انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

همیشه داشتن شیر خودم را تصور می‌کرده‌ام”؛ انگیزه‌های ایدئولوژیک صاحب‌خانه‌های جدید در تزئینات خارجی (۴)

جان آ دولان، برگردان محسن صف‌شکن

شرح تصویر: نمونه یک خانه نیمه‌مجزا که با محوطه‌سازی، جدا شده است.

دو اصل اساسی مکتب تاچر، تأکید بر میراث ملی و بزرگداشت فردی است که البته این مورد دوم، تاحدودی انحراف‌آمیز بوده و بیشتر در قالب مصرف‌کننده به عنوان یک نقش سیاسی مشخص است. در میان کسانی که خانه‌هایشان را از بخش املاک خریداری کرده‌اند، این ارزش‌ها آشکارترین بیان مادی را درون گروهی دارند که من آن‌ها را «دگرگون‌سازها» نامیده‌ام.

گونه‌شناسی مالکان املاک

دو اصل اساسی مکتب تاچر، تأکید بر میراث ملی و بزرگداشت فردی است که البته این مورد دوم، تاحدودی انحراف‌آمیز بوده و بیشتر در قالب مصرف‌کننده به عنوان یک نقش سیاسی مشخص است. در میان کسانی که خانه‌هایشان را از بخش املاک خریداری کرده‌اند، این ارزش‌ها آشکارترین بیان مادی را درون گروهی که من آن‌ها را «دگرگون‌سازها[۱]» نامیده‌ام دارند.

* دگرگون‌سازها

مالکان کلبه‌های روستایی انگلیسی و مالکان خانه‌های شهری مجلل که در مقدمه به آن‌ها اشاره شد، به وضوح به این گروه تعلق دارند. هر یک از این دو، با فراموش کردن دوره مالکیت شهرداری، ملکی نیمه‌مجزا[۲] را به تصویری از گذشته بریتانیا تبدیل کرده‌اند؛ علی‌رغم این واقعیت که املاک مجاورشان در هر دو سمت، به همان شمایل خانه‌های شورایی[۳] باقی مانده‌اند. با این حال، یک تحول فردی‌تر در یک خانه‌ای نیمه‌مجزا دیده شده که ظاهری شبیه یک ملک اسپانیایی دارد. با دیوارهای دالبرشکل تماما سفیدی که کل بافتش را پوشانده و آجرکاری نمایان. این خانه به عنوان نمادی از مقصد تعطیلات خارجی مورد علاقه بریتانیایی‌ها به نظر می‌رسد.

من با زنی که در اینجا زندگی می‌کرد راجع به مقاصد پشت تغییراتی که او و همسرش روی ملک انجام داده بودند صحبت کردم. «وقتی که ما برای تعطیلات به خارج، به کاستا دل سول[۴]، رفتیم آنها را دیدیم، خانه‌هایی با ظاهری که در جستجوی میمون هستند. البته همیشه آنها را دوست داشتیم. بنابراین وقتی که فرصت پیدا کردیم فکر کردیم، درست است که یکی از آنها را اینجا داشته باشیم که چیزی به نسبت متفاوت است.»

این انگیزه اخیر یعنی نگرانی بابت متمایز کردن خانه‌‌ از ظواهر بسیار یکسان خانه‌های املاکی (دولتی)، متفاوت از تصمیمی است که دگرگون‌سازها تحت تاثیر نوستالژیِ دست کم گرفته شده، احساساتی و خصوصی خانه می‌گیرند؛ نوستالژی‌ای که خانه نیمه‌مجزای یک نفر را به عنوان یادبودی از ماه عسل یا پاتوق تعطیلات مورد علاقه‌اش نام‌گذاری می‌کند. تلاش‌های اخیر برای نامگذاری خانه توسط نصب کردن پلاک نام روی نما، در مناطق حومه‌ای بریتانیایی معمول است و منظور از آن اینست که این مسکن، به طور اندیشیده‌شده‌ای ساخته شده و از همان آغاز در مالکیت بخش خصوصی بوده است.

* خصوصی‌سازها[۵]

اگرچه مکتب تاچر به یک معنا، پروژه‌ای اساسا ایدئولوژیک باقی می‌ماند که مبتنی بر اختراع یک گذشته ملی مشترک است، یک بخش از نیز کالایی شدن انتخاب فردی است که موجه‌ترین مؤلفه آن، ادعای بیجای مصرف فردی به عنوان تیپی از آزادی است.[۶] تأکید بر خصوصی‌سازی به معنی اعمال فشار برای آزادسازی کارخانه‌های دولتی سابق و ارائه سهام در بازار سرمایه، روشن‌ترین بیان این اولویت است. البته منشا قانون «حق خرید» در همین هدف گسترده‌تر بود. در میان کسانی که خانه‌های دولتی خود را خریده بودند یک گروه دیگر قابل شناسایی است که من آن‌ها را «خصوصی‌سازها» نامیده‌ام.

