شهر ها و فرهنگ های شهری ، دبورا استیونسن، ترجمه ی رجب پناهی و احمد پور احمد، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات شهر سازی و معماری، ۱۳۸۸، ۲۶۲ ص.
فرهنگ و شهر دو پدیده ی مکمل یکدیگر هستند که هر یک دیگری را تکمیل کرده و بدو ن آن معنا و مفهوم ندارد، به عبارتی می توان اینگونه بیان کرد که هر دو پدیده های انسانی شهر را تکمیل می کنند. واژه های city و urban هر دو مشتقاتی از زبان لاتین هستند که اشاره به شهر دارند،” City از واژه ی (Citizen)Civis و Urban از Urbs(city)؛ یکی برای محل سکونت و دیگری به عنوان مکان، به کار می رود”(Miles,2007:8-9). واژه “Cite” از واژه لاتین “Civitas” نیز از قرن یازدهم وارد زبان فرانسوی می شود. این واژه به معنی ” شهر ” به ویژه در قالب یک شخصیت حقوقی است به گونه ای که در قرون وسطی به فدراسیونهای قبیله ای رومی نیز اطلاق می شد . واژه “Cite” در شکل جدید تر خود درزبان فرانسوی به مرکز شهر یا بخش قدیمی تر شهر در یک شهر بزرگ ویا به شهرک های خاص و اقماری نیز اطلاق می شود. واژه “Civita” در لاتین معادل واژه “Polis” یونانی است که در یونان باستان پیش از انکه به معنی یک فضا باشد به معنای نوعی سازمان یافتگی ویژه اقتصادی – سیاسی منطبق بر یک فضای خاص است. ( فکوهی ،۲۷:۱۳۸۳-۲۶). شهر نوعی سازمان یافتگی اجتماعی در فضاست که باید آن را تولید کنده ی دائم فرهنگ و بهترین بستر بریا فرهنگ سازی به حساب آورد (همان: ۲۸۶). شهر با طراحی مجموعه ویژگی های اجتماعی، فرهنگی و رفتاری افراد یا گروهها، مجموعه رفتارهای عملی را برای شهروندان فراهم می سازد ( ربانی، ۱۳۸۱: ۲۸-۲۷). عام ترین تعریفی که می توان از شهر داد این است که آن را مکان اسکان گروهی از انسانهاو محمل فعالیت های آنها در نظر گیریم و در این صورت شهر نه فقط ساختمان بلکه مکان انسان ها، گروهها، سازمان های اجتماعی، طبقات، خانواده ها و … است.
نوشتههای مرتبط
در مفهوم سازی از فرهنگ تعاریف متعدد و متنوعی مطرح شده است که هر یک به نحوی ابعاد مختلف زندگی انسان را بررسی کرده اند. ” در انسان شناسی، فرهنگ الگوهای رفتاری و فکری مردمی است که در گروههای اجتماعی زندگی می کنند، یاد می گیرند، خلق می کنند و در آن مشارکت دارند. فرهنگ متمایز کننده ی یک گروه انسانی از سایر گروههاست. فرهنگ همچنین انسانها را از دیگر موجودات متمایز می سازد. فرهنگ مردمی شامل اعتقادات، قوانین و رفتارها، زبان، آداب و رسوم، هنر، تکنولوژی، سبک های زندگی، شیوه های تولید و پخت غذا، مذهب و سیستم های سیاسی و اقتصادی آنهاست” ( Encarta by John H.Bodley). می توان به طور کلی به عنوان یک استنتاج و تعریف قراردادی نتیجه گرفت که فرهنگ ” نظامی سازمان یافته از ارزش ها، باورداشت ها، عقاید، دیدگاه های مشترک و رفتارهای مبتنی بر آنها در یک جمعیت است که بوجود آورنده ی هویت فرهنگی است” (محسنی، ۱۳۸۶: ۲۶-۲۵).
