انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نگاهی روان‌شناختی اجتماعی به بیماری آلزایمر

مقدمه :

چند دهه ای است که بیماری روانی فراموشی (دمانس) و آلزایمر یا زوال عقل یا فراموشی مطلق در حال رشد و پیشرفت در تمام جوامع از جمله در ایران می باشد. البته فراموشی در مواردی است که فرد اسم شخص یا مکان و یا حتی خاطره ای را بیاد نمی آورد که در صورت بی توجهی می تواند به بیماری آلزایمر ختم شود. ضمنا، دمانس نامی کلی بوده که به بیماری‌های مغزی اولیه با علائم پیش‌رونده شناختی- رفتاری اطلاق می‌شود و آلزایمر یکی از انواع دمانس است. (لِنویسکا، ۲۰۱۴) به هر جهت، آلزایمر در حال پیشروی است، برای مثال، “در فرانسه در سال ۲۰۱۳، ۱۶۵۰۰۰ مورد شناسایی شده که پیش بینی می شود در سال ۲۰۲۰ به ۱میلیون نفر خواهد رسید. این ارقام در حال حاضر تقریبا در ۵% افراد بیشتر از ۶۵ سال و بین ۲۰% تا ۳۰% افراد بیشتر از ۸۰ سال سن و ۵۰% بالاتر از ۹۰ سال را در بر گرفته است. با توجه به افزایش سن افراد در فرانسه، نگرانی از افزایش تعداد بیماران مبتلا به فراموشی و آلزایمر نیز وجود دارد.” (دِسل،۲۰۱۳ : ۹) در ایران نیز مشاهدات و آمارها حاکی از افزایش بی رویۀ بیماری فراموشی و آلزایمر هستیم، بطوریکه بعضی از متخصصین از سونامی آلزایمر نام می برند. البته طبق آخرین آمارهای رسمی به قول ریاست محترم انجمن مشاوره و روانشناسی ایران، حدود ۲۵ میلیون ایرانی از اختلالات روانی مختلف (از وسواس و اضطراب تا دو قطبی ها و اسکیزوفرنی) رنج می برند (الهیاری، ۱۳۹۵) که برای جامعه پیامدهای ناگواری را بدنبال خواهد داشت و احتمال اینکه تعدادی از آنها به آلزایمر ختم بشوند، زیاد است. در حال حاضر بر اساس آخرین اخبار انجمن آلزایمر ایران، حدود ۷۵۰۰۰۰ افراد مبتلا به بیماری آلزایمر هستند که به دلیل پیرشدن آیندۀ جامعه، امکان افزایش شدید این تعداد بسیار زیاد است.

علل شکل گیری آلزایمر :

