همراه با باد (جستارها، یادداشتها، گفتگوها، گزارشها و نوشتههای کوتاه دربارۀ فیلم مستند و مستندسازان)، ناصر فکوهی، انتشارات انسان شناسی، ۱۳۹۹
معرفی کتاب :در این کتاب چند میزگرد، مصاحبه، نقد فیلم و مجموعهای سخنرانی وجود دارد که یا به تاریخ و مأموریتهای فیلم مستند میپردازد یا مشخصاً نقد و بررسی فیلم از جنبۀ انسانشناسی است. مستندسازان در تاریخ سینما یا در پی جستجو و دریافت حقیقت بودند یا سینمای مستند را عرصۀ ذهنیتگرایی و نگاه شخصی به جهان میدانستند. پارادایم مسلط در فیلم مستند جدید عبارت از صدای فیلمساز[۱] در مواجهه با جهان تاریخی و اجتماعی است. مستندسازان، غالباً برای خود از سویی نقش جستجوگر و ثبتکنندۀ فرهنگهای روبهزوال و از سوی دیگر، نقش اجتماعی قائل بودهاند؛ اما آنها به هر روی هنرمندند. در این معنا هریک ازفیلمهای مستند، بر جنبههایی از زندگی معاصر انگشت نهاده و در سهم خود در تغییرات اجتماعی مؤثر بودهاند. کتاب حاضر، بر خودآگاهسازی این نکته تأکید دارد که هریک از این اقدامات و جستجو در فرهنگ، سنگی بر بنای مدرنیتۀ ایرانی افزوده یا خواهد افزود و مقصود از بحثهای پایانناپذیر دربارۀ انسانشناسی و دستیابی به تصویری معتبر از فرهنگ، همین است. مطالب کتاب شاید یک بار دیگر موضوع رابطۀ فیلم اتنوگرافیک و فیلم مستند که همواره و هنوز در ابهام هستند را مطرح کند. باید توجه داشت که این ابهام در تفکیک میان آنچه فیلم «مستند» نامیده میشود و آنچه هنوز تمایل بدان وجود دارد که فیلم «مردمنگارانه» (اتنوگرافیک) معرفی شود، بحثی صرفاً صوری نیست. مرزها در اینجا میتوانند با گروهی از شکلها مشخص شوند؛ اما آنچه نمیتوان انجام داد، ترسیم دو پارادایم مشخص برای تفکیک و تمایز میان این دو گونه فیلم است. ما امروز با گفتمان بنیانگذار ژان روش دربارۀ فیلم مردمنگارانه که به دهۀ۱۹۵۰ مربوط میشود فاصلهای زیاد داریم. برای روش البته، مسئله تا حد زیادی روشن بود؛ فیلم مردمنگارانه یکی از ابزارهای پژوهش است و باید آن را از «فیلم» (در معنایی که ما امروز به فیلم مستند میدهیم) جدا کرد. روش حتی از این هم فراتر میرفت و ادعا میکرد که فیلم مردمنگارانه فاقد ارزش پژوهشی در خود است و باید لزوماً بهمثابۀ یک «بخش» تکمیلی در یک پژوهش مطرح شود که بخشهای اصلی آن از اسناد یک پژوهش کلاسیک تشکیل شده باشد. به عبارتی برای ژان روش، فیلم اتنوگرافیک بهخودیخود یک رویکرد علمی نسبت به موضوع مورد پژوهش نیست و نمیتوان آن را بهصورت مستقل در قالب یک کار علمی ارائه داد؛ بلکه عاملی تکمیلی در قالب یک «روایت» فیلمیک به شمار میآید و این در حالی است که امروز ما با موقعیتهایی روبرو هستیم که برخی از انسانشناسان از یک نوشتار علمی فیلمیک دفاع میکنند و اهمیتی فوقالعاده (همچون مکتب اتنوگرافی امریکا) به روایت، بهمثابۀ شیوۀ بیان علم میدهند. گمان ما بر آن است که امروز به نقطهای از ثبات رسیدهایم که دیگر کسی شکی در اهمیت فیلم مستند و اتنوگرافیک در حوزۀ انسانشناسی و علوم اجتماعی بهطورکلی ندارد؛ اما چشمانداز فعالیتهایی که میتوان در این زمینه انجام داد، با همراهی تعداد بسیارزیاد دوستانی که خوشبختانه امروز در کنارمان هستند، بسیار باز و روشن است. این کتاب بهمثابۀ یکی از نخستین کتابهای انتشارات جدید «انسانشناسی» که راه تازه و چشماندازهای خوبی را برای ما گشوده است، منتشر میشود.
