انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

هواپیمای «کلمان آدر»

تاریخ تمدن بشری نشان می‌دهد که انسان‌ها از ابتدای یک‌جا نشینی، آرزوی پرواز را در ذهن خود‌ می‌پرورانده‌اند. ابرها و ستارگان، همیشه محرک ذهن آدمی بوده و گویی چنین می‌نمود که رازهای جهان، پسِ چشمی که از فراز سقف آسمان به زمین می‌نگرد، گشوده خواهند شد. انگارۀ بیراهی هم نبود و نیست، چرا که دیدیم تسخیر کامل زمین ممکن نشد؛ مگر پس از درنوردیدن مرزهای آسمان. امروزه، نشانه‌ها و نقش‌واره‌هایی از تقلید رفتار پرندگان را بر غارنبشته‌ها می‌توان دید. سرنمون‌ها و کهن‌ الگوهای باستانی و اساطیری نیز چنین گواهی می‌دهند.

داستان «کیکاووس» در «شاهنامۀ فرودسی» نمونه‌ای از ارادۀ دیرباز آدمی برای پرواز است. «کیکاووس»، دومین پادشاه کیانی، که همانند «فریدون» و «جمشید» نامیراست، به دام فریب دیوها می‌افتد و هوس پرواز، او را فرا می‌گیرد. پس، دستور می‌‌دهد تخت پادشاهی‌اش را به پای چهار عقاب ببندند تا بر فراز البرز کوه به پرواز درآید. داستان چنین است که وقتی او در آسمان‌ها به مرز «نور و تاریکی» رسید؛ «فرّه کیانی» از چهره‌اش زدوده شد و همان هنگام از آسمان به زمین افتاد. در روایت شاهنامه، گرچه کیکاووس از این ماجرا نمی‌میرد، امّا این کار، آشکارا،  نماد «غرور آمیخته با حماقت» است؛ تا سودای پرواز با مخاطرۀ سقوط و مرگ همجوار باشد.

افسانۀ دیگر، پرواز «اسکندر مقدونی» است. او در سبدی که به پاهای چهار «شیردال ایرانی» بسته شده بود؛ نشست و به پرواز درآمد تا از بالا، قلمرو حکومتش را ببیند. «شیردال»[Griffon]، موجود افسانه‌ای ایرانی-ایلامی است که بدنش شبیه بدن شیر، سرش شبیه سر عقاب (دال) و گوش‌هایش شبیه گوش‌های اسب است و انگارۀ مهمی در فرهنگ باستانی فلات ایران به شمار می‌رود و در معماری کهن ایرانی نمودهای بسیار دارد.

در اساطیر یونانی، «دِدالوس»[Dédale]  معمار، به منظور فرار از زندانی در «کِرت»، برای پسرش «ایکاروس»[Icare]، بال‌هایی از پر پرندگان می‌‌سازد و با موم عسل، آن‌ها را بهم می‌چسباند، و به او هشدار می‌دهد که پس از عبور از «جزیرۀ کِرت» به زمین برگردد و اوج نگیرد. امّا «ایکاروس» که از پرواز، سرخوش شده بود، نصیحت پدر را فرومی‌گذارد و با نزدیک شدن به خورشید، موم عسل ذوب شده و در دریا می‌افتد و می‌میرد.

نمونه‌های متعدد دیگری در اساطیر جهان وجود دارند که تمنای پرواز آدمی را روایت می‌کنند؛ مانند «پگاسوس»[Pégase]، که اسب بالدار جاودانی و یار باوفای قهرمانی به نام «بلروفون»[Bellérophon] بوده است. در داستان‌های «آپوکریف» [Apocryphes][۱]  آمده که تلاش‌های انسان برای پرواز، موجب ساخت «بالزن‌های بیونیک»[۲] شد که مبنای شبیه‌سازی یا تقلید از پرندگان را داشته است.

البته «فرش‌های پرنده» [Tapis volant] در اساطیر ایرانی خاستگاه دیگری دارند. تاریخ «بادبادک چینی» [Cerf-volant] به قرن چهارم قبل از میلاد برمی‌گردد. مصریان باستان نیز اسباب‌بازی‌ها یا مدل‌های پروازی از چوب «درخت بالسا» با قابلیت بالا آمدن و پیمودن در هوا می‌ساختند که از آن جمله به اختراع «کبوتر چوبی» می‌توان اشاره کرد.

اسباب بازی بامبوچرخبال [Bambou-coptère] که در حوالی سال ۳۰۰ میلادی، در دورۀ حکمرانی «دودمان جین»[Dynastie Jin]  در چین ساخته شد، یکی از قدیمی‌ترین اشکال شناخته شدۀ هواپیمای پروانه‌ای بالدار است که فن‌آوری آن در قرن پانزدهم به اروپا رسید.

