نه انگور رسیده گونه هایت
نه لحن گیتارت
نوشتههای مرتبط
درونت چون خوشه های گندم شیلی
در حالی که زور به اراده شان تحمیل می شود
از زیبایی آوازهایت دفاع خواهند نمود….از کتاب ابدیت یک بوسه …پابلو نرودا
رمان عاشق ژاپنی…ایزابل آلنده
آخرین رمان از ایزابل آلنده همزمان با نشر انگلیسی آن به زبان فارسی نیز به بازار آمده است که برای اهل کتاب مسرت بخش است …کتاب که به تعبیر ناشر انگلیسی آن شاهکاری ست بدیع در سبک و سیاق رئالیسم جادویی امریکای لاتین همچون رمان صد سال تنهایی زمان فراموشی همه مارا یاد آوری می کند و ضررو زیانی که از این فراموشی به ما می رسد بی آنکه در پی نجات خویش باشیم ودیگر اینکه مانند رمان مارکز مضمون این رمان نیز بر عشق و خرافه و جغرافیای زندگی نویسنده استوار است.و بعلاوه رمانی ست که در همه اعصار بدرد بشریت می خورد زیرا در پی دگرگونی زندگی ست نه اینکه بخواهد راه ورسم انطباق با وضع موجود را به خواننده اموزش بدهد…….ایزابل آلنده نویسنده پرویی کتاب ! عموزاده سالوادر آلنده رئیس جمهور دلیر شیلی بوده است و این نیز خود معمایی ست که ریشه در رئالیسم جادویی امریکای لاتین دارد و گرفتاری و رنجی که استعمار بر آنان روا داشت والبته پدر ایزابل سفیر شیلی در پرو بوده است که همانجا هم این بانو به دنیا می آید و تا سه ساله گی که در آنجا بال و پر می گیرد و سپس به همراه خانواده به شیلی مهاجرت می کند و در جریان سالهای عجیب و تراژیک شیلی که خوانتای بی رحم کلادیوس وار بر سر هملت های آن سرمین آوار می شود …دولت آْلنده ساقط شده و پدر می میرد و مادر هم مجددا ازدواج می کند و سپس سالهای جوانی را ایزابل در ونزوئلا به کار روزنامه نگاری وتاحدودی سیاست ورزی مشغول است مثل هر روزنامه نگاری که همیشه یک پای ماجرای سیاست خواهد بود …چه بخواهد یا نه !…..واز همانجاست که نوشتن رمان خانه ارواح را نیز شروع می کند سرگذشت یک خانواده شیلیایی که در آن روایتگر چهار نسل است …..و شیلی کماکان درگیر در رنج و عذابی ست که پینوشه بر آن ملت تحمیل کرد …نسل ما آن روزهای غم انگیز را خوب بخاطر دارد و هنوز دلبسته صدای گیتار ویکتور خاراست که در ورزشگاه سانتیاگوی شیلی با دستان شکسته می نوازد و هزاران جوان دربند همراهی می کنند……و در آخر نیز راهی امریکا می شود و همانجا موطن دوم او می شود تا هم اکنون که دهه هشتاد عمر را بسلامتی می گذراند یک امریکایی شیلیایی الاصل متولد پرو و در عین حال نویسنده ای پرکار با سبک و سیاق رئالیسم جادویی که مارکز و دیگر نویسندگان امریکای لاتین می نوشتند و می نویسند و به تعبیری هر کدام ازاین آثار، صد سال تنهایی و دربدری خود را دارد تا می رسیم به همین رمانی که مقصود من است یعنی عاشق ژاپنی با بن مایه های بی مقصدی و بی مکانی و سالهایی که آدم را بی قرار عواقب گذشته در آینده می کند یعنی داستان یک عشق گمشده در همین جایی که حالا نویسنده عاشق ایستاده است و به گذشته پرماجرای خود می نگرد ….مثل بیشتر رمانهای ایزابل آلنده مبتنی بر تجربه های شخصی نویسنده و شخصیت زنان مبارزه جویی ست که ترحم را بر نمی تابند و در پی مطالبات اجتماعی آن وجه از من انسانی زن ، راههای نرفته بسیاری را به جهت رسیدن به مقصود طی می کنند با تلفیق واقع گرایی و افسانه که همان رئالیسم جادویی ست که چندبار اشاره کردم!….. آغاز با شکوه قصه سانفرانسیسکو در کنار مرد آرزوهایی که از دست میرود در گیر و دار مصائب بی پایان بشری …وفلاش بک های بی شمار از تخیل و واقعیت با حمله نیروهای امریکایی به لهستان در اروپا و حمله نیروهای ژاپن به پایگاه پرل هاربرو آخرالامر حمله اتمی امریکابه قصد پایان جنگ دوم به شهرهای هیروشیما و ناکازاکی تا جمع شدن ژاپنی های مهاجر در کمپهای امریکایی ادامه می یابد ودیگر وقایع مهم قرن بیستم همچون واقعه هولوکاست و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی …..