انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

واژه های پاسترناک

دومینیک اوترآن ترجمه شیرین روشار

تصویر: پاسترناک

« گفتن نام “پاسترناک”، یعنی حس کردن سوزش سرزنده خوشبختی.» زندگینامه ماندگاری (۱) که دیمیتری بایکف، روزنامه نگار، شاعر و رمان نویس روس – از او کتاب توجیه (انتشارات دونوئل، ۲۰۰۵) در فرانسه شناخته شده است – به نویسنده کتاب دکترژیواگو اختصاص داده است، با این جمله جذاب و فریبنده آغاز می شود. خوشبختی که رساله بایکف نیز در انتقال آن سهیم است و، با ترجمه دقیق و چالاک هلن هانری، در آن به راحتی از کل به جزء متحول می شود، از دورنما سازی هفتاد سال تاریخ فرهنگی و سیاسی روسیه شوروی تا تحلیل سبک شناختی اشعار بیشمار که با ولع نقل شده اند.

به گفته بایکف، شعر روسی قرن بیستم در صدر شعر جهانی جای دارد، و پاسترناک ، که دنیا را به مثابه «موسیقی که می بایست برای آن گفتار یافت» تلقی می کند، پرآوازه ترین نماینده آن است. در سال ۱۹۱۷، این مرد جوان ۲۷ ساله از طریق یک شعر غنایی که در آن لبریزی زندگی را می ستاید روح انقلاب را منعکس می کند. در سال ۱۹۲۲، عاشق می شود، دوران باشکوهی در راه است : با کتاب خواهرم زندگی، استعداد غنایی وی شکوفا می شود و مورد تحسین و تمجید قرار می گیرد. پس از به قدرت رسیدن ژوزف استالین، آینده به سرعت به سردی می گراید. اما، به طرزی عجیب، پاسترناک سالهای ۱۹۳۰ و دوران جنگ را بدون آنکه چندان آسیبی ببیند، پشت سر می گذارد.

برخی او را به خاطر رفتار طفره آمیزش مورد سرزنش قرار داده اند : راست است که برای او، هنر تا آخرین لحظه والاترین ارزش باقی ماند، امری که برای آن می شد اندکی سازش در حد تحمل وجدان را پذیرفت. بایکف برای شرح این خط سیر مبهم، به سرزنده بودن فوق العاده پاسترناک و ظرفیت از نو جان گرفتن خارق العاده وی متوسل می شود، آنچه که آنا آخماتووا، شاعره بزرگ، آن را «موهبت کودکی جاودانه» می نامید. اما گویا پاسترناک نوعی «گرایش به مصیبت» و «توانایی گرفتن نیرو و مفاهیم جدید از آن» را نیز از خود نشان می داده است. گویی که آزمون ها و بلکه فاجعه ها، به مثابه متن پنهان زندگی، آنچه اساسی است را افشا می کنند و راه را برای دستیابی به عظمت واقعی زندگی و زیبایی جهان، که شاعر رسالت گرامیداشت آن را دارد، می گشایند.

سبک نگارش او به راحتی خود را با دستورالعمل بازگشت به رئالیسم وقف می دهد؛ از حملات مستقیم علیه استالین اجتناب می کند، و از پاکسازی ها در امان می ماند. او دچار سرنوشت ناگوار همقطاران و دوستان اش که مستقیما درگیر می شوند، نشد : همچون ولادیمیر مایاکووسکی که در ۱۹۳۰ خودکشی کرد، مارینا تزوتایوا که با او دوازده سال مکاتبه داشت و در سال ۱۹۴۱ خودکشی کرد، اوسیپ ماندلستام، که در ۱۹۳۸ از سرما و ضعف در پای دروازه کولیما مرد، و یا ایزاک بابل، نویسنده کتاب سواره نظام سرخ، که چندان میانه ای با «قهرمانان مثبت» نداشت، و در سال ۱۹۴۰ تیرباران شد. انتشار اخیر کلیات آثار او به زبان فرانسوی تائیدی است بر اینکه او چگونه وقایع نگار فوق العاده عصر بیرحم خویش بوده است (۲).

بایکف توضیح می دهد که همچون پوشکین در برابر نیکلای اول، پاسترناک در برابر استالین نقش «شاعر اول» را ایفا می کرده است، کسی که تحت حکومتی مستبد، «با قدرت حاکم مخالف است»، ولی «حکومت با تصاحب وی، به قدرت خود تعادل می بخشد». در سال ۱۹۳۴، هنگامی که ماندلستام به خاطر نوشتن هجونامه ای گزنده علیه استالین، «غول قفقازی»، توقیف می شود، پاسترناک در اتحادیه تازه بنیاد نویسندگان پذیرفته می شود، که تمامی کسانی که «مایلند دربنای سوسیالیسم سهیم باشند» را گرد هم می آورد، و به آنها موقعیت نویسنده حقوق بگیر می دهد؛ او عضو هیئت رئیسه می شود و تا سال ۱۹۴۵ در این مقام باقی می ماند. حتی بعدها، زمانی که اشعارش دیگر منتشر نمی شوند، که به سختی از راه ترجمه در انزوای مشقت بار پردلکینو زندگی می کند و سعی دارد به دوستانش که مورد آزار قرار دارند یاری رساند، استالین مسخ شده در برابر جاذبه شخصیت پاسترناک، واکنشی از خود نشان نمی دهد.

نه استالین، بلکه این نیکیتا خروشچف است که نهایتاً بر پاسترناک چیره می شود. بایکف در تفسیر خود معتقد است که نبایست به دوران آزادسازی اعتماد کرد : «دورانی که حکومت بیشتر محدوده خود را نشان می دهد تا دندان های تیزش را». ماجرا سوء تفاهمی بود ناگوار و در عین حال مضحک : با اعطای جایزه نوبل به یک نویسنده روس در اکتبر سال ۱۹۵۸، «غرب» لابد می خواست از سردی روابط بکاهد؛ اما مقامات رسمی روسی این عمل را نوعی تحریک تلقی کردند. کتاب دکتر ژیواگو، که یک سال پیش از آن در ایتالیا منتشر شده ودر عرض شش ماه به بیست و سه زبان ترجمه شده بود، داستان قهرمانی است گوشه گیر که حق خود می داند در انحرافات دوران خویش شرکت نکند. تحت فشارهای شدید، پاسترناک به ناچار جایزه نوبل را رد می کند و در سال ۱۹۶۰ از دنیا می رود. کتاب دکتر ژیواگو تنها در سال ۱۹۸۸ در اتحاد جماهیر شوروری منتشر می شود. و سپس

با تبدیل شدن به «یکی از عناصر مجموعه رسمی ارزش های روسی- شوروی» چیزی در میانه راه «خاویار، کهکشان، پوشکین و عروسک های روسی»، از آن پس فقط در مدرسه خوانده می شود.

 

پانویس ها :

۱-

Dmitri Bykov, Boris Pasternak, traduit du russe et annoté par Hélène Henry, Fayard, 914 pages, 35 euros.

۲-

Isaac Babel, Œuvres complètes, traduit du russe par Sophie Benech, Le Bruit du Temps, Paris, 1312 pages, 39 euros.

 

 

این مطلب در جارچوب همکاری میان انسان شناسی و فرهنگ و سایت دوستان لوموند دیپلماتیک منتشر می شود و در فرانسه در مارس ۲۰۱۲ به انتشار رسیده است.

 

پرونده ی «لوموند دیپلماتیک» در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/15007