انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

واژگان یک فرهنگ(۷): «طب» : جادوگران و اشرافیت جدید

در دیدگاه انسان شناسی، میان شخصیت هایی چون «جادوگران» باستانی و «شمن» ها که باور بر آن بود دارای قدرت های فوق العاده ای هستند، و دانشمندان جدید روابطه ای منطقی و پیوستاری عقلانی وجود دارد. چنانکه دومزیل نشان می دهد نظام سه گانه پزشکی کنونی جهان(جراحی، شیمی درمانی و روان شناسی)، نظامی برخاسته از تمدن های هندواروپایی و مبتنی بر تقسیم سه گانه میان سه کاست جنگجویان (جراحان)، روحانیون(روان شناسان) و کشاورزان(داروسازان) است. در ایران نیز تبعا ما در همین منطق قرار می گیریم، اما پزشکی جدید همچون سایر پدیده ها در دورانی متاخر به ایران رسید.

در سطح زبان وحافظه، نام های آشنایی چون «ابن سینا» و «زکریای رازی» و «جندی شاپور» و …. ظاهرا گویای ذهنیتی باستانی از رویکرد پزشکی یا طب در زبان و اندیشه ایرانی هستند، که همچون بسیاری موارد دیگر به صورت های بی شماری درباره آنها یعنی حضور گسترده دانش پزشکی در تاریخ ایران باستان، مبالغه شده است. البته وجود کنشگرانی که در این نقش قرار می گرفته اند و عمدتا هم خود از اقشار بالای جامعه بوده و هم در خدمت این اقشار،عموما مورد اجماع است. اما اگر از این اقشار کوچک که حتی درشهرهای معدود و کم جمعیت پیش مدرن ما نیز درصد کوچکی را تشکیل می دادند، بگذریم، جمعیت ایران که عمدتا و در حدود ۹۰ درصد تا صد سال پیش، روستایی و عشایری بودند، سلامت خود و رابطه خود را با بهداشت و سلامت، بیماری و مرگ اساسا بر پایه سنت ها، دانش قومی و آنچه باید نوعی قوم پزشکی و یا قوم گیاه پزشکی استوار است، و در هماهنگی با طبیعت و محیط زیست، و خارج از گفتمان های پزشکی شده (medicalization) که امروز به خود ظاهری «ابدی و ازلی» می دهند، استوار کرده و انجام می داده اند. اما طب یا پزشکی در معنای جدید این واژه از دوره قاجار و در قالب ماموریت های نظامی و میسیونر های دینی مسیحی به ایران و تقریبا همواره به دربار وارد شدند . عباس میرزا، طبیبی «فرنگی» داشت و سه دانشجو برای تحصیل پزشکی به «فرنگ» ارسال کرد و بعد ها، امیرکبیر و تاسیس دارلفنون(۱۲۳۰ش./۱۸۵۱م.) با بیست دانشجوی طب، و حضور شش اتریشی که معروفترینشان دکتر ادوارد یاکوب پولاک(Jakob Eduard Polak)(1818-1891) بود که تاثیری عظیم در پیشرفت این علم در ایران به جای گذاشت. اعزام دانشجویان در امواج جدید دوره های دوره ناصر الدین شاه، مظفرالدین شاه و پهلوی اول انجام گرفت. تاریخ پزشکی مدرن در ایران، اما، عمدتا پس از تاسیس دارالفنون و تاسیس نخستین بیمارستان و داروخانه دولتی را در سال ۱۲۳۰ ش. با عنوان «مریض خانه دولتی» باز هم به وسیله امیر کبیر در سنت دانشگاهی انجام گرفت و تا این زمان هنوز تقریبا هیچ اثری از چنین نهادهایی در سطح عام جامعه ایرانی به خصوص خارج از تهران دیده نمی شد.

طبابت در ابتدای قرن شمسی رشد زیادی کرد و تعداد پزشکان ایرانی به شدت افزایش یافتند و این امر همانگونه که گفتیم در سنت دانشگاهی با تاسیس دانشکده پزشکی (۱۳۰۳) (ابتدا در لاله زارنو و از ۱۳۱۶ در محل کنونی) و دانشکده داروسازی(در ۱۳۱۳ که خود ریشه در مدرسه دواسازی در ۱۳۰۱ داشت) و دندان پزشکی(۱۳۱۳) در تهران و رفته رفته سایر دانشگاه ها، و همچنین با تکیه بر پزشکان تحصیلکرده ایرانی در خارج از کشور و بازگشت آنها به ایران در امواج پی در پی از دهه ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ انجام می گرفت : نخست تحصیلگردگان اروپایی و به ویژه از فرانسه و سپس از دهه ۱۳۵۰ از ایالات متحده ، انگلستان، استرالیا و سایر کشورهای انگلیسی زبان به ایران می آمدند. یکی از این پزشکان که تحصیلات خود را در کالیفرنیا انجام داده بود و در همین سال های به ایران بازگشت دکتر خسرو بسیطی بود و با برنامه های متنوعی در تقریبا سه دهه(۱۳۳۰-۱۳۵۰) با نام هایی چون «کارگر» ، «کشاورز» «عشایر» و غیره در رادیو، که برنامه هایی هم آموزشی و هم سرگرم کننده و پرنشاط بودند که مخاطبان بی شماری هم داشتند، توانست مفهوم بهداشت و روش هایی ساده ای مثل رعایت نظافت در موقعیت های جدید شهری که برای بسیاری ناشناخته بودند، را برای نخستین بار به میان مردم ببرد و این روش ها را تا حدی دموکراتیزه کند. روش هایی که نقشی موثر در گسترش فرهنگ پزشکی جدید بر دوش داشت، نقشی قابل مقایسه با برنامه های گسترده مبارزه با بیماری های واگیر دار نظیر مالاریا و واکسیناسیون های مختلف به ویژه واکسیناسیون کودکان (تاسیس انستیتو پاستور در ایران همکاری فرانسه در ۱۲۹۹، ساخت واکسن های سه گانه ۱۳۳۳)داشت که در آن دکتر سید حسین میرشمسی(۱۲۹۳-۱۳۸۷) نقشی اساسی داشت. این برنامه ها با گسترش نوعی فرهنگ پزشکی با فرایندهایی چون گذراندن بخشی از خدمت نظام وظیفه در روستاها («سپاه بهداشت») و در میان اقشار متوسط و متوسط رو به بالا با رسانه های رو به گسترشی نظیر تلویزیون (تاسیس تلویزیون خصوصی ثابت پاسال) که در سال ۱۳۳۵ در آبادان و تهران و تلویزیون ملی که در سال ۱۳۳۷ انجام شده بودند و در دهه بعد گروهی از سریال های به ویژه آمریکایی که طرفدران زیادی داشتند نظیر «دکتر کیلدر»(Dr. Kilder) (با بازیگری ریچارد چمبرلین)، دکتر بن کیسی(Dr. Ben Casey)(با بازیگری وینس ادواردز) و «پزشک محله» مفهوم پزشکی و گفتمان آن را به شدت در جامعه گسترش دادند.

ستون مشترک انسان شناسی و فرهنگ و روزنامه شرق(صفحه آخر). این مطلب روز سه شنبه دوم خرداد منتشر شده است.

پرونده «ناصر فکوهی» در انسان شناسی و فرهنگ

http://anthropology.ir/node/9132