آلزایمر نیز عللی در تولیدش نقش دارد. در یک نگاه کلان، تعدادی بر اساس تحلیل های پزشکی بر این باورند که “تغییراتی فیزیکی و یا ضایعات مغزی (زخم هایی) یا فاسد شدن سلول هایی در مغز انسان باعث بوجود آمدن بیماری آلزایمر هستند. از این رو، در صدد یافتن داروهایی جهت تضعیف این ضعف ها و مانع رشد آلزایمر در افراد هستند.” (اود بِلی یارد، ۲۰۱۹ : ۱۵) شناخت تغییرات مغزی یا بعد از فوت افراد مبتلا به آلزایمر یا به کمک اسکن های مغزی (MRI) در زمان حیات بیمار صورت گرفته است و بر اساس آنها داروهایی ساخته و تجویز می شود. در حال حاضر “ثابت شده است که داروهای پزشکی فاقد اثر چشمگیر بوده” (روبینشتین، ۲۰۱۶ : ۱۶) از این رو، در حال حاضر (۲۰۱۹) سازمان بیمۀ اجتماعی فرانسه از پرداخت هزینۀ آن خودداری می کند. از سوی دیگر، “افرادی که ضایعات مغزی داشته اند، دچار بیماری آلزایمر نشده، یا افرادی که مشکلات روانی از جمله فراموشی و آلزایمر داشته اند در مغز آنها نشانه های جراحت و زخم مشاهده نشده است.” (دِسل،۲۰۱۳ : ۳۶) بنابراین، ضایعات مغزی اعتبار چندانی در تولید آلزایمر ندارند. همچنین، “تعدادی از متخصصان عامل اصلی بیماری آلزایمر را به دلیل افزایش سن یا پیری زیاد می دانند.” (همان, ۱۵) اما این پرسش مطرح می شود، آیا همۀ افراد با سن بالا مبتلا به آلزایمر هستند و یا خواهند شد؟ دِسل معتقد است که “تعداد زیادی از افراد با سن های بالای ۸۰ یا حتی ۹۰ سال هیچگونه نشانی از فراموشی و آلزایمر نداشته و کاملا سرحال و پویا در حال زندگی هستند. برعکس، افرادی حتی کم سن تر از ۵۰ سال نیز دچار بیماری آلزایمر شده اند.” (دِسل، ۲۰۱۳ : ۲۳) در نتیجه، این عامل نیز از استدلال و منطق چندان قوی برخوردار نیست. تعدادی دیگر، بر این باور هستند که “تصادف فیزیکی (ضربه به مغز) یا شوک های روانی در اثر از دست دادن عزیزان یا از دست رفتن ثروت یا ورشکستگی و غیره در شکل گیری آلزایمر در افراد می شود.” (اود بِلی یارد، ۲۰۱۹ : ۱۵) اما افراد زیادی علیرغم داشتن شوک های روانی عاطفی، مبتلا به آلزایمر نشده اند. البته فشارهای روانی به دلایل مختلف نیز که بعضی ها مطرح می کنند، در همین دسته قرار دارند. برای مثال عصبانیت های دائمی به مرور زمان افراد را از حالت های عادی و واقعیت دور می کند و فرد را آماده جهت گرفتار شدن به بیماری آلزایمر می کند. ضمنا روبینشتین بر این باور است، “افرادی که بیش از اندازه از مرگ هراس داشته باشند و به آن به شکل وسواسی فکر کنند، می توانند خود را در معرض گرفتار شدن به بیماری آلزایمر قرار بدهند.” (روبینشتین ،۲۰۱۶ : ۴۶ الی ۴۸) این حالت فوبی یا ترس نیز بیشتر منشا روانی دارد تا فیزیکی. در حالی که، اود بِلی یارد بر این باور است که آلزایمر “پیامد شرایط اجتماعی پیرامون بیمار است.” (اود بِلی یارد، ۲۰۱۹ : ۱۶) و لذا، این بیماری امری اجتماعی است که مداوای آن نیاز به همکاری بین بیمار و خانواده و پزشک است. پژوهشگر نیز بر اساس مطالعات پژوهش های موجود و مشاهدات و شنیده های خود، عوامل اجتماعی خیلی وسیع تر از اندیشۀ اود بِلی یارد را در شکل گیری و افزایش بیماری فراموشی و آلزایمر می داند و بر این باور است که آلزایمر بیشتر از اینکه امری فردی باشد، محصول اجتماعی است.

نشانه های آلزایمر :

در مورد نشانه ها، ناگفته پیداست که این علائم آرام آرام به تعبیر برجه و لوکمان (۱۹۸۶) در زندگی روزمرۀ افراد خودنمایی کرده و با کمی دقت توسط اطرافیان قابل رؤیت می باشند. چهار عامل شناختی، نشانه های کلیدی فهم آغاز یا شکل گیری آلزایمر هستند. “نخست، ضعف در زبان شامل لکنت یا کلمات ناقص، دوم، کاهش شناخت حواس پنجگانه : بینایی، شنوایی، لامسه، چشایی، و بویایی، و سوم، رفتارهای حسی حرکتی ناکامل یا ناقص و یا سخت و نهایتا چهارم، نقص در کارکردهای اجرایی مانند برنامه ریزی، نقشه کشیدن و تصمیم گیری.” (دِسل، ۲۰۱۳ : ۳۱) ضمنا، از دست دادن و کاهش لذت ها و علایق گذشته، عدم رضایت از زندگی، کاهش انگیزه، در مواردی هذیان، توهم، افسردگی، اضطراب و بی قراری و دلشوره، تکرار یک رفتار یا بیان یک عبارت به صورت مکرر، جا گذاشتن وسیله ای یا چیزی در مکانی، فراموشی مکرر انجام کاری، همچنین، در وضعیت تشدید شده ناتوانی در قضاوت و استدلال و ضعف در تشخیص موقعیت زمان و مکان است که نشانه های اولیۀ بیماری آلزایمر هستند که باید آنها را جدی گرفت.