در ارتباط با مباحث شهر و فرهنگ کتابها، مقالات و نوشتارهای مختلفی وجود دارد که هر کدام سعی در پوشش تمام و کمال و یا بررسی برخی از ابعاد این دو پدیده ی پیچیده دارند. در این بین کتاب شهر ها و فرهنگ های شهری نوشته ی دبورا استیونسون برای توصیف و تبیین شهر و فرهنگ از رویکردی میان رشته ای بهره جسته و در این بین مطالعات موردی را نیز از قلم نیانداخته است. کتاب نشان می دهد که شهر واقعی در قالب کالبد و تنازع با شهر تصوری بازنمودها در ساخت فرهنگ های شهری در هم آمیخته اند. هر چند کتاب با تکیه بر شهر های غربی نوشته شده است ولی مطالعه ی آن بر ای همگان از جنبه های مختلف دارای اهمیت خاصی است زیرا این کتاب طیفی از ارزش های فرهنگی در چشم اندازها، ساختمان ها و یادمان های شهری و نیز شیوه ها و سنت هایی که در هر شهر تجسم یافته است را مورد تأمل قرار داده است. در اینجا به اجمال به بررسی فصول مختلف این کتاب پرداخته می شود و در پایان فصل ها و بخش های مختلف آنها معرفی خواهند شد.
فصل اول کتاب به نگاهی به برج های دو قلوی منهاتان در ایالات متحده به عنوان یکی از سمبل های قدرتمند مدرنیته در دوران معاصر آغاز می شود. بحث در مورد پیشرفت سریع و گسترده ی ساختمانسازی در نیویورک و ساخت آسمان خراش ها به عنوان مقطعی مهم درزندگی اجتماعی است که می توان گفت درآمدی بودند به سمت شهرهای خیالین و اینکه احساس ما نسبت به شهر با تناقض همراه بوده به گونه ای که شهر و آسمان خراشهایش هم زمان انبساط خاطر و نشاط و نیز وحشت و هراس هستند. این احساس هنگامی با درماندگی همراه می شود که فرو ریختن برجهای مرکز جهانی در برابر چشم جهانیان سبب عدم اعتماد به نظام های دانش مدرن می شود. در ادامه ی فصل اول به بررسی مطالبی که در سایر فصل ها گفته خواهد شد پرداخته می شود. در واقع از جمله مزیت های مهم این کتاب این است که عناوین سایر فصول در یک فصل مجزا به صورت خلاصه گنجانده شده و امکان این را برای خواننده فراهم می آورد تا با نگاهی تیز بین تر به مطالعه ی سایر فصول بپردازد. علاوه بر این در انتهای هر فصل بخشی به عنوان نتیجه گیری گنجانده شده که در آن مباحثی که در طول هر فصل مطرح شده، مورد بررسی قرار می گیرد.
در فصل دوم کتاب به بررسی تقابل میان شهر و روستا پرداخته می شود. این فصل در ابتدا استدلال می کند که شهرهای دوره ی صنعتی گرایی به عنوان فضاهای کثیف و بیگانه مورد تمسخر قرار می گرفتند که بایستی تحمل، احیا و یا بازسازی می شدند. چنانچه در آثار چارلز دیکنز ( مانند الیور تویست و روزهای سخت) به وضوح شرایط غیر بهداشتی، زشت و غیر قابل تحمل که در آن زمان یعنی پس از انقلاب صنعتی، بر بسیاری از شهرهای انگلستان حاکم بود، به خوبی توصیف شده اند. در چنین شرایطی بود که بسیاری از ثروتمندان شروع به نقل مکان به حومه های شهری کردند که منحصرا محل سکونت بورژوآها بود. در چنین وضعیتی ” روستا به ایده آلی طبیعی، سالم و امن تبدیل شد، ایده آلی که بر خلاف تمام اشکال دیگر سکونتگاهها در مقایسه با آن ارزشگذاری می شدند”. این تصویر از روستاگرایی در آن دوره همواره با آنتی تز خود یعنی شهر گرایی که نمادی از زمینه ی غیر طبیعی در رابطه با تعامل مستعار یک جمعیت از خود بیگانه محسوب می شود، مقایسه می گردد. بدین ترتیب در اواخر