انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نگرش لاهوتی و ناسوتی نسبت به مرگ

مرگ، پدیده­ ای فراگیر است و همواره یکی از دغدغه ­ها و پرسش های اصلی بشر بوده است. درعین‌حال اندیشه­ های مرتبط با مرگ در یک زمینۀ اجتماعی شکل می­ گیرند؛ و سنت‌های دینی یکی از منابع اصلی برای پاسخگویی به مسئلۀ مرگ و غلبه بر تجربه ­های ناخوشایند مرتبط با آن بوده ­اند. درعین‌حال، با اشاعۀ نظام­ های معنابخش غیردینی در جامعۀ جدید، این پرسش مطرح می­ شود که افراد در نظام­ های معنابخش غیردینی چگونه با مسئلۀ مرگ و دغدغه ­های مرتبط با آن مواجه می‌شوند. موضوع موردمطالعه در این مقاله از این حیث اهمیت دارد که مسئلۀ مرگ، موضوع تأمل و تفکر بسیاری از اندیشمندان و بزرگان تاریخ اندیشه بوده است و همچنین، برای تک‌تک انسان­ها در هر جایگاه اجتماعی مرگ و پرسش ­های مرتبط با آن یک دغدغۀ جدی بوده است. بنابراین هر مطالعۀ تجربی در خصوص آن، به‌خصوص مطالعه جامعه‌شناختی، از اهمیت بالایی برخوردار است. پرداختن به مرگ و مرگ ­اندیشی نه‌تنها شناخت ما را نسبت به این مسئله افزایش می‌دهد، بلکه ما را در برخورد بهتر با این امرِ گریزناپذیر یاری می­ کند.

علاوه بر این، مقالۀ حاضر قصد دارد به تفاوت در نوع مرگ ­اندیشی و به‌طورکلی، نگرش به مرگ و مرگ ­آگاهی افرادی که دارای انواع متفاوتی از اعتقادات دینی هستند بپردازد. این موضوع از حیث اهمیت دارد که جامعه ایران و به‌خصوص جوانان و دانشجویان با افکار و دیدگاه­ های جدید فکری و فلسفی آشنا شده و تحت تأثیر آن­ها تغییراتی در دیدگاه ­ها و نگرش­ های آن­ها پیش آمده است. این مطالعه نشان می­ دهد آیا در خصوص موضوع بااهمیتی همچون مرگ هم با دیدگاه­ ها و نگرش ­های تازه مواجه هستیم یا نه؟، و آیا اندیشه ها و نظام­ های معنایی بدیلی برای دیدگاه ­های دینی مرسوم در جامعه شکل گرفته است یا خیر؟، و از این حیث دارای اهمیت نظری و تجربی است. و آخر اینکه، با توجه به ناچیز بودن مطالعات جامعه ­شناسانه دربارۀ موضوع مرگ در ایران، مطالعاتی از این نوع می­ تواند در جهت گسترش و رشد حوزۀ «جامعه ­شناسیِ مرگ» در ایران گامی بردارد و به‌نوبه‌ی خود سهمی در توسعه معرفت علمی در این زمینه ایفا کند.

افزون بر این، داده­ های پژوهش با نمونه‌گیری هدفمند و نمونه­ گیری نظری و از طریق مصاحبه باز و عمیق گردآوری شده و برای تجزیه‌وتحلیل اطلاعاتِ به‌دست‌آمده، از روش نظریۀ زمینه­ ای استفاده شده است. نتایج مطالعه در هشت مقولۀ عمده صورت­بندی شده ­اند. «مرگ­ اندیشیِ معطوف به زندگی» به‌عنوان مقولۀ هسته مطرح شده و مرگ ­اندیشی دانشجویان در دو نگرش لاهوتی (دینی) و ناسوتی (غیردینی) باهم مقایسه شده­ است.

نویسندگان این مقاله: سید حسین سراج زاده، مقصود فراستخواه، مسعود زمانی مقدم

مقاله در فایل پیوست و نیز در لینک زیر در دسترس است:

http://jcsc.iaocsc.ir/article_16821_2455.html

۳۱۱۱۵-۵۵۰