انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

همسازی و تعارض در هویت و قومیت گروه کتاب و رسانه

فکوهی، ناصر، ۱۳۸۹، همسازی و تعارض در هویت و قومیت، تهران، نشر گل آذین.

این کتاب که مجموعه ای ازمقالات علمی – پژوهشی نویسنده را در سال های اخیر با محوریت هویت های قومی و رابطه آنها با هویت های ملی و جهانی در بر می گیرد، منتشر شده و در نمایشگاه کتاب غرضه خواهد شد. در زیر فهرست مطالب و پیشگفتار را می خوانیم.

فهرست مطالب

فصل اول: جهانی شدن، دموکراسی و محلی گرایی

– دگر جهانی شدن و تناقض نسبی گرایی فرهنگی و حقوق بشر
– زندگی بدون دولت ها
– دموکراسی مشارکتی و بازسازی محله های شهری
– استراتژی توسعه از خلال دموکراسی فرهنگی
– دایاسپورای علمی ایرانی و نقش آن در بومی‌سازی علوم اجتماعی در ایران
– شکل گیری هویتی و الگوهای محلی، ملی و جهانی با نگاهی به لرستان
– گرایش های بین فرهنگی در الگوهای زیستی(لرستان)
فصل دوم: کاربرد پذیری هویت های ملی و قومی
– ژئوپلیتیک سرزمینیت، زبان و چالش های جهانی نظریه اجتماعی در ایران
– بازار اقتصاد صنعتی و هویت های محلی- ملی
– توسعه نظام آموزش عالی و تنوع هویت های قومی- ملی
– خوراک و هویت های قومی – جماعتی
– توسعه منطقه ای و فرهنگ های محلی با نگاهی به منطقه زاگرس
– هویت قومی و هویت ملی در کردستان ایران
– اینترنت و هویت در پنج هویت قومی ایرانی
نمایه

پیشگفتار

ایران کشوری است با پیشینه ای چند هزار ساله، اما بسیار پر گسست. به همین دلیل هر چند دولت های مرکزی در این کشور از حدود سه هزاره پیش توانسته اند پایه های انسجام و سازمان یافتگی مدنی را حتی در قالب شهرهای کوچک و بزرگ مستحکم کنند، اما از نخستین این دولت ها، یعنی هخامنشیان تا امروز، سیستم های سیاسی مرکزی همواره امواج تثبیت و بی ثباتی را در تواتر هایی پی در پی تجربه کرده اند. بنابراین شاید بتوان ادعا کرد که هر دوره از شکوفایی ایرانی با یک تمرکز بزرگ دولتی همراه بوده است (هخامنشیان، ساسانیان، صفویه …) و هر یک از این دوره ها، با هجومی بیرونی، بسیار سهمگین و تخریب کننده که با از میان بردن تمرکز دولتی، آبادی و وفور و ساخت و سازهای دوره پیشین را به نابودی کشانده است، پایان یافته تا بار دیگر با یک تمرکز بزرگ، آبادی و سازندگی از سر گرفته شود.

از این رو چندان به دور از حقیقت نخواهد بود که بگوئیم در این کشور همواره میان تمرکز دولتی و سازمان یافتگی ناشی از آن از یک سو و حفظ و پایداری و آبادی سرزمین از سوی دیگر نسبتی مستقیم وجود داشته است . گروهی از نظریه پردازان که در راس آنها کارل ویتفوگل قرار دارد، در باره این امر، نه فقط در مورد ایران بلکه درباره پهنه بزرگی از کشورهایی چون ایران که از بزرگی سرزمین و لزوم آبیاری مصنوعی برای مبارزه با خشکسالی و کمبود آب، ربرو هستند، از سیستم های «آبی» سیاسی سخن گفته اند و از اینکه کارگزاری در این زمینه به صورت مستقیم به مساله قابلیت دولت مرکزی در ایجاد تمرکز و قدرت لازم برای ایجاد و حفظ چنین سیستم های بزرگی در تامین، توزیع و نگه داری مجاری آب، مربوط بوده است. این نظریه البته ، صرفا نمونه ای جدید از نظریه های قدیمی است که به قرون هفده تا نوزده در اروپای غربی از منتسکیو تا مارکس و پیش از آن به سنت یونانی عصر طلایی یعنی قرون پنجم و جهارم پیش از میلاد یعنی دورانی مربوط می شود که شهر دولت های غیر متمرکز یونانی، با ایران بسیار تمرکز یافته هخامنشی معاصر بودند. در آن زمان همچون در دوران پس از رنسانس در اروپا یکی از مهم ترین پرسش ها برای حکومت ها و نخبگان غرب ایران آن بود که چگونه دولتی با وسعت سرزمینی و تنوع فرهنگی، قومی، زبانی و اقلیمی ایران می تواند، سازمان یافتگی اجتماعی – سیاسی خود را حفظ کند و حتی به حدود بالایی از تمرکز برسد به نحوی که در طول چند هزار سال تمامیت ارضی نسبی و تداوم فرهنگی روشنی را عرضه نماید. این پرسشی است که حتی امروز مطرح است و برای بسیاری از نظریه پردازان تمدنی، چیزی همچون یک معمای بزرگ تاریخی را می سازد.

