انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نگاهی به « پول خارجی »

” پول خارجى ” ( ١٣۶٩) داستان کارمندى ساده را روایت مى کند که متاهل و داراى دو فرزند است. درآمد کارمندى او نیازهاى زندگى اش را برآورده نمى کند ؛ مستاجر است و توان پرداخت اجاره خانه اش را ندارد ، بیمارى جسمى و روحى به او فشار مى آورد و پزشک معالج اش نیز نمى تواند به او کمک کند . داستان در واقع روایت زندگى کارمندان در اواخر دهه ى شصت است. کارمندانى که با فقر ، مشکل مسکن و انتظار براى دریافت وام براى رهایى از بن بست هاى مالى رو به رو هستند. فضاى جامعه ى آن دوران نیز قابل تامل است . تهران شهرى است که علارغم تحریم ها و از سرگذراندن جنگى هشت ساله ( تهران به خاطر پایتخت بودن پس از مناطق جنوب بیشترین صدمه را از جنگ دید) امکانات رفاهى خوبى دارد و امکان زندگى در آسایش در آن وجود دارد ؛ اما همه ى این ها وابسته به موقعیت مالى فرد است . جامعه دو قطبى است و فشار تحریم ها ، جنگ و… بر دوش طبقه ى کارگر و کارمند است که بیشترین تعداد را دارند . به طور کلی ” پول خارجى” به دلیل پس زمینه ى اجتماعى – تاریخى خود قابل تامل است. اگرچه فیلم از نظر هنری بی بضاعت است وعلى نصریان شخصیت فیلم ” پستچى ” را تکرار مى کند.

پول خارجی با توجه به نام اش به بحران اقتصادی جامعه ی پس از انقلاب ایران می پردازد . دغدغه ی پایین آمدن ارزش پول داخلی در مقابل ارزهای بین المللی و متعاقب آن پایین آمدن قدرت خرید طبقه ی آسیب پذیر جامعه که هر روز بر شمار آن ها افزوده می شود ؛ خط اصلی داستان را تشکیل می دهد . داستان در قالب زندگی یک کارمند ( مرتضی الفت ) و خانواده اش در تلاقی با زندگی دیگر کارمندانی که به همین سبک روزگار می گذرانند ، تعریف می شود . مرتضی الفت بیمار است . تنش های محیط روان و جسم او را بیمار کرده است . پزشک هم به جز تغییر دارو ، کاری برایش انجام نمی دهد ، تنها راه درمان او تغییر شرایط است که با توجه به شرایط اقتصادی ممکن نیست . لباس های او سبک رایج لباس های دهه ی شصت را دارد : کت و شلوارها ی ارزان قیمت داخلی به رنگ هایی بی روح و کیسه ای چرکین در دست که تعاونی ها همراه مواد غذایی کوپنی تحویل می دادند. پزشک هنگام نوشتن نسخه می گوید :” چند تا قرص و آمپول داروهای بیمه ای همینه دیگه ” معنای نهفته در این جمله حاکی از آنست که بیمه حمایت کافی و ضروری را ندارد . تنها حداقل های پیش پا افتاده را تامین می کند . داستان با تصویری از زندگی بی کیفیت کارمندان آغاز می شود. تیتراژ فیلم از دید فردی داخل اتوبوس ( ارزان ترین وسیله ی نقلیه ) که به شهر می نگرد ، سعی در نزدیکی به نگاه طبقه ی فرودست را دارد. رنگ هایی که در تصاویر شهری دیده می شود ، خاکستری ، آبی و در نهایت به نارنجی تاکسی ها ختم می شود . این رنگ ها به ازدیاد در لباس های شهروندان تکرار می شوند . گویی خاصیت زندگی در آن دوران این است . نمای داخلی اداره با کار طاقت فرسا ترسیم شده است : کارمندی خارج از برنامه ی کاری – اداری خود برای کسب درآمد بیشتر به تعمیر وسایل برقی ( رادیو ) مشغول است ، زن کارمندی فرزند خود را که لباس مدرسه به تن دارد ؛ در محیط اداره نگه داری می کند . احتمالن او پس از ساعات کار اداری باید در خانه وظایف دیگری ایفا کند و کودک هم پس از سپری کردن ساعت ها در مدرسه به جای استراحت در محیط خانه مجبور است در اداره همراه با مادرش باشد . ناهار کارمندان در اداره تخم مرغ است در حالی که پزشک به الفت توصیه کرده غذای مقوی مصرف کند . کارمندان حین خوردن تخم مرغ درباره ی غذاهایی لوکس خیال پردازی می کنند : ” چشم هاتون رو ببندید فکر کنید الان به جای آقای باقری توی یه رستوران بالای شهر با چند تا خارجی نشستید یه استیک آبدارم جلوتونه ” تحمل فقر زمانی مشکل می شود که فرد احساس کند دیگرانی که در کنارش دیگرانی هستند دسترسی به امکاناتی دارند که برای او فراهم نیست . کارمندان اداره اکثرن بیش از یک شغل دارند و هم چنان قادر به اداره ی وضعیت معیشتی خود نیستند . مسکن دغدغه دائم کارمندان است : ” تو که پارتی بازی کردی و صاحب خونه شدی ! منو بگو که دارم بازنشسته می شم و یه متر زمین هم واسه مردن ندارم .” ” خبر نداری لیست فاز جدید رو کی اعلام می کنن؟” برخورد کارمندان در مواجه با چمدان پر از پول یک ارباب رجوع ناباورانه و پرحسرت است . در این بین جمله ی ” بجنبین روغن دارن می دن تموم می شه ها ” مولفه های یک زندگی سهمیه ای و ناچیز گرد هم می آیند . آن ها که روغن گرفته اند شادند و آن ها که دیرتر رسیده اند کلافه ، سهمیه ی روغن به اندازه ی کارمندان نیست .

الفت پس از تعطیل شدن اداره برای تحویل گرفتن اتویی که برای تعمیر سپرده است می رود ، او از تعمیرکار می خواهد ریش تراش از کار افتاده را نیز تعمیر کند ، تعمیر کار ریش تراش را به برق می زند و در می یابد که سالم است . گویا تصور خراب بودن ریش تراش از علایم بیماری الفت است . در همین بعد از ظهر است که الفت درمیان هجوم نیروی انتظامی به دلالان ارز غیر قانونی قرار می گیرد و به شکلی نا مترقبه کیفی حاوی پنجاه هزار دلار داخل کیسه ی چرکین اش می افتد . البته بعد ها بیننده در می یابد که این ماجرا و اتقافات پس از آن در رویا برای الفت رخ داده است که شاید برای جذاب تر شدن داستان کارگردان چنین روشی را به کاربرده است . اما ماجرا در رویکرد انسان شناسی و علوم اجتماعی تغییر نمی کند . محیط ترسیمی و مشکلات در ادامه ی محیط واقعی روایت می شوند . الفت در خانه با صاحب خانه اش به خاطر اجاره درگیر است . خانه مولفه های خانه های همان دوران را دارد : حیاط ، حوض و … . او با خود میوه و تنقلات به خانه می برد و پول به فرزندانش می دهد . اگر فرض بر آن بگیریم که در رویا این کار را انجام می دهد باز هم این عمل رنج او را در دست خالی به خانه رفتن نمایان می کند . الفت در برخورد با جامعه ی دلالان ارز ناتوان برای تبدیل دلارها به تومان به همکارانش متوسل می شود . آقای قربانی که ساعت های ناهار اداره را به بهانه ی صرف ناهار با دوستان ترک می کند ، اولین گزینه ی اوست . اما آقای قربانی در اصل در ساعاتی که اداره را ترک می کند ؛ مشغول مسافر کشی است . رویای الفت بیننده را با خود به شرایط کاری دیگران نیز می برد . همکار دیگر که شب ها در لاله زار تئاتر بازی می کند و برادر همسر الفت که پاسبانی با سه دختر دم بخت و هنوز ساکن خانه ی مخروبه ی پدری است . در رویا الفت که خود را مالک پنجاه هزار دلار می بیند ، احساس قدرت می کند و چک برای صاحب خانه که از او و همسرش ( زری) سلب آسایش کرده می کشد . اما حس نا امنی با او همراه است . وحشت دستگیر شدن و عدم اطمینان از واقعیت به رویای او وارد شده است . در آژانس مسافرتی او به سبب نا آشنایی با مولفه های زندگی طبقه ی مرفه تحقیر می شود . و در نهایت زمانی که از خواب بر می خیزد و متوجه می شود که پولی در کار نیست – گرچه در رویا نیز پول را از دست داده و ناخودآگاه به او هشدار داده است – بیماری روحی او شدت می گیرد .

سکانس نهایی الفت را در یک آسایش گاه روانی نشان می دهد . او توهم دارد و نمی تواند مرز واقعیت و رویا را مشخص کند. در کنار او همسرش و کارمندانی دیگر قرار دارند که شاید بر اثر فشارهای نوع زندگی نمایش داده شده ، به زودی در موقعیت الفت قرار گیرند .

نگاه به خارجی ها : فرد خارجی ، پول خارجی ، کالای خارجی در فیلم قابل بررسی است . نگاهی به کعبه ی آمال و آرزوهاست . نکته ی دیگر اشاره به تغییر معماری و نوع مسکن است . در زیر زمین خانه ی پدر زری در گفت و گوی میان الفت و برادر زری خراب کردن خانه ی قدیمی و ساختن بنایی چند طبقه به عنوان راه حل بیان می شود .

در ” پول خارجی ” هرج و مرج شهری ، مشکل سکونت ، تنهایی به معنای بی پشتوانگی و عدم حمایت از سوی خویشاوندان که در زندگی مدرن شهری بایست جایگزینی از سوی نهادهای اجتماعی داشته باشد ، نا امنی ، شدت گرفتن روابط پولی که حتا به درون روابط خویشاوندی رخنه کرده است ( برادر همسر الفت که تنها به فکر خود است . او به هر طریقی می خواهد هم چنان ساکن خانه ی پدری باشد ؛ حتا اگر الفت و خانواده اش شرایط سختی را تحمل کنند. ) از خصوصیات تهران و شهروندان تهرانی در نظر گرفته شده است . گرچه می توان اذعان داشت که این برخی از این مسائل جز ویژگی های هر شهر بزرگی است اما دید تیره و سردی که در این فیلم نسبت به تهران زندگی در آن وجود دارد ؛ بدیهی است . دیدی که در پس زمینه ی بسیاری از فیلم هایی زندگی شهری را به تصویر می کشند وجود ندارد . نا امیدی از سامان گرفتن زندگی و فراگیر شدن رفاه اجتماعی به وضوح در ” پول خارجی ” هویداست .