انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نگاهی به برخی عناصر فرهنگی تعزیه سنتی روستای ریوند شهرستان داورزن

تعزیه به مثابه هنری مذهبی در حوزۀ فرهنگِ ایرانی مطرح است. هنری که آن را می‎توان ترکیبی خوش ساخت از باورهای مذهبی شیعی در بستر فرهنگ مردم ایران تلقی کرد. با وجود روایتها کلان در باب تعزیه‎ها، تعزیه هنری زمینه‎مند است و در مناطق مختلف کشور تحت تأثیر فرهنگ بومی آن مناطق تولید و بازتولید شده است. در واقع می‎توان گفت با وجود اینکه ساختار روایی تعزیه‎ها عموماً یکسان هستند، در مناطق مختلف کشور می‎توان رگ‎هایی از آمیختگی این ساختار ایران شمول با مختصات و ویژگی‎های فرهنگی و بومی مناطق مختلف مشاهده نمود. این تأثیرپذیری از مختصات فرهنگی و محلی به حدی بوده است که از سنت‎های تعزیه‎خوانی در ایران می‎توان سخن به میان آورد. در این راستا به نظر می‎رسد، می‎توان از سنت‎های تعزیه‎خوانی تهران، اصفهان، خراسان، مازندران، قزوین و غیره یاد کرد. با در نظرگرفتن مجموعۀ تحولاتی که تعزیه و تعزیه‎خوانی در ایرانِ معاصر تجربه کرده‎است، می‎توان اظهار کرد که به طور کلی تعزیه به مثابه رسانه‎ای اعتقادی و مذهبی جایگاه خود را از دست داده‎‎است. به نظر می‎رسد، همین موضوع خود موجب کم رنگ‎شدن و از بین رفتن سنت‎های تعزیه‎خوانی کشور شده است. رشد فرهنگ تصویری و سرمایه‎گذاری‎هایی که در تعزیۀ اصفهان در این زمینه صورت گرفته، موجب شده است در دو دهۀ اخیر شاهد اصفهانی شدن بیش از پیش تعزیه در کشور باشیم. انتشار گستردۀ تعزیه‎های اصفهان در قالب لوح فشرده یا در بستر فضای مجازی موجب شده است، بسیاری از تعزیه‎خوانان محلی و آیینی از تعزیه‎خوانان حرفه‎ای اصفهان تاثیر پذیرفته و بسوی سنت‎زدایی از تعزیه و تعزیه‎خوانی مناطق خود حرکت کنند. با این حال هنوز مناطق زیادی در کشور وجود دارد که هنوز عناصر فرهنگ بومی و محلی خود در اجرای تعزیه حفظ نموده‎اند. تلاش برای شناسایی و ثبت این نوع از تعزیه‎ها در فهرست میراث ناملموس کشور علاوه بر ارزش‌های میراثی و فرهنگی از جهت غنابخشی بر ادبیات تعزیه‎شناسی کشور نیز حائز اهمیت است. تعزیه‎خوانی در روستاهای شهرستانِ داورزن بویژه روستای ریوند را می‎توان دارای شاخص‌های قابل ملاحظۀ بومی و محلی دانست. روستای ریوند از معدود روستاهای منطقه است که دست‎اندرکاران تعزیۀ آن به حفظ سنت‎ها و عناصر بومی و محلی در اجرای آن اهتمام دارند. در این روستا بیش از چهل نسخۀ مجلسِ تعزیه وجود دارد که برخی از مجالس آن مانند مجلسِ ذبح اسماعیل، مجلسِ احمد صفاح، مجلسِ طاهر دمشقی، مجلسِ شاهزاده جعفر، مجلسِ شیرئیها، مجلسِ شاهزاده جعفر و غیره جز تعزیه‌های غریب هستند. هر کدام از این مجالس دارای ویژگی‎های فرهنگی است که در این میان این پرونده، با توجه به اهمیتی که مجلس تعزیۀ مقتل روستای ریوند دارد با تمرکز بر آن به دنبال نشان دادن ارزش‎های بومی و فرهنگی تعزیۀ سنتی این روستاست.