مراحل شکل گیری آلزایمر :

انسانها دارای حافظه های متعددی یا سطوح حافظه هستند. این حافظه ها یا سطوح حافظه عبارتند از “آگاهی یا ناخودآگاهی، اختیاری یا خود بخودی، حسی عاطفی یا فکری شناختی.” (همان، ۴۰) زمانی که فرد با اطلاعاتی برخورد می کند، “در گام نخست، رمزگزاری یا کد گزاری کردن (Encodage)، تصویری از آن را در مغز خود برده و آن را به شکل یک خاطره در مغز می برد، و در گام دوم، انبار کردن (Stockage)، آن را به شکل یک پرونده انبار یا ثبت می کند و در گام سوم، بخاطر آوردن (Récuprtation)، در مواقع ضروری و نیاز و یا ذکر خاطره ای از آن استفاده می کند.” (دِسل، ۲۰۱۳ : ۴۱)

همچنین هر فردی دارای چندین مرحلۀ حافظه (Mémoire) است. حافظۀ کوتاه مدت (Court Mémoire) که در افراد مبتلا به آلزایمر اولین بخشی است که مورد اصابت و آسیب قرار می گیرد. “این حافظه در مدت کوتاهی اطلاعاتی را کسب و جذب می کند.” (همان، ۴۱) برای مثال فرد فراموش می کند که آیا داروی خود را خورده است یا خیر؟ حافظۀ بلند مدت (Long Mémoire)، “در این بخش خاطرات و اطلاعات از زمان حاضر تا خیلی دور را در خود نگه می دارد.” (همان، ۴۲) در حافظۀ بلند مدت دو نوع حافظۀ روشن یا واضح (Explicite) و مات یا مبهم (Implicite) وجود دارد. “حافظۀ روشن اطلاعاتی است که توسط فرد به مجرد نیاز به شکل آگاهانه به روی صفحۀ ذهن می آید و در زبان جاری می شود.” (همان، ۴۳) در حالیکه، “حافظۀ مات یا مبهم اطلاعاتی مبهم و نه کاملا روشن و آشکار در ذهن فرد وجود دارد که فقط در حد اشاره مطرح می شود.” (همان، ۴۳)

حافظۀ روشن خود دارای دو بخش فرعی یا زندگینامه ای (épisodique) و معنی شناسی (sémantique) است. “حافظۀ کوتاه مدت روشن فرعی شامل خاطرات اتفاق افتاده برای فرد است که حالت زندگینامه ای دارد. در حالی که، خاطرات معنی شناسی شامل اطلاعاتی عمومی، مفاهیم، زمان ها و فضاها است. مثلا اگر صندلی را شناختیم همیشه با برخورد با صندلی به یاد مفهوم آن افتاده و بر عکس اگر مفهوم صندلی را بشنویم، بلافاصله در ذهن شیئ صندلی را در ذهن خود تجسم می کنیم.” (همان، ۴۳) بیمار مبتلا به آلزایمر در حالت اولیه نزدیکترین اطلاعات و خاطرات یعنی حافظۀ کوتاه مدت را از دست می دهد. (همان، ۴۳) که مهم ترین نشان آغاز بیماری آلزایمر است.

راه حل های کاهش آلزایمر :

پزشکان و بیشترِ روانپزشکان عارضۀ مغزی را عامل بوجود آمدن آلزایمر می دانند. روانشناسان و روانکاوان، یا شکست و تنهایی که محصولش افسردگی است، یا اختلال در حافظه به دلیل عدم استفاده یا استفادۀ کم از حافظه و نداشتن فعالیت ذهنی یا وجود اضطراب و استرس های دائمی را عوامل تولید آلزایمر می دانند. امروزه روان درمانی کم کم در حال پیشروی با موفقیت هایی در این زمینه می باشد. نگاه جامعه شناسی بر این باور است که آلزایمر محصول اجتماعی است. به تعبیر بوردیو، “همه چیز اجتماعی است.” (فکوهی، ۱۳۹۶ : ۱۸۹) پس آلزایمر نیز بیماری اجتماعی است، یعنی اکتسابی است. از این رو، بر این باور هستیم که کاهش تفکر و فکر کردن در جامعه، علت اصلی و کلیدی شکل گیری و افزایش آلزایمر در دوران معاصر است و تا به مقولۀ تفکر به شکل جدی نپردازیم، امکان مهار و کنترل این بیماری مرگ خاموش را نمی توانیم داشته باشیم. پیشقراول تفکر، عوامل اولیه و ساده ای مانند کاهش ارتباطات، افزایش فضاهای مجازی و غیره هستند که در دنیای امروز باعث افزایش آلزایمر هستند. البته، هنردرمانی، موسیقی درمانی، فعالیت های ورزشی و یوگا و حل کردن جدول نیز پیشنهاد می شود که در جای خود مفید هستند.