قرن ۱۹ ایده های آرمان شهر گرایی شکل گرفت که به دنبال تغییر شکل و بازسازی شهر های صنعتی با الگوگیری از گذشته و به بیان آنها عصر طلایی سکونتگاههای کوچک مقیاس و زندگی جوامع محلی، بود؛ ایده ای که سابقه ی آن به آثار افلاطون و توماس مور باز می گردد. البته در این کتاب اشاره تنها به جوامع غربی است و در غیر این صورت می توان از متفکر بزرگ جهان اسلام، فارابی نیز نام برد که ایده ی مدینه ی فاضله را مطرح کرده است. رؤیای آرمان شهری نهضت باغشهر که پایه گذار آن آبنزرهاوارد بود نیز در دوران اخیرتر به طرفداری از فلسفه ی روستا-شهری پرداخت. تمامی این ایده ها که به تفصیل در این فصل به آنها اشاره شده است در پی بیان این هستند که شهر مدرن به رغم داشتن وحشتی طبیعی از وحشت های ذاتی اش رها می شود و استعداد تبدیل شدن به مکان رهایی بخش را دارد. در ادامه ی این فصل نظریات زیمل در ارتباط با شهر بررسی می شود. زیمل بر خلاف سایر نظریه پردازان زمان خود حس نوستالژی نسبت به روستا و یا احساس تنفر نسبت به شهر نداشت، در ارزیابی وی ویژگی ساکنان شهری سودمندی، بی میلی و محافظه کاری است. ویژگیهایی که نتایج منحصر به فرد الزامات اقتصاد پولی و عقل گرایی در مادر شهر است. این خصوصیات در واکنش به خطرات بالقوه ی شهری ایجاد شده است، ویژگی هایی که سبب شکل گیری نهضت ها، انجمن ها و ایده ها می شود که در غیر این صورت امکانپذیر نبودند. نظریات زیمل در ارتباط با مادر شهر تأثیر بسیاری بر مکتب شیکاگو و تحقیقات بعدی در مورد خرده فرهنگ های شهری گذاشت، مبحثی که در ادامه ی این فصل به آن پرداخته شده است.
“جامعه شناسان مکتب شیکاگو شهر را مانند یک سازمان زیست محیطی تلقی می کردند که در واکنش به عوامل جبری محیط مادی و فشارهای ناشی از تغییر جمعیت، مراحل سیر تکامل خود را طی می کرد و خود را به طور نظام مند و منسجم با این شرایط وفق می داد”. بنا بر اظهارات دانشمندان این مکتب شهرها هم به واسطه ی ویژگی های طبیعی و هم خصوصیات فرهنگی مردمی که در آنها زندگی می کنند مشخص می شوند. در پایان این فصل نیز به ذکر خلاصه ای از فصل و نتیجه گیری از آن پرداخته می شود.
در فصل سوم برخی از مهمترین بینش های عملی و نظری از جمله مطالعات شهری مارکسیستی، جریان های فمینیستی در ارتباط با فضاهای شهری و نیز سیاست های تباین شهری، مورد بررسی قرار می گیرد. در مطالعات شهری مارکسیستی اولین چیزی که در تجزیه و تحلیل شهر مورد توجه قرار می گرفت، نابرابری و عدالت اجتماعی بود. در این رویکرد تأکید بر روی فرآیندهای شهری بیشتر از خود الگوی شهری بود. این نظریات با الهام از دیدگاههای نظری ماکس وبر و کارل مارکس شکل گرفته و به زودی جایگزین نگاه کارکردگرایانه ی مکتب شیکاگو شدند. به عقیده ی زوکین چنانچه در این شهر به آن اشاره شده مطالعات مارکسیستی درمورد شهر جامعه شناسی شهری را به حوزه ی تحقیقی دارای نظم و یکپارچه بدل کرد که علاوه بر مسائل اجتماعی توجه خود را معطوف به پیوندها و ساختارهایی می کرد که بی تردید با مشاهدات تجربی همراه بودند. اما در تمامی این نظریات غفلت مشخصی نسبت به مسئله ی جنسیت در مطالعه ی شهر ها و فرهنگ های شهری وجود داشت که منجر به ایجاد رشته های فرعی همچون مطالعات فرهنگی و شکل گیری موج دوم از جریان های فمینیستی شد.
