انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نگاهی به تندیس‌های تاناگرا

شواهد مادی و تجسمی به‌جامانده از فرهنگ‌های باستانی، از بناهایی مانند پرستشگاه‌ها و مقبره‌ها و کتیبه‌ها و نقش‌برجسته‌های در و دیوار آنها گرفته تا اشیای کاربردی در زندگی روزمره مانند ظرف‌ها و گلدان‌های سفالی تا اشیای تزئینی و تقدیمی مانند تندیس‌ها و پیکرک‌ها، علاوه بر تعبیرهای زیبایی‌شناختی به‌عنوان نوعی رسانه یا کارگزار  نیز گفتنی‌های زیادی برای ما دارند. این بحث که شواهد تصویری مانند نقاشی‌ها و..

شواهد مادی و تجسمی به‌جامانده از فرهنگ‌های باستانی، از بناهایی مانند پرستشگاه‌ها و مقبره‌ها و کتیبه‌ها و نقش‌برجسته‌های در و دیوار آنها گرفته تا اشیای کاربردی در زندگی روزمره مانند ظرف‌ها و گلدان‌های سفالی تا اشیای تزئینی و تقدیمی مانند تندیس‌ها و پیکرک‌ها، علاوه بر تعبیرهای زیبایی‌شناختی به‌عنوان نوعی رسانه یا کارگزار (agent)  نیز گفتنی‌های زیادی برای ما دارند. این بحث که شواهد تصویری مانند نقاشی‌ها ونقش‌برجسته‌ها و تندیس‌ها در مقام رسانه تا چه حد می‌توانند بازتابی واقع‌نمایانه از زندگی مردمان این یا آن فرهنگ باستانی باشند، از مقوله‌های مطرح در باستان‌شناسی امروز به حساب می‌آید. چرا که عنصر واقع‌نمایی در شکل‌گیری نهایی این آثار و درآمدن آنها به صورتی که امروز مشاهده می‌کنیم، شاید قدری هم برخلاف تصور، همواره نقش اصلی را ندارد. در حقیقت، هواداری معروف وینکلمان از دو نظریه‌ی طبیعت‌گرایی و تأکید بر هنرنمایی به‌جای وفاداری به واقعیت در هنر یونان باستان (Winckelmann 2006 [1764])  پژوهشگران را به جستجو به دنبال «حضور روان‌تنانه‌ی هنرمند» (Bryson 1983) در نقاشی‌ها و تندیس‌ها کشانده است. جستجویی که در گرماگرم آن، با مشخص شدن هرچه بیشتر ویژگی‌های سبک‌شناختی کار این یا آن هنرمند به‌ویژه در آثاری همانند صورت‌نگاره (پرتره) دولتمردان یونان و روم که واقع‌نمایی در ذات تعریف آنها نهفته باید باشد، فاصله‌ی اثر با واقعیت در ذهنیت جمعیِ پژوهشگران نیز بیشتر شده است. در بسیاری موارد، یک یافته‌ی باستان‌شناختی وقتی تجسمی از اصول زیبایی‌شناسی را به نمایش می‌گذارد خود به خود پژوهشگر را به سوی بررسی‌ سبک و قالب هدایت می‌کند و مسئله‌ی پیوندهای احتمالی با زندگی و بسترهای گوناگون آن در فرهنگ تولیدکننده‌ی آن یافته را به حاشیه می‌راند. نگرشی از این دست موجب شده تا، برای مثال، جان بُردمن صورت‌نگاره‌ی پریکلِس اثر کره‌سیلاس (تصویر ۱) را «یک چهره‌نگاری حقیقی» نداند و عقیده داشته باشد که «هرگونه ویژگی فردی بازتابی است از سبک هنرمند و نه شمایل ظاهری سوژه» (Boardman 1985).

برای خواندن متن روی لینک دانلود کلیک کنید.

ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»
http://www.anthropology.ir/node/21139

ویژه نامه ی نوروز ۱۳۹۳
http://www.anthropology.ir/node/22280