نگاهی انسان شناختی به تجمعات خودجوش انتخاباتی در سطح شهر تهران (نمونه موردی، انبوهه های طرفدار آقای میرحسین موسوی)
در علم جامعه شناسانی جنبش (movement) به حرکتها و نهضتها و اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم به تجمعهایی گفته میشود که از ویژگیهایی همچون سازماندهی، الگو، تشکل، برنامه ریزی، ساختار، و اهدافی از پیش موجود برخوردار باشد. بروز و ظهور جنبشها وابسته به ساختارهای نهادینه شده سیاسی در جامعه است؛ یکی از این ساختارها تحزب است. احزاب گوناگون با حمایت و سازماندهی کنشگران، راه را برای ایجاد و گسترش جنبشها هموار میسازند چه بصورت مستقیم و چه بصورت غیر مستقیم. اما همواره وضع به چنین منوالی نبوده و در جوامعی همچون جامعه ایران که از ساختار حزبی منسجم و فراگیری برخودار نمیباشند؛ ظهور نهضتها از سابقه و صبغه چندانی برخوردار نیست. نمونه های انگشت شماری را میتوان در تاریخ معاصر ایران نام برد که از خصلت جنبش برخوردار بوده اند که دو نمونه مشخص آن عبارتند از جنبش مشروطیت و جنبشهایی که به وقوع انقلاب سال ۵۷ انجامید. در حرکت بر روی طیفی که تجمعها را از حیث ساختار، تعاملات اجتماعی(social interactions) تشکیلات و اهداف به صورت کاهشی مرتب میکند؛ پس از جنبشها به گروهها(groups)، انبوهه ها(crowds) و در نهایت به مجموعه ها(aggregations) می رسیم که این آخری طبق تعریف عبارت است از حضور صرفا فیزیکی از افراد بدون هرگونه ساختار منسجم و یا تعامل اجتماعی، بعنوان مثال افرادی که در اثر بروز یک سانحه رانندگی(محرک) تجمع نبوده و پس از برطرف شدن محرک بیرونی(حضور پلیس راهنمایی و رانندگی) و بدون هیچگونه تعامل اجتماعی صحنه را ترک میگویند.
آنچه این روزها در خیابانهای تهران در حمایت از کاندیداهای ریاست جمهوری( و بطور مشخص آقای میرحسین موسوی) شاهد آن هستیم از لحاظ جامعه شناختی و بر اساس طیف سابق الذکر نمونه تیپیک انبوهه ها( crowds) میباشد. نبود ساختار حزبی در جامعه( صرف نظر از شبه احزاب معدودحکومتی) سبب گشته است تا کنشگران بالقوه سیاسی( طرفداران کاندیداها که بسیاری از آنها در سایر اوقات فرصتی برای به رخ کشیدن آمال و عقاید سیاسی و فرهنگی خویش و تعامل اجتماعی با یکدیگر پیدا نمیکنند) با بهره گیری از محرک فضای انتخاباتی در عرصه عمومی به تجمع و عرض اندام بپردازند. این انبوهه ها( در مورد آقای موسوی) از چنین خصلتهایی برخوردار است:
الف – خودجوش بودن: هیچ گونه نهاد و یا حزبی بصورت از پیش تعیین شده دست اندر کار تشکیل این انبوهه ها نبوده است.
نوشتههای مرتبط
ب- مردمی بودن( grassroots): تجمعات در بطن جامعه و عرصه عمومی و در حوزه ای فیزیکی(پیاده رو یا خیابان) شکل گرفته به تدریج بر تعداد افراد( کنشگران) افزوده شده و با گذشت زمان در همان عرصه اجتماعی و فیزیکی به تدریج محو میشود و از هم میپاشد. آنچه گوستاوو استوا از آن تحت عنوان زیربنای دموکراسی ریشه ای که با دموکراسی حکومتی، رسمی و دولتی در مواجهه و چالش میباشد؛ نام میبرد؛ همین مردمی بودن است
ج- ریخت شناسی مختلط: انبوهه ها غالبا در پیاده روها ( پیاده رو در برابر خیابان، حاشیه در برابر متن که نشاندهنده غیر رسمی بودن و متفاوت بودن آنها با اغتشاشات خیابانی است) شکل گرفته به سمت جلو به شکل خطی حرکت کرده بر تعداد کنشگران افزوده میشود؛ با توقف لحظه ای حالت حلقه ای و دایره ای پیدا نموده؛ نماینده یا کنش گر اصلی انبوهه در مرکز دایره قرار گرفته، بار دیگر انبوهه به حرکت خود ادامه داده و به تدریج محو میشود.
د- درهم آمیزی انبوهه ها با خاستگاههای اجتماعی گوناگون: انبوهه ها بر اساس معیارهایی همچون جنسیت( حضور زنان و مردان بطور مساوی)، قومیت(قومیتهای مختلف همچون قشقاییها)، سن( حضور افراد از ۶ سال تا ۷۰ سال مشهود است)، طبقه اجتماعی( دانشجو، کارگر، بازاری و….) خصلت نمایی میشوند. انبوهه های جنسیتی، سنی، قومی و طبقه ای بطور مداوم و در هر لحظه از زمان با یکدیگر ترکیب و بلافاصله از هم منفک و تجزیه شده و یا به انبوهه دیگری میپیوندند.
ه- تعاملات اجتماعی معارض: تعاملات اجتماعی برقرار شده میان کنشگران همگی نظم موجود را به چالش میکشند چه در شعارهای مطرح شده، چه در نوع پوشش(بصورت نسبی)، چه در مناسک پایه ریزی شده( بعنوان مثال رقص و آواز دسته جمعی، استفاده از نمادهای خاص، استفاده از اتومبیل بعنوان یک ابزار تبلیغاتی و بخصوص به چالش طلبیدن آمارهای اقتصادی که از جانب نهادهای دولتی ارایه گردیده است)
ر- بهره گیری از نمادهای معنی دار: استفاده از نماد تنها ویژه طرفداران آقای موسوی است. بهره گیری هوشمندانه طرفداران از رنگ سبز بعنوان یک نهاد مفهومی که در ترکیب با ابزارهایی همچون شال گردن، بازوبند، سربند و غیره، به نشان تبلیغاتی انبوهه ها بدل گردیده است؛ از چنان کارکرد مستحکمی برخوردار گشته که این روزها، جلوه آن را در غالب بودن رنگ سبز در صفحات اول روزنامه های هوا خواه آقای موسوی نیز میتوان مشاهده نمود. استفاده از رنگ در تجمعات مشابه بین المللی از تاریخچه ای بسیار طولانی برخوردار است که در اینجا بخوبی از آن استفاده شد.
ز- خنده چونان یک رفتار انفعالی اعتراضی و خلاقانه: برای نگارنده جالب بود که بسیاری از کنشگران در انبوهه ها همواره یا لبخند بر لب داشته و یا در حال خنده مشاهده میشدند. در باب خنده نظریات گوناگون و مختلفی ارایه گردیده است. از توماس هابز گرفته تا مولوی که اصولا خنده را دارای بوطیقا نمیداند. اما خنده در این انبوهه ها ضمن آنکه در تقابل با عصبیت موجود در هواداران کاندیدای رقیب قرار میگیرد؛ دارای کارکرد ریشخند نظریات ارایه شده از سوی رقبا است که از طریق ابزار کنایه و شعارهای کنایه آمیز، قدرت و ساختار موجود را از طریق طنز خیابانی به چالش میکشد. خنده نشانه ای است در رد پرخاشگری و خصلت مهاجم وتخریب گر موجود در اغتشاشات و تزاحمات خیابانی و مهر تاییدی است بر ویژگی مسالمت آمیز و مهربانانه انبوهه ها.
و در نهایت شرکت کنندگان این انبوهه ها نه به بروز رفتار (behaviour) بلکه به کنش(action) گری میپردازند. رفتار، پذیرای منفعل الگوها و هنجارهای مستقر و غالب(mainstream) اما کنش و کنشگر درصدد اصلاح و یا تغییر خلاقانه هنجارهاست با استفاده از تمامی امکاناتی که در اختیار دارد.
امید میرود تا با تحلیل و شناسایی تمامی ویژگیها و ظرفیتها و کارکردهای انبوهه های انتخاباتی از آنها در جهان و برهه پس از انتخابات( هنگامی که محرک اصلی دیگر موجود نیست) بهره جست.