«فانوس هوای گرم»[Lanterne céleste]  که امروزه به «فانوس آرزو» شهرت یافته، ابداع دیگری، -احتمالاً-  از چین است که قدمت آن نیز مانند نمونۀ قبلی به حوالی قرن سوم میلادی می‌رسد و از تجربه‌‌های موفق مخترعان در عرصۀ هوانوردی است.

در قرن نهم میلادی ، متفکر، دانشمند و مخترع برجستۀ اهل «اندلس» «عباس ابن فرناس»[Abbas ibn Firnas]  وسیله‌ای شبیه «کایت»های امروزی، با پارچه و پر عقاب ساخت و توانست مسافتی پرواز کند. چادر پرواز ابریشمی او علیرغم این‌که پس از چند دقیقه شکست و موجب زمین خوردن او شد، امّا بسیاری آن را نخستین تجربۀ ثبت شدۀ تاریخی برای پرواز می‌شمرند.

سه قرن بعد، راهب انگلیسی بندیکتین، «ایلمر مالمزبری»، [Eilmer de Malmesbury]  با الهام از «افسانۀ ایکاروس»، یا شاید آوازۀ «عباس ابن فرناس» با استفاده از بال‌هایی، تجربۀ مشابه‌ای را انجام داد.

در حوالی دهۀ ۱۴۸۰، «لئوناردو داوینچی» برای رسیدن به رویای پرواز واقعی و «ماشین پرنده» چند مدل چتر و بال برای مهار جاذبه را با الهام از پرندگان طراحی کرد که به موفقیت خاصی نینجامید.

در سال ۱۶۵۵، «رابرت هوک»[Robert Hook]  دانشمند، معمار و مخترع انگلیسی، به این نتیجه رسید که پرواز انسان بدون کمک نیروی «موتور مصنوعی» ممکن نخواهد بود.

در سال ۱۷۸۳،  دو برادر مخترع فرانسوی، «برادران مون‌گلفیه» [۳]«بالن هوای گرم» را طراحی و اختراع کردند.

تقریباً به طور هم‌زمان، دانشمند و شیمیدان مشهور فرانسوی، «ژاک الکساندر سزار شارل»[۴] اولین بالُن گازی که از هیدروژن پر شده بود را توانست با موفقیت آزمایش کند که به نام او، «بالُن شارلیر» نامیده شد. این دو اختراع مهم، -که مبنای مهندسی بسیاری از اختراعات بعدی، در هوانوردی، مانند «کشتی‌های هوایی» به شمار می‌روند، – ضمن پوشاندن جامۀ عمل به رویای آدمی، درک نظری نسبت به مقولاتی مانند «جو و هواشناسی»، «ارتفاع و فاصله»، «دسترسی» و حتی «حمله و گریز» را تحت تاثیر قرار داد.

در سال ۱۸۶۳، «فلیکس نادار»[Félix Nadar]، روشنفکر، نویسنده‌ و عکاس فرانسوی، اولین کسی بود که در یک بالن بزرگ، بر فراز پاریس پرواز کرد و عکس‌های متعددی از شهر گرفت. این عکس‌ها نخستین عکس‌های هوایی جهان هستند که برخی از آن‌ها هنوز وجود دارد.

«نادار» که خود رمان‌نویس و روزنامه‌نگار سرشناسی بود و با طیف گسترده‌ای از نویسندگان و نقاشان قرن نوزدهمی فرانسه ، از جمله بودلر، بالزاک، هوگو، الکساندر دوما، پیسارو و کلود مونه دوستی داشت؛ با همراهی «ژول‌ورن» یک انجمن برای «تبلیغ و حمایت از هوانوردی» در پاریس به راه انداخت و با اقبال گسترده‌ای رو‌به‌رو شد.

«ژول ورن» در سال ۱۸۶۵، کتاب «از زمین تا ماه» [De la Terre à la Lune] را با الهام از شخصیت «نادار» نوشت که بر نمود ایدۀ پرواز و تصور تسخیر آسمان، در ادبیات و گفتمان عمومی‌ قرن نوزدهم، بسیار افزود.

«هواپیمای کلمان آدر» که به «هواپیمای ۳»[Avion 3]  شهرت یافت، یکی از تجربه‌های مهم بعدی در فرانسه است که امروزه در موزۀ «پیشه و هنر» [Musée des Arts et Métiers] پاریس، نمونۀ به جا مانده‌‌ و مختصات مربوط به آن را می‌توان مشاهده کرد.

