کاتین، کارگردان، آندره وایدا، نویسندگان فیلمنامه، آندره مولارسکی، پریسمیسلاو نواکوفسکی، ملادیسلاو پوسیکوفسکی وآندره وایدا؛ بازیگران: آرتور زمیوسکی، ماژا اوستاسوسکا، آندری چیرا.
فصل سرد خون
نوشتههای مرتبط
ردپای تاریخ معاصر لهستان به عنوان عنصری انکار ناشدنی در آثار آندره وایدا حضور داشته است. او با تکیه بر ترکیب سینمای مستند و داستانی همواره سعی کرده چندگام بیش از تولید یک اثر صرف سینمایی بردارد و بیشتر نمایشگر بخشی از تاریخ کشورش باشد. شاید از همین روی بود که در سال ۱۹۸۰ به هنگام ساخت فیلم مرد مرمرین بازیگرانش را واداشت تا به میانه جمعیت در تظاهرات بندر گدانسک بروند تا بتواند تصاویری مستند را از شکل گیری جنبش همبستگی کارگری لهستان در فیلمش ثبت کند.
شاید بخشی از انگیزه او برای اینکه باردیگر در سن ۸۱ سالگی پشت دوربین کارگردانی فیلم کاتین بنشیند نیز همین احساس ادای دین به تاریخ کشورش بوده باشد. او در کاتین به یکی از فجایع بشری کشور لهستان و در ابعادی گسترده تر جنگ جهانی می پردازد. فاجعه ای که در سال ۱۹۴۰ چندین هزار نفر از افسران عالیرتبه ارتش لهستان و دانشمندان این کشور به دستور استالین و توسط ارتش سرخ شوروی در جنگل های کاتین به جوخه مرگ سپرده شدند و تا ۳ سال گور جمعی آنها یافت نشد. این اتفاق در زمانی رخ داد که هیتلر و استالین بر سر کشور لهستان به توافق نرسیدند و این جنایت در پی این تصمیم سیاسی رخ نمود. در سال ۱۹۴۳ که پرده ها فرو افتادند شوروی سعی کرد گناه را به گردن آلمان ها و ارتش نازی بیاندازد اما داستان برملا شد و شوروی مقصر اصلی ماجرا معرفی شد. تولید این فیلم توسط وایدا علاوه بر ادای دین به میهن انگیزه های شخصی نیز برای او به همراه داشته است. پدر وایدا خود جزو قربانیان کاتین بوده است.
داستان اصلی این فیلم را آندری مولارزیک نوشته و علاوه بر وایدا ، پریسلاو ناواکوفسکی و ولادیسلاو پپسیکوفسکی نیز در نگارش فیلمنامه نقش داشته اند. فیلمنامه کاتین به گونه ای از سینما تعلق دارد که تا کنون آثار مختلف و متفاوتی را از آن شاهد بوده ایم. کارگردان های مختلفی در آن طبع آزمایی کرده اند و آنچه قرار است کاتین را از دیگر ساخته ها متمایز کند فاجعه ای است که وایدا به آن می پردازد. فیلمنامه کاتین از دو منظر مجزا قابل بررسی است. ابتدا نگاه مضمونی کار که اتفاقا بیشتر هنگام کارگردانی و اجرا شکل گرفته و نگاه دوم ساختار علمی فیلمنامه که چندین گام از اثر ساخته شده عقب تر به نظر می رسد.
فیلم ازپنجره مضمون مرثیه ای است برای نسلی برتر که زیر چکمه خودکامگان نابود می شوند. در این فیلم مردها که همگی جزو نسل برتر هستند کشته می شوند و پرچم امتداد حرکت آنها به زنان سپرده می شود. زنانی تلخ که کمتر سخن می گویند و بیشتر با نگاهی تلخ به بدرقه دنیای فرا رویشان می روند. آنها صلیب زجر همسرانشان را بر دوش می کشند و ادامه تاریخ را می نویسند. در یکی از فصل های درخشان فیلم دفترچه خاطراتی از همسر آنا به دست او می رسد. مرد که افسر ارتش لهستان بوده خاطرات روزانه خود را در تقویمی روز به روز یادداشت می کرده است. فصلی که آنا یادداشت ها را می خواند به طور موازی تصویر می شود. ما به جایی می رسیم که همسر آنا به قتل می رسد و دفترچه از این تاریخ برگ هایی سپید دارد. این حرکت به شکل نمادین وظیفه ادامه روایت را به عهده آنا می گذارد. او باید حرکت را ادامه دهد. اما اگر دقت کرده باشید فرزند او و اکثر قربانیان حادثه دختر هستند و وایدا به این ترتیب عمق فاجعه را نشان می دهد. تمام راه ها برای ادامه نسل بسته است و به این ترتیب افراد حاضر در آن قتل گاه یکه و بدون نسل می مانند. این نگاه می تواند زاویه دید ارژینال وایدا به واقعه کاتین باشد.