در هر حال این رمان هم سرنوشت عاشقانه دوزن از دونسل را حکایت می کند و هم قصه مردمی ست که هیچ گاه در جنگ نبودند اما جنگ آنان را نه تنها رنج داد که به صلابه کشید …با دگردیسی عشق و مکافات که این بانوی نویسنده به سراغ مردم ژاپنی ساکن در امریکا می رود و تصویرگر نوعی واقعه شوم و دهشت انگیز می گردد که عامل مستقیم آن امریکا است هر چند بعد از دهه ها از اذهان پاک گردیده است یعنی همان بلایایی که بر سر ملت های خاورمیانه امروز می آید و ویتنام دیروز که یک طرف قضیه یعنی قهرمان منفی ماجراها امریکا است اما جای پایی از خود بر جای نمی گذارد! و البته این ناشی از قدرت بلامنازعی ست که دارد و مثل هر قدرتی در طی تاریخ بشر فقط به تقسیم و برداشت غنائم می پردازد بی اندکی پاسخگویی …چرا که علیرغم این همه پیشرفت در تمدن کماکان عدالت در دست قداره بندان است …باری امریکا بنا به ضرورت و بناچار! برای تسلیم ژاپن از بمب اتم استفاده می کند و شهرهای هیروشیما و ناکازاکی را ویران و سپس همه چیز به ظاهر به نفع آقا شیره تمام می شود و اما در این میان مصیبت و بدبختی برای ژاپنیهای ساکن امریکا از همین لحظه شروع می شود زیرا هر ژاپنی در هر جای کره خاکی یک خصم بالقوه برای امریکا ست ،بویژه اگر این ژاپنی ساکن امریکا باشد این مصیبت دوچندان می گردد لذا ژاپنیهای ساکن امریکا درگیر ماجرایی می شوند که فرسنگ ها با آن فاصله دارند و ناچار محدودیت هایی را که دولت امریکا وضع می کند باید بپذیرند زیرا چاره ای جز این ندارند وبا این کار وفاداری خودرا به نظام امریکا باید نشان دهند ..به نسل اول این ژاپنی ها ایسی ها می گویند که به تسلیم و رضا خو گرفته اند و اما نسل دوم یعنی نیسی ها یا همان جوانان دلشکسته و غمگین از شکست آشکارا سربه شورش بر می دارند ..که با این کار باید منتظر تاوان سختی باشند که از تعلق خاطر به سرزمین مادری دارند و آن هم تبعید و آواره گی و اعزام به جایی به نام دریاچه تول یعنی سخت گیرترین اردوگاه مراقبتی که برای دشمنان شکسته خورده امریکا تدارک دیده شده است چیزی مثل گوانتاناموی امروز که در طی جنگ و تا سالها بعد با آنها مثل جنایتکاران جنگی رفتار شد ….و البته در آن اردوگاهها ماجراهای تلخ بسیاری رقم خورد و بسیاری از آن جوانان در زیر گرد و غبار ایام تبعید در اردوگاه تول یا هارکیری کردند و یاسر به دیوانه گی گذاشتند و خلاصه کسی سر سالم بر گور نگذاشت و البته سبک رئالیسم جادویی هم برای ترسیم بهتر ماجرا به کمک نویسنده می آید تا زخم های بشری عمیقتر دیده شود و از نگاه من نیز روشن است که نژاد انگلساکسون هم این قدرت و ثروت امروزی را به همین ساده گی بدست نیاورده است و این درخت به خونهای بسیار آبیاری گردیده است باری رمان عاشق ژاپنی ایزابل آلنده علاوه بر عشق یک زن سرنوشت این گروه از شکست خورده گان جنگ دوم جهانی ست که در نوع خود شاهکاری ست جدید از ادبیات بالنده امریکای لاتین و همچنین کتاب برگزیده سال ۲۰۱۶ که به همین زودی با ترجمه خوب معصومه عسکری بدست اهل کتاب ایران رسیده است و ارزش بسیار خواندن دارد زیرابه قصد روشن کردن چراغی ست که دل تاریکی های ستم ناشی از تعلقات بشری را با ذهن و زبانی تازه روشن می کند ….تعهدی که نویسنده دارد همه در متن و محتواست و خواننده در عین همدلی با شکست خورده گان اردوگاه اما با آنان همدلی نمی کند همچنانکه اگر معترض اعمالی ست که قدرت پیروز از خود بروز می دهد بدنبال فهم چرایی ماجراست وقصد نهایی نویسنده نگاه سفید و سیاه که مختص دوست و دشمن انگاری روزمره به متن نیست بلکه در پی راه چاره ای ست که از تنگنای تفاهم و گفتگو می گذرد که از تقابل و جنگ بجر خشنونت و نفرت هیچ چیز بر نخواست……..محض یاد آوری جای پای ژاپن در امریکای لاتین و بویژه کشور پرو آنچنان است که تا همین اواخر رئیس جمهور راستگرای کشور پرو فوجی موری از ژاپنی های همان نسل اول بود که به انقیاد و سلطه امریکایی تن دادند ……
ماهشهر تیرماه ۱۳۹۵ علی ربیعی(ع-بهار)