انسان های ابتدایی ابزارهای بیان مختلفی را به وجود آورده اند؛ این ابزارها تمامی زبانی اند (حتی قبل از مستعد شدن ساختار دهان و حلق برای خلق زبان شفاهی) یعنی گفتاری ویژه در آنها نقش بندی می شود.
شاید قبل از هر چیز انسان ابتدایی از عناصر نزدیک به خود برای گفتن (درباره خود، دیگری، محیط) استفاده می کرده است: بدن. بدن با ساختاری متشکل از اجزائی برای آغاز ارتباط و گفتار ارتباطی سازمان زبانی می یافته است. نشانه هایی با نگاه و یادگیری از اشیاء و رویدادهای طبیعی (طبیعت شامل گیاهان، حیوانات و دیگر موجودات غیرانسانی) تقلید می شوند و در مرحله بعد اندکی تغییر می یابند تا در قالب و حدود بدن درآیند. اما نشانه های دیگری نیز به کار می-آیند و آن دست بردن به اشیاء محیط زیستی است: تزئین گرایی بدنی. رنگ های متنوع بر بدن و در بدن جای می گیرند، اشیائی بر بدن نصب می شوند و عناصر طبیعی غیرقابل انتقالی در کنار بدن قرار می گیرند. بدن به دلیل اینکه همواره همراه انسان است، سطح عمیق تری از بیان را از دیدگاه هستی شناختی با خود حمل می کند. از همین ابتدایی ترین بیان ها، نشانه های کاملی از بیان خوب دیده می شود؛ البته در مواقع و زمان های ویژه که برای انسان ابتدایی وجه مقدسی را در بر دارد. برای بیان امور مقدس، برای حضور در زمان های مقدس، برای در مقابل افراد مقدس قرار گرفتن، برای اجرای مراسم مقدس، برای روایت رویدادهای مقدس و … بهترین بیان ها استفاده و برگزیده می شوند: هنر متولد می شود. مقدس چیزی یا پدیده یا رویدادی است که برای انسان ابتدایی مهم و پراهمیت است، امور مقدس با چگونگی سرنوشت زندگی او در ارتباط مستقیمی هستند و از این رو زمان خاصی از روز زیسته شده را برای توجه به آنها اختصاص می دهد. برای رویارو شدن با امور مقدس، بایستی بهترین حالات (صحنه ها) و بهترین بیان ها (ابزار گفتار) آفریده شوند. از آنجاییکه برای انسان ابتدایی، روزمرگی به معنایی که امروزه از آن مراد می شود، کمتر وجود دارد و لذا آمیختگی زیادی میان امور عادی و امور مقدس وجود دارد، درگیری او با امور مقدس هر روزه است: تقدس روزمرگی. بنابراین انسان ابتدایی هر روز دست به حالات و بیان های خوب می زند؛ در واقع با هنر زندگی می گذراند. بیان خوب، هنر، در ارتباطی کامل با نحوه نگریستن انسان ابتدایی شکل می گیرد. آنچنانکه انسان آنچه را که مشاهده می کند در داخل جهان بینی خود استقرار می دهد و به آنها در ارتباط با چگونگی روی دادن امور واقع سامان داده و به هر یک نقشی قائل می شود، در ارتباط خود با این عناصر تعاریف خود از این نظم بندی را به کار می بندد و بیان خوب خود را با این نظام فکری اَدا می نماید. پس بیان ها همگی زاییده چنین بنیان های فکری از کیهان هستند.