در دیدگاه فمینیستی زنان درزندگی شهری دچار محرومیت شده اند و اینکه شکل مدرن ، بویژه جدایی محل سکونت و محل کار، این محرومیت را منعکس و تقویت کرده است که از آن به عنوان تقسیم جنسیتی کار یاد می شود. ” فمینیست ها به این امر پی برده اند که چگونه سیاست شهری، ساختار شهر ها و همچنین مطالعات شهری از جهاتی باعث به حاشیه رفتن، نادیده گرفتن نیازها و اولویت های مربوط به زنان شده است”. این دیدگاه از درک تنوع مربوط به زنان همراه با قالب های تبیینی سنتی چالشی گسترده تر و توصیفات کلی نظریه ی اجتماعی که حاصل مطالعات فرهنگی است، عاجز می ماند.
در شهر گرایی فرهنگی هویت و ذهنیت آنچنان که در بخش سیاست تباین شهری این فصل به آن اشاره می شود، به عنوان مقوله هایی در نظر گرفته می شوند که دارای ویژگی های جابجایی، غیر متمرکز بودن و چند مکانی هستند بنابراین اینگونه استدلال می شود که هر فرد مورد مطالعه، دارای علایق سیاسی و اجتماعی چندگانه است و گروههای مختلف ممکن است به شیوه های مختلفی و اغلب همزمان، فضاهای شهری را مورد تجربه قرار داده و با آن ارتباط برقرار سازند، لیکن جریانهای حاکم در شهر گرایی معاصر حاکی از این است که مباحث شهری به طور فزاینده ای در پی ایجاد محیط های زیست همگن و قابل پیش بینی هستند، جایی که رویارویی با تباین قابل اجتناب و یا قابل کنترل باشد.
بحث نهایی در این فصل در مورد فرآیند جهانی شدن است که به نوعی در حال شکل دادن مجدد نابرابری اجتماعی، فرهنگی و منطقه ای است آنچه از آن به عنوان آمریکایی شدن فرهنگ جهانی یاد می شود ولی آنگونه که نویسنده به آن اشاره دارد ” واکنش های محلی به جهانی شدن، اغلب افزایش درایجاد تباین است تا ایجاد همانندی جهانی” در هر صورت در حالی که جهانی شدن فزاینده ی فرهنگ امری غیر قابل انکار است سخن گفتن از وجود فرهنگی جهانی کار آسانی نیست.
فصل چهارم در بیشتر بخش های خود به بررسی رویکردهای مطالعات فرهنگی در ارتباط با شهر می پردازد. مفهوم سازی ها، روابط بین چشم اندازهای شهری، ساخت معنا و مباحث مرتبط با هویت هر یک به نوعی در این فصل مطرح شده اند. پس از بحثی در مورد تباین های تفکر شهری در ادامه ی این فصل به بررسی این پرداخته می شود که چگونه توسعه ی زبان شناختی ساختاری، بررسی های نشانه شناسی و بویژه ایده های بارت در مورد دلالت اسطوره و ایدئولوژی تأثیرات ژرفی بر مطالعات فرهنگی میان رشته ای، داشته است. در واقع این سیر از دانش یک قالب روش شناختی را در ارتباط با بسیاری از تحلیل های شهر به عنوان بافت تهیه می کند. این فصل سپس کارهای با ارزش والتر بنیامین را مورد توجه قرار می دهد. والتر علاقه مند به روابط متقابل میان شهر به عنوان فضای معنی دار چند لایه و عمل آگاهی یافتن به این لایه های معنایی بود. او اصطلاح ادبی “فلانر” را رایج ساخت که در واقع یک شاعر، هنرمند، کاراگاه خیابانی آماتور و مهم تر از همه یک دوره گرد است که محل گشت و گذار او پاساژهای خرید یعنی اصلی ترین انگاره ی ذهنی بنیامین، بود. بنیامین علاقه مند به بررسی محیط زیست شهری به عنوان محل های ذخیره ی تجارت