نوشتههای مرتبط
پیشگفتار
شاید نزدیک به پانزده سال پیش بود که در سالهای نخست ورود به دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران و زمانی که در حال اولین آمادهسازیها برای تألیف و ترجمۀ کتابی با نام درآمدی بر انسانشناسی تصویری و فیلم اتنوگرافیک[۲] بودم، به سوی سنتی کشیده شدم که در دهۀ ۱۳۵۰ و تا پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ در دانشکدۀ ما به وسیلۀ زندهیاد نادر افشارنادری، بنیان گذاشته شده بود. مرحوم افشارنادری که در رأس مطالعات روستایی و عشایری در مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات اجتماعی قرار داشت و علاقۀ زیادی به فیلم مستند و ثبت زندگی عشایر و روستاییان ایران در قالب عکس و فیلم داشت؛ البته او در این کار مهارتی نداشت و صرفاً در آشنایی با کار ژان روش[۳]، به این کار تشویق شده بود. روایت این علاقهمندی و راهاندازی بخش سینمای اتنوگرافیک در دانشکده را همسر وی الویا رسترپو[۴] در ملاقاتی که با وی در آبان ۱۳۸۵ در پاریس داشتم و شرحش در همان کتاب آمده، نقل کرده است. در چند سالی که نادر افشارنادری موفق شد از فیلم اتنوگرافیک بهمثابۀ ابزاری برای کار پژوهشی استفاده کند، این شانس را داشت که جوانی علاقهمند که بعدها فیلمساز معروفی شد – فرهاد ورهرام – را در کنار خود داشته باشد. ورهرام تا به آخر در کنار افشارنادری باقی ماند؛ اما چند ماه پس از انقلاب، افشارنادری در شرایطی دردناک که شاید روزی در آینده به آن بازگردم، درگذشت و همۀ دستاوردهایش در علوم اجتماعی ازجمله دوربینها و آزمایشگاهی که برای تهیۀ فیلم در دانشکده تدارک دیده بود، از میان رفت. عکسها و فیلمهای زیادی تهیه شده بود که از دانشکده به یک مرکز دولتی دیگر منتقل شد و ظاهراً بعدها آنها نیز از بین رفتند. ورهرام از دانشگاه خارج شد و راه خود را بهمثابۀ فیلمسازی مستند پس از تحصیلات در اتریش و از آن زمان تا امروز در ایران و اتریش ادامه داد؛ اما در این سالها، او نیز در مؤسسۀ انسانشناسی و فرهنگ در کنار ماست. باز در همین سالها شانس با ما بود و با استادی ارجمند و دوستی گرانقدر، محمد تهامینژاد آشنا شدیم که از پیش از انقلاب در تلویزیون فعال و فیلمهای متعددی ساخته بود و پس از انقلاب نیز به پژوهشگری توانا تبدیل شده بود که امروز او را باید بیشک مهمترین پژوهشگر در تاریخ و تحول سینمای مستند در ایران به شمار آورد. حضور دوست ارزشمند دیگری که بسیار در همان زمان و تا امروز به من کمک کرد، مهرداد اسکویی بود که به شدت علاقه داشت فیلمهای مستند خود را به مطالعات اجتماعی نزدیک کند.
