خطوط ناموزون خدا، فیلمی اسپانیایی در ژانر دلهرهآور روانشناختی به کارگردانی اوریول پائولو و محصول سال (۲۰۲۲م) است. فیلم براساس رمانی به همین نام اثر «تورکواتو لوکا د تنا»، محصول سال ۱۹۷۹ به رشته تحریر درآمده است. داستان فیلم درباره آلیس گولد، زنی میانسال است که به ظاهر برای بررسی شرایط مرموز مرگ و میر یک بیمار روانی، وارد یک بیمارستان روانپزشکی میشود و با حوادث عجیبی روبرو میشود. حوادثی که تا لحظه آخر فیلم تماشاگر را تنها نمیگذارد و با پیش فرضهای ذهنی او بازی میکند. در کارنامه کارگردان آثار دیگری نیز وجود دارد که با بررسی آنها متوجه تکرار نمایش هوشمندی از جنس زنانه میشویم. هوشمندی که در عمل جدایی از کارکرد مثبت یا منفی خود، درصدد نمایش ضعف مردان در برابر آن است. برای مثال دو فیلم جسد(۲۰۱۲) و مهمان نامرئی(۲۰۱۶) از همین جنس هستند.
نوشتههای مرتبط
هوش سیاه از کالبد زنانه در ادبیات ایرانی یادآور داستان یوسف و زلیخاست. زمانیکه زلیخا برای تبرئه خود ضیافتی ترتیب میدهد و از زنان مصر بعنوان هیئت منصفه شهر استفاده میکند. در این داستان زلیخا، دخت حوا (محور شرارت و دلیل هبوط بشر در آثار ادبی و هنری مسیحی و یهودی)، نیاز به برگزاری هیئت منصفهای دارد تا کفه ترازوی انصاف به سمت بی گناهی او سنگینی کند. بنابراین ضیافتی ترتیب می دهد در حالیکه پرونده قضاوت را با قلمی تیز به دست ایشان می دهد. یوسف وارد می شود و اعضای هیئت منصفه با دیدن روی بی مثال او، دست به قلم میشوند تا به نفع زلیخا پای پرونده را امضا کنند. امضایی با خون خود در جوهر ترنج. حالا تمام آنهایی که تا پیش از مهمانی، زلیخا را به صلیب سرزنش کشیده بودند، از حکم خود برمی گردند و با خون خود، پای بیگناهی زلیخا را به هنگام دیدن یوسف امضا میکنند.
اگر فیلم را تا انتها ببینید، نگاره فوق بعنوان یکی از آثار شرقی نمایش ضیافت زلیخا با حضور زنان مصری و یوسف را مشابه صحنه نهایی فیلم خواهید دید. در صحنه آخر فیلم، کارمندان روانشناس تیمارستان، مشابه زنان مصری در ضیافتی دیگر گرداگرد یکدیگر نشستهاند. اینبار نیز قرار است گروهی به بیگناهی زنی هوشمند یا گناهکاری مردی روانشناس رأیگیری کنند. بازیگر اصلی فیلم تا انتهای داستان برای اقناع ذهن بینندگان از هیچ اندیشهای فروگذاری نکرده است. هوشمندی که برای بیننده ایرانی یادآور هوش زلیخاست. هوش زلیخا نیز اگر یارای تغییر نظر یوسف را نداشت و در برابر پاکدامنی یوسف شکست خورد، اما توانمندی شگرفی برای تبرئه خود در نظر اعضای هیئت منصفه داشت. حالا قرار است کارگردان نیز با ترتیب دادن صحنهای مشابه ضیافت زلیخا و زنان مصر در ادبیات اسلامی و ایرانی، سناریوی فیلم را به نحوی جلو ببرد که حکم سابق اساتید روانشناس را نقض کند.
زنان در بسیاری از آثار هنری بخصوص سینمایی، سرمایه جنسی شان، دلیل هموار شدن مسیر رسیدن به اهدافشان بوده است، اما در آثار پائولو زن با هویت دیگری تعریف می شود. زنان در آثار وی، از یک سو موجوداتی با هوشمندی خاص نمایش داده شده و از سوی دیگر مردان در مواجهه با هوش ایشان مغلوب تصویر میشوند. البته منظور هوشمندی است که در ادبیات کلاسیک ما نیز ضرورتا از آن با اوصافی مثبت یاد نمیشود. برای مثال کتاب قدیمی «مکر زنان» به قلم کمال الدین مرتضویان و آثار قابل توجه دیگر چون سندبادنامه، طوطی نامه و غیره به روایت و تفسیر داستانهایی پرداختهاند که در آنها هوش زنان اسباب فریب مردان شده است. روی جلد کتاب مکر زنان در قالب دعای مختصری چنین نوشته شده است: «خدایا نجات بده ما را از شر زنان و مکر و حیلۀ آنان». همین دعا یعنی دعوت به هشیاری مردانه در قبال فریبکاری زنان که نشان از ترس مردان از ویژگی مرموز برخی از زنان نیز دارد.
در میانۀ فیلم خطوط ناموزون خدا، وقتی سوژه خود را در اوج موفقیت میبیند صفحهای در گرامافون قرار میدهد و با آهنگ آن شروع به رقص دیوانهواری میکند. ترانهای با عنوان «شراب تابستانی» که فضای فیلم را یادآور گناه نخستین میکند. ترانه، روایتی است از یک زن و مرد، که در ملاقات نخستشان توجه زن به مهمیزهای نقرهای مرد جلب میشود. برای همین زن، گاوچران را به نوشیدن شراب تابستانی دعوت میکند. پس از آن که مرد از خماری سنگین در میآید، پی میبرد که زن، مهمیزها و پولش را دزدیده است.
متن ترانه در اصل خلاصه و هدف اصلی فیلم را در آهنگ خود دارد. زن با حیله اغواگرانه (چشمهای از هوش سیاه) مرد را در اصل به کامگیری از لعبت زنانه دعوت میکند، در حالیکه پشت این دعوت نقشهای برای تاراج اموال و هویت مردانه (کفشهای خاص مردان گاوچران) قرار دارد. هدف ترانه و فیلمهای پائولو، توجه دادن مردان به مکر زنان و آگاه کردن ایشان به توانمندی است که در طول تاریخ عامل ضربه خوردنشان از زنان بوده است.