و خاطرات جمعی بود و آثار وی به طور خاص پایه های بسیاری از رویکردهای پسامدرن مطالعه ی شهر و فرهنگ های شهری را تشکیل می دهد. این فصل در ادامه به بررسی نظرات دِسِرتو در مورد پیاده روی و تدابیر زندگی روزمره به عنوان ” شیوه هایی تاکتیکی” که بوسیله ی افراد ضعیف تر، برای تغییر ایدئولوژی های اجتماعی مسلط در روابط قدرت، مورد استفاده قرار می گیرد، می پردازد. بنابر باور وی شهریک واقعیت پویای غیر قابل شناخت است که آثار آن در درون و در تقابل با شهر تئوریکی ای که بر روی نقشه وجود دارد، عمل می کند. او بر اهمیت کالبدی و نمادین مرزهای نمادین ( مانند نام مکان ها) در ارتباط با فرآیندهای تجربه و یادآوری شهر و در شکل دهی فرهنگ زیسته خیابان شهری، تأکید می کند. این فصل همچنین این امر را مورد توجه قرار می دهد که احتمال آشفتگی در معانی و منابع، می تواند منجر به دلبستگی مفرط به مجموعه ای از مسائل سطحی به قیمت از دست دادن تجربه های واقعی و عمیق گردد.
فصل پنجم با بررسی نهضت زیبا شهر که اصطلاحی برای اطلاق به یک رویکرد طراحی شهری است آغاز می گردد. در این بخش عنوان می شود که چگونه این نهضت با آغاز در قرن ۱۹ و اوج گیری در قرن ۲۰ میان چشم اندازهای شهری با تمامی جلوه های آن و قدرت، ارتباط ایجاد می کند. به عنوان مثال در این بخش پروژه ی بازسازی پاریس که توسط ژرژ هوسمان و با فرمان ناپلئون سوم انجام گرفت، مطرح می شود. طی این پروژه مکانهای تاریک، خیابانهای باریک و دالانها تبدیل به بلوارها و یک فرهنگ خیابانی سرزنده شدند. این پروژه از جهتی دیگر مانع سنگر بندی انقلابیون بالقوه در پاریس جدید می شد. علاوه بر این رژیم های فاشیستی از دستاورد این نهضت جهت رژه های نمادین برای جلوه گری قدرت مطلقه ی خود، بهره بردند. به هر صورت نهضت زیبا شهر به علاوه ی رویکردهای مدرنیستی، با شعار ” فرم بایستی تابع عملکرد باشد”، از با ثبات ترین نشانه های مصنوع قرن ۲۰ یعنی آسمان خراش ها را بوجود آورد. ظهور شهر مدرن به همان اندازه که مدیون هوسمان بود، مدیون بودلر نیز بود. او کسی بود که “فلانر” به عنوان نقطه ی مقابل انسان مدرن را به تندیسی سرزنده برای توصیف شهر های مدرن، بدل کرد.
این فصل در ادامه به بیان نظرات موافق و مخالف با جریان مدرنیسم و نوسازی شهری می پردازد و سپس دو مکتب مجزا از یکدیگر در زمینه ی معماری مدرن رامورد بررسی قرار می دهد. شعار رویکرد اول با رهبری میس وان در رو ” کمترین، بیشترین است” و شعار رویکرد دوم به رهبری لوکوربوزیه ” خانه ها ماشین هایی برای زندگی هستند”، بود. این فصل سپس به انگاره ی پسامدرن و چشم اندازها و درک آن از شهر و شهر نشینی می پردازد. پسامدرنیسم از بسیاری جنبه ها، شکست مدرنیسم را تقریبا با توجه به ضوابط خود، بازشناسی کرده و به دنبال کشف بی نظمی های حاصله در سطحی گسترده بود. معماری پسامدرن با صحبت به زبان های متناقض سنت و تغییر به طور همزمان، در جایی که مدرنیسم بر «فضا» تأکید می کند به نقل و ملاحظه ی «مکان» می پردازد. در واقع این فصل حرکتی از فضا به مکان را مورد نقد و بررسی قرار داده است.