به نظر می‎رسد، مهم‎ترین عنصرِ عزاداری حسینی در روستای ریوند، مراسم تعزیۀ روز عاشورا موسوم به تعزیۀ مقتل است. این مراسم هر ساله در روز عاشورا در ریوند برگزار می‎گردد. این مراسم از صبح شروع شده و بدون وقفه تا عصر ادامه می‎یابد. آنچه این مراسم را از جهت ثبت میراثی با اهیمت ساخته است، حفظ اصالت‎های فرهنگی و محلی و پایبندی و اهتمام دست‎اندرکاران و متولیان به تداوم آن است. به طور کلی می‎توان گفت در تعزیۀ روستای ریوند وجۀ آیینی بر وجه نمایشی آن غلبه دارد. که این موضوع خود می‎تواند اصالت‎ این مراسم را هویدا سازد. این نوشتار از خلال برجسته‎سازی پنچ عنصر در تعزیۀ مقتل روستای ریوند داورزن بدنبال نشان دادن بخشی از اصالت‌های فرهنگی این مراسم است. این پنچ عنصر عبارت‎ است‎ از: میدان اجرا، نحوۀ اجرا، لباس و ادوات، موسیقی و متن و اشعار تعزیه. پیش از پرداختن به این پنچ عنصر لازم است به یک مقدمه و موخره در نظامِ آیینی عزاداری عاشورایی ریوند اشاره شود. برگزاری مراسمِ فهرست‎گردانی در شب عاشورا را می‎توان مقدمۀ تعزیۀ مقتل ریوند قلمداد نمود. در این مراسم که در منزل یکی از اهالی برگزار می‎گردد، نقش‎ها و نسخه‎های تعزیه توسط فهرست‎گردان میان تعزیه‎خوانان پخش می‎گردد. فهرست‎گردان در این مراسم و تعزیه نقش مهمی بازی می‎کند، او در تعزیه بنا بر فهرستی که در دست دارد، ترتیب اجرا نقش‎های تعزیه را مشخص و بر آن نظارت می‎کند. آنچه به عنوان موخره و پایان‎بخشِ تعزیه قابل بیان است، رفتن تمامی عزاداران به آرامستانِ روستا است. با پایان یافتن تعزیۀ مقتل تمامی کنشگران تعزیه اعم از تعزیه‎خوانان و تماشاگران جهت فاتحه‎خوانی بسوی آرامستان روستا حرکت می‎کنند.

در ادامه به بررسی عناصر پنچ‌گانه مورد نظر پرداخته‎می‎شود. اولین عنصری که در این نوشتار مورد بررسی قرار می‎گیرد، میدان اجرا تعزیه است. چنانکه اهالی بیان می‎دارند، از گذشته تا امروز تعزیۀ مقتل در یکی از معابر روستا که درست در وسط آن قرار دارد، برگزار می‎گردد. از شرق و غرب، شمال و جنوب روستا به این معبر دسترسی وجود دارد. این محل را می‎توان به عنوان کانون اجتماعی روستا در نظر گرفت. در همین معبر مسجد امام حسین(ع) روستا وجود دارد. هرچند این مسجد قدمت چندانی ندارد. این معبر محل اجتماعات عمومی مردان برای برگزاری برخی مراسمات تصمیم‎گیری در ارتباط با نظام ِکشاورزی، گپ‎وگفت و آفتاب‎نشینی و غیره است. آنچه در اینجا حایز اهمیت به نظر می‎رسد، شکلِ هندسی محل اجرای تعزیه است. برخلاف اکثر سنت‎های تعزیه‎خوانی که میدان اجرای تعزیه بصورت دایره‎ای است، در روستای مورد مطالعه شکلِ هندسی میدانِ تعزیه مستطیلی شکل است. به طور کلی مردم در امتداد دو خط موازی به تماشای تعزیه می‎پردازند. گروه اولیا و اشقیا نیز در دو ضلع کوچکتر این مستطیل در دو نقطۀ مقابل یک‎دیگر قرار دارند. شکل مستطیلی میدانِ تعزیه و بویژه حرکت شبیه‎خوانان بویژه مخالف‎خوان در امتداد میدان ذهن را به شباهت این تعزیه به تعزیه‎های سیار سوق می‎دهد.