به نظر می‌رسد این گروه، اکثریت کسانی را دربرمی‌گیرد که از حق خریدشان استفاده کرده‌اند و دو توتم متمایز کننده در بیان معمارانه‌شان دارند: ایوان[۷] شیشه‌ای بسته و حفاظ یا دیوار جلو به عنوان مرز. با احداث یک ایوان به یک معنا خصوصی‌ساز، مرز ملک به تازگی تصاحب شده خود را از دیگر همسایه‌ها که در مالکیت و کنترل مقامات محلی باقی مانده‌اند مشخص می‌کند. در ساده‌ترین حالت، ایوان تنها به عنوان گسترش کم عمق درب جلو با یک پنجره ارائه می‌شود. هرچند در برخی موارد، به صورت یک سازه مفصل، تقریبأ مانند گلخانه‌های وابسته‌ به خانه‌های حومه‌ای کامل می‌شود و در واقع، بسیاری با گیاهان آراسته، گل‌های حرث شده و به طور فزاینده‌ای فراورده‌های مبلمان حصیری مزین می‌شوند.

انباشتگی سازه‌ای، بیش از آنکه بسط کارکردی اموال باشد، به وضوح، اظهاراتی را درباره هویت و وضعیت ساکنانش اعم از مالک-ساکن نشان می‌دهد. برای مثال، در تعداد اندکی از ایوان‌ها که من به آنها سرک کشیدم کُت و کفش‌های گلی بود. ایوان تقریبا گران نیست اما دگرگونی نمادین آشکار آن، امکانی است که تنها در دسترس افراد آزاد شده از نظارت مقامات محلی قرار دارد. ایوان همچنین لبه قلمرو، مرز بین فضای عمومی دولتی و قلمرو خصوصی خانه است. از این نظر یک منطقه خنثی است که در آن مهمانان رسمأ مورد استقبال قرار می‌گیرند و سپس یا اجازه داخل شدن می‌یابند یا از محدوده خصوصی دور می‌شوند.

هنوز سازندگان ایوان، خودشان الزامأ از نشانه‌های فرهنگی‌شان آگاه نیستند. در میان کسانی که من از آنها سؤال کردم، بیشترین تأکید، در آغاز برعملکرد سودمندی فرضی ایوان بود: «این فضا کمک می کند تا جریان هوا مسدود شود و خانه گرم را گرمتر نگه می‌دارد»، «ما فکر می‌کردیم که می‌تواند جایی برای نگهداری چیزهای کوچک، اسباب بازی‌ها و این طور چیزها باشد.»، «این فضا موقعی که جواب در را میدهی نمیگذارد سردت شود (به نسبت قبل)، اینطور نیست؟» با این حال، نمادگرایی ایدئولوژیکی که من در مورد ایوان ادعا می‌کنم شاید در پاسخ صاحبخانه‌ای که در فرآیند ساخت ایوان بود فهمیده شود: «ما فکر کردیم اکنون که اینجا مال خود ماست، باید کار مناسبی بکنیم و آن را بیشتر به مکان خودمان شبیه کنیم.»

[۱] transformers

[۲] یا semidetached که منظور از آن، دو خانه‌ایست که تنها به واسطه یک دیوار، به هم متصل هستند و طرح هر خانه، مکمل طرح خانه مجاورش و درواقع، آینه آنست و نمای هر دو در کنار هم، نمای اصلی ساختمان را تشکیل می‌دهد. آن‌ها را تیپی از ساختمان‌های دوقلو نیز می‌توان نامید که مشخصه مسکن پس از جنگ در انگلستان و چند کشور دیگراست.

[۳] council houses

۳- Costa del Sol یک منطقه ساحلی در جنوب اسپانیا

[۵] privatizer

[۶] – همچنین ممکن است به یاد آورده شود که انتخاب خود تاچر در سبک خانه، زمانی که او خانه خصوصی جدید در ۱۹۸۵ خرید، خانه‌ای نوساز به شدت ضد مدرنیست و زیرمجموعه‌ای از سبک کلاسیک، در دالویچ گیت جنوب لندن بود.

[۷] porch

 

این مطلب، بخشی از ترجمه فصل ۵ کتاب «در خانه» است.

“همیشه داشتن شیر خودم را تصور می‌کرده‌ام”؛ انگیزه‌های ایدئولوژیک صاحب‌خانه‌های جدید در تزئینات خارجی (۱)

همیشه داشتن شیر خودم را تصور می‌کرده‌ام”؛ انگیزه‌های ایدئولوژیک صاحب‌خانه‌های جدید در تزئینات خارجی (۲)

همیشه داشتن شیر خودم را تصور می‌کرده‌ام”؛ انگیزه‌های ایدئولوژیک صاحب‌خانه‌های جدید در تزئینات خارجی (۳)

 

ادامه دارد…

 

صفحه شخصی نویسنده در انسان‌شناسی و فرهنگ:
www.anthropology.ir/node/24505