با ایدئولوژی «پاک گرایی»(hygienism) دین زرتشت هماهنگ است هرچند رابطه ای متناقض نیز ایجاد می کرده زیرا «آب» نباید آلوده می شده است. از این رو ظاهرا نمی توان موقعیت حمام های ایران باستان با تمدن های هم دوره با آن در یونان و سپس رم مقایسه کرد. آنچه مسلم است اینکه این رابطه با ورود اسلام به ایران و تغییر رابطه با آب به مثابه یک ابزار برای «نظافت» یا «پاکی» بدن که خود با «جاری شدن» می توانسته هم پاک کند و هم پاک بماند، تغییر کرد، زیرا در بسیاری موارد برای مثال در غسل ها، استحمام به یک امر واجب بدل می شد، و به همین دلیل و باز بنا بر «ایرانیکا» در تمدن های اسلامی گسترش حمام کاملا مشهود است. فلور (W.Floor) در مقاله «حمام» ایرانیکا با تکیه بر منابع گوناگون از وجود ۵ هزار حمام در بغداد در قرن چهارم هجری و ده هزار در قرن بعدی سخن می گوید که در قرن ششم به دو هزار کاهش می یابند.

حمام از اواخر دوره ناصری در ایران به سرعت در شهرها و روستاها گسترش می یابد، و به یکی از عناصر تقریبا همیشه حاضر در معماری این زیستگاه ها است . همان مقاله تعداد حمام های عمومی را در برخی از شهرهای ایران به این صورت آورده: در تهران در فاصله ۱۲۳۰ تا ۱۲۸۰(۱۸۵۲ -۱۹۰۲)، تعداد حمام های عمومی از یک باب برای هر ۱۴۸ خانوار به یک باب برای هر ۸۹ خانوار می رسد و در سال ۱۳۳۰(۱۹۵۲)، ۱۵۱ باب حمام عمومی وحود دارد، در سال ۱۲۵۸(۱۸۸۰) در شیراز ۳۵ و در قزوین ۴۰، در کرمان در ۱۲۴۸(۱۸۷۰)، بین ۳۲ تا ۵۱، و در اصفهان در ۱۲۶۸(۱۸۹۰)، ۷۲ باب حمام عمومی وجود داشته است. اما آنچه متغییر باقی می ماند، تواتر کنش استحمام است که تحلیل آن را باید از خلال رابطه با «بدن» تعریف کرد. این کنش، بنا بر قشر اجتماعی و توانایی های مالی و همچنین موقعیت های فرهنگی بسیار متفاوت باقی می ماند، اما همواره می توان رابطه ای را با مناسک و آیین های دینی و مناسک گذر در آن باز یافت. حمام عمومی، در سال های ابتدای قرن تا دهه ۱۳۴۰، جز در گروه کوچکی از اقشار بسیار مرفه شهری هنوز شکل عمده برای استحمام تشکیل می داد و آیین حمام روز جمعه (یا روزی دیگر ازهفته) به تفکیک جنسیتی برای مرد خانواده به همراه پسران و زن به همراه دختران یا کودکان خردسال (پسر یا دختر) بسیار رایج و یکی از اشکال پر کردن اوقات فراعت را نیز تشکیل می داد. در این مورد باید تذکر داد که تا مدتها پس از ایجاد حمام های خانگی در نزد ثروتمندان شهری، آنها باز هم برای «لیف و کیسه کشیدن»، «مشت و مال» و برخی دیگر از خدمات به صورت دست جمعی و تک جنسیتی به حمام ها می رفتند. خاطره، حمامی ها، دلاک ها، لنگ ها و «خشک»(حوله) ها، و نوشابه های خنکی که پس از استحمام صرف می شد، در ذهن بسیاری از معاصران ما هنوز زنده است.

ستون مشترک انسان شناسی و فرهنگ و روزنامه شرق (سه شنبه ها، صفحه آخر)

این مطلب روز سه شنبه ۲۳ خرداد منتشر شده است.