عنصرِ دومِ موردِ توجه در تعزیۀ مقتل روستای ریوند، مربوط به اجرا آن می‎شود. در این تعزیه، برخلاف اکثر مجالس تعزیه که روایت به شهادت رسیدن یکی از بزرگان دین است، قریب به اتفاقِ وقایع عاشورا به نمایش گذاشته می‎شود. بدین ترتیب شهادت جناب حر و فرزندش، حضرت علی‎اکبر، حضرت قاسم، حضرت عباس، حضرت علی‎اصغر، امام حسین(ع) و حضرت عبدالله فرزند امام حسن(ع) نمایش داده می‎شود. این موضوع موجب شده‎است، در این تعزیه بیش از سی نقش یا شبیه به ایفا نقش بپردازند. تعزیۀ مقتل ریوند دارای برخی سکانس‎هایی است که در سایر تعزیه‎ها کمتر مشاهده می‎شود. از جمله این سکانس‎ها می‎توان به گفت‎وگوی و مواجه امام حسین(ع) با عمربن سعد اشاره کرد. در این مواجه امام نامه‎های بیعت کوفیان را به عمربن سعد نشان می‎دهد و در باب آن با او سخن می‎گوید و حجت را بر او و کوفیان تمام می‎کند. روایت تعزیۀ مقتل ریوند از کوفه شروع می‎شود، قاصدی از جانب یزید برای ابن زیاد، این سعد، شمر و حر خلعتی و حکم مقابله و مبارزه با امام حسین(ع) را می‎آورد. در نهایت هریک از این سرداران به فرمان ابن زیاد راهی کربلا می‎شوند. این بخش از تعزیه که روایتِ حکم گرفتن سران اشقیا و حرکت ایشان از کوفه به کربلا می‎باشد، در محل تحت عنوان چهارسردار شناخته می‎شود. هنگام حرکت هریک از این افراد به سوی کربلا یک تیر شلیک می‎شود. با خروج سران اشقیا از صحنۀ تعزیه، مردم با هدایت فهرست‎گردان به سوی مسجدِ جامع روستا جهت استقبال امام حسین(ع) و یاران حرکت می‎کنند. شبیۀ امام حسین(ع) و یارانش که در حوالی مسجد جامع منتظر مردم بوده و با همراهی ایشان به آرامی به سوی میدانِ تعزیه حرکت می‎کنند. مردم نیز در دو دستۀ سینه‎زنان در حالی که اشعار زیر را بلند می‎خوانند به سوی میدان تعزیه حرکت می‎کنند.

دسته اول:
امروز عاشوراست یا عیدقربان است
کرب و بلا یک سر از خون گلستان است

دسته شدوم:
زینب به گفت ای شمر ترکُن کامِ عطشانش
این تشتۀ مظلوم آخر مسلمان است

کاروان امام حسین(ع) با همراهی مردم وارد میدانِ تعزیه می‎شود. در این جا شاهد به حداقل رسیدن فاصله و جدایی آیین‎ورزان و مخاطبین آیین هستیم. در واقع در اینجا مردم و تماشاگران به عنوان مخاطبان آیین خود به بخشی از جریانِ تعزیه تبدیل می‎گردند و در کنار شبیه‎خوانان به سمتِ میدان تعزیه حرکت می‎کنند. با ورود امام و یارانش به میدانِ تعزیه به تدریج تفکیک قبلی میان آیین‎ورزان و مخاطبین ِآیین بر مجلسِ تعزیه حکم فرما می‎شود. امام حسین(ع) از ساربان نام محل ورود خود و اصحابش را می‎پرسد، ساربان به کربلا بودن محل اشاره می‎کند. شبیۀ امام حسین(ع) و مردم با شنیدن نام کربلا همگی شروع به گریه کردن می‎کنند. به گواه مردم روستا، این سکانس را می‎توان اثرگذارترین و تراژدیک‎ترین صحنۀ تعزیۀ مقتلِ ریوند قلمداد کرد. با ورود امام حسین(ع) و یارانش به میدان تعزیه که بنا به روایتِ تعزیه صحرای کربلاست، مردم چندین راس گوسفند را جلو کاروان امام حسین(ع) ذبح و قربانی می‎کنند. بنا بر اظهار دست‎اندرکاران تعزیه اگر این موضوع کنترل و محدود نگرد، بیش از ده گوسفند در همین زمان و محل ذبح می‎گردد. این نکته خود حاکی از غلبۀ جنبه‎های آیینی این تعزیه به جنبه‎های نمایشی آن است.

عنصرِ سوم، در بررسی جنبه‎های بومی و محلی تعزیۀ ریوند داورزن، لباس و ادوات تعزیه است. به نظرمی‎رسد، بخش عمدۀ لباس و ادوات تعزیه از وسایل زندگی روزمرۀ مردم روستا تأمین می‎گردد. هرچند این نکته، در سال‎های اخیر در حال کم رنگ شدن است، با این حال هنوز می‎توان گفت جریانِ اصلی تهیۀ لباس و ادوات تعزیه براساس پیروی از این اصل صورت می‎گیرد. باوجود آنکه امروز به طور کلی می‎توان از نوعی یکسان‎شدن لباس نقش‎های تعزیه در کشور سخن به میان آورد، در تعزیۀ ریوند این موضوع هنوز مشاهده نمی‌شود. برای مثال شبیۀ جناب حر و شبیۀ امام حسین(ع) در این تعزیه دارای لباسی متفاوت از تعزیۀ سایر مناطق کشور برای این نقش‎ها است. علاوه بر این سربند اکثر شبیه‎خوانان را نوعی چارقد زنانۀ محلی شکل می‎دهد. این چارقد بویژه در گذشته در میان زنان روستا کاربرد و کارکرد داشته است. یکی از رنگ‎های منحصربه فرد در لباس شبیه‎خوانان ریوند، رنگ سفید است که سیاهی لشکر از آن استفاده می‎کنند. این گروه سیاهی لشکران در ریوند تحت عنوان عرب‎ها شناخته می‎شوند. عرب‎ها شمشیر ندارند و بجای آن نی‎هایی را بدست دارند. بر سر این نی‎ها پرچم‎های به رنگ قرمز و زرد نصب می‌شود. عنصرِ چهارمِ موردِ نظر، در اینجا بحث موسیقی است. یک عدد شیپور، یک عدد فلوت و یک عدد دهل از گذشته تا امروز مهم‎ترین ادوات موسیقایی تعزیۀ مقتل ریوند را شکل می‎دهند. در این میان فلوت که امروز در تعزیۀ ریوند همچنان به کار می‌رود، چنان اهالی بیان می‎دارند، بیش از صد سال قدمت دارد. در تعزیۀ ریوند موسیقی عمدتاً جهت همراهی با مخالف‎خوانان و در قالب سازِ جنگ کاربرد دارد. از این رو نوازندگان به عنوان بخش از افرادِ گروه اشقیا تلقی می‎شوند. این موضوع را می‎توان در مکانِ استقرارِ ایشان در مجاورت بارگاه اشقیا و نوع لباس خاصی که به تن می‎کنند، مشاهده کرد. نوازندگان در گذشته مانند گروه عرب‏ها لباس می‎پوشیده‎اند که این لباس‎ها در چند سال اخیر به لباس‎های زرد زنگی تغییر کرده است. همراهی شیپور، فلوت و دهل در این سنت تعزیه منتهی به ملودی خاصی شده است که می‎توان آن را به عنوان ملودی تعزیۀ مقتل ریوند قلمداد کرد. با وجود این ملودی خاص، حوزۀ موسیقی از حوزه‎هایی است که به نظر بیشتر در معرض تغییر و تحریف از سنت اصیل تعزیۀ ریوند قرار دارد. استفاده از برخی ملودی‎های ملی و غیر محلی که از طریق رسانه‎ها منتقل شده است مانند ملودی سریال مختارنامه بخشی از این موضوعاتی است که تعزیه را از سویه‎های اصیل و سنتی آن در حال دور ساختن است. هرچند این موضوعات با مخالفت پیشکسوتان تعزیۀ ریوند مواجه می‎شود. به نظر می‎رسد، طی شدن مسیر ثبت این اثر فرهنگی ناملموس به مثابه عنصری تقویت کننده عمل کرده، مانع از تغییر جدی در ادوات و ملودی این آیین شود. عنصر با اهمیت دیگر در تعزیه مورد بررسی متن و اشعار تعزیه است. باوجود روایت یکسان تعزیه در ایران متن و اشعار تعزیۀ ریوند با اشعار تعزیه سایر مناطق متفاوت است. این اشعار چنانکه دست‎اندرکاران بیان می‎دارند از گذشته تا امروز مبنا عمل شبیه‎خوانان بوده و است.

در زیر به ترتیب بخشی از نسخۀ حضرت علی‎اکبر و بخشی از نسخۀ حضرت زهرا(س) از تعزیۀ مقتل ریوند آمده است:

آه وایلا که شد خاکم بسر
ام لیلا را که کرده با خبر
السلام ای مادر گیسو سفید
گشتی از وصل جوانت ناامید
خواهم ای مادر که تو بیش از همه
رو سفید آیی به نزد فاطمه………….
کاش ای مادر نمی‎زادی مرا
شیرپستانت نمی‎دادی مرا
چون فتد بر سینه از کینه داغ
بر سر قبرم تو روشن کن چراغ…….
بخشی از نسخۀ حضرت زهرا(س) از تعزیۀ مقتل ریوند:
بدان مادر منم زهرا اطهر
منم نور دو چشمان پیمبر
زنم از غمت بر سینه و سر
برای بی کسیت جان مادر
کجاست خواهر تو این چه شور و افغان است
صدای العطش و نالۀ یتیمان است
بگو عباس نام‎آور کجا شد
مگر از ظلم کوفی سر جدا شد
علی اکبرت کو نور عینم
زبی یاری تو در شور شینم
علی اصغرت برگو چها شد
مگر از تیر ظلم سر جدا شد
خداحافظ که رفتم از بر تو
بروی خاک افتاده تن تو