انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نگاهی به پویانمایی زوتوپیا

انیمیشن زوتوپیا (zootopia)
کارگردان: بیرون هووارد {Byron Howard} و ریش موور {Rich Moore}
محصول: آمریکا

انیمیشن زوتوپیا یا زوتروپلیس سوای جنبه‌های بدیع و سرگرم‌کننده‌اش، بر مبنای یک دیدگاه کاملن اشتباه در قبال اجتماع حیوانی و یک ایده‌ی کاملن درست نسبت به جامعه‌ی انسانی بنا شده است. در زوتوپیا این آرمان‌شهر حیوانات، جماعتی از حیوانات که ذات حیوانی خویش را وانهاده‌اند؛ و واجد فرهنگ گشته‌اند حال در بسط جاه‌طلبانه‌ی ایده‌آل‌های خویش به ‌دنبال ایجاد مساوات نیز هستند.

۱- ایده‌ی اشتباه حیوانی

مشخص نیست که آیا از قبل فرایند “اهلی شدن” هیچ منفعتی عاید گونه‌ی حیوانی شده باشد یا نه. گویا انسان تنها به منفعت خویش اندیشیده و بسیاری از رفتارهای غریزی حیوانات اهلی را دچار اختلال نموده است. هیچ دلیل متقنی برای ایجاد پدیده‌ای از جنس فرهنگ در میان گونه‌های حیوانات نیست حتی آنها که در باغ‌وحش‌های مهم دنیا پس از گذراندن مدتهای مدید زیر نظر مربی برای پاره‌ای حرکات نمایشی تعلیم دیده‌اند در پاره‌ای موارد با حمله به مربی خویش، به ذات اصلی‌شان بازگشته‌اند. بسیاری از پویانمایی‌‌های چند سال اخیر به‌خصوص در والت‌دیزنی، از ایده‌ی اشتباه “فرهنگ‌پذیری” حیوانات تنها به‌منظور پُروپیمان کردن گیشه سود جسته‌اند. شاید بتوان گفت که ایجاد نوعی حس هم‌دلی نسبت به برخی از گونه‌‌های حیوانی که قابلیت اهلی شدن دارند؛ نیز نوعی احترام به محیط زیستِ گیاهی و جانوری تنها وجه یا پیام مثبت تنیده شده در تاروپود چنین پویانمایی‌هایی باشد. اما از دیگر سو و در وجهی منفی تسری گفتمانی به‌شدت مخدوش از جوامع انسانی به اجتماعات حیوانی و از خلال چنین آثاری تبعات منفیِ متعددی خواهد داشت. زوتوپیا همانطور که از نامش برمی‌آید خصیصه‌‌های حیوانی را به غلط با ایده‌ای انسانی درآمیخته است. تا جایی که به مواجهه‌ی میان انسان و حیوان بازمی‌گردد آدمی با حیوانات نیز آن‌سان برخورد کرده که با خویشتن. برخی از آنها را اسیر و دچار استحاله کرده- و نام اهلی‌کردن برآن نهاده- به عنوان منبع غذایی شکارشان کرده و می‌کند؛ زیست‌بومشان را برهم زده؛ و از دهه‌ی هفتاد میلادی تاکنون بیش از هفتاد درصد گونه‌های گیاهی و جانوری را در خطر انقراض قرار داده است. آن جهش ژنتیکی خاصی که در آدمی رخ‌داده و او را از سایر پستانداران جدا ساخته است سایر گونه‌های جانوری را به استیصال و سنخی شکست تاریخی کشانده. پس زوتوپیا تعامل و تنازع میان انسان و حیوان را نه کج‌ومعوج که کاملن باژگونه تصویر می‌کند.

زوتروپلیس همچون سایر پویانمایی‌های این ژانر، تهاجمی “فرهنگی” است از سوی انسان به حیوان که می‌تواند به بسیاری از تبعات منفی همچون اسارت حیوانات در باغ‌وحش‌ها جهت کسب سود از نمایش آنها، خریدوفروش و قاچاق گونه‌های درمعرض خطر یا انقراض، ایجاد تصوری غلط در میان مخاطبین کودک نسبت به حیوانات، فرایند اشتباه اهلی نمودن گونه‌های وحشی، توقعات فزاینده از حیوانات مثلن توقع بروز رفتارهای انسانی، استفاده‌ در نمایش و سیرک متعاقب تعلیم‌های بی‌رحمانه، قاچاق اعضاوجوارح ذی‌قیمت حیوانی، تعامل افراطی با حیوان به‌جهت پرنمودن خلاء ناشی از فردگراییهای افراطی در جوامع مدرن و….منجر شود. نیز تهاجمی است از سوی انسان به انسان، آنجا که بازنمود تعامل میان انسان و حیوان را جایگزین بازنمود تعامل میان انسان و انسان نموده است تا شاید دردی باشد برای درمان فردگرایی‌های افراطی در جوامع انسانی اما سیل بی‌امان کلیپ‌های که از سگ‌ها و گربه‌ها و سایر گونه‌های جانوری از سوی صاحبانشان در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود گواه آن است که انسان تنها از حیوان ملعبه‌ای ساخته برای شوخی و خنده و ارضاء عقده‌های روانی خویش و رفع نیازهایش. تفکیک به‌تصویر کشیده شده در زوتوپیا میان حیوان حیوانی و حیوان انسانی، مفهومی به‌شدت مغالطه‌انگیز است چه حیوان هرچه حیوانتر باشد به ذات تصدیق‌شده‌اش از سوی همه‌ی رفتارشناسان حیوانی نزدیکتر است و نه دورتر. شاید بتوان از نمایش تصویری انسانی از حیوان خوب پول درآورد اما در عمل و بر روی زمین نه با تصویر که با امر واقعِ {fact} هجوم حیوانیِ انسان به حیوان و انسان مواجهیم که دیوید لینچ کارگردان شهیر آمریکایی در فیلم مرد فیل‌نما ‌{the elephant man} چنین یورشی را به خوبی به تصویر کشیده است بی‌آنکه بخواهد از ساخت چنان شاهکاری پولی دربیاورد. هنوزهم که هنوزه ایجاد نوعی تغییر شکلِ نابهنجار در چهره‌ی یک انسان یا بروز یک رفتار غریزی از سوی یک حیوانِ حتی دست‌آموز برای هردو به شدت گران تمام خواهد شد.

۲- ایده‌ی صحیح انسانی

زوتوپیا یک ایده‌ی آرمان‌شهریِ ژانوس‌گونه‌ است بدین معنا که در سویی آشکارا اما به غلط در تمنای پیدایش جلوه‌های فرهنگ فی‌المثل تکلم و اندیشه در میان حیوانات و از خلال جان‌بخشی است و از سوی دگر شوربختانه اما با این عقیده‌ی درست که “آرمانشهرگرایی در میان انسان‌ها پاسخ نداده‌است حال بیایید پایش را بی‌رحمانه به جهان حیوانات باز کنیم” در حسرت برپایی گونه‌ای جامعه‌ی انسانی در اعماق جنگل است. تاریخچه‌ی قرن بیستم و بیست‌ویکم حتی قرون پیشتر از آن تاریخچه‌ای است پر از خون‌ریزی‌های مدام توسط انسان. داعش نماد هبوط آدمی است به مرحله‌ای بسیار هولناک‌تر از کشتارهایی که میتوان در قعر جنگل‌های وحشی توسط حیوانات سراغ گرفت. زوتوپیا این تصویر دهشتناک یعنی هبوط تمام کلان‌روایت‌هایی که سعی داشته و دارند آدمی را برکشند و به آسمان برند را به درستی دریافته اما از این مقدمه‌ی درست نتیجه‌ای اشتباه می‌گیرد. با توجه به شرایط حال حاضر، نتیجه‌ی درست آن است که آدمی ایده‌های وحشتناک خویش را هرچه بیشتر در چراغ جادو محبوس کند تا اینکه بخواهد آن‌ها را در جنگل‌ها و بیشه‌زارها نیز آزمون نماید. سرنوشت محتوم جامعه‌ی بشری چیزی جز انقراض به دست خویش نخواهد بود تنها باید امیدوار بود که این انقراض پیش از انقراض گونه‌های گیاهی و جانوریِ دیگر رخ دهد تا زمین دیگربار به تعادل ازدست‌رفته‌اش بازگردد. انسان باید که از آرمان‌های آنتروپومورفیکِ {anthropomorphic} خویش هم در آسمان و هم در روی زمین دست بردارد و اِلّا روزی فراخواهد رسید که ZPD یا همان Zoo Police Department برایش تنها مامن و ماوای امن خواهد بود. آن گلهای سمی که مک‌گافینِ زوتوپیا هستند؛ چیزی جز واقع‌گراییِ محضی نیستند که به اشتباه و دست‌آخر معدوم می‌شوند. پدیدآورندگان اتوپیا میلیون‌ها انسان را محسور و سپس کشتند؛ خالقان زوتوپیا جیب بسیاری را خالی می‌کنند تا با مخدر خنده فراموش کنند که حیوان از روی غریزه می‌کُشد و انسان آگاهانه.