فصل ششم به ملاحظاتی درارتباط با جهانی شدن شهر ها و مسائل پیرامون آن می پردازد. طی این فرآیند، اقتصاد ملی متزلزل شده و افزایش متناظری در رابطه با استقلال داخلی و اهمیت مناطق و شهر ها به عنوان هسته های اقتصادی رقابتی، اتفاق افتاد که بشارت «شهر جهانی» به عنون بازیگری مستقل در عرصه ی اقتصاد و حتی فرهنگ را می دادند. بدین ترتیب شبکه ی پیچیده ای در عرصه ی مناسبات بین المللی بوجود می آید که بر اساس آن شهر ها از جایگاههای متفاوتی برخوردار می شوند. در این شهر ها سرمایه گذاری مالی از فضای تولید انبوه به فضای مصرف شهری جابجا شده و در نتیجه در داخل یک کشور برخی از مکانهایی که وابسته به اقتصاد صنعتی هستند رو به انحطاط می گرایند. از جمله مثالهایی که در این بخش ذکر شده کشور انگلستان است که در آن لندن به عنوان یک شهر جهانی معتبر شناخته می شود در حالیکه لیورپول و منچستر به عنوان شهر های صنعتی به شمار می آیند. در موارد همزمان بسیاری از شهر های جهانی در حومه های خود مواجه با فقر و تباهی هستند و این مربوط به اثرات نا موزون و ناهماهنگ جهانی شدن است.
در ادامه ی این فصل نویسنده به این می پردازد که در مواجه با این فرآیند و در تلاش برای معکوس کردن روند انحطاط، بسیاری از کشورها به فعالیت های مصرفی، سرگرمی و مالی روی آورده اند. در اینجا شهر به عنوان یک مرکز توریستی با تصاویر ذهنی ایده آل و فضاها و چشم اندازهای بی بدیل برای گردشگران، به فروش گذاشته می شود. در ادامه ی این فصل به بررسی دو رویکرد یعنی “به صورت آمریکایی در آوردن” و “به صورت اروپایی در آوردن” شهرها درجهت بازتوسعه و بازتجسم آنها، پرداخته می شود. مدل آمریکایی شدن بر ساخت فضاهای تماشایی که غالبا در مناطق ساحلی واقع شده اند و عنوان «بازارگاههای جشنواره» را یدک می کشند، تأکید دارد. با جهانی شدن فرهنگاین مدل به شدت در سراسر دنیا با اقبال مواجه شده است. از خصوصیات مهم در این بازارگاهها این است که همگی شبیه به هم هستند، از احساس مثل هم برخوردارند، دارای نظام نامه ی معماری یکسانی هستند و یک رشته از جاذبه ها و تسهیلات مثل هم را دارا هستند و این در حالیست که هدف از ایجاد این فضاها ایجاد تباین، تنوع و جذابیت بویژه برای گردشگران بود. در رویکرد بعدی یعنی “به صورت اروپایی در آوردن” که در ادامه ی این فصل به آن اشاره شده است، تدوین سیاست فرهنگی است که از مفاهیم «فرم و حس» شهر اروپایی استفاده کرده و ایده ی یک «فرهنگ محلی» با تفاوتها و تنوعات موجود در آن را عرضه می دارد. نوعی برنامه ریزی فرهنگی با ابعاد محلی در جهت ایجاد شهری خلاق برای حل بحران هایی که موجبات زوال شهری را فرآهم آورده است. آنچه ادبیات برنامه ریزی فرهنگی را به شدت تحت تأثیر قرار داده، مقوله ی پر نفوذ غرور مدنی و شهروندی است. در اینجاست که این فرآیند و مباحث دموکراسی فرهنگی و شهروندی در هم تنیده می شوند، بحثی که در ادامه ی این فصل به آن پرداخته شده است. ابتکاراتی نظیر ترویج فعالیت فرهنگی، توسعه ی حوزه های فرهنگی و دیگر فضاهای تفریحی و گذران اوقات فراغت، با هدف احیای زندگی شهری و دمیدن روح دوباره به شهر، در کانون توجه این رویکرد قرار دارد. این فصل در نهایت پنداره های شهر وندی فرهنگی و دموکراسی مشارکتی را با استدلال به اینکه آنها ایده های فضای همگانی و شهروندی را با هم ادغام می کنند، مورد توجه قرار می دهد.