همۀ این شرایط سبب شدند که در نیمۀ دوم دهۀ۱۳۸۰ که ما در گروه انسانشناسی میخواستیم بار دیگر درس انسانشناسی تصویری را راهاندازی کنیم، دستمان خالی نباشد. در همین زمان، ابتدا در انجمن انسانشناسی، سپس در انجمن جامعهشناسی و در نهایت در مؤسسۀ انسانشناسی و فرهنگ نیز تصمیم ما بر آن بود که روابط میان علوم اجتماعی و سینمای مستند و اتنوگرافیک را گسترش دهیم. ازاینرو برنامههای مختلفی را تدارک دیدیم. در ادامه این روند با بسیاری دیگر از فیلمسازان ارزشمند نظیر زندهیاد زاون قوکاسیان، منوچهر طیاب (که نام این کتاب از فیلم ارزشمند او گرفته شده است) محمدرضا اصلانی، خسرو سینایی، حمید سهیلی، محمد احسانی و… نیز آشنا شدیم که وجود هرکدامشان برای ما نعمتی بود. در این شرایط بود که از سال ۱۳۸۵ تشکیل جلسات نمایش فیلم مستند در دانشکدۀ علوم اجتماعی و دعوت از فیلمسازان را برای بحث دربارۀ فیلمها آغاز کردیم و روابط ما هر روز با فیلمسازان مستند بهتر شد. روندی که تا امروز ادامه یافته است و در چند سال اخیر با برنامۀ «یکشنبههای انسانشناسی و فرهنگ» هر هفته، با نمایش فیلمهای مستند و بحثهای تخصصی و آکادمیک ادامه دارد. امسال در اردیبهشت۱۳۹۷ یکصدوچهلوسومین جلسه نیز برگزار شد و ما موفق شدیم که در طول چهار سال بیش از دویست نمایش فیلم و بحث علمی داشته باشیم که همۀ مباحث منتشر خواهد شد. سال تحصیلی گذشته نیز خوشبختانه در دورهای که تدریس درس انسانشناسی تصویری به من واگذار شد، توانستم بسیاری از دستاندرکاران این سینما را در دانشکده و در کلاس بهعنوان میهمان و استاد مدعو در کنار خود داشته باشم. در همین مدت، چندین جلسه، همایش، کارگاه و نمایشهای اختصاصی نیز در تهران و شهرستانها در همین حوزه تشکیل شدند و در چارچوب سایت «انسانشناسی و فرهنگ» افزون بر یک بخش ویژۀ سینمای مستند که ابتدا مهرداد اسکویی و سپس استاد تهامینژاد آن را مدیریت کردند، یک ویژهنامه دربارۀ سینمای مستند به سردبیری محمد تهامینژاد منتشر شد و دهها نقد فیلم نیز نوشته و منتشر شد و کتابهای متعددی نیز به چاپ رسیدند.
کتاب حاضر تقریباً ده سال پس از نخستین کتاب من در زمینۀ انسانشناسی تصویری منتشر میشود، شاید در تکمیل آن، کتابی مفید باشد؛ عمده مطالب این کتاب شامل مباحث، مقالات، گفتگوها و گزارشهایی میشود که از جلسات نمایش فیلم مستند در دانشکده داشتیم و چندین نقد یادداشتهای کوتاه و بلندی که بر تعداد زیادی از فیلمهای مستند و اتنوگرافیک نوشتهام.