در حقیقت ایران ، یکی از معدود کشورهای جهان است که در آن می توان چنین تداومی را در زبان، در فرهنگ و آداب و رسوم و حتی در پدیده بسیار پر اهمیتی چون دین را مشاهده کرد به صورتی که به قول هانری کوربن ما با یک اسلام ایرانی سرو کار داشته باشیم که در آن مشخصات ملی و هزاران ساله تمدنی این کشور با مشخصات اسلامی جنان در هم آمیخته اند که جدایی آنها کاملا بی معنا است و هر تلاشی برای این کار، در طول صدها سال کم ترین حاصلی نداشته است. تنها به این نکته مهم دقت کنیم که چگونه ایرانیان امروز بیشترین ادبیات را در حوزه دین باستانی زرتشت تولید می کنند و در عین حال اسلام ایرانی را نیز هر روز با اندیشه ها و تاملات و نوشته های تاریخی و نظری و الهیاتی خود بارورتر می کنند. و این در حالی است که تداوم دین باستان نه لزوما از طریق پیروان آن در ایران یا خارج از ایران که شمار بسیار اندکی دارند، بلکه به مثابه امری فرهنگی به وسیله ایرانیان مسلمان انجام می گیرد.

همین امر را می توان به گونه ای دیگر در تداوم زبان شناختی ایران مشاهده کرد. ایران کشوری با بیش از ۵۰ زبان و صدها گویش محلی است. با این همه زبان فارسی به مثابه زبان میانجی تداومی چند هزار ساله دارد که در ساختن و رشد و تعالی آن همه قومیت ها و زبان های ایرانی نقش داشته اند و نقش بسیاری از نخبگان غیر فارسی زبان از جمله هم وطنان آذری زبان ما در این رشد، گاه بسیار بیشتر از فارس زبان ها بوده است. زبان فارسی با مجموعه بزرگی از ادبیات مکتوب در قالب نثر و شعر و همچنین با گنجینه بی پایانی از ادبیات شفاهی امروز یکی از غنی ترین زبان های جهان به شمار می رود. و این زبان توانسته است در طول بیش از چند هزار سال با ده ها زبان دیگر که برخی از آنها حتی به خانواده زبان های هندو اروپایی نیز تعلق ندارند، سازش داشته و به ترکیب های مفیدی برای حفظ خود و تقویت آنها برسد. این امر را می توان با فرایندهای گسترده زبان کشی(glottocide) در کشورهای اروپایی مقایسه کرد که هنوز هم ادامه دارد و حاصل آن تقلیل گرایی های بسیار گسترده ای بوده است که فرهنگ های بزرگی را در این عرصه از میان برده است. بدین ترتیب تمایل و حتی اصرار اقوام ایرانی به حقط زبان فارسی در کنار حفظ زبان های خود، در ایران به امری بدیهی تبدیل شده است که ظهور و رشد دولت ملی در این کشور از حدود صد سال پیش نیز آن را جز در دوره هایی کوتاه به زیر سئوال نبرد. و امروز چشم انداز رشد این فرهنگ های محلی در ایران بیش از هر زمان دیگری روشن است.