در فصل هفتم دغدغه ی اساسی بر تقابل میان شهر واقعی و شهر “پندارین” یا تخیلی است. بازنمودهای شهر همچون مختصات یک نقشه می توانند به ما نشان دهند کجا هستیم. نقشه هایی که در گذشته به عنوان متغیرهای عینی واقعیت تلقی می شدند. ” نقشه کشی اموری مانند اکتشاف، انتخاب، تعریف، تعمیم و انتقال داده ها را در بر می گیرد… قدرت ترسیم نقشه می تواند به طور تنگاتنگی با قدرت غلبه و کنترل اجتماعی در هم تنیده شود”. از کاستی های نقشه چنانچه در این فصل مورد توجه قرار گرفته این است که نقشه ها با وجود تمامی مرجع ها، نمایه ها و … فاقد جمعیت هستند و نمی توانند پیچیدگی و سیال بودن زندگی مادر شهری را نشان دهند. در نقشه هایی که در چارچوب اصلاحات بازتوسعه ای و بر اساس تصاویر ذهنی اهالی ترسیم می شودند ما با نوعی دوگانگی مواجه ایم، به عبارتی بازنمود، همزمان واقعی و واقعی، تخیلی است و موضوع مورد بحث هر دوی آنها سیاسی است.
بازنمود شهر را می توان در ادبیات، فیلم، هنر و تلویزیون بویژه در اواخر قرن ۱۹ و در طول قرن ۲۰ مشاهده کرد، دغدغه ای که با عنوان هنر شهر در این فصل به آن پرداخته می شود. ” در بین همه ی کشورها، فیلم، ادبیات و رسانه های همگانی به عنوان منابع تأثیر گذار در ارتباط با تصاویر ذهنی و ایده های شهر نشینی و مناظر و چشم اندازهای شهری مطرح هستند.” آثار هنری می توانند شهر را به صورت فضایی مترادف با پیشرفت، آزادی و آینده ترسیم کنند و یا اینکه در هنر و ادبیات ضد شهری به صورت سرزمینی نا آرام و خطرناک توصیف شوند. کتاب در این فصل به ذکر نظریاتی در ارتباط با هر دو بازنمود از شهر پرداخته است. تناقض دیگری که به آن اشاره شده دوگانگی شهر/حومه ی شهری است. حومه دارای وضعیتی مبهم است که هم به لحاظ اسطوره شناختی و هم از جنبه ی فضایی، در مکان های بین شهر و روستا واقع شده است. افراد وابسته به جریان ضد شهری از حومه ها به عنوان مکان هایی مطلوب برای زندگی و بدلی برای مناطق روستایی یاد می کنند. سبک زندگی مرتبط با حومه ها در منابع فرهنگ عامه از جمله فیلم های هالیوودی، بویژه در دوران پس از جنگ، به خوبی قابل رویت است. این در حالی است که در ادبیات وابسته به نخبگان شهری حومه ها به عنوان فضاهایی بی روح و غیر خلاق به سخره گرفته می شوند.
در ادامه ی این بخش به جنبه های منفی که درحومه های شهری وجود دارد پرداخته شده و اشاره به اینکه در اواخر قرن ۲۰ آرمانشهر حومه ای جای خود را به فضای مجازی خیالین و بازنمایی شده، می سپارد.فضای مجازی هم یک شهر و هم یک روستای مجازی است که مهمترین بخش آن آنتی تز شهر یعنی یک گمینشافت مجازی است که در پشت دیوارها و دروازه های صور خیال، پنهان شده. دو نوع شهر مجازی غیر پایه ای و پایه ای در این فصل مطرح شده اند. شهر های مجازی پایه ای شهر های واقعی هستند که معمولا دارای شبکه، حداقل در شکل یک سایت رسمی هستند و شهر های غیر پایه ای کاملا حاکی از مکانی غیر واقعی هستند که مقیم آنها “سایبر فلانر” محسوب می شود که آزادانه و از طریق فضای مجازی مشغول گشت و گذار است.