مطالب کتاب شاید یک بار دیگر موضوع رابطۀ فیلم اتنوگرافیک و فیلم مستند که همواره و هنوز در ابهام هستند را مطرح کند. باید توجه داشت که این ابهام در تفکیک میان آنچه فیلم «مستند» نامیده میشود و آنچه هنوز تمایل بدان وجود دارد که فیلم «مردمنگارانه» (اتنوگرافیک[۵]) معرفی شود، بحثی صرفاً صوری نیست. مرزها در اینجا میتوانند با گروهی از شکلها مشخص شوند؛ اما آنچه نمیتوان انجام داد، ترسیم دو پارادایم مشخص برای تفکیک و تمایز میان این دو گونه فیلم است. ما امروز با گفتمان بنیانگذار ژان روش دربارۀ فیلم مردمنگارانه که به دهۀ۱۹۵۰ مربوط میشود فاصلهای زیاد داریم. برای روش البته، مسئله تا حد زیادی روشن بود؛ فیلم مردمنگارانه یکی از ابزارهای پژوهش است و باید آن را از «فیلم» (در معنایی که ما امروز به فیلم مستند میدهیم) جدا کرد. روش حتی از این هم فراتر میرفت و ادعا میکرد که فیلم مردمنگارانه فاقد ارزش پژوهشی در خود است و باید لزوماً بهمثابۀ یک «بخش» تکمیلی در یک پژوهش مطرح شود که بخشهای اصلی آن از اسناد یک پژوهش کلاسیک تشکیل شده باشد. به عبارتی برای ژان روش، فیلم اتنوگرافیک بهخودیخود یک رویکرد علمی نسبت به موضوع مورد پژوهش نیست و نمیتوان آن را بهصورت مستقل در قالب یک کار علمی ارائه داد؛ بلکه عاملی تکمیلی در قالب یک «روایت» فیلمیک به شمار میآید و این در حالی است که امروز ما با موقعیتهایی روبرو هستیم که برخی از انسانشناسان از یک نوشتار علمی فیلمیک دفاع میکنند و اهمیتی فوقالعاده (همچون مکتب اتنوگرافی امریکا) به روایت، بهمثابۀ شیوۀ بیان علم میدهند. گمان ما بر آن است که امروز به نقطهای از ثبات رسیدهایم که دیگر کسی شکی در اهمیت فیلم مستند و اتنوگرافیک در حوزۀ انسانشناسی و علوم اجتماعی بهطورکلی ندارد؛ اما چشمانداز فعالیتهایی که میتوان در این زمینه انجام داد، با همراهی تعداد بسیارزیاد دوستانی که خوشبختانه امروز در کنارمان هستند، بسیار باز و روشن است. این کتاب بهمثابۀ یکی از نخستین کتابهای انتشارات جدید «انسانشناسی» که راه تازه و چشماندازهای خوبی را برای ما گشوده است، منتشر میشود و امیدواریم بتواند ولو اندکی در غنیشدن ادبیات سینمایی و بینرشتهای در چارچوب این همکاری میان حوزۀ فیلم و حوزۀ علم اجتماعی مؤثر باشد.
در اینجا وظیفۀ خود میدانم که پیش از همه از استاد تهامینژاد که کتاب را خواندند و پیشنهادهایی ارائه دادند و مقدمهای بر آن نوشتند تشکری ویژه داشته باشم. همچنین از همۀ دوستانی که در این پیشگفتار از آنها نام برده شد و بدون کمک آنها نمیتوانستیم نه این کتاب و نه اصولاً هیچکدام از برنامههای مزبور و درس انسانشناسی تصویری را در دانشکدۀ علوم اجتماعی راهاندازی و به تحقق برسانیم، تشکر و آرزو کنم همیشه در خدمت آنها باشیم.
اطلاعات کتابشناختی همراه با باد
همراه با باد (جستارها، یادداشتها، گفتگوها، گزارشها و نوشتههای کوتاه دربارۀ فیلم مستند و مستندسازان)، ناصر فکوهی، انتشارات انسان شناسی، ۱۳۹۹
سال | ۱۳۹۹ |
قطع | رقعی |
نوبت چاپ | اول |
تیراژ | ۱۰۰۰ |
صفحه | ۲۷۰ |
انتشارات | انسانشناسی |
شابک | ۹۷۸۶۲۲۹۵۵۲۶۵۰ |
[۱]. voice
[۲] . ناصر فکوهی، درآمدی بر انسانشناسی تصویری و فیلم اتنوگرافیک؛ نشر نی، ۱۳۸۷.
[۳]. Jean Rouch
[۴]. Elvia Restrepo
[۵]. Ethnographic