هدف از کتاب حاضر نیز تا حد زیادی در همین راستا قرار می گیرد. شاید هنوز تا چند سال پیش مطالعات قومی در ایران ، حساسیت برانگیز بود، زیرا این فکر و شاید این احساس را به وجود می آورد که ممکن است رشد فرهنگ ها و تعلق های محلی، بومی و قومی در تضاد با فرهنگ ملی قرار داشته باشد و به این فرهنگ ضربه بزند اما خوشبختانه در روندی که کشور ما در طول سال های اخیر داشته است فضا برای مطالعات قومی هر چه بیشتر گشوده شده و امروز بسیار بیشتر می توان در این حوزه دست به مطالعه و انتشار پژوهش ها زد. کتاب حاضر، عمدتا حاصل چنین دست از مطالعاتی است که با هدف کاربردی کردن پژوهش های قوم شناسی در سال های اخیر به وسیله نگارنده و گاه در همراهی و همکاری با گروهی از دانشجویانش انجام گرفته اند. همینجا، باید از این دانشجویان پیشین و دوستان و همکاران کنونی بیشترین قدردانی را برای همگامی و وفاداری شان بکنم و امیدوار باشم که این نسل تازه نفس بتوانند در آینده گام هایی هر چه بلند تر در راه اعتلای انسان شناسی ایران و شناخت فرهنگ غتی محلی و قومی ایران با ابزارهای نظری و عملی جدید این علم بردارند.

نگارنده پیش از این در چندین کتاب در قالب ترجمه و تالیف از جمله «درآمدی بر انسان شناسی سیاسی»، «قوم شناسی سیاسی» و… به موضوع اقوام پرداخته بود و اکنون در این کتاب به موضوع باز می گردد. امید ما آن است که این کتاب که مجموعه ای از نوشته های علمی و پژوهش های اخیر نگارنده را در بر می گیرد، بتواند در این زمینه قدمی ولو کوچک باشد که به این گروه از مطالعات در ایران هر چه بیشتر دامن بزند. باید توجه داشت که کشور ما با توجه به ترکیب قومی و در هم آمیختگی بسیار پیچیده ای که در آن میان فرهنگ های قومی ، محلی، جماعتی، ملی و جهانی دیده می شود، نیازی بسیار سخت به گسترش قوم شناسی در همه زمینه های آن دارد. و آنچه پیش از این در سنت مردم شناسی ایران داشته ایم، هر چند دارای ارزش خود است، بیشتر در زمینه هایی چون فلکلوریک؛ موزه نگاری و رشته های مربوطه می توانند به ما کمک کنند. در حالی که نیاز اصلی ما در این زمینه به مطالعات جدیدی است که بتوانند زمینه را برای شکل گیری و تقویت هر چه بیشتر دولت ملی و تمرکز لازم در سازمان یافتگی سیاسی آن برای تبدیل شدن ایران به یک قدرت منطقه ای و یافتن جایگاهی در خور در سطح جهانی، امکان آن را نیز فراهم کند که فرهنگ های محلی و قومی مان نیز بتوانند رشد کنند.

در پایان جای آن هست که از همه دوستان و دانشجویانی که در آماده سازی این کتاب به نگارنده یاری رساندند به ویژه خانم ترکان عینی زاده و آقایان محمد امین اسلامی و هادی دوست محمدی تشکر کنم. همچنین از ناشر محترم خانم صدقیانی نیز که انتشار این کتاب را بر عهده گرفتند و همکارانشان در نشر گل آذین قدردانی می کنم. سرانجام بازهم همچون گذشته ، با پذیرش این امر بدیهی که این کتاب، همچون هر کاری که در عرصه علمی عرضه شود، بی شک دارای نقص ها و کاستی های بسیاری خواهد بود، آمادگی خود را برای دریافت نقطه نظرات انتقادی و اصلاحی برای بهبود آن اعلام کرده و پیشاپبیش از دوستان و علاقمندانی که زحمت مطالعه انتقادی این کتاب را بر خود هموار می کنند، تشکر می کنم. به امید آنکه فرهنگ ایرانی به یاری و همراهی تمام زبان ها و فرهنگ های غنی خود بتواند هر روز رشد و غنای بیشتری بیابد و جایگاه آن به عنوان یکی از بزرگترین و ارزشمند ترین فرهنگ های جهانی هر روز بیشتر به رسمیت شناخته شود.