فصل هشتم تمامی مطالب و موضوعاتی که در فصل های پیش به آنها پرداخته شده را مورد بررسی قرار می دهد و در نهایت نتیجه گیری را بدست می آورد. در واقع دغدغه های اصلی این کتاب تجربه ی فرهنگی معاصر است. شهر پیوسته در رابطه با زمینه های فرهنگی، تجسم و باز تجسم می گردد. فضاهای آن عبارتند از نشانه های مهم هویت و مکان های مبارزه ی سیاسی و اقتصادی. شهر ها همچنین فضاهایی هستند که در آنها خلاقیت و فعالیت های فرهنگی نشو و نما می یابند و جایی است که سنت و محافظه کاری می تواند تضعیف شود. در کانون تجربه ی شهری احساسات مغایر بیم و بدبینی نسبت به آینده و نشاط و انبساط خاطر واقع شده اند. درگیر شدن با این تناقضات چالشی است که فصل آخر این کتاب را تحت عنوان « فراتر از شهر گرایی» قرار داده است.
فهرست مطالب کتاب:
فصل اول: فرهنگ های شهری
درآمد: شهر های خیالی
ساختار شهر ها و فرهنگ های شهری
فصل دوم:
مقدمه: روستایی و شهری
صنعتی شدن و رشد شهری
پیش زمینه ی شهر گرایی
باز تجسم آرمانشهر
آزادی، تنهایی و مادر شهر مدرن
قوم نگاری و الگوسازی زندگی شهری
نتیجه گیری
فصل سوم:
مقدمه: از هم رأیی تا ستیز
عدالت اجتماعی و مسائل شهری
جنسیت در شهر
سیاست تباین شهری
شهر تفکیک شده ی نوین؟
روندهای جهانی و تنوع محلی
نتیجه گیری: مسائل خرد و کلان
فصل چهارم: معنا و ذهن
خواندن متن شهری
مقدمه: فرهنگ شهرها
شهر آزموده شده
متون و مضامین
در میان هزار تو
پیاده روی و تدابیر زندگی روزمره
نتیجه گیری
ظواهر و بواطن
فصل پنجم: طراحی شهری؛ از زیبا شهر تا پایان مدرنیسم
از زیبا شهر تا پایان مدرنیسم
مقدمه: بلوارها، آسمانخراش ها و اقتباس
چشم انداز قدرت
یک « باله پیاده رویی»
شهر عمودی
چشم اندازهای پسامدرن
نتیجه گیری: از فضا تا مکان
فصل ششم: شهر به عنوان یک منظره؛ فرهنگ و بازتجسم شهر ها
مقدمه: با صفا ساختن شهر ها
انحطاط شهری و جهانی شدن
فروش شهر
یک شهر گرایی همطراز فراگیر
برنامه ریزی فرهنگی شهروندی
نتیجه گیری: شهرهای خیالی
فصل هفتم: تجسم شهر؛ فیلم ها، نقشه ها و فضای مجازی
مقدمه: بخش مرکزی شهر ها
نقشه برداری چشم انداز
هنر شهر
حومه شهر تخیلی
گمینشافت مجازی
نتیجه گیری: واژگان و تصاویر
فصل هشتم: نتیجه گیری: فراسوی شهرنشینی
منابع:
ربانی، رسول (با همکاری فریدون وحیدا). جامعه شناسی شهری، تهران، سمت، ۱۳۸۱
فکوهی، ناصر. انسان شناسی شهری، تهران، نی، ۱۳۸۳
محسنی، منوچهر. بررسی در جامعه شناسی فرهنگی ایران، تهران، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، ۱۳۸۶
Miles, Malcolm. (2007) cities and cultures, London and New York, Routledge
Microsoft ® Encarta ® ۲۰۰۹. © ۱۹۹۳-۲۰۰۸ Microsoft Corporation. All rights reserved.