«کلمان آدر» [Clément Ader] مهندس، طراح و مخترع فرانسوی (۱۹۲۵-۱۸۴۱) ، اهل شهر «موره» [Muret] در جنوب فرانسه بود و  اختراعات متعددی به نام او ثبت شده است. از جمله این که او در سال ۱۸۷۵، ماشینی برای ریل گذاری اختراع کرد که تا دهه‌ها در اروپا استفاده می‌شد. همچنین طی اختراع دیگری، او توانست با موفقیت، در دوچرخه‌های آن‌ زمان، «تایر لاستیکی» را جایگزین چرخ‌های فلزی و سنگین سازد.

اختراع و ابداع جذاب دیگری نیز به نام «آدر» وجود دارد که موجب شهرت و ثروت بسیار برایش شد. او که از سال ۱۸۶۷ به پایتخت آمده بود، در سال ۱۸۸۰، سامانه‌ای به نام «تئاتروفون» [Theatrophone] را در پاریس راه انداخت.  «تئاتروفون» درواقع یک شبکۀ تلفنی، بر پایۀ اختراع «گراهام بل» و توسعۀ آن بود که با تجهیزاتی به اپرای پاریس وصل می‌شد و به شهروندان این امکان را می‌داد که در خانه باشند و هم‌زمان به برنامه‌های موسیقی و اُپرا گوش بدهند. پاریسی‌ها از «تئاتروفون» بسیار استقبال کردند و «آدر» در مدت کوتاهی به ثروت قابل ملاحظه‌ای رسید. او از منابع مالی جدید برای تحقیق و توسعۀ «ماشین پرنده‌»اش استفاده کرد و توانست پروژۀ هواپیمایش را به «وزارت جنگ» ارائه دهد.

«آدر» رویای پرواز را در گروی استفاده از ماشین بخار می‌دانست. او می‌گفت که موتورهای خودکار- یا «خودکششی»[Autopropulsé]-  که لا‌جرم سنگین‌تر از هوا هستند، برای غلبه بر نیروی گرانش و حرکت، می‌یابد با صرف انرژی سوخت، به تعادل نسبی بین نیروهای مخالف برسند.

 

اولین ماشین پرندۀ «آدر» بین سال های ۱۸۸۲ و ۱۸۸۹ ساخته شد و در  تاریخ ۹ اکتبر ۱۸۹۰ موفق شد زمین را ترک کند و پرواز کوتاهی داشت. سال بعد نمونۀ دیگری نیز بر پایۀ ماشین اول به آزمایش رسید که مورد توجۀ «وزارت جنگ» فرانسه قرار گرفت. نمونۀ سوم که در سال ۱۸۹۷ تکمیل شد؛ همین هواپیمایی است که امروزه در موزۀ یاد شده قرار دارد و با تصاویری که از آن گرفتم، ویدیوی پیوست را ساخته‌ام.

این ماشین پرنده، با ۱۶ متر عرض، بر روی سه چرخ قرار می‌گرفت. جرم کل آن، با احتساب فولاد بدنه، ۲۵۸ کیلوگرم است. دو موتور بنزینی با نیروی ۲۰ اسب بخار، که هر کدام یک پروانه چهارپره‌ای را می‌چرخانند، ساختار محرک آن را تشکیل می‌دهند. در این هواپیما، پروانه‌ها در جهت مخالف هم می چرخند و برای هر دو موتور، یک دیگ بخار و یک کندانسور وجود دارد.

بال‌های «هواپیمای ۳ آدر»، از ابریشم و ساقه‌های بامبو ساخته شدند که ساختاری شبیه خفاش را تداعی می‌کنند.

این هواپیما، دو بار در  ۱۲ و ۱۴ اکتبر ۱۸۹۷ در یک اردوگاه نظامی در ناحیۀ «ورسای»، در اطراف پاریس به نام «ساتوری» [Satory] آزمایش شد که نتایج رضایت‌بخشی از آن به دست نیامد. گرچه در هر دو آزمون، هواپیما ابتدا چند صد متر را طی کرد و پس از  سرعت گرفتن، توانست پرواز کند؛ امّا با وزش باد، «آدر» مجبور شد هواپیما را در شرایط نامتعادلی به زمین بنشاند که در اثر تکانه‌های شدید، ملخ‌ها، بال‌ها و چرخ‌های آن شکست.

پس از این تلاش‌ها، «وزارت جنگ» از ادامۀ سرمایه‌گذاری در این پروژه‌ منصرف شد و «آدر» هم که مأیوس شده بود؛ ادامۀ کار را پی نگرفت.