افزایش ارتباطات : رفت و آمدها باعث وجود گفتگو و نقل خاطرات، درد دل ها، راهنمایی کردن ها، شنیدن حرفهای دیگران، حتی نقل فعالیت های روزانه مانند کارکردن، پختن و شستن برای بانوان، همه کمک می کند تا در مدت ارتباط، ذهن ها فعال باشند و فرسودگی ذهن و اندیشه صورت نگیرد. اتفاقا یکی از دلایل مهمی که در گذشته در تمام جوامع با میزان کمتر آلزایمر برخورد داشتیم، وجود همین رفت و آمدهای خانوادگی، دوستانه و همسایگی بوده است که گفتگو یا انبار گردانی ذهن در این ارتباطات صورت می گرفته است.

کاهش فضاهای مجازی : بدون شک فضاهای مجازی از سویی، به شکل مستقیم بر روی استفاده کننده گان که هم اطلاعات کوتاه و سریع را می گیرند و هم به دلیل زیادی اطلاعات و هم هیجانی بودن و هم کوتاه بودن مطالب، امکان ماندگاری آنها در ذهن آنها بسیار کم و پایین است که بدون شک این افراد در آیندۀ نه چندان دور بیشترین افراد در معرض گرفتار شدن به آلزایمر هستند. از سوی دیگر، ما در جمع های خانوادگی شاهد مشغول بودن نسل جوان که به شکل فیزیکی در جمع حضور دارند، باعث می شود تا گفتگویی بین آنها و بزرگترها صورت نگیرد. بزرگترهایی که در گذشته به ذکر خاطرات و داستانهایی مشغول بودند که هم مانع فرسودگی ذهن و تنهایی و نهایتا افسردگی و در آخر سر آلزایمر آنها می شد و هم برای جوان تر، درس هایی برای خطر نکردن هر نوع فعالیتی محسوب می شد. از این رو، بهتر است هر چه کمتر با فضاهای مجازی در ارتباط باشیم.

افزایش شادی : متاسفانه از سویی، تجمیع مشکلات مطرح شده در سطح جامعه، از سوی دیگر، کمبود یا نبود فعالیت ها و مراسم های شادی و بیشترشدن مراسم و مناسک مذهبی عزاداری باعث شده است تا جامعۀ ما غمگین و افسرده باشند. در نتیجه، افراد جامعه در تلاش باشند تا هر چه بیشتر به بهانه های مختلف مراسم شادی را ساده یا باشکوه برگزار کنند. “روبینشتین بر این باور است، “کسی که بیشتر و زودتر می خندد دیرتر می میرد. کسی که زودتر می میرد، دیرتر می خندد.” (روبینشتین، ۲۰۱۶ : ۴۷) شاعر فارسی گوی فردوسی هم با شعر زیبایش همین نکته را بیان می کند : چو شادی بکاهد، بکاهد روان     خرد گردد اندر میان ناتوان. الیس نیز معتقد است، “هر کس باید راه و رسم شادکردن خودش را بیابد، به شرط آن که با باورهای نامعقول و رفتارهای ناکارآمدش، خودش را ناراحت نکند.” (الیس، ۱۳۸۸ : ۳۴)

افزایش فکر کردن : مهم ترین و اصلی ترین عنصر تقویت حافظه و فعال بودن ذهن، فکر کردن است که دشمن اصلی بیماری افسردگی و آلزایمر است. البته ما سه نوع فکر کردن داریم. نخست، فکر کردنی که در مقابل مشکلات بجای حل آن، غصه می خوریم و غمگین و افسرده می شویم. این حرکت باعث فرسایش مغز و ذهن می شود که ما را به سمت فراموشی و آلزایمر سوق می دهد. مشاهدات، شنیده ها و مطالعات اینجانب حاکی از این است، افرادی که بیشتر از همه بجای فکر کردن غصه می خورند، بیشتر در معرض گرفتاری اختلالات روانی عصبی هستند که دیر یا زود به روانپزشک مراجعه و متاسفانه دارو درمانی را بجای حل مشکل از طریق روان درمانی آغاز می کنند، این افراد امکان گرفتار شدن در دام بیماری آلزایمر را دارند. دوم، فکر کردن به عنوان حل مسئله در مقابل مشکلات بجای غصه خوردن، مثلا چگونه برای بهتر شدن وضعیت اجتماعی برنامه ریزی کنیم؟ اینگونه افراد همیشه ذهنی فعال و شادابی دارند. و نهایتا سوم، فکر کردن به عنوان آموختن در گذر از الف، خواندن شعر، رمان، تاریخ، مذهب و نوشته های علمی، ب، رفتن به سینما، تئاتر و ج، شرکت در سخنرانی ها و جلسات ادبی، سیاسی، فرهنگی، علمی. متاسفانه در جامعۀ ما فکرکردن نوع اول بسیار رایج است و دومی و سومی بسیار کمیاب. تیراژ اندک کتابها و روزنامه ها و مجلات ما حاکی از این نقطه ضعف شدید جامعۀ فعلی ما است.