در فیلم کاتنین با انسان هایی رو به رو هستیم که سایه سنگین مرگ همواره بر سر آنها گسترده شده و هیچگاه این فرصت را نمی یابند تا جایگاه واقعی که از لحاظ اجتماعی برای آن ساخته شده اند را جلوه دهند. همین نگاه در ادبیات پس از جنگ های جهانی نیز ریشه دواند و حاصل آن نوعی نگاه عبث گرا بود که جایگاه اجتماعی انسان را زیر سئوال می برد. وایدا به ما می گوید چگونه نسلی که سلف آن ذبح شده است می تواند ببالد . این نسل تا چند دهه بعدتر هم باید تاوان فاجعه جنگ را بدهد.
این نگاه مضمونی در فیلم کاتین همه شمول و جهانی است اما شیوه روایت داستان توسط فیلمنامه نویسان به قدرت این مضمون گرایی نیست. از همین روی فیلم به عنوان یکی از نامزدهای اسکار بهترین فیلم خارجی سال ۲۰۰۸ مطرح می شود اما جایزه را از کف می دهد.
کاتین فیلمی واقعه محور است. یعنی فیلمنامه نویس بستر سازی انجام می دهد تا پس از هر سکانس به درک عمیق فاجعه مطرح شده برسیم. وایدا و همکاران فیلمنامه نویسش در این زمینه چندان راه به سامان نمی برند. زیرافیلمنامه در میانه راه جذب همان ایده های مضمونی که ذکرشان رفت می شوند و از روایت صحیح داستان خود باز می ماند. کاتین با رویکردی مناسب آغاز می شود. تمرکز روی زندگی آنا و همسرش است که در کمپ هستند. این تمرکزتا میانه داستان هم ادامه می یابد اما از نقطه ای دیگر شخصیت های مختلف وارد فیلمنامه می شوند که این شخصیت ها به دلیل آلامی که با آن درگیر هستند بخشی از تمرکز فیلمنامه را به خود اختصاص می دهند. حتی برای آنا هم اتفاقاتی رخ می دهد که به مراتب از گره گشایی انتهایی دردناک تراست. به نوعی دربرخورد مخاطب با این اتفاقات بخشی از انرژی کلی اثر گرفته می شود. به طور مثال فصلی که افسر ارتش سرخ به آنا پیشنهاد ازدواج می دهد، بسیار دردناک است و تاثیر گذار. این فصل در کمال انرژی که دارد نه تنها به مکمل واقعه پایانی تبدیل نمی شود که با آن برابری می کند و ضرب اثر را می گیرد. شاید وایدا و دوستانش هم دریافته اند که واقعه کاتین آنچنان که باید دستمایه های یک اثر بلند را ندارد. بنابراین برای پر کردن فواصل از داستانک هایی سود جسته اند که قدرت این داستانک ها همپای داستان اصلی شده است.
در نیمه دوم فیلم که واقعه کاتین رخ می نماید و ما داستان را از همین منظر که باید جست و جو می کنیم وایدا به سبک همیشگی خود باز می گردد. او از نماهای مستند آرشیوی استفاده می کند و فضا را برای شکل گیری درام نهایی آماده می کند. تمرکز روی شخصیت های بازداشت شده بیشتر شده و شناسنامه آنها کامل تر می شود.
تم فیلم در بیشتر فصل ها و حتی نوع کشمکشی که بیان می شود به ایستادگی و مقاومت مردم لهستان می پردازد. درصورتیکه ایده مرکزی داستان یعنی کشتار کاتین می توانست خود ویژگی هایی را به داستان ببخشد که در فیلم های دیگر این شکل وجود نداشته است. در همین راستا می توان به دو سکانس مجزا اشاره کرد. در یکی از فصل های ابتدایی فیلم می بینیم که پروفسور به دانشگاه می رود که شاهد سخنرانی یک افسر نازی باشد. او پدر افسر ابتدایی فیلم و پدر شوهر آناست. دردانشگاه افسران نازی با آنها برخوردی تحقیر آمیز دارند و همه اساتید را به اردوگاه کار اجباری می برند و داستان علاوه بر اینکه بسط می یابد اما به نوعی با خانواده آنا هم ارتباط پیدا می کند. اما در میانه فیلم ما با افسر جوانی رو به رو هستیم که یک پوستر تبلیغاتی را از روی دیوار پاره کرده و فرار می کند. بعد سربازان او را دنبال می کنند و بعد از کلی کشمکش جوان را می کشند. فصل دوم در رابطه با پیشبرد داستان هیچ نقش اصلی را ایفا نمی کند. در صورتیکه فصل نخست کاملا همسو با اثر است که اجرایی فوق العاده هم دارد.
فیلمنامه کاتین با وجود گسست هایی که دارد دستمایه خوبی را برای کارگردان پیر فراهم می آورد تا قدرت خود را در اجرا به رخ ما بکشد. این امر نیز تا حدود زیادی محقق می شود.