این پروژه اگر چه به موفقیت کامل نرسید، اما نخستین تلاش برای پرواز به کمک یک ماشین مکانیکی با مصرف انرژی سوختی به شمار می‌رود. این تجربه، چنین ایدۀ مهمی را تا اندازۀ زیادی قابل دست‌یابی نشان داد. تحقیقات مهندسی «آدر» در این زمینه آن‌قدر اهمیت داشت که دولت فرانسه، آن را در طبقه‌بندی «محرمانه» قرار داد که تقریباً یک قرن بعد، یعنی در دهۀ ۱۹۹۰ در دسترس همگان قرار گرفت؛ گرچه از سال ۱۹۰۳، «هواپیمای سوم آدر» برای تحقیق و مطالعه به دانشگاه «پیشه و هنر» سپرده شده بود.

«آدر» نخستین کسی بود که به اهمیت هواپیما در جنگ پی برده بود و از این نظر، مطالعات او در همان زمان هم جنبۀ نظامی نیز یافت.

کمی بعد، هواپیما در نمایشگاه جهانی ۱۹۰۰ پاریس به نمایش گذاشته شد و مخترعان جوانی مانند «گابریل ووآزن»[Gabriel Voisin]  از آن الهام گرفتند. «ووآزن» مهندس برجسته‌ای بود که در سال ۱۹۰۵ توانست کارخانۀ خودروسازی پیشرفته‌ای را تاسیس کند که هواپیما نیز می‌‌ساخت. جز آن، در نخستین نمایشگاه هوانوردی در سال ۱۹۰۸ در «کاخ شانزه‌لیزه» پاریس نیز، اختراع ناکام «آدر» برای پژوهشگران رونمایی شد.

باری، رویای پرواز، تاریخ طولانی‌ای را پیموده است. از داستان‌های اساطیری، که عقاب‌ها و شیردال‌ها، تخت شهریاران را به هوا می‌بردند؛ تا به امروز که آدمی کاوش و دسترسی به فضاهای ناشناخته و کُرات دیگر را می‌جوید؛  ذهن بشر نیز به توازی آن تکامل یافته است. شاید بتوان گفت که «تاریخ هوانوردی انسان» به نوعی هم‌ارز «تاریخ خیال آدمی» است.

از زمانی که اجداد ما از بالای درختان به زمین پای گذاشتند و از پس جهش‌های ژنتیکی، «راست قامت» شدند و توانستند به بالای سر و آسمان بی‌انتها بنگرند، و هم‌زمان با صورت‌بندی «تفکر اولیه» [Spéculation] در قالب «حافظۀ ابتدایی» ذهن دوساحتی‌ بشر؛ «پرواز» و اوج گرفتن از خاک، هدف همیشگی آدمی شمرده شده است. از سپیده‌مان تاریخ تا امروز، اوج تصور بشر، دسترسی به مکان-زمانی است که خاستگاه درک ذهنی و عینی همه‌شان، داستان بلند کوشش انسان برای حرکت در هواست.

به جرأت می‌توان گفت که اختراع «کلمان آدر» و ایدۀ خلاق او، نقطۀ مهمی در این مسیر طولانی و همیشه ناتمام بوده است.

۳۰ دسامبر ۲۰۲۳

 

[۱] «آپوکریف» به متونی گفته می‌شود که اصالت دینی یا ادبی آن‌ها محل تردید باشد و به عنوان قسمتی از کتب مقدس پذیرش نشده یا با عناوین غیررسمی شناخته می‌شوند. متن‌های ادبی و دینی‌ای را که ممکن است جعلی یا تحریف شده باشند؛ با این واژه تعریف می‌کنند؛که معادل فارسی آن‌را نیافتم.

[۲] «بیونیک» یک بین‌رشته‌ای مهندسی است که با الهام‌ و سازگاری از زیست‌شناسی و ساختارهای طبیعی و جانوری، الگوهای جدیدی از کارکرد‌های فنی-صنعتی را ارائه می‌دهد. مثلاً، «پروتز‌ شنوایی»از جمله مواردی‌ است که دانش «بیونیک» در ساخت آن‌ به کار رفته است. الهام گرفتن از آناتومی بال پرندگان برای ساختن بالزن‌ها، نمونۀ ابتدایی «بیونیک» شمرده می‌شود.

[۳] Joseph-Michel et Jacques-Étienne Montgolfier

[۴] Jacques Alexandre César Chales

پیوند ویدئو :
https://youtu.be/Hbu-oe7UF7g?si=qPnVXd7fMVTRgDYK