نتیجه گیری :

افرادی که کمتر فکر می کنند، یا بد فکر می کنند، بیشتر دچار فرسودگی ذهن و ضعف حافظه می شوند. از این رو، به جرئت می توان مدعی شد که ضعف حافظه در گرو کم کاری جایگاه آن یعنی ذهن است. کم کاری حافظه، یعنی کم کاری مغز، یعنی فکر نکردن. به عبارتی، موتور حرکت فکر کردن یا عامل اصلی فکر کردن فعالیت مغز و بعد از آن افزایش حافظه را بدنبال می آورد. یا بر عکس، عدم برخورد با موضوعات و چیزها و افراد تفکر برانگیز عامل کلیدی ضعف حافظه است. روابط اجتماعی و مطالعه عنصر کلیدی و خوراک اصلی مغز و فکر کردن است. هر چقدر این خوراک غنی تر باشد، یعنی موضوعات تفکر برانگیز تر باشد، سطح و کیفیت مطالعه بالاتر باشد، مغز فعال تر و شاداب تر خواهد بود و ضعف حافظه و سپس آلزایمر به تاخیر می افتد و فرصت فعالیت و خودنمایی را نخواهد داشت. مطالعه البته فقط خواندن محض ملاک نیست بلکه، فعالیت های جانبی هم دارد. در یک پژوهش کیفی (منادی، ۱۳۹۴) با مطالعه و بررسی عمیق در مورد زندگی ۲۰ نفر (۱۰ مرد و ۱۰ زن) بین۸۰ تا ۱۰۳سال پیرامون خود که برای هر یک پرونده ای جداگانه فراهم کردیم. تعداد ۹ نفر آنها در قید حیات هستند که کمترین سن آنها ۸۰ سال و بالاترینشان ۸۸ سال سن دارند. در تحلیل پروندۀ آنها متوجه شدیم که علیرغم اینکه فقط یک نفر تحصیلات دانشگاهی داشت و بقیه فاقد تحصیلات دانشگاهی بودند، ولی یا به مکتب رفته یا در سطح دبستان و یا نهایتا دیپلم دبیرستان داشتند، هیچکدام به بیماری آلزایمر مبتلا نشدند. برای تعدادی روابط اجتماعی خوب (با خانواده، فرزندان، دوستان و همسایگان) و برای تعدادی دیگر مطالعه (شعر، تاریخ یا قرآن) و برای تعدادی داشتن مشغولیات (کارِ خانه یا بیرون از خانه، هنری ساده مانند بافندگی، کشاورزی ساده در سطح باغچۀ کوچک و غیره) و برای تعدادی هر سه عامل، مانع از تخریب و فرسودگی مغز و کاهش حافظه شده بود. ضمنا با کنکاش در زندگی خصوصی آنها، هیچکدام از این افراد اهل غصه خوردن نبوده و نیستند، بلکه در مقابل مشکلات در تلاش و در صدد حل آنها حتی به کمک دیگری بوده و هستند.

از این رو، با توجه به سبک زندگی این ۲۰ نفر و این اصل مهم که «پیشگیری بهتر از درمان است»، به عنوان یک راه حل عملی و امکان پذیر، برای تقویت و فعال شدن ذهن، اگر کلیۀ افراد بخصوص افراد بالای سن ۵۰ سال، جدای از پیگیری برنامه های علمی و کارشناسی و میزگردهای تلویزیون و یا شرکت در جلسات علمی فرهنگی ادبی و سخنرانی، خودسازی و تقویت فکر را آغاز کنند، در این میان ساده ترین، ارزان ترین، در دست رس ترین و مفید ترین راه یعنی به کمک کتاب، نخست، روزی حداقل نیم ساعت را در هر زمینه ای که دوست دارند (شعر، رمان، تاریخ، کتب دینی و نهایتا علمی)، مطالعه کنند. دوم، با حاشیه نویسی و یادداشت برداشتن بر صفحات متن مورد مطالعه و حتی اظهار نظرکردن در مورد مطالب آن در حاشیه یا در کاغذی جداگانه، سوم، خلاصه ای از آن مطلب را برای خود و دیگران نقل کردن، و چهارم بحث و گفتگو در جمع های دوستانه و اظهار نظر پیرامون آن به درجات مختلف مثل بحث پیرامون شخصیت های رمان، فضاهای رمان و رفتارهای شخصیت های رمان و مقایسۀ میزان این مطالب با واقعیت های جامعه، باعث فعال شدن ذهن، حافظه و دور شدن آلزایمر از انسان می باشد.

 

فهرست منابع

– الهیاری عباس (۱۳۹۵). همایش بین المللی روانشناسی. سه شنبه ۲۶ بهمن ماه دانشگاه الزهرا.

– الیس آلبرت (۱۳۸۸). با آلبرت الیس مشاوره کنید. مترجم، مهرداد فیروز بخت. تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا.

– بلک برن سایمون (۱۳۹۳). تفکر. ترجمۀ مریم تقدیسی. انتشارات ققنوس.

– پروین لارنس ای (۱۳۷۴). روانشناسی شخصیت, (نظریه و تحقیق). ترجمه : محمد جعفر جوادی و پروین کدیور. تهران, مؤسسه خدمات فرهنگی رسا.

– تری یاندیس هری س. (۱۳۸۳). فرهنگ و رفتار اجتماعی. ترجمه نصرت فتی. تهران. نشر رسانش.

– جانسون براد و کلی موری (۱۳۹۲). شناخت اختلالات شخصیتی. قبل و بعد از ازدواج. ترجمه, فاطمه سادات موسوی. تهران, انتشارات ما و شما.

– شاملو سعید (۱۳۷۵). آسیب شناسی روانی. تهران, انتشارات رشد.

– فکوهی ناصر (۱۳۹۶). بوردیو و میدان دانشگاهی. دانش و دانشگاه. تهران. پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی.

– فوکو میشل (۱۳۸۱). تاریخ جنون. ترجمۀ فاطمه ولیانی. تهران, نشر هرمس.

– کاپلان و سادوک، (۱۳۹۶). خلاصۀ روانپزشکی/ روان پزشکی بالینی. ویراست یازدهم. ۲۰۱۵. ترجمه مهدی گنجی. ویراستار دکتر حمزه گنجی. جلد سوم. تهران، نشر ساوالان.

– کرینگ, دیویسون, نیل و جانسون (۱۳۹۴). آسیب شناسی روانی. (روانشناسی نابهنجاری) ترجمه حمید شمسی پور. تهران, انتشارات ارجمند.

– منادی مرتضی (۱۳۸۵). جامعه شناسی خانواده, تحلیل روزمره گی و فضای درون خانواده. تهران, نشر دانژه.

– منادی مرتضی (۱۳۹۱). سرمایه های فرهنگی زنان و انتخاب کالاهای مصرفی غربی. فصلنامه فرهنگی تربیتی زنان و خانواده. دانشگاه امام حسین. سال هفتم. شماره ۲۰. پاییز.

– منادی مرتضی (۱۳۹۲). جوانان و نهادهای اجتماعی. رویکرد جامعه شناسی. تهران, انتشارات جامعه شناسان.

– منادی مرتضی (۱۳۹۴) روش پژوهش کیفی کاربردی در علوم اجتماعی و علوم رفتاری. با همکاری فاطمه عابدی و لیلا طالب زاده شوشتری. تهران, انتشارات جامعه شناسان.

– هایدگر مارتین (۱۳۹۰). معنای تفکر چیست. ترجمۀ فرهاد سلمانیان. تهران, نشر مرکز.

 

– Béliard Aude (2019). Des familles bouleversées par la maladie d.Alzheimer. Variations sociales. Paris, érès.

– Decelle Dominique-Alice (2013). Alzheimer. Le malade, sa famille et les soignants. Paris, Albin Michel.

– Lesniewska Henryka (2014). Faire face à la maladie d’Alzheimer. Prévenir, surmonter, ralantir. Paris. Retz.

– Rubinstein Henri (2016). La vérité sur la maladie d’Alzheimer. Paris, PUF.

www.iranlz.ir

 

[۱] مرتضی منادی